آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

بیستم فروردین ماه هر سال برابر با عید پاک مسیحیان است. آنان چنین روزى را با آداب و رسومى جشن مى‏گیرند و معتقدند که حضرت مسیح علیه السلام پس از خاک‏سپارى، بار دیگر زنده گشت و به آسمان رفت و در دست راست‏خدا نشست (1) طبعا چنین روزى، روز مبارک بوده و آن را باید جشن گرفت.
اساس این جشن را باید در اصولى جستجو نمود که مسیحیان به آن معتقدند این اصول عبارت است از:
الف. پدر بزرگ بشریت، حضرت آدم علیه السلام آنگاه که از میوه شجره منهیه خورد، به گناه آلوده گشت و از رحمت‏حق دور شد.
ب. این گناه نه تنها او را آلوده ساخت، بلکه دامنگیر فرزندان او نیز شد. و همه آنان وارث این گناه موروثى شدند.
ج. آلودگى آدم و فرزندان او تا روزى که مسیح به عنوان «فادى‏» به دار آویخته شد، باقى بود. ولى حضرت مسیح با این فداکارى، گناه را از دامن آدم و دیگران پاک نمود.
د. او پس از به دارآویزى و گذشت زمانى از خاکسپارى، بار دیگر زنده گشت و به سوى آسمان رفت و به الوهیت پیوست.
پیرامون این جهان‏بینى پرسشهایى مطرح است که به گونه‏اى به آنها اشاره مى‏کنیم:
1. خداوند بزرگ در جهان بینى مسیحى مظهر عشق و محبت و رافت است، لازمه‏ى رافت و مهر گسترده‏ى او، این است که از سر تقصیر نخستین نیاى بشر بگذرد، نه این‏که با او قهر کند، و سرانجام گناه به صورت یک بیمارى مزمن در نسل او باقى بماند، تا پس از قرنها، با مصلوب شدنش (2) ، گناه او را پاک سازد.
2. در این جهان بینى نوعى تناقض وجود دارد از طرفى خداوند مظهر عشق، از گناه بنده خود نمى‏گذرد; ولى وارثان آیین مسیح پیوسته گناهان مسیحیان را مى‏بخشند، آیا رافت و مهر پدران روحانى بالاتر و برتر از مهر خداى مسیح است؟ !
3. فرض کنیم پدر آلوده به گناه شد، و مغضوب درگاه الهى گردید، چرا فرزندان او به آتش پدر بسوزند و بار گناه او را به دوش بکشند و وارث گناه پدر شوند.
4.چرا، تنها گناه پدر نخست، موروثى گردید و گناهان دیگر نیاکان، موروثى نشد در حالى که هیچ انسانى از پدر و مادر معصوم، دیده به جهان نمى‏گشاید، اگر گناه پدران تاثیرى در عامل وراثت «ژن‏» دارد باید هر چه زمان بگذرد بار گناهان فرزندان بیشتر و فزونتر گردد، زیرا فرزندان امروز علاوه بر گناه نیاى نخست، وارث گناهان نیاکان پس از او نیز مى‏باشند از این جهت‏بار گناه این گروه باید بسیار سنگین‏تر شود.
5. غرامت گناه را باید، خود گنهکار بپردازد، نه دیگرى. اگر نخستین انسان، آلوده به گناه شد باید خود او در تطهیر خویش بکوشد، نه این‏که خداى بزرگ غرامت گناه او را بپردازد، و از طریق زنى به نام مریم به صورت انسانى متولد گردد، پس از گذراندن دوران کودکى وجوانى، به وسیله گروهى به دار آویخته شود، و خود را فداى گناه «انسانى‏» به نام آدم ابوالبشر سازد این نوع جهان‏بینى ترسیم‏گر مفاد شعر معروف است:
گنه کرد، در بلخ آهنگرى به شوشتر زدند گردن مسگرى
6.گذشته از همه اینها، تولد خدا چه معنى دارد؟ چگونه خداى آفریدگار آسمان و زمین، آن‏چنان تنزل کرد، و شبى از مادرى به نام مریم متولد شد.
ظریفى در عید کریسمس، که شب تولد حضرت مسیح علیه السلام است مى‏گفت: امشب مسیحیان جشن تولد مى‏گیرند.
جشن تولد کى؟
جشن تولد خدا ؟
این یک نوع جهان‏بینى است که این پرسش‏ها را به دنبال دارد و در برابر آن جهان‏بینى دیگرى است که شریعت اسلام آن را تبیین مى‏کند. و ما نیز آن را مطرح مى‏کنیم و قضاوت و داورى را بر عهده‏ى خوانندگان گرامى مى‏گذاریم.
