آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

در این مقاله نویسنده کوشش دارد تا با استناد به منابع روایی و تاریخی، وجوه اشتراک بین تشیع و تصوف را تبیین کند. اگر تصوف و تشیع را در ظهور تاریخی آن در دوره‏های بعد در نظر بگیریم، هیچ یک از دیگری استنتاج نمی‏شود، اما اگر مقصود از تشیع، عرفان اسلامی به معنای دقیق کلمه باشد، در این صورت به یقین نمی‏توان آن را از تصوف جدا کرد. اسلام افزون بر تقسیم بر تسنن و تشیع که در واقع نشان‏دهنده ساختار افقی اسلام است، دو بعد ظاهرو باطن دارد که ساختارعمودی وحی رانشان می‏دهد، این بعد در جهان اهل سنّت صرفا در قالب تصوف وجود دارد و در تشیع بر همه ساختار آن سایه افکنده است.
احترامی که تشیع و تصوف به تساوی برای امام علی علیه‏السلام قائلند، نشان می‏دهد که چگونه تشیع و تصوف، در نهایت به یکدیگر می‏پیوندند. تصوف دارای شریعت خاص خود نیست، بلکه صرفا طریقت است اما تشیع هم شریعت و هم طریقت دارد. تشیع در جنبه طریقتی خود در بسیاری موارد مانند تصوف است همچنین در جنبه‏های شریعتی و کلامی شیعه، پاره‏ای عناصر عرفانی به چشم می‏خورد که آن را به تصوف نزدیک می‏کند، برای مثال در اسلام عموما و در تصوف خصوصا، مرد خدا را ولی و مرد خدا بودن را ولایت نامند و در تشیع، همه کاره بودن امام با قدرت ولایت مرتبط است. از نظر تصوف ولایت با حضور روحانی همیشه زنده‏ای سر و کار دارد که این معنا در تصوف، با مفهوم خالی نبودن زمین از حجّت خدا ارتباط تنگاتنگی دارد.
در میان اعمال صوفیان، عملی وجود دارد که در معنای نمادینش با ولایت و در خواستگاهش با ولایت پیوند دارد. این عمل پوشیدن خرقه و انتقال آن از مراد به مرید است که نمادی از انتقال تعالیم روحانی خاص می‏باشد که این به عمل ولایت مرتبط است. برخی ریشه این عمل را در حدیث کسا و برخی از روایتی منسوب به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در شب معراج دانسته‏اند.
آموزه دیگری که با اندک تفاوت، تشیع و تصوف در آن اشتراک دارند، سلسله و نور محمدیه است. این نور پیامبران و امامان را معصوم از گناه نگه می‏دارد. برای رسیدن به این باید از طریق امام به نور پیوست. به همین‏سان در تصوف باید به سلسله‏ای پیوست که به پیامبر می‏رسد و از راه آن برکت از سرچشمه وحی به وجود این سلسله نازل می‏شود. و در نهایت این‏که هدف حیات دینی در تشیع آن است که، به سوی زندگی پیامبر و امام از یکدیگر پیشی بگیریم و به حالات درونی ایشان برسیم. در تصوف نیز هدف رسیدن به خدا جز از راه حال و مقام قابل دسترسی نیست.

تبلیغات