آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

متن

مبحثی که هم اینک به آن خواهیم پرداخت و نکات برجسته آن را بررسی خواهیم کرد، در واقع یکی از پدیده‏های فردی و اجتماعی است که کم‏تر مردمی از گزند آن مصون و محفوظ مانده‏اند!
موضوعی که به نوبه خود حجم وسیعی از آیات و روایات را به خود اختصاص داده، افزون‏طلبی و زیاده‏خواهی است.این حس سیری ناپذیر در انسان، اگر در مجرای صحیح خود قرار نگیرد و به شایستگی کنترل نشود، سرمایه عمر را تباه می‏کند و سرانجامی سخت و ناگوار را برای آدمیان به ارمغان خواهد آورد.
کلید واژه‏ای که مستقیما در کلام خدا با این موضوع ارتباط دارد، واژه«تکاثر»است.
این کلمه در دو سوره«تکاثر، 1»و «حدید، 20»، نمود قرآنی پیدا کرده است.
تکاثر از ریشه«کثرة»، ثلاثی مزید و از باب تفاعل است که اساس آن را نوعی حس غلبه‏جویی بر دیگران،
برتری طلبی و زیاده‏خواهی تشکیل می‏دهد.خدای سبحان در سوره حدید و در وصف دنیای ناپایدار چنین می‏فرماید: «اعلموا انّما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد...»(حدید، 20): بدانید که زندگانی دنیا بازی و بیهودگی و تجمل‏گرایی و فخر کردن به یکدیگر و افزون‏طلبی در مال‏ها و فرزندان است...
امام محمد غزالی در«احیاء علوم الدین» 1 و دانشمند محترم محمد مهدی نراقی در«جامع السعادات» 2 پیرامون آیه مذکور به نکته‏ای ظریف اشاره کرده‏اند.ایشان بر این باورند که پنج ویژگی لعب، لهو، زینة، تفاخر و تکاثر تمام تمایلات و خواهش‏های نفسانی انسان‏ها را در برمی‏گیرند و عمر ناپایدار آدمی، بستری است مناسب برای بروز این هوس‏ها و تمایلات!
خلاصه این اوصاف عبارت است از بازیچه دنیا بودن و سرگرم گشتن به بازی‏های کودکانه، بیهودگی و عدم توفیق در دستیابی به حقایق، علاقه‏مندی به تجملات زیب و زیورهای دنیوی و سپس بیداری حس ویرانگر تفاخر و فخرفروشی بر دیگران، و در نهایت میل و رغبت مفرط به تکاثر و افزون‏طلبی در مال و افتخار به داشتن فرزندان بی‏شمار!
صدر المتألهین در تفسیر شریف 3 خود بر این باور است که این پنج ویژگی، نه از جهت مجاز و یا تشبیه است که به دنیا نسبت داده شده، بلکه حقیقت دنیا و پایه و اساس آن، چیزی جز این صفات نیست که به فرموده قرآن سرابی است که از تشنه رفع عطش نمی‏کند(نور، 39)و ظلمتی است که روشنایی به خود نمی‏بیند و دریای موّاج و عمیقی است که خواهان خود را در کام خویش فرو می‏برد(نور، 40).
هر چند«متعلق تکاثر»در سوره حدید، مال و فرزند معرفی شده، اما در سوره تکاثر نامی از آن به میان نیامده است.
