چکیده

متن

 

روس ها مدعی هستند که به دلایل مختلف یک قدرت بین المللی هستند و برخی از شاخصه های قدرت مانند سلاح اتمی، تسلسحات پیشرفته، انرژی و تکنولوژی ماهواره و مؤلفه های دیگر را در اختیار دارند و بنا بر این می توانند در آینده خود را به عنوان یک تک قطب قدرت هم سطح دیگران مطرح نمایند.
    البته در کنار شاخصه های قدرتی که ذکر شد، تلاش هایی نیز از سوی پوتین و تیم او در روسیه تحت عنوان اصلاحات همه جانبه صورت می گیرد که روسیه را به سمت برخورداری از ابزارها و مزیت های دیگر سوق می دهد. به عنوان مثال در حالیکه روسیه در مقطع کنوی جایگاه شانزدهم را در اقتصاد جهانی دارد می باشد تحلیلشان این است که تا سال 2020 می توانند خود را به جایگاه نهم برسانند. برای همین منظور نرخ رشد حدود 7% را در اقتصاد این کشور شاهد هستیم و این کشور در تلاش است حجم سرمایه گذاری را در سال جاری میلادی به حدود 60میلیاردلار برساند. هر چند که بیشتر این نرخ رشد مربوط یه بخش هایی مانند: خدمات، تجارت، انرژی است و در زمینه های مهمی مانند صنعت سوق داده نمی شود اما به هرحال رشدی است که روسیه را می تواند از حیث اقتصادی و توسعه به جایگاه خوبی ارتقاء دهد.
    نکته ای که در این خصوص قابل ذکر است این است که روسیه در داخل با چالش های زیادی رو به روست. وضعیت نابسامان اقتصادی، وضعیت به هم ریخته اجتماعی و فرهنگی، نداشتن اندیشه پویا و جذابی که بتواند در مقابل اندیشه هایی مانند لیبرال دموکراسی و فرهنگی غرب مطرح نماید. در این زمینه پوتین در طول سال های گذشته تلاش نموده است با تحریک لیبرال دموکراسی در موقعیت بهتری قرار دهد که موفقیتی کسب نکرده است.
    از سوی دیگر روسیه، کشوری کثیرالمله با تنوع فرهنگی و نژادی است که به هیچ وجه شرایط بسیج عمومی درآن دیده نمی شود و چنانچه ثبات سیاسی و انسجام ان به هم بریزد بسیار سخت است که بتوان نظم مجددی را در آن برقرار ساخت. تلاش پوتین و حاکمیت کنونی آن است که از شرایط انسجام سیاسی کنونی، نهایت استفاده را بنماید. بر همین اساس، اولویت های روسیه در شرایط کنونی را می توان سامان دادن به اوضاع داخلی، کارآمد کردن ابزارها در منطقه مشترک المنافع و سپس توجه به نقاط دورتر نامید.
    در خصوص وضعیت روسیه در نظام بین الملل یکی از نقیصه های مهم روسیه عقب ماندگی در قدرت نرم افزاری است که فعالیت ان.جی.او ها یکی از شاخص های مهم آن است. چنانچه ملاحظه می گردد بهره گیری از این ابزار یکی از مزیت های مهم جهان غرب و سرمایه داری است که اگر اجازه بروز داده شود به سرعت می تواند در کشورهای مختلف فعال شود. تجربه انقلاب های رنگین نشان داد که این ابزار های غرب به راحتی می تواند روس ها را با چالش مواجه سازد. نگرانی از عواقب تکرار چنین وضعیتی در روسیه باعث گردید که نهادهای قانونگذاری و امنیتی این کشور، به سرعت فعالیت این ساختارها را محدود و اقدامنات جدی در خصوص منابع مالی و گردانندگان آن را به عمل آورند. دقیقاً به خاطر آسیب پذیری روس ها در همین ابعاد است که با ناآرامی های محدود در روسیه در ماه های اخیر به شدت برخورد شد چرا که احساس این بود چنانچه اروپا را به سرعت تحت کنترل در نیاورند مجبورند در ادامه هزینه های زیادی را بپردازند.
