آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱

چکیده

متن

میرزا محمد حسین نائینى فرزند شیخ الاسلام حاجى میرزا عبدالرحیم نائینى از چهره هاى برجسته روحانیت و رهبران فکرى شیعه به سال 1277هـ.ق. در شهر نائین از توابع اصفهان در خانواده اى مشهور به دانش و نیک نامى دیده به جهان گشود1.
پدرانش نیز در آن دیار در شمار پیشگامان دانش و فرهنگ ادب و تقوا بوده اند2.
وى پس از فراگیرى مقدمات علوم دینى در زادگاهش و درهفده سالگى براى ادامه تحصیل به اصفهان که در آن روزگار پرآوازه ترین حوزه علمى شیعه بوده رهسپار مى شود3.
در اصفهان در منزل حاج محمد باقر اصفهانى سرپرست حوزه علمیه و دوست دیرین پدرش اقامت مى گزیند.
در این حوزه با تلاش و پى گیرى دانشهاى مقدماتى را با دقت هر چه تمام تر به پایان مى برد4. علم اصول را از حوزه درس ابوالمعالى کرباسى مدرسّ تواناى اصول فلسفه و کلام را از محضر بزرگان دانش حکمت و معقول چون: شیخ جهانگیر خان قشقایى شیخ محمد حسن هزارجریبى و شیخ محمد تقى نجفى اصفهانى معروف به آقا نجفى و فقه را نزد شیخ محمد باقر اصفهانى فرا مى گیرد5. وى در سال 1303 هـ.ق. براى ادامه تحصیل و پیمودن مدارج عالى علمى راهى عتبات مى شود و پس از توقف کوتاه درنجف اشرف به حوزه سامراء که در آن زمان توسط میرزاى بزرگ حیات علمى یافته بود رخت مى کشد6 و از حوزه درس اساتید بزرگ حوزه سامرا چون: سیّد مجدّد شیرازى سید اسماعیل صدر و سید محمد فشارکى اصفهانى بهره مى برد.
نائینى از آغازین روزهاى ورود به سامرا و شرکت در حوزه درس میرزاى شیرازى به خاطر پاسخ درست به مشکل علمى که درجلسه درس مطرح مى شود مورد توجه ویژه میرزاى بزرگ قرار مى گیرد.
میرزاى شیرازى درباره نائینى به سید محمّد فشارکى سفارش خاص مى کند. توانمندیهاى علمى استعداد و برازندگى ویژه میرزاى نائینى سبب مى شود که در اواخر دوران مرجعیت میرزاى بزرگ در کارهاى مهم به وى کمک کند و نگارنده ویژه نامه ها و بیانیه هاى ایشان شود7.
پس از رحلت میرزا شیرازى در سال 1312هـ.ق. میرزاى نائینى سید اسماعیل صدر را به عنوان استاد ارشد خویش بر مى گزیند و با مشورت و تبادل مباحث علمى با وى به پژوهشهاى علمى خود ادامه مى دهد.
در سال 1314هـ.ق. همراه با استادش سید اسماعیل صدر به حوزه کربلا رهسپار مى شود. مدت دو سال از استوانه هاى دانش در حوزه کربلا بهره مى جوید و پس از آن به نجف اشرف مشرف مى شود8.
زمانى که نائینى به حوزه نجف پا نهاده درس آخوند خراسانى از شهرت و جایگاه کم مانندى برخوردار بوده و حدود
هزار مجتهد و فاضل نامور در آن شرکت مى جسته اند.
آخوند خراسانى به خاطر روابط گرم و صمیمى پیشین با نائینى و آشنایى با گستردگى دانش تیز فکرى هوشیارى و آگاهى از مسائل روز جهان اسلام وى را به عنوان طرف مشورت خود در کارهاى مهم شریک بحث خصوصى و یکى از اعضاى هیأت استفتاء بر مى گزیند9.
وى از آن پس در حوزه نجف به عنوان مجتهدى توانا برخوردار از شایستگیهاى علمى سیاسى در میدانهاى گوناگون ظاهر شد.
شخصیت علمى
نائینى در تحقیق و ژرف اندیشى دقت نظر استوارى برهان و قوّت تعقّل برجستگى ویژه داشته و سرآمد روزگار بوده است. در دانش چهره اى شناخته شده بود به گونه اى که فضلا و بزرگان حوزه براى وى احترام ویژه قائل بوده اند. آقا ضیاء عراقى مى گوید:
(من در اصفهان که بودم غلیان براى میرزا چاق مى کردم. به نظر من از همه معاصران خود برتر بود.)10
وى افزون بر دانشهاى رایج حوزه به علوم و فنون دیگر چون فلسفه کلام ادبیات و تاریخ آگاهى ژرف و گسترده داشته است.
آقا بزرگ تهرانى درباره مقام علمى و آگاهى ژرف نائینى بر دانشهاى گوناگون بویژه دانش اصول مى نویسد:
(وکان مشارکاً جامعاً له تضلع و براعة فى الآداب اللغویة فارسیة وعربیة ورسوخ فى الکلام والفلسفة وتوحد فى الفقه اما هو فى الاصول فامر عظیم لانه احاط بکلیاته ودققه تدقیقاً مدهشاً واتقنه اتقاناً غریباً و قدرنّ الفضاء باقواله و نظریاته العمیقة… حتى عدّ مجدداً فى هذا العلم.)11
دانش بسیار و گسترده داشت. ادب فارسى و عربى را به مرحله کمال رسانده بود و از دانش کلام و فلسفه بهره فراوان داشت. در دانش فقه یگانه و میدان دار بود. امّا در علم اصول موضوع بزرگ تر از اینها بود; زیرا برکلیات دانش اصول آگاهى دقیق و کامل داشت و در آن دقت و ژرف کاوى فوق العاده و شگفت آور انجام داد و به گونه اى شگفت آور مباحث آن را استوار و مستحکم ساخت که آوازه دیدگاههاى ژرف وى در اصول در فضاى آن روز طنین انداز شد… تا جایى که در علم اصول مجدد به شمار آمد.
وى با این مقام و جایگاه علمى و آگاهیهاى گوناگون بر سکوى بلند استادى در حوزه نجف اشرف قرار گرفت و تلاش علمى خویش را آغاز کرد.