برخی از مفسران اظهار داشته‏اند که عدم ذکر متعلق تکاثر، در بیان مذمت و نکوهش این عمل رساتر و کارآمدتر است؛چرا که ذهن آدمی به قصد یافتن متعلق تکاثر، به کاوش و بررسی خواهد پرداخت و آن را به موردی خاص محدود نخواهد کرد (4) .از این روست که صاحب تفسیر روح البیان، متعلق تکاثر را تمام اموری معرفی می‏کند که به نحوی سبب غفلت آدمیان از سرچشمه هستی و دوری ایشان از ذات لایزال الهی می‏شود. (5)
اما در خصوص شأن نزول دو آیه نخست از سوره تکاثر، نظرات گوناگونی مطرح شده‏اند که به مهم‏ترین آن‏ها اشاره می‏کنیم:
«الهاکم التّکاثر.حتّی زرتم المقابر»:افزون‏خواهی شما را به خود مشغول داشت تا آن که قبرها را زیارت نمودید. مشهور آن است که این دو آیه در شأن دو قبیله از قبایل قریش (بنی عبد مناف و بنی سهم)نازل شد.آن زمان که قصد نمودند، برای غلبه بر خصم، نفرات خویش را بشمارند تا آشکار شود کدام یک افزون‏ترند.به پیشنهاد گروه شکست خورده، هر دو طایفه به قبرستان رفتند تا این‏بار مردگان خود را به شماره درآورند؛چرا که گروه مغلوب معتقد بود، در جاهلیت به علت فسق و فجور و شرکت در جنگ‏های گوناگون، نفرات بیش‏تری از ایشان کشته شده‏اند!با این شمارش، شکست خوردگان پیشین به ظفر یافتگانی مبدل شدند که افزونی مردگان خویش را عاملی اساسی برای مباهات و فخرفروشی خویش عنوان کرده بودند. (6)
کلام امیر مؤمنان علی(علیه السلام)در«نهج البلاغه»نیز مؤید این سخن است:
«أفبمصارع آباءهم یفخرون ام بعدید الهلکی یتکاثرون...و لأن یکونوا عبرا حقّ من أن یکونوا مفتخرا.» (7)
شوکانی نیز در فتح القدیر همین شأن نزول را نقل کرده است، اما وی بیان می‏دارد که این دو طایفه نه از قبایل قریش، بلکه دو فرقه از فرق یهودیان بوده‏اند که این‏گونه گوی سبقت را در میدان تاخت و تاز تکاثر طلبی از یکدیگر ربوده‏اند. (8)
برخی نیز اظهار داشته‏اند که این سوره ویژه تاجران نازل شده است که نگاهشان به اشیای پیرامون خود، نگاهی صرفا مادی و منفعت جویانه است. (9)
ریشه‏های بروز حس افزون‏طلبی
علل زیادی در ایجاد این حس مؤثرند که به برخی از آن‏ها اشاره می‏کنیم:وجود قوه شهوانی و تمایل و گرایش به حیوان صفتی، ریشه و منشأ اصلی آشکار شدن این حس در آدمیان عنوان شده است که ارتباط ایشان را با ماورای عالم ماده قطع و توجه آن‏ها را به دنیا افزون می‏سازد. 10
از دیگر عوامل بیدار شدن این حس، حرص و طمع آدمیان است، تا با آزمندی هر چه بیش‏تر زیردستان را استثمار کنند و زمینه دستیابی به منافع خویش را فراهم سازند 11 .
جهل و نادانی نسبت به پاداش‏ها و کیفرهای الهی و عدم ایمان به رستاخیز و نیز ناآگاهی نسبت به ضعف‏ها و ناتوانی‏های فردی، از دیگر عوامل بروز چنین حسی برشمرده شده است. 12
در رویکردی عرفانی، افزون‏طلبی به عنوان مانعی بزرگ در مسیر تحصیل کمالات و سعادت نفسانی مطرح شده است. 13 کثرت طلبان و زیاده‏خواهان با مال‏اندوزی و انباشته کردن ثروت، از حیطه عبودیت پروردگار خارج شده و عملا بندگی مال خویش را پذیرفته‏اند.ایشان به واقع حمّال اموال خود و بنده بی‏چون و چرای محمول خویشند 14 و به تصریح روایات، حسابشان نزد پروردگار به مراتب دشوارتر و موشکافانه‏تر خواهد بود. 15
افزون‏طلبان از منظر روایات
متقی هندی در«کنز العمال»حدیث زیر را از رسول گرامی اسلام و در توصیف تکاثر طلبی نثل کرده است:
«ما أخشی علیکم الفقر و لکنّی أخشی علیکم التکاثر.» 16
مفاد حدیث دلالت بر آن دارد که آن بزرگوار نه از فقر و مستمندی امت، بلکه از تکاثر و افزون‏طلبی ایشان نگران و در هراس بوده است.
