آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

سوءال: از برخی از آیات قرآن کریم استفاده می‏شود که همه افراد بدون استثنا از کنار دوزخ یا از درون آن عبور می‏کنند، سپس خداوند افراد پرهیزگار را نجات می‏دهد و ستمگران را در حالی که به زانو درافتاده‏اند، رها می‏سازد چنان که می‏فرماید:
«وَاِنْ مِنْکُمْ اِلاّ وارِدُها کانَ عَلی رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً» (مریم/71)
«همه شما بدون استثنا وارد دوزخ می‏شوید و این امری حتمی، و فرمانی است قطعی، از جانب پروردگارتان».
«ثُمَّ نُنَجّی الّذینَ اتّقَوا وَ نذر الظالِمینَ فیها جِثِیّاً» (مریم/72).
«سپس تقوا پیشگان را نجات می‏دهیم و ستمگران را در حالی که به زانو در افتاده‏اند رها می‏سازیم».
در این سوءال که مطرح می‏شود، فرق نمی‏کند «واردها» را به معنی «اشراف» بر دوزخ و عبور از نزدیک آن تفسیر کنیم، یا به معنی دخول به دوزخ بگیریم.
اکنون سوءال می‏شود هرگاه فرزندان آدم اعم از انبیا و اولیا، نیکوکاران و بدکاران از کنار آن عبور کرده و یا وارد آن می‏شوند طبعاً همگان صدای آتش، و نهیب و نعره‏ای آن را خواهند شنید،زیرا چگونه می‏شود انسان از کنار جهانی از آتش بگذرد و صدای آن را نشنود.
آتشی که شراره آن به اندازه کاخ و به صورت شتران زرد رنگ جلوه می‏کند، چنان‏که می‏فرماید:
«انّها ترمی بِشَررٍ کالقصْر کانّه جمالة صُفْر» (مرسلات/33).
«شراره‏هایی از خود پرتاب می‏کنند، مانند یک کاخ، گویی همچون شتران زرد رنگ».
و در آیه دیگر نیز نهیب آن را چنین بیان می‏کند:
«اِذا القُوا فیها سمِعُوا لها شهیقاً وهی تفور» (ملک/7).
«هنگامی که در آن افکنده شوند، صدای وحشتناکی از آن می‏شنوند در حالی که می‏جوشد».
اگر جدایی ناپذیری عبور و یا دخول در دوزخ با شنیدن صدای آتش آن مسلم است، چگونه در آیه دیگر گروهی را استثنا کرده و یادآور می‏شوند که گروهی که وعده‏ی نیک به آنها داده شده، از آتش به دور بوده و یا صدای آتش دوزخ را نمی‏شنوند چنان که می‏فرماید:
«اِنّ الّذینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنّا الحُسنی اُولئِکَ عَنْها مبعدون» (انبیاء/101).
«کسانی که وعده نیک از قبل به آنها داده‏ایم از آتش به دور نگاه داشته می‏شوند».
«لا یسمعون حَسیسَها وهُمْ فیما اشتَهتْ أنفسُهم خالدون» (انبیاء/102).
«آنها صدای آتش دوزخ را نمی‏شنوند و در آنچه که انسان بخواهد جاودانه متنعم هستند».
حاصل پرسش: چگونه می‏توان مضامین این نوع از آیات را جمع کرد، یکی از إشراف و عبور از کنار و با ورود تمام آدمیان به دوزخ خبر می‏دهد، دیگری از دوری گروهی از آتش و نشنیدن صدای آن.
پاسخ
اساس سوءال را یک مطلب تشکیل می‏دهد و آن این که تصور شده که ضمیر در جمله «وَاِنْ مِنْکم اِلاّ واردُها» خطاب به تمام انسان‏ها است، اعم از موءمن و مشرک، نیکوکار و بدکار، در این صورت سوءال یاد شده مطرح می‏شود که چگونه وارد دوزخ می‏شوند یا از کنار آن عبور می‏کنند امّا صدای آن را نمی‏شنوند ولی با توجه به سیاق آیات باید گفت مرجع ضمیر لفظ «منکم» خصوص بدکاران و گنهکاران است.
و گروهی که قرآن از آنها با جمله «انّ‏الّذین سبقت لهم منّا الحسنی» یاد می‏کند در این گروه داخل نمی‏باشند و این حقیقت با توجه به آیات ماقبل کاملاً روشن می‏گردد چنان که می‏فرماید:
«وَیَقُولُ الاِنْسان أَ اِذا ما مِتُّ لسوف اُخرجُ حیّاً» (مریم/66)
«انسان می‏گوید: آیا پس از مردن، در آینده زنده از قبر بیرون خواهم آمد».