تدریس در نجف اشرف
نائینى تدریس فقه و اصول را در حوزه نجف اشرف با وجود درس استوانه علمى برجسته اى چون آخوندخراسانى از حجره مدرسه شروع کرد. از آن جا که درس وى از تحقیق و دقت نظر و باریک اندیشیهاى ویژه اى برخوردار بود دیرى نپایید شمار بسیارى از فاضلان بنام درس آخوند خراسانى نیز درس تحقیقى و علمى نائینى را سودمند یافتند و در آن شرکت جستند.
با افزایش شاگردان درس از حجره مدرسه به مسجد هندى منتقل شد12. با اقبال کم نظیر و بسیارى دانش پژوهان فرزانه حوزه درس وى از جایگاه بلندى برخوردار شد و پس از حوزه درس آخوند خراسانى مقام اوّل را یافت13.
سید محسن امین درباره عظمت و جایگاه درس نائینى در نجف اشرف مى نویسد:
(… کانت حوزه بحثه من اکبر مجالس البحث فى النجف الاشرف…)14
حوزه درس نائینى درنجف اشرف از بزرگ ترین حوزه هاى درس و بحث بود.
میرزاى نائینى براى عموم فاضلان و طلاب حوزه نجف دو درس رسمى فقه و اصول داشت. صبح فقه و شب اصول تدریس مى کرد. دوره درسِ خارج اصول وى به طور معمول حدود هشت تا نُه سال به درازا مى کشید.
افزون بر این تدریس ویژه اى براى شاگردان برگزیده خویش داشت و در آن جلسه مشکلات علمى را طرح و رسیدگى مى کرد15.
ویژگیهاى درس
نائینى درس را با بیان شیرین به دور از تکرار16 عمیق به گونه اى که هیچ جاى پرسش باقى نماند17 ارائه مى داد.
درس نائینى از اطلاعات گسترده مباحث مفید و دسته بندى ویژه و کم مانندى برخوردار بود که اینک در این جا به پاره اى از ویژگیهاى درس وى اشاره مى کنیم:
دقیق ومحققانه: نائینى بسیار محققانه دقیق پر نکته و ژرف درس را ارائه مى داده است. مطالب علمى را در چارچوب اصطلاح برهان منطقى و فلسفى و در سطح بالایى مطرح مى کرده به گونه اى که براى همه شرکت کنندگان در خور درک و فهم نبوده است. از حوزه درس وى بیش تر کسانى مى توانسته اند بهره برند که اندوخته علمى آنان در سطح عالى باشد و در فقه و اصول صاحب نظر باشند.
آقا بزرگ تهرانى درباره سطح عالى درس نائینى مى نویسد:
(درس نائینى از درسهایى بود که مردان دانش شایستگى بهره ورى از آن را داشتند. در زمان استاد ما شیخ الشریعه اصفهانى حوزه درس نائینى رونق و گسترش ویژه اى به خود گرفت. وقتى شیخ الشریعه به رحمت ایزدى پیوست… نائینى نامش بر سر زبانها افتاد و شمار بسیارى از مردم مسلمان شهرهاى دور در امر تقلید به او رجوع کردند.)18
از این روى دانشورانى که دوره سطح
را به پایان برده بودند و آغاز درس خارج آنان بود یا در دانش فقه و اصول بهره اندک داشتند به خاطر عمق مطالب و اندیشه بلند وى بویژه در اصول از درس وى نمى توانستند به درستى بهره برند; بدین جهت درس وى شاگردان خاص خود را داشت. در حقیقت حوزه درس وى ویژه برگزیدگان حوزه نجف بود.
آقا بزرگ تهرانى در مورد جایگاه بلند و شاگردان برجسته درس نائینى مى نویسد:
(درس نائینى به خاطر شیوه ویژه وى در تدریس دقت نظرها و باریک بینیهاى وى در پژوهش و ژرفایى و دشواریابى مطالب بى مانند بود و ویژه. از این روى در درس وى جز افراد توانا دانشمند و صاحب نظر شرکت نمى جستند. از آن جا که طلاب مبتدى و متوسط نمى توانستند از مطالب دقیق درس بهره برند در آن بحث جائى نداشتند.
از این روى درس نائینى طرفداران و اصحاب خاصى داشت.
شخصیتهایى که مایه امید آینده بودند و حوزه به آنان چشم دوخته بود در آن حلقه درس ساخته مى شدند. و چنین نیز شد; زیرا از بین آنان نخبگانى برخاستند که توانایى پیشگامى در حرکت علمى و فکرى جامعه و حوزه علمى نجف را داشتند و مدرسان بنامى چون: سیدابوالقاسم خوئى پا به عرصه تدریس نهاد.)19
درس نائینى مبتنى بر آگاهیهاى علمى و حاشیه هاى مفید و تحقیقات عالى متکى بر استدلال و برهان بوده است. یکى از دانشوران در مقایسه میان درس نائینى(ره) و حائرى(ره) مى فرماید:
(مرحوم نائینى مطلب را با شاخ و برگ و مقدمات و مؤخرات بسیار بیان مى کرد و به درس تنوع مى داد ولى مرحوم حاج شیخ عبدالکریم همان مطلب را در مدت کوتاه بدون حواشى و مقدمات و مؤخرات بیان مى فرمود.)20
اهمیّت به تاریخ: آگاهى از پدیده ها و رویدادهاى تاریخى در بررسى وتحلیل مسائل و پدیده هاى علمى سیاسى اجتماعى نقش مؤثر دارد.
نائینى آگاه به زمان بود و نقش تاریخ را در آگاهاندن شخص از زمان مى شناخت. درعصرى که حوزه هاى علمى شیعه به دانشهاى محدود (فقه و اصول) مى اندیشیدند وى از دانش تاریخ در شرح مطالب علمى سیاسى و اجتماعى بهره مى گرفت و شاگردان خویش را به تناسب موضوع بحث با نکته هاى تاریخى آشنا مى ساخت21.
توجه به نگارش درس: پیش از زمان نائینى نگاشتن درس استاد در حوزه هاى علمى رایج نبود. اساتید نسبت به آن توجه بایسته نداشتند. نائینى به ضبط و نگارش درس و یادداشت بردارى از مطالب علمى توجه ویژه داشت. بارها از شاگردان خود مى خواست مطالب درس را بدون کم وکاست تقریر کنند; از این روى بیش تر شاگردان وى مطالب را با دقت هر چه تمام تر مى نگاشتند و هر از چند گاهى آن را بر استاد عرضه مى داشتند. و استاد نیز در جهت رشد و کمال علمى آنان رهنمودهاى لازم و مورد نیاز ارائه مى داد.