به تصریح بسیاری از روایات، جز اندکی از انسان‏ها، همه گرفتار تکاثر طلبی و افزون‏جویی و برتری یافتن بر همنوعان خویشند. 17 دنیای ایشان تباه و انواع عذاب‏های دنیوی و اخروی برایشان مهیا شده است. 18 ایشان از حیطه عبودیت خداوند خارج و عملا بندگی شیطان را پذیرفته و در شمار اعوان و انصار او داخل شده‏اند. 19
از رحمت پروردگار دور و خشم و غضب خداوندی ایشان را احاطه کرده است. 20 از آن‏جا که افزون طلبان در اندیشه فلج و در انتخاب راه به بیراهه تاخته‏اند، طعم شیرین مناجات با پروردگار خویش را نخواهند چشید 21 و از درک و فهم معارف الهی محرومند و بوی بد عالم طبیعت و غرق گشتن در معاصی و منکرات سراسر وجودشان را فراگرفته است که امیر مؤمنان پیشاپیش پیراهنش را این چنین از آن بر حذر داشته است:
«تعطّروا بالاستغفار لا تفصحنّکم روائح الذّنوب.» 22 :
خویش را با استغفار معطر سازید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند.
شیخ مفید در«امالی» 23 و با تصریح به حدیثی از معصوم(ع)، زیاده‏خواهان را در شمار احمق‏ترین و نابخردترین انسان‏ها به شمار آورده است؛از این‏رو که علاقه مفرط و بی‏چون و چرا به مال و زراندوزی، عقل‏هایشان را فاسد و پرده‏های غفلت را بر چشمانشان افکنده است.با بررسی روحیات و عملکرد این فرقه، این نتیجه تلخ به دست خواهد آمد که عواطف مذهبی و پایبندی به اوامر و نواهی الهی، نزد ایشان تا پائین‏ترین حد ممکن تنزل یافته است. 24
افزون‏طلبی و ضایعات اجتماعی و اقتصادی آن
تکاثر طلبی نه یک درد فردی، بلکه همان‏گونه که ابتدا نیزاشاره شد، پدیده‏ای شوم و اجتماعی است که در صورت عدم کنترل، همچون غده‏ای سرطانی در پیکره اجتماع ریشه دوانده و جوامع انسانی را گام به گام به انحطاط و نابودی می‏کشاند.
علامه طباطبایی در تفسیر گرانقدر خویش به نکته‏ای بس شگرف اشاره کرده‏اند.ایشان بر این اعتقادند که ریشه بزرگ‏ترین جنگ‏های خانمانسوز که بشر تا به حال به خود دیده است، چیزی جز به دست آوردن جاه و مقام و نشستن بر اریکه قدرت و اشباع حس منفعت‏طلبی و برتری جویی انسان‏ها نبوده است.این تفکر مسموم، در سطح کلان، انسانیت را تهدید و دنیا را به ویرانه‏ای مبدل ساخته است. 25
یکی دیگر از آثار ویرانگر بروز حس تکاثر طلبی، ایجاد اختلافات شدید طبقاتی میان اقشار مختلف جامعه است 26 که تعادل و موازنه ثروت را در جامعه بر هم می‏زند و نظامی را که فطرت الهی به آن فرا می‏خواند، مختل می‏سازد 27 و به دنبال آن، عده‏ای اندک را مسلط بر ثروت‏های جامعه و گروهی بسیار را بی‏نصیب از آن می‏کند.
از این‏روست که خداوند مردم را به گردش ثروت در میان خود تشویق می‏کند تا از تجمع آن در دست عده‏ای قلیل جلوگیری شود(حشر، 7).