«اگو لا یذکر الاِنسان انّا خلقناهُ مِنْ قَبل ولَمْ یَکُ شَیْئاً» (مریم/67).
«آیا انسان به خاطر نمی‏آورد که ما او را از پیش آفریدیم، در حالی که چیزی نبود».
«فَوَربّکَ لنحشُرنَّهم وَالشّیاطینَ ثمّ لنُحْضِرنَّهم حولَ جهنَّم جثیّاً» (مریم/68).
«سوگند به پروردگارت همه آنها را همراه شیاطین محشور می‏کنیم و همه را گرداگرد جهنم در حالی که به زانو درافتاده‏اند حاضر می‏سازیم».
«ثمّ لننزعنّ من کلّ شیعة أیّهم أشدُّ علی الرّحمن عتیاً» (مریم/69).
«سپس از هر گروه و جمعیتی، کسانی را که از همه در برابر خداوند رحمان سرکش بوده‏اند، جدا می‏کنم».
«ثمّ لنحن أولی بالذین هم أولی بها صلیّاً» (مریم/70).
«بعد از آن به خوبی از کسانی برای سوختن در آتش اولویت دارند، آگاهم».
با توجه به این آیات که درباره منکران معاد، و گنهکاران اعم از مشرک و غیر مشرک سخن می‏گوید، باید گفت: مرجع ضمیر «واِنْ منکم اِلاّواردها» همه گروه‏های بدکار و زشت‏کارند، همه این گروه وارد دوزخ می‏شوند ولی در عین حال افراد گنهکار، به حکم آیه بعدی به دو قسمت تقسیم می‏شوند.
گروه نخست: نجات یافتگان پس از سوختن در دوزخ به اندازه محدود
«ثُمَّ نُنَجّی الّذین اتَّقُوا» .
«از میان آنها، متقیان را نجات می‏دهیم».
گروه دوم: رد شدگان در آتش برای ابد
«وَنَذر الظّالمین فیهاجِثیّاً» .
«ظالمان را در حالی که زانو درافتاده‏اند رها می‏سازیم».
با توجه به این پاسخ، سوءال دیگری مطرح می‏شود و آن این‏که: هرگاه آیه ورود به دوزخ، به حکم آیات ما قبل، مربوط به گنهکاران است، پس جمله نخست «نُنَجّی الّذین اتَّقُوا» چه معنی دارد؟ و اصولاً تقوا چه تناسبی با گنهکاران دارد؟
پاسخ آن این است که مراد از تقوا در آیه، تقوای نسبی است،یعنی کسانی از پرستش بت پرهیز نموده‏اند، یعنی موحدان از این گروه را پس از ورود به دوزخ و دیدن کیفر، از آتش نجات پیدا می‏کند،و مشرکان به‏طور جاودانه در آنجا می‏مانند. بنابراین همه گنهکاران وارد آتش می‏شوند ولی از میان آنان متقیان (موحدان) پس از اندی نجات پیدا می‏کند.
و در قرآن، تقوا در مورد تقوای نسبی نیز به کار رفته مثلاً درباره مشرکان می‏فرماید:
«ان ائتَ القوم الظالمینَ قوم فرعون الا یتقون» (طه/113).
«به موسی گفتیم سراغ ظالمان قوم فرعون برو، وبگو چرا تقوا را پیشه خود نمی‏سازند یعنی چرا از بت‏پرستی دست برنمی‏دارند».
از این مثال روشن می‏گردد که مراد ز ظالمان در آیه «ونذر الظالمین فیها جثیاً» همان مشرکان است که برای ابد در آتش باقی خواهند ماند، و ظلم در قرآن در مورد مشرک به کار می‏رود چنان که می‏فرماید:«اِنّ الشرک لظلم عَظیم» (لقمان/...).
ازاین بیان نتیجه می‏گیریم:
میان دو نوع آیات کوچکترین مخالفت نیست.
1.ضمیر «منکم» مربوط به گنهکاران است نه همه انسان‏ها.
2. در میان گنهکاران ، متقیان ، یعنی موحدان گنهکار، نجات پیدا می‏کنند.
3. ظالمان که همان مشرکانند در دوزخ می‏مانند.
4. نیکوکاران که قبلاً به آنان وعده‏ی نیک داده شده است، از مورد آیه خارج می‏باشند.

تبلیغات