از آقا جمال گلپایگانى نقل شده که مى گفته است:
(… من یک طاقچه تقریرات درس آقا را دارم…. من حدود سى سال در خدمت مرحوم نائینى بودم و تا آخرین روز درس ایشان آمدم و همه را یادداشت کردم….)
آقاى حسینى همدانى مى گوید:
(من پس از اتمام کفایه در درس اصول نائینى شرکت مى کردم. مرحوم نائینى به من فرمودند: شما هم درس من مى آیید؟
بنده عرض کردم: بله.
ایشان فرمودند: مانعى ندارد به شرط این که درس را بنویسید و
براى من بیاورید که آن را ببینم….
من چند سال درس ایشان را مى نوشتم و هر چند وقت یک بار نوشته ها را که چند دفتر مى شد خدمت ایشان مى بردم و ایشان مطالعه مى فرمودند. اگر مدتى مى گذشت و نوشته هاى درس را خدمت ایشان نمى بردم مطالبه مى فرمودند….)22
نگارش درس استاد فایده هاى بسیار دارد: درس به گونه زنده با ویژگیهاى خود مى ماند و براى پژوهشگران و محققان امکان نقد و بررسى آخرین دیدگاههاى ارائه شده در دانش مورد بحث به وجود مى آید و دیدگاهها و ابتکارها و نوآوریها با مرگ آفرینندگان آنها از بین نمى رود و به فراموشى سپرده نمى شود.
افزون بر اینها گنجینه اى است براى حوزه ها و نسلهاى بعدى و راهى است براى آشنایى با سبکها و شیوه هاى گوناگون و سکویى است براى حرکت به سوى کمال و رشد.
شاگردان نائینى
از آن جا که نائینى از دید ژرف و دانش گسترده و تیزبینى خاصى در مباحث علمى برخوردار بود کانون درس و بحث او نیز مهد تربیت دانشمندان برجسته و مجتهدان توانا شد. حضور چهره هاى علمى درس استاد را از دیگر درسهاى حوزه نجف اشرف ممتاز ساخت. بیش تر شاگردان وى کسانى بودند که در فقه و اصول به درجه اجتهاد نزدیک شده بودند و در قلّه بلند دانش سیر مى کردند و دوره هاى پایانى فراگیرى خویش را درمحضرنائینى مى گذراندند.
تربیت یافتگان درس نائینى با بهره هایى که از دانش وى گرفته بودند به حوزه هاى علمیه در جاى جاى سرزمین اسلامى حیات تازه دمیدند و مراکز علوم اسلامى را با درسهاى محققانه و مجتهدپرور خویش غنا بخشیدند و حدود نیم قرن مهار قافله دانش فقه و اصول را در دست گرفته از نسلى به نسل دیگر منتقل کردند.
بزرگانى که از محضر پرفیض نائینى بهره مند شده اند عبارتند از:
1. شیخ موسى خوانسارى نجفى (م:1363هـ.ق.) از نخبگان و مقرر درس اصول و فقه نائینى که بخش فقه آن تحت عنوان (منیة الطالب فى حاشیة المکاسب) براى استفاده محققان در دو جلد به چاپ رسیده است.
2. شیخ محمد على کاظمینى خراسانى (م: 1365هـ.ق.) از شاگردان محقق و بنام حوزه درس اصول نائینى و گردآورنده آن.
وى این تقریرها را در چهار جزء تحت عنوان: (فوائد الاصول) در دسترس محققان دانش اصول قرار داده است.
3. محمد تقى آملى (م: 1391 هـ.ق.) از شاگردان بنام و با فضل نائینى و گردآورنده دوره دوم درس مکاسب اوست با عنوان: (المکاسب والبیع) که چاپ و منتشر گردیده است.
ونیز شرح بسیار سودمندى دارد بر کتاب عروة الوثقى با عنوان: (مصباح الهدى) که در آن دیدگاههاى جدید و بسیار مفید دیده مى شود.
4. سید ابوالقاسم خوئى (م:1413 هـ.ق.) از شاگردان پرآوازه حوزه درس نائینى کسى که بیش ترین بهره هاى علمى خود را از محضر وى گرفته و تا واپسین لحظه هاى حیات پربار استاد ملازم و همراهش بوده است.
وى درس استاد را براى سایر شاگردان میرزا تقریرمى کرده و خود نیز به نگارش درس بویژه اصول اهمیت بسیار مى داده و (اجود التقریرات) وى نتیجه آن تلاشهاست.
5. سید مرتضى لنگرودى (م: 1361 هـ.ق.)
6. آقا سید جمال الدین گلپایگانى (م: 1377 هـ.ق.)
7. سید صدر الدین جزایرى (م: 1393 هـ.ق.)
8. شیخ حسین حلّى (م: 1394هـ.ق.)
9. شیخ ابراهیم کرباسى (ت:1322 هـ.ق.)
10. میرزا محمد باقر زنجانى (م: 1394 هـ.ق.)
11. سید حسن بجنوردى (م: 1395 هـ.ق.)
12. سید محمد هادى میلانى (م:1395 هـ.ق.)
و…23
مرجعیت نائینى
مقام والاى مرجعیت شیعه پس از رحلت دو مرجع بزرگ: محمدتقى شیرازى و شیخ الشریعه اصفهانى به چند تن از مجتهدان رده اوّل که به یکسان داراى شرایط بودند و شایستگى مقام مرجعیت داشتند منتقل شد.
مردم مسلمان بنا به تکلیف شرعى خویش وظیفه داشتند یکى از آن بزرگواران را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزینند. در این دوره یکى از مجتهدان به نام که برازندگى این سمت را داشت محمد حسین نائینى بود. مردم مسلمان از دور و نزدیک به ایشان مراجعه مى کردند24.
ولى از آن جا که در دوران مرجعیت وى مراجع دیگرى که از نظر جایگاه علمى و اجتماعى با او هم سنگ بودند وجود داشتند نائینى مرجعیت عامه نیافت25.
آثار و نوشته ها
نائینى افزون بر تواناییهاى علمى گوناگون در ادبیات عرب و فارسى بسیار توانمند بوده است.
آقا بزرگ تهرانى درباره دانش سرشار ادبى نائینى مى نویسد:
(… نائینى در ادبیات فارسى و عربى تبحر داشت و آن را به خوبى مى دانست26.)