    در کنار نقاط ضعفی که برای روسیه در نظام بین الملل کنونی شمرده شد، شرایط جغرافیایی و ژئوپلیتیکی این کشور، توان خوبی برای بازیگری این کشور در نظام بین الملل قرار می دهد. به عنوان مثال وسعت جغرافیایی روسیه عامل کنترل کننده مهمی در امر ارتباطات جهانی به ویژه بین آسیا و اروپاست. هر چند در سال های اخیر تلاش گردیده است کریدورهایی خارج از کنترل روسیه برای کشورهای مشترک المنافع طراحی گردد اما واقعیت این است که استیلا و هژمونی روسیه در این زمینه همچنان برقرار است و روسیه همچنان قدرت بهره گیری از ابزارهای خود در این زمینه را دارد.
    البته در راستای اندیشه کلی روس ها که برای نقش آفرینی خود در مناطق مختلف جهان متصور هستند شاهد تحرک دیپلماسی این کشور هستیم که به صورت اجمال می توان به محورهای زیر اشاره نمود:
    حوزه آسیا
    نظر به اینکه منطقه آسیا وارد مرحله جهش اقتصادی گردیده و پیش بینی می شود که در آینده نزدیک به یکی از محورهای عمده سرمایه گذاری و رشد و توسعه در جهان تبدیل شود و با توجه به اینکه قسمت زیادی از خاک روسیه در این قاره قرار دارد، مسکو در سال های اخیر توجه ویژه ای به این حوزه نموده است. روسیه در نظر دارد علاوه فراهم آوردن جذب سرمایه های خارجی، فناوری های خود مانند تسلیحات و انرژی هسته ای را در اختیار این کشورها قرار دهد. در حال حاضر چین و هند دو محور عمده نگاه آسیایی روسیه می باشند. در زمینه انرژی، روسیه طرح های گسترده ای برای صادرات نفت و گاز به این منطقه دارد که خطوط انتقال در حال ساخت به چین و ژاپن از جمله آنها می باشند. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در آستانه سفر به آلمان برای شرکت در اجلاس گروه هشت در خصوص روابط مسکو با آسیا چنین گفت: «قاره آسیا با سرعت زیادی توسعه می یابد و برای ما از نظر اقتصادی بسیار جالب است. مسأله فقط این نیست که ما منابع انرژی زیادی داریم که کشورهای آسیایی با کمبود آنها مواجه هستند بلکه همکاری به صورت گسترده تر مدنظر ما می باشد. امیدواریم که این امر به توسعه مناطق آسیایی ما بینجامد. در سال گذشته تبادلات بازرگانی با ژاپن به میزان 60 درصد افزایش یافت و سرمایه گذاران ژاپنی وارد بازار سرمایه روسیه می شوند. ما از این علاقه استقبال می کنیم».
    حوزه اروپا
    اروپا شریک اول روسیه است. روابط این دو بر اساس همکاری و همگرایی در حوزه های مشترک و رقابت در حوزه هایی که با یکدیگر اختلاف دارند در جریان است. به طور کلی از نظر سیاسی و امنیتی با اروپا مشکلاتی دارند ضمن اینکه اروپا تحولات جاری در روسیه به خصوص در مقولاتی مانند دموکراسی، حقوق بشر و اقدامات پوتین در تمرکز قدرت را با حساسیت دنبال می نماید.
    یکی از شاخصه های همه همکاری طرفین بحث انرژی است که کشورهای اروپایی به میزان زیادی به واردات انرژی از روسیه متکی هستند. علی رغم اقدامات صورت گرفته برای تنوع مسیرهای دریافت انرژی، همچنان این ابزار مهم در اختیار روسیه می باشد.