توجه به حال مستمندان، رواج سنت حسنه انفاق و پایبندی به احکامی چون خمس و زکات و حرمت ربا، از جمله عواملی هستند که می‏توانند از بروز این حس نامبارک در انسان جلوگیری کنند.قرآن کریم در آیاتی چند، ثروتمندان و مترفانی را که فقط به فکر زراندوزی هستند و حقوق دیگران را در نظر نمی‏گیرند، نکوهش و تهدید و رفتار ظالمانه آنان را گوشزد می‏کند.این نکوهش‏ها و تهدیدها در آیات زیادی از قرآن کریم همچون آل عمران، 180، 181، 196 و 197؛نساء، 39 -37؛اسراء، 16، 26 و 27؛زخرف، 25-23؛حدید، 10، 23 و 24؛فجر، 20-17؛بلد، 16-14؛ماعون، 3 -1 منعکس شده است.
منابع
(1).احیاء علوم الدین.محمد غزالی.ج 3.ص 190.
(2).جامع السماوات.محمد مهدی نراقی.مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. بیروت.لبنان.ج 2.ص 24.
(3).تفسیر القرآن الکریم.محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی.قم. انتشارات بیدار.ج 6.ص 236.
(4).التفسیر الکبیر.فخر رازی.چاپ سوم.ج 32.ص 77.
(5).تفسیر روح البیان.اسماعیل حقّی بروسوی.دار الفکر.ج 10.ص 502.
(6).المنمّق فی اخبار قریش.محمد بن حبیب بغدادی.تحقیق احمد فارق. ص 111.عالم الکتب و اسباب النزول.علی بن احمد و احدی. دار الحدیث.قاهره.ص 400.کشف الاسرار.رشید الدین میبدی. انتشارات امیر کبیر.تهران.1361.ج 10.ص 597.
(7).نهج البلاغه.تحقیق صبحی صالح.دار الاسرة وابسته به سازمان اوقاف. کلام 221.ص 458.
(8).فتح القدیر.محمد بن علی بن محمد شوکانی.دار المعرفة.بیروت. لبنان.ج 5.ص 488.
(9).الجامع لاحکام القرآن.ابو عبد الله محمد انصاری قرطبی.دار الکتب العلمیه.بیروت.لبنان.ج 20.ص 115.
(10).تفسیر القرآن الکریم.محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی.قم. انتشارات بیدار.ج 6.ص 237.
(11).تفسیر مراغی.احمد مصطفی مراغی.ج 28.ص 229.
(12).تفسیر نمونه.ج 27.ص 281.
(13).منهاج البراعة.میرزا حبیب الله خوئی.مکتبة الاسلامیة.تهران.ج 14.ص 213.
(14).المال فی ضوء القرآن.محمد احمد طه علی.ص 293.
(15).بحار الانوار.محمدباقر مجلسی.مؤسسه الوفاء.بیروت.لبنان.ج 72.ص 67.
(16).کنز العمال.علاء الدین علی المتقی الهندی.مؤسسة الرسالة.ج 3. ص 196.
(17).بحار الانوار.محمد باقر مجلسی.مؤسسة الوفاء.بیروت.لبنان.ج 75.ص 152.
(18).بدائع التفسیر.سیری سید محمد.دار ابن الجوزی.ج 5.ص 309.
(19).المصنف.ابوبکر عبد الرزاق بن همّام صنعانی.تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی.ج 5، ص 272.
(20).احیاء علوم الدین.محمد غزالی.ج 3.ص 190.
(21).سر الصلاة.روح الله موسوی خمینی.مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.ص 132.
(22).مراحل اخلاق در قرآن.جوادی آملی.ج 11.ص 202.
(23).امالی.ابو عبد الله محمد بن نعمان.ص 184.تحقیق علی اکبر غفاری و حسین استاد ولی.جامعه مدرسین.
(24).ریاض السالکین.سید علی خان حسینی مدنی شیرازی.مؤسسه النشر الاسلامی.قم.
(25).المیزان.محمد حسین طباطبایی.مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. بیروت.لبنان.ج 2.ص 413.
(26).علل انحطاط تمدن‏ها.احمد علی قانع عزآبادی.ص 353.
(27).المیزان.محمد حسین طباطبایی.مؤسسة الاعلمی للمطبوعات. بیروت.لبنان.ج 2.ص 413.

تبلیغات