وى از مراجع اهل قلم بود که در درست نویسى در حد وسواس تلاش مى ورزید; از این روى بسیارى از آثار به جا مانده از او به خاطر پرهیز از اشتباه ادبى و سستى در نثر و کاستى در جمله بندیها و… به چاپ نرسیده است.
تحقیقات علمى که از خامه محقق نائینى تراوش کرده ویژگیهایى دارند که نیاز است در تحقیقى مستقل به آنها پرداخته شود. در اینجا به گونه گذرا به آثار و نوشته هاى ارزشمندى که از نائینى به جاى مانده و گواه گستره آگاهى علمى و نبوغ و ابتکار اوست نظر مى افکنیم.
1. حاشیه بر عروة الوثقى: عروة الوثقى نوشته سید محمد کاظم یزدى(ره) به خاطر گستردگى و فراگیرى وامتیازهاى بسیار از همان آغاز مورد توجه ویژه فقیهان و بزرگان دانش فقه قرار گرفته و حاشیه هاى فراوانى بر آن نگاشته شده است. یکى از حاشیه هاى عالمانه و محققانه برعروة الوثقى حاشیه نائینى است. وى در این حاشیه به ابراز نظر و آوردن فتواى خود بسنده کرده و دیدگاههاى خویش را به گونه اى جداگانه از متن عروه در جدولى با تعیین صفحه سطر و کلمه اى که حاشیه مربوط به آن مى شود عرضه داشته است27.
2. وسیلة النجاة: این اثر رساله عملیه مختصرى است به زبان فارسى براى عمل مکلّفان و در بر دارنده بابهاى: عبادات معاملات و میراث.
متن آن (تبصرة المتعلمین) علامه حلى است که با فتواى نائینى برابر شده و براساس ترتیب (تبصرة المتعلمین) نوشته شده است.
3. تنبیه الامه و تنزیه الملّة: در این اثر نائینى براى روشن کردن مشروع بودن مشروطیت و دفاع از آن دربرابر استبداد پیشگان درباره مسائل اساسى چون: حکومت قانون نظام استبداد مبانى آزادى مساوات عدالت و… بر مبناى استدلالهاى فقهى و اصولى به بحث و بررسى پرداخته است.
بر این اثر دو مرجع شیعه آخوند خراسانى و شیخ عبداللّه مازندرانى تقریظ نگاشته و آن را تأیید کرده اند.
(تنبیه الامه و تنزیه الملّه) در زمان استبداد صغیر به زبان فارسى نگارش یافته و در سال 1327 در عراق و سپس بارها در ایران به چاپ رسیده است از جمله با مقدمه تصحیح و حاشیه سید محمود طالقانى.
4. رساله هاى فقهى و اصولى: از سخنان شاگرد و همراه نائینى حسینى همدانى استفاده مى شود نائینى در بیش تر بابهاى فقه و مسائل اصول رساله تحقیقى داشته است ولى همان گونه که یاد شد چون در عرضه درستِ نگارشهاى خویش حساس بوده و نمى توانسته اشتباه ادبى در نوشته اش را تحمل کند به چاپ و نشر این آثار علاقه اى نشان نداده است; از این روى بسیارى از نگارشهاى تحقیقى ایشان از بین رفته و یا به گونه خطى در کتابخانه ها به جاى مانده است.
رساله هاى علمى که در کتابهاى تراجم و فهرست مؤلفان براى نائینى شمرده شده عبارتند از:
* رساله در خلل نماز.
* رساله در لباس مشکوک نوشته شده در سال 1315هـ.ق.
* رساله در نفى ضرر.
* رساله در باب تزاحم.
* رساله در شرط متأخر.
* رساله در تعبدى و توصلى.
* رساله اى در ترتب.
* رساله اى در معانى حرفیه28.
5. تقریرات: همان گونه که یادآور شدیم از ویژگیهاى درس نائینى این بود که به شاگردان خویش سفارش فراوان مى کرده که مطالب درس را بنگارند.
از این روى بسیارى از شاگردان وى درس را مى نوشته اند که پاره اى از این نوشته ها به چاپ رسیده و جامعه علمى از آن بهره مى برند.
نگاهى به زندگى سیاسى نائینى
نائینى از آغاز تحصیل در اصفهان در محیطى مى زیست که کانون آمد و شد رجال مذهبى سیاسى و علمى بود29. و از همان جا باب اندیشه سیاسى وتفکر اجتماعى به روى او گشوده و روز به روز بر گستره و ژرفاى آن افزوده مى شد. در کنار آن ارتباط صمیمى و گرم وى با سید جمال الدین اسدآبادى در رشد و بارورى اندیشه سیاسى و اجتماعى او تأثیر گذاشت30 و همگام با تلاش علمى از آثار ونوشته هاى سیاسى و اجتماعى روزگار خویش بهره مى برد و به دیدگاههاى خود عمق مى بخشید.
هنگامى که به سامرا وارد شد درمرکز سیاست شیعى قرارگرفت. به خاطر شایستگى علمى و آگاهیهاى سیاسى و اجتماعى محرّر میرزاى بزرگ گردید31 و با آشنایى از افکار بلند وى و دیگر اندیشه وران اسلامى به مسائل و دیدگاههاى اسلامى بیش از پیش آگاهى یافت.
در مجموع این برخوردها و پیوندها که در سطح مردان دانش و متفکران سیاسى اجتماعى بود از وى شخصیت علمى سیاسى اجتماعى و روشنفکر اصلاح طلب و آگاه به نیازهاى زمان ساخت و جایگاهى بس والا یافت.
به خاطر همین آگاهیها و زمان شناسیها بود وقتى که پس از فوت میرزاى شیرازى به نجف وارد شد در کنار مرجع بلند آوازه زمان آخوند خراسانى جاى گرفت و در نهضت مشروطیت که علماى نجف با رهنمودها پیامها و فتواهاى خویش نقش رهبرى آن را به عهده داشتند از اندیشه اش بهره گرفتند و در امور مهم طرف مشورت علما قرار گرفت و به گفته برخى آگاهان بیانیه هاى پرشور علیه استبداد وروشن گر مشروطیت به خامه آن بزرگ نگارش مى شد32.
وى در سخت ترین دوران مشروطیت با افکار و اندیشه بلند خویش به گونه مستدل نخستین طرح نظام اسلامى درخور پیاده شدن را ارائه داد و با تمام توان از مشروطیت به دفاع برخاست و نهضت را پرشور نگهداشت.