    حوزه خاورمیانه
    روس ها نمی توانند خود را از تحولات خاورمیانه جدا کنند، اما با وضعیتی که این منطقه پیدا کرده و موقعیت هایی که کشورهای مهم این منطقه از جمله ایران، عربستان، مصر و ترکیه پیدا کرده است در حال ارزیابی سیاست های خود می باشند. به طور کلی اگر ایران، عراق (با حاکمیت اکثریت شیعیان)، سوریه و لبنان را در یک محور تصور نمائیم روس ها ترجیح می دهند که مناسبات خود را با محور دیگر یعنی اعراب با حمایت آمریکا بیشتر تنظیم نمایند. به عبارت دیگر مسکو با همه طرف های درگیر در منطقه خاورمیانه در تماس است اما وزن جبهه دوم در دیدگاه مسکو، بیشتر از بخش اول می باشد.
    در خصوص ایران، نظر روس ها بر این است که به هیچ وجه نمی توان ایران قدرتمند برخوردار از توانمندی هسته ای در مطقه را تحمل کرد چرا که موازنه قوا در منطقه به هم می خورد و این امر هم برای روسیه و هم به لحاظ احساس ناخرسندی که همسایگان ایران به ویژه اعراب دارند قابل پذیرش نیست. آنان در راستای این نگرش تلاش می کنند از شرایط اجماع کنونی برای محدود ساختن قدرت ایران استفاده نمایند.
    حوزه مشترک المنافع
    این منطقه نخستین اولویت سیاست خارجی روسیه است. روس ها تلاش می کنند هژمونی خود را در همه زمینه ها نهادینه نموده و ساختارها را به سمت خود بکشانند و این منطقه را بر اساس دیدگاه های خود هماهنگ نمایند. برای همین منظور نهادهایی مانند سازمان امنیت دسته جمعی، سازمان شانگهای و غیره را فعال نموده اند. تحریکات روسیه در زمینه های انرژی، ارتباطات، همکاری های امنیتی و نظامی با کشورهای این منطقه در همین راستا قابل ارزیابی است.
    آمریکا
    برخی می گویند مناسبات روسیه و آمریکا وارد فضای دوران جنگ سردی شده است. البته ویژگی ها و شرایط جنگ سرد را متفاوت از دوران جنگ سرد سنتی می دانند. مقامات رسمی روسیه این امر را رد می کنند و اشاره می نمایند که مناسبات با دارا بودن مجموعه ای از زمینه های همکاری و رقابت ادامه می یابد اما موارد اختلافی نیز بین دو کشور زیاد می باشد.
    مهم ترین موضوع چالش در طی هفته های اخیر بحث استقرار سپر موشکی در اروپاست که با پیشنهاد پوتین در اجلاس سران گروه هشت در آلمان مبنی بر استفاده مشترک از رادار جمهوری آربایجان وارد مرحله نوینی گردیده است.
    دیدگاه تحلیلگران روسی بر آن است که آمریکا حداقل تا مدت زمانی ابرقدرت می باشد و اگرچه تلاش برای نظام چندقطبی وجود دارد ولی در مقطع فعلی برای نظم جهانی نیروی آمریکا لازم است و در واقع مدتی طول می کشد که جایگزینی صورت گیرد. روس ها از درگیر شده آمریکا در خاورمیانه خوشحال بوده و از هرچه که توان آمریکا را کاهش دهد و نقش این کشور را تضعیف کند و فرصت را برای بازیابی قدرت به دست بدهد استقبال می کنند.
    روس ها به دنبال آن هستند که فاصله را از نقطه نظر اقتصادی با غرب کاهش بدهند و ضربه پذیری و ضعف خود را در این بخش به حداقل برسانند و لذا نیازمند آن هستند که اولاً حجم سرمایه گذاری ها را بالا ببرند، ثانیاً از تکنولوژی غرب بهره برداری کرده و از مسابقه تسلیحاتی بپرهیزند. یکی از تئورریسین های روسی معتقد است جنگ سردی در آینده روی خواهد داد که جنگ نظام لیبرال و نظام توتالیتر می باشد و اگرچه ما از آن پرهیز داریم ولی دنیای لیبرال به سرپرستی آمریکا به دنبال آن است.
    

تبلیغات