چکیده

متن نمایشی یا دراماتیک ماهیتاً اجرایی است. در نمایش، رابطه طرح و دیالوگ (گفتار شخصیتها) دیالکتیکی و دیالوگِ نمایشی اساساً نوعی کنش کلامی است. به علاوه، متن نمایشی زیرمتن دارد و اجرای صحیح آن منوط به کشف این زیرمتن است. از این رو، ترجمه متن نمایشی تفاوتهایی با ترجمه متن ادبی روایی دارد. در ایران، متون نمایشی غالباً بر اساس این سه پیش فرض نادرست ترجمه شده است: منفک بودن متن نمایشی از اجرا؛ مُجاز بودن مترجم به تفسیر و ترجمه متن مطابق ذوق و سلیقه خود و حتی لزوم این کار؛ ارجحیت زبان گفتاری شکسته بر دیگر سطوح زبان. البته در این حوزه ادعاهای جدیدی نیز مطرح شده است: طبیعی بودن شکسته گفتاری و غیرطبیعی بودن زبان رسمی؛ تأکید بر قابلیت زبان گفتار در برابر زبان نوشتار. بررسی و تحلیل این فرضها و نیز آثار آنها اشکالاتشان را آشکار می سازد. در اینجا، قطعاتی از چند ترجمه مترجمان شناخته شده ایرانی (احمدی، آشوری، رستگار، شادمان، شاملو، انور) از آثار مشهور غربی نقل و نقد شده است.

تبلیغات