افزون بر نهضت مشروطیت در هجوم روس و انگلیس به ایران و اشغال دو بخش شمال و جنوب علماء نجف بر آن شدند که در برابر هجوم آنها بایستند33. نائینى نیز از جمله آنان بود و نقش مهمى ایفا کرد34 و جزو علماى پیشگام بود35. نائینى افزون بر حضور مستقیم درمسائل سیاسى اجتماعى ایران درجریانهاى سیاسى کشور عراق نیز نقش تعیین کننده داشته است:
در زمانى که عراق توسط انگلیس به اشغال درآمد (1914م) علماى نجف علیه این هجوم اعلان جهاد داده و نیروهاى مردمى را بسیج کردند وخود در جبهه جنگ حضور یافتند36. در این جریان نیز نائینى از جمله رجال علمى بود که در جهاد مقدس نه تنها شرکت داشت بلکه از عناصر پرتکاپوى جهاد بود که باتلاش پى گیر علماى رده اوّل را به گرفتن تاکتیکهاى جنگى ونظامى تشویق مى کرد37.
در جنبش استقلال طلبانه عراق (1920م) باردیگر علماى نجف از جمله نائینى درصحنه سیاسى و افق حرکت استقلال طلبانه عراق درخشیدند38. پس از فوت رهبرى حرکت محمد تقى شیرازى و آغاز رهبرى و مرجعیت شیخ الشریعه اصفهانى همکارى وتلاشهاى نائینى بُعد گسترده ترى به خود گرفت و شیخ الشریعه در تصمیم گیریها و انتشار بیانیه هاى سیاسى اجتماعى با وى به رایزنى مى پرداخت39. پس از مرحوم شریعت اصفهانى نائینى و چند تن دیگر از مراجع در کادر رهبرى جنبش ملّى اسلامى عراق قرارگرفتند40 و با تمام توان نهضت را به پیش بردند. تلاش همه سویه رهبران قیام استقلال طلبانه عراق سبب شد انگلیس از ادعاى تحت الحمایگى خود بر عراق دست بردارد و به حکومت ملى تن بدهد و استقلال عراق را به رسمیّت بشناسد و تنها به حضور پنهانى از طریق دست نشانده خود ملک فیصل بسنده کند.
حاکم عراق ملک فیصل که به اشاره انگلیس سرکار آمده بود به منظور قانونى جلوه دادن حاکمیت خویش انتخابات اعلان کرد41. علما چون مى دانستند وى دست نشانده انگلیس است و به منظور تحکیم حکومت خود مى خواهد انتخابات
به راه بیندازد با انتخابات فرمایشى به مخالفت برخاستند42. دولت عراق عکس العمل نشان داد و خالصى را که انتخابات را تحریم کرده بود تبعید کرد43.
در اعتراض به تبعید وى نائینى و سیدابوالحسن اصفهانى راهى ایران شدند وحکومت عراق نیز با شیوه ناپسندى که حکایت از اخراج و تبعید آنان داشت باایشان برخورد کرد44.
ولى از آن جا که تبعید علما به زیان انگلیس و عراق تمام شد ایادى انگلیس به تلاش برخاستند و براى ختم مسأله تبعید علما به گفت گوهاى دیپلماسى پرداختند و مسأله را به پایان بردند و علماء تبعیدى را به نجف بازگرداندند45.
از سیر کوتاه و گذرایى که در زندگانى سیاسى اجتماعى نائینى انجام شد این نکته به دست آمد که نائینى هیچ گاه از جریانهاى سیاسى و اجتماعى جامعه اسلامى و کشورهاى اسلامى ومسلمانان غافل نبوده و با دید نافذ خود ناظر رویدادهایى بوده که درجاى جاى کشورهاى اسلامى رخ مى داده و با دلسوزى و تعهد در سنگرهاى گوناگون: دفاع از حق و عدالت مبارزه با استبداد و ستم داخلى و استعمار خارجى حضور بیگانگان درسرزمینهاى اسلامى طلیعه دار مبارزه بوده است.
سیره اخلاقى نائینى
نائینى علم را در بستر تقوا آموخته بود واز پرهیزکارى به سرچشمه هاى دانش حکمت و معرفت ره یافته بود. تفکر ناب ژرف اندیشى جهاد با هواى نفس و… از ویژگیهاى بارز اوست.
از گفتار و رفتار و کردارش ادب و بزرگوارى هویدا بود. برخوردش بادیگران اخلاق عملى پیشوایان دین را به نمایش مى گذاشت.
او تا غروب زندگى بر این سیره پسندیده استوار ماند.
اینک به شمه اى از فضائل اخلاقى آداب ومقام معنوى وى اشاره مى کنیم:
زهد وتقوا
در فرهنگ وتعالیم اسلام تقوا و بى گرایشى به دنیا اساسى ترین ومهم ترین سرمایه رهایى انسان از گردابها و دامهاى فریبنده شیطانى است; بدین جهت مؤکدترین برنامه اى که دین جهت خودسازى به پیروانش سفارش کرده تقوا و پرهیز از دنیاطلبى است و رعایت آن را از عالمان دین که الگو و راهنماى جامعه اند با تأکید بیش تر خواسته است.
نائینى از جمله فرزانگانى است که درطول حیات با برکت خویش پرواى الهى جزء زندگى او بوده و هیچ گاه دنیا با همه مظاهر فریبنده و مقامهاى پر زرق و برق آن نتوانسته او را فریفته و مجذوب خود سازد.
آقا بزرگ تهرانى در باب تقوا و دنیاگریزى وى مى نویسد:
(… و کان المترجم له متورعاً تقیاً صالحاً غیر متهالک على حطام الدنیا ولامتفان فى الحصول على الریاسة.)46
او مردى با ورع تقواپیشه اصلاح طلب بى اعتنا به زخارف دنیا بود و ریاست و مقام دنیا نتوانست او را فریفته خود سازد.
اهمیّت به نماز
حضور درمصلى به انتظار نماز بى قرارى از خوف خدا و درک مقام ازویژگیهایى است که بندگان مخلص خدا بدان بار مى یابند. این حالت معنوى را بیش تر سیره نگاران ومحدثان براى پیشوایان دین و اهل معرفت گزارش کرده اند.
