چکیده

امروزه علم، به قدرت و نفوذ هیجانات در حیات ذهنی انسان پی برده است و در حال کشف و تبیین جایگاه هیجانات واحساسات در فعالیت ها، رفتارها ، حرکات و سکنات انسانی است. در حوزه ی مطالعات هوش، سیر مطالعات از هوش منطقی که برپایه ی شناخت استوار است، به سمت هوش هیجانی حرکت کرده است. هوش هیجانی، موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانات و احساسات در توانمندی های انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبرانی اثربخش هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری، رضایت مندی و تعهدکارکنان محقق می سازند و رویکردشان به کنترل از نوع خود کنترلی مبتنی بر خودآگاهی است. این مقاله برای بررسی رابطه بین تئوری هوش هیجانی و تئوری های رهبری ، مروری برپژ‍وهش در مورد هوش هیجانی و اهمیت آن برای رهبری دارد.

تبلیغات