جهان‏بینى اسلام در باره‏ى کار آدم ابوالبشر الف. آدم ابوالبشر مرتکب گناه نشد، و اصلا بهشتى که آدم در آن جا زندگى مى‏کرد، «دارالتکلیف‏» نبود، تا مخالفت آن، نافرمانى و گناه محسوب گردد، و مایه دورى از خدا شود، بلکه آدم نصیحت و اندرز خدا را بر اثر فریبکارى شیطان نادیده گرفت و سرانجام بسان هر فردى که سخن ناصح مشفق خود را نشنود اثر وضعى عمل، دامنگیر او شد، و از بهشت اخراج گردید (3) تو گویى، میان تناول از شجره منهیه، و خروج از بهشت، نوعى ملازمه وجود داشت، و این نوع آثار وضعى با توبه و بازگشت‏به سوى خدا، از میان نمى‏رود و لذا پس از ابراز ندامت، اثر وضعى عمل به حال خود باقى ماند و آدم به هشت‏بازنگشت، بسان بیمارى که به اندرز پزشک گوش ندهد و غذاى مضر میل کند، هر چه هم اظهار پشیمانى کند اثر وضعى غذا از میان نمى‏رود.
ب. هیچ فردى جز خدا حق بخشودن تقصیر گناه کاران را ندارد، و یکى از مراتب توحید محمدى این است که تنها خدا را «غفار» و بخشنده‏ى گناهان مى‏باشد و شفاعت پیامبران و انسان‏هاى والا ، جز دعا و درخواست مغفرت از خدا، چیز دیگرى نیست. قرآن مجید در این مورد مى‏فرماید: «از خدا طلب آمرزش کردند، کیست که گناهان بندگان را ببخشد جز خدا» . (4)
ج. هر فردى مسئول کردار خود مى‏باشد، و هیچ گناهى، دامن کسى جز فرد گناهکار را نمى‏گیرد، البته اثر وضعى عمل ممکن است دامن فرزندان بى‏گناه را نیز بگیرد، مثلا بیمارى حاصل از گناه پدر، کودکان را نیز بیمار سازد، ولى پیامد گناه به صورت کیفر و یا دورى از رحمت‏خدا موروثى نبوده و از گنهکار به دیگرى منتقل نمى‏شود.
د. اگر فردى نافرمانى کرد، باید خود او غرامت گناه را بپردازد، نه دیگرى، خواه آن فرد دیگر، خدا باشد یا انسان. قرآن راه رستگارى را، کوشش و تلاش انسان مى‏داند و اصرار مى‏ورزد که هیچ‏کس ، بار دیگرى را به دوش نمى‏کشد و چنین مى‏فرماید: «هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏گیرد، و براى هر انسانى جز سعى و کوشش خود او نیست‏» . (5)
ه. خدا موجودى برتر از ماده و انرژى است، او هرگز نزاییده و زاییده نشده است، حضرت مسیح بنده‏اى از بندگان برگزیده‏ى او است که بسان دیگر پیامبران براى راهنمایى مردم مبعوث گردیده بود، آنگاه که دشمنان او قصد جان او را کردند، خدا او را از میان آنان برگرفت و از شر دشمنان نجاتش بخشید.
این حقیقت در سوره توحید که غالبا در نمازها خوانده مى‏شود، کاملا منعکس است و همه مسلمانان زمزمه مى‏کنند: «لم یلد ولم یولد» و آیه‏اى دیگر از قرآن کریم، حضرت مسیح را چنین معرفى مى‏کند: «او فقط بنده صالح ما بود که به او نعمت‏بخشیده‏ایم‏» . (6)
ما این دو نوع جهان‏بینى را در اختیار، هر خواننده‏اى قرار مى‏دهیم، خود داورى کند، کدام یک از آن دو صحیح و پا برجاست؟ !
پى‏نوشت‏ها:
1. زنده شدن مسیح پس از صلب و خاکسپارى، در آخر انجیل متى و مرقس به نحوى که یادآور شدیم، وارد شده است.
2. توجه داشته باشید که حضرت مسیح از نظر آیین کلیسا خداست، دار آویختن او در حقیقت، صلب خود خداست .
3. سوره طه آیه‏هاى 117 120.
4. «...فستغفروا لذنوبهم ومن یغفر الذنوب الا الله...» (آل عمران/135) .
5. «الا تزر وازرة وزر اخرى. و ان لیس للانسان الاما سعى‏» (نجم/38 39) .
6. «ان هو الا عبد انعمنا علیه...» (زخرف/59) .

تبلیغات