نائینى نیز که از چشمه زلال معرفت جرعه ها نوشیده بود به نماز احترام ویژه مى گذارد. پیش از اذان به استقبال نماز مى شتافت. در نماز از ترس خدا وعذاب الهى ناآرام و بى قرار اشک از گونه هایش جارى مى شد:
(… وى بنا داشت براى فریضه ظهر و عصر حدود یک ربع ساعت که به اذان مانده بر روى
سجاده بنشینند و حالت انتظار داشته باشند تا اذان بگویند و ایشان مشغول نماز شوند.)47
در باب لابه کردن ایشان در نماز آقا بزرگ تهرانى مى نویسد:
(… وکان اذا وقف للصلاة ارتعدت فرائصه وابتلت لحیته من دموع عینیه.)48
هنگامى که به نماز مى ایستاد بدنش مى لرزید واشکهایش برگونه ها و محاسنش جارى مى شد.
عشق به نماز ارتباط باخدا چنان با روح اوعجین شده بود که حتى در آخرین روزها و ساعتهاى عمر حاضر نبود آنى نمازش از زمان معین همیشگى واپس بیفتد.
آقاى حسینى همدانى که در کنار بسترش حضور داشته مى گوید:
( آقاى نائینى بیمارى تب نوبه داشتند. هر یکى دو ساعت تب مى کردند و به حالت غشوه از حال مى رفتند. ساعت سه از شب گذشته بود. من گفتم اگر آقا بلند شوند ببینند ساعت سه از شب گذشته است ناراحت مى شوند که چرا ایشان را براى نماز بیدار نکرده ایم و دوباره حال ایشان منقلب خواهد شد. به این جهت چهار پنج ساعت که آن جا بود همه را به عقب برگرداندیم وروى ساعت یک از شب گذشته تنظیم کردیم. ساعت قدیمى خود ایشان راهم روى یک از شب گذشته تنظیم کردیم. وقتى مرحوم آیت اللّه نائینى بعد از چند ساعت بى حالى و حالت غشوه به حال آمدند نگاهى به آسمان کردند و با عجله فرمودند: (ساعت سه است! چرا مرا براى نماز [نماز شب و تهجد] بیدارنکردید؟)
بسیار ناراحت شدند من عرض کردم: آقا ساعت سه نیست ساعت یک است.
ایشان فرمودند: نه.
من چند ساعت تنظیم شده راخدمت ایشان نشان دادم.
ایشان نگاه کردند و با ناراحتى فرمودند: اینها ساعت نیست پیدان است. من ازوضع آسمان وستاره ها مى فهمم که ساعت سه از شب گذشته است. همان جا با آن حال براى ایشان ظرف آب آوردیم وضوگرفتند و با حالت نشسته مشغول نماز شدند.)49
نیایش و تهجد
انس با نیایش و تهجد شبانه سرمایه تلاش و پشتوانه کار روزانه مردان خداست. چشمه سار زلالى که جویندگان دانش و معرفت آن را بهترین راه درک حقایق و فهم معارف شمرده و از آن بهره ها اندوخته اند; از این روى هیچ عالم وارسته و واصلى را نمى توان یافت که بدون ارتباط نزدیک باخدا و خلوت شبانه به ارتقاى روح و سلوک عرفانى دست یافته باشد.
نائینى از آن زنده دلانى بود که از نیایش نیمه شب حیات معنوى یافته بود و با یارى از این اهرم نیرومند بود که توانست از کورانهاى گوناگون زندگى بویژه در صحنه هاى سیاسى سربلند برآید.
یکى از نزدیکان به ایشان درباره دعا تهجد و گریه نیمه شب وى مى گوید:
(در این اواخر که ایشان سخت مریض شده بودند در عین حال دو ساعت به اذان صبح بیدار و مشغول نماز و تهجد مى شدند و معمولاً بلند بلند گریه مى کردند و راز و نیاز داشتند.)50
نائینى خودسازى معنوى را براى دانش پژوهان دین امرى لازم مى شمرده بویژه مناجات ونافله شبانه را در کسب مقام اجتهاد سهیم مى دانسته است.
آقاى سید محمد هادى میلانى از شاگردان برجسته ایشان نقل مى کند:
(استاد آیت اللّه نائینى مى فرمود:
نماز شب را شرط اجتهاد
نمى دانم ولى بدون دخالت هم نمى دانم.)51
فروتنى
هر انسانى به زیور صفات شایسته بویژه تواضع و فروتنى آراسته گردد پسندیده است; امّا پیشگامى دانشمندان در این ویژگى پسندیده تر خواهد بود. از این روى پیشوایان دین با تأکید فراوان از دانشمندان خواسته اند در فروتنى پیشگام باشند بدانند دانش سودمند دانشى است که تواضع بارآورد:
(التواضع ثمرة العلم.)52
ثمره دانش فروتنى است.
نائینى از فرزانگان خود ساخته اى بود که به هنگام اقبال و ادبار دنیا و مردم مشى متواضعانه داشت. نسبت به عالم جاهل نیازمند و توانگر و… برخورد یکسان داشت. در داخل بیت میان خدمتگزار و دیگر افراد فرق نمى گذاشت:
(… من هیچ گاه فراموش نمى کنم که: مرحوم آیت اللّه نائینى(ره) هرگاه مى خواستند در حضور جمعى غذا صرف کنند. یا وقتى در بیرونى غذا میل مى کردند. تا هنگامى که شیخ مهدى که خادم آقا بود براى صرف غذا نمى آمد آقا به غذا دست نمى زدند نه تنها خادم را نمى گفتند جدا غذا بخورد بلکه تا او نمى آمد و شروع نمى کرد ایشان شروع به صرف غذا نمى کردند.)53
نائینى احترام اساتید وبزرگان دانش را پاس مى داشت. در برابر آنان براى خویش جایگاهى نمى شناخت.
هنگامى که شیخ الشریعه اصفهانى چشم از دنیا فرو مى بندد بر جمعیت شاگردان میرزاى نائینى افزوده مى شود شمارى از شاگردان از وى مى خواهند براى تدریس به منبر تشریف ببرد. نائینى روى منبر قرار مى گیرد و با گریه مى گوید:
(… چه روزگارى شده است که ما باید به منبر برویم منبرى که مشایخ بزرگ بر آن مى نشستند.)54
زیارت پیشوایان دین
ییکى از جهاتى که حوزه هاى علوم دینى درمشاهد مشرفه ائمه(ع) و امام زادگان شکل گرفته به خاطر استمداد از مقام والاى ولایت و امامت و کسب معنویت از وسایط فیض الهى بوده است.
از این روى عالمان عارف به مقام ائمه(ع) هیچ گاه از ارتباط با این منابع حکمت و دانش غافل نبوده و صبح و شام به هنگام رنج و راحتى از آنان بهره هاى علمى و معنوى مى گرفته اند.
نائینى(ره) از جمله فقیهان شیفته مقام ولایت بوده است که در طول عمر پر برکت خویش هیچ گاه از عرض ادب به آستان ملکوتى ائمه(ع) سربرنتافته است. سحرگاهان پیش از آن که در حرم به روى زایران گشوده شود به شوق زیارت پشت دَرِ حرم به انتظار مى نشسته است. وقتى که در سامرا مى زیسته هر ازچندگاهى براى آستان بوسى مرقد مطهر مولاى متّقیان على(ع) به نجف اشرف مشرف مى شده است55.
نظم و انضباط
ادب انضباط و توجّه به جهات ظاهرى براى همگان ارزش و سرمایه زندگى است و دربرخوردهاى اجتماعى بسیار مؤثر و کارگشا. توجه به جهات ظاهرى براى عالمان دین آن هم دینى که نظم و انضباط و تمیزى و آراستگى در سرلوحه برنامه هاى آن قرار دارد ارزشمندتر واهتمام بدان فورى تر است.
از این روى مى توان مهم ترین شرط و رمز نفوذ در دلها را به کار بردن نکته هاى ظریفى دانست که با برخوردهاى اجتماعى و فردى ارتباط دارند.
میرزاى نائینى در آراستگى و تمیزى لباس رسیدگى به ظاهر خود الگو بوده است.
هیچ گاه کوچک ترین بى انضباطى و دورى از زى روحانیّت را بر نمى تابید. اگر در چهره و شکل ظاهرى کسى چیز ناپسند
و خلاف عرف مى دید فورا با اشاره یا کنایه و در مواردى به روشنى یادآور مى شد.
آقاى حسینى همدانى مى گوید:
( یک وقت یکى از آقایان که مرجع تدریس درنجف اشرف شد و دو ـ سه سال مجمع علمى خوبى هم پیدا کرد به من فرمود: من مى خواهم خدمت آیت اللّه نائینى برسم امّا نه در بیرونی….
معلوم شد از آقا قبضى مى خواهد. ناخنهاى ایشان مقدارى بلند بود. هنگام گرفتن قبض آیت اللّه نائینى لحظه اى دست ایشان را گرفته بود و فقط فرموده بود: آقا!)56
احترام به شاگردان
بزرگان علما همیشه به شاگردان و تربیت یافتگان درس و بحث خود به دیده امانت الهى مى نگریسته و به مانند پدرى مهربان با آنان رفتار مى کرده اند. نه تنهاهیچ گاه به آنان بى حرمتى روا نمى داشته اند بلکه حریم حرمت آنان را رعایت مى کرده اند. این احترام و اهمیّت نسبت به فاضلان برجسته حوزه درس افزون بوده است.
نائینى نیز از جمله فقیهانى بوده که به شاگردان خویش بویژه کسانى که از فضل و کمال بیش ترى برخوردار بوده اند فوق العاده احترام مى گذاشته است:
([نائینى] به شاگردان خود توجه داشت. هر کس را به مقدار علمى که داشت احترام مى کرد. حتى درجلسه درس عده اى از خواص ایشان جایگاه مخصوص داشتند که کسى دیگر نمى توانست آن جا را اشغال کند. ایشان اساساً به طلاب و فضلاى درس خوان احترام خاص مى گذاشت.)57
در پاسخ به اشکال و پرسشهاى شاگردان به گونه اى برخورد نمى کرده که سبب تحقیر یا رنجش آنان گردد بلکه با حفظ حرمت و رعایت تمام جوانب به
پاسخ اشکال و پرسش مى پرداخته است.
آقاى حسینى همدانى مى گوید:
(… یک شب بحث اصول مرحوم آیت اللّه نائینى راجع به عام و خاص بود. بعد از تمام شدن درس به نظر برخى شاگردان برجسته درس اشکالى پدید آمده بود از جمله آیت اللّه میلانى. ایشان اشکال را در چند سطر نوشتند و من آن را گرفتم بردم درون منزل و خدمت آقا تقدیم کردم. ایشان اشکال را مطالعه فرمودند. بعد به من فرمودند: این اشکال را چه کسى به شما داد.عرض کردم. آقا سید هادى میلانى. ایشان فرمود: بسیار خوب.
شب شنبه مرحوم آیت الله نائینى تمام درس را تکرار کردند. این در حالى بود که درس ایشان هیچ گاه تکرار نمى شد و حتى مطالب تکرارى هم نداشت….
مرحوم آیت اللّه میلانى فرمودند: استاد با تکراردرس به من فرمودند: توقع نیست از شما بعد از شانزده سال که درس من مى آیید منظور من را از کلام متوجه نشوید.)58
نگهداشت آداب بحث
درگذشته زعما واساتید حوزه هاى علمى جداى از کنترل درس و بحث شاگردان به امورى که به رفتار و منش طلاب و فضلا نیز مربوط مى شده توجه داشته اند و آنان را به کمالهاى روحى و معنوى رهنمون مى گشته اند.
میرزاى نائینى نیز به تربیت شاگردان و متخلق کردن آنان به اخلاق پسندیده سخت اهتمام مى ورزیده است از جمله: مواظب بوده که شاگردانش به هنگام بحث و گفت وگوى علمى رفتار تند و خشن نداشته باشند و از آنان مى خواسته در مناظره هاى علمى سیر اعتدال را پیش گیرند و سخن را به مراء وجدال نکشانند.
آقاى حسینى همدانى از آقا سید على
مددى قائنى نقل مى کند:
(… شبى در مقبره مرحوم آیت اللّه نائینى بودیم. آقایى آمد آن جا و مسأله اى را مطرح کرد. ما چند نفر بودیم مقدارى پیرامون مسأله مورد بحث گفت وگو شد کم کم متوجه شدیم فرد مذکور بناى مراء وجدال دارد و پرخاش و تندى مى کند. این جا ما ساکت شدیم. اومقدارى گفت وقتى سکوت ما را دید بلند شد و رفت.)
سپس آقاى مددى افزود:
(ما را مرحوم آیت اللّه نائینى تربیت کرده اند ما هیچ گاه درمراء و جدال وارد نمى شویم. مراء کننده بگوید تا خسته شود. وقتى خسته شد بلند مى شود و مى رود.)59
بالأخره این مرد بزرگ پس از عمرى روشنگرى دانش پراکنى فریاد رسى رسیدگى به امور مردم تلاش در راه استقلال و عزت و سربلندى کشورهاى اسلامى مبارزه بى امان با استبداد و کژاندیشیها کژفکریها با قلبى مطمئن در 26 جمادى الاول 1355هـ.ق به دیدار حق شتافت. خدایش بیامرزاد و او را با اولیاى خویش محشورکناد.
پاورقیها:
1. (تاریخ نائین) ج118/1; (اعیان الشیعه) محسن امین جزء 258/44 چاپ دارالتعارف للمطبوعات بیروت.
2. (نقباء البشر) آقا بزرگ تهرانى ج593/2 دارالمرتضى.
3. (نقباء البشر); (اعیان الشیعه) محسن امین ج54/6 (ده جلدى).
4. مجله (حوزه) شماره 39/30 مصاحبه با آیت اللّه حسینى همدانى; (نقباء البشر) ج593/2.
5. (نقباء البشر) ج593/2; (اعیان الشیعه) ج54/6.
6. (نقباء البشر) ج593/2.
7. (همان مدرک).
8. (همان مدرک).
9. (همان مدرک) 594/.
10. مجله (حوزه) شماره 31/55. مصاحبه با آیت اللّه محمد حسن مرتضوى لنگرودى.
11. (نقباء البشر) ج595/2.
12. مجله (حوزه) 42/30 مصاحبه با آیت اللّه حسینى همدانى.
13 (همان مدرک).
14. (اعیان الشیعه) جزء258/44.
15. مجله (حوزه) شماره 37/30; (اعیان الشیعه) ج54/6.
16. (همان مدرک).
17. (تنبیه الامة وتنزیه الملة) محمد حسین نائینى بامقدمه سید محمود طالقانى16/ شرکت سهامى انتشار.
18. (نقباء البشر) ج594/2.
19. (همان مدرک).
20. مجله (حوزه) شماره 33/55 مصاحبه با آیت اللّه محمد حسن مرتضوى لنگرودى.
21. (همان مدرک).
22. مجله (حوزه) شماره 42/30 مصاحبه باآیت اللّه حسینى همدانى.
23. (معارف الرجال) حرز الدین ج285/1 کتابخانه آیت اللّه مرعشى; (مکارم الآثار) محمد على حبیب آبادى ج2177/6 نشر نفائس مخطوطات اصفهان; (نقباء البشر) ج595/2.
24. (نقباء البشر) ج594/2; (اعیان الشیعه) ج54/6.
25. (مکارم الآثار) ج2172/6.
26. (نقباء البشر) ج595/2; (اعیان الشیعه) ج54/6.
27. (الذریعه الى تصانیف الشیعه) آقابزرگ تهرانى ج149/6; دارالاضواء بیروت.
28. (مکارم الآثار) ج2177/6; (تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان) ج253/2 دار الذخائر قم; (نقباء البشر) ج596/2; (معارف الرجال) ج286/1 ـ 87; (ریحانة الادب) ج5 ـ 127/6 خیام; (اعیان الشیعه) جزء258/44; (اعیان الشیعه) ج54/6; (معجم المؤلفین) عمر رضا کحاله ج9 ـ 242/10 دار احیاء التراث العربى بیروت.
29. مجله (حوزه) شماره 29/30 مصاحبه با آیت اللّه حسینى همدانى.
30. (همان مدرک)41/.
31. (نقباء البشر) ج593/2.
32. (تشیع و مشروطیت در ایران) عبدالهادى حائرى 156/ امیرکبیر; (نقباء البشر) ج594/2.
33. (تشیع و مشروطیت درایران) 159/ به نقل از (هجوم روس) ناظم الدین زاده; مجله (وحید) شماره 445/10 ـ 450 1351.
34. بخشى از نامه آیت اللّه مرعشى(ره) به عبدالهادى حائرى در تاریخ 15 مارس 1973م.
35. (تشیع و مشروطیت در ایران) به نقل از (هجوم روس) 116/ ـ 121.
36. (نگاهى به تاریخ انقلاب اسلامى 1920 عراق) محمد صادقى تهرانى 12/ انتشارات دارالفکر.
37. بخشى از نامه آیت اللّه مرعشى به عبدالهادى حائرى در تاریخ 15 مارس 1973م.
38. (نگاهى به انقلاب اسلامى 1920 عراق) محمد صادقى تهرانى 44/ به نقل از: (لمحات الاجتماعیه) دکتر على وردى ج105/5.
39. (تشیع ومشروطیت در ایران) 172/.
40. (همان مدرک).
41. (تاریخ 20 ساله ایران) حسین مکى ج345/2 بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
42. (تشیع و مشروطیت درایران) حائرى 174/.
43. (نقباء البشر) ج594/2; (تاریخ 20 ساله ایران) ج350/2 ـ 384.
44.(تاریخ 20 ساله ایران) ج347/2.
45. (همان مدرک) 352/.
46. (مکارم الآثار) ج2177/6; (نقباء البشر) ج594/2.
47. مجله (حوزه) شماره 50/30 مصاحبه با آیت اللّه حسینى همدانى.
48. (نقباء البشر) ج594/2.
49. مجله (حوزه) شماره 50/30 مصاحبه با آیت اللّه حسینى همدانى.
50. (همان مدرک).
51. روزنامه (جمهورى اسلامى ایران) 1368/9/6 مصاحبه با آیت اللّه سیّد حسین شمس.
52. (غرر و درر) آمدى ج81/1 چاپ دانشگاه تهران.
53. مجله (حوزه) شماره 50/30 مصاحبه با آیت اللّه حسینى همدانى.
54. (همان مدرک) شماره 56/55 مصاحبه با آیت اللّه محمد حسن مرتضوى لنگرودى.
55. (همان مدرک) شماره 50/30 مصاحبه با آیت اللّه حسینى همدانى.
56. (همان مدرک).
57. (همان مدرک) شماره 37/55 مصاحبه با آیت اللّه محمد حسن مرتضوى لنگرودى.
58. (همان مدرک) شماره 48/30 مصاحبه با آیت اللّه حسینى همدانى.
59. ( همان مدرک) 51/.

تبلیغات