چکیده

متن

 

مسلمانان آسیای مرکزی حدود دو قرن، چه در زمان حکومت روسیه تزاری و چه در زمان حکومت شوروی کمونیستی برای حفظ اعتقادات و باورهای دینی خود دشواری های زیادی را تحمل نموده اند. پس از فروپاشی شوروی و تشکیل جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز، مردم ستمدیده این مناطق احساس کردند که آزادیهای مذهبی به دست آورده اند. اما دیری نپایید به این واقعیت پی بردند که آزادی های داده شده ظاهری، سطحی و زودگذر است. زیرا اگرچه حکومت کمونیستی فروپاشیده است ولی در بافت آن هیچ تغییری داده نشده و همان کمونیستهای سابق به عنوان رهبران کشورهای نوپای منطقه زمام امور را در دست گرفته اند.
    اسلام گرایی و احیاء اسلام در منطقه که موجب نگرانی رهبران منطقه و نیز غربی ها شده بود و نیز فروپاشی نظام اقتصادی متکی بر روسیه به همراه بیکاری، فقر و فساد اداری شدید، زمینه را برای حضور گسترده مبلغین مسیحی تحت حمایت دول غربی و به ویژه آمریکا در منطقه فراهم آورد. وسعت تبلیغ گروه های مسیحی غیرسنتی مانند شاهدان یهوه، پروتستان ها و ... به حدی بود که ارتدوکس های روسی را نیز نگران کرده بود.مسلمانان هم برای مقابله با اینگونه فعالیت ها، اقدام به ایجاد سازمان ها و تشکل های متعددی کردند. برخی از این سازمان ها و تشکلات اسلامی به دلیل عدم آگاهی رهبران از اسلام و سطحی بودن بینش و عدم توانایی آنان در برآورده ساختن نیازهای معنوی مردم یا از بین رفتند و یا در محدوده یک شهر و منطقه باقی ماندند. البـته تـلاش رهبـران لائیک برای محدود کردن فعالیت این سازمانها و جنبش ها نیز تأثیر به سزایی برای محدود کردن فعالیت این سازمان ها و جنبش ها نیز تأثیر بسزایی داشته است. به دلیل سرکوب جنبش های اسلامی در آسیای مرکزی توسط دولت ها و همچنین نبود آمار واطلاعات دقیق، هنوز تعاریف روشنی از این گروه ها وجود ندارد. این واقعیت موجب شده است، نتوان میان خواست های مشروع این گروه ها که در چارچوب قانون اساسی کشورها قابل پیگیری است با اقدامات خشونت طلبانه ای که بعضاً به آن دست می زنند، مرزبندی مشخصی قائل شد. همچنین محدودیت ها علیه گروه های اسلامی در چند سال اخیر وبخصوص پس از 11 سپتامبر افزایش یافته است. با شروع جنگ آمریکا علیه طالبان، رهبران منطقه برای سرکوب مخالفان خود وعمدتاً گروه های مذهبی، اقدامات گسترده ای را انجام داده اند. درواقع آنها از این موقعیت بیشترین بهره برداری را برای تحکیم پایه های شکننده حکومت خود کردند. این مسأله از یک طرف به خط مشی دولت های سکولار دراین منطقه بازمی گردد و از طرف دیگر به اختلافات فرهنگی و قومی مربوط می شود. حزب التحریر یکی از سازمان های مذهبی است که در سال های اخیر و به ویژه در دوره حکومت طالبان و پس از سقوط این حکومت در منطقه از رشد خوبی برخوردار بوده است. حزب سیاسی ـ دینی التحریر که به دنبال ایجاد دولت اسلامی بر مبنای خلافت است یک جنبش فراملی است که در سال 1953 در بیت المقدس و در نتیجه انشعاب از اخوان المسلمین ایجاد گردید و به سرعت در خاورمیانه، شمال آفریقا و سپس جنوب شرق آسیا گسترش یافت. مبارزین عرب آن را به شبه قاره و افغانستان و از آنجا به آسیای مرکزی بردند. این حزب از اواسط دهه 1990 میلادی تنها در منطقه آسیای مرکزی فعالیت می کند. نمایندگان این حزب می گویند فعالیت های آنان صلح آمیز و به دور از مجادلات سیاسی است و هدفشان آگاه ساختن مردم در مورد نیاز به ایجاد یک حکومت اسلامی و ضرورت تلاش در این امر می باشد. مسلمانان آسیای مرکزی از این حزب به گرمی استقبال نمودند. شمار اعضای آن در آسیای مرکزی به درستی معلوم نیست. به عقیده بعضی از تحلیلگران، تعداد اعضای این گروه به چندین هزار نفر می رسد. این حزب که مرکز عمده فعالیتش در دره فرغانه است هیچگاه رأساً در اقدامات خشونت آمیز دست نداشته است اما حساسیت مقامات امنیتی منطقه نسبت به فعالیت های آن به دلیل تأثیرگذاری آن بر برخی جنبش های تندرو چون جنبش اسلامی ازبکستان بوده است که بعدها به «حزب اسلامی ترکمنستان» تغییر نام داد. برخلاف جنبش اسلامی ازبکستان که جزء گروههای تروریستی محسوب می شود حزب التحریر از طرف آمریکایی ها در طبقه بندی گروه های تروریستی قرار ندارد.
    دولت های ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و حتی روسیه این گروه را سازمانی افراط گرا می دانند. در حال حاضر، صدها تن از متهمان به عضویت در حزب التحریر در زندان های کشورهای مختلف در آسیای مرکزی به جرم افراط گرایی و به عنوان تهدیدی در برابر نظم و قانون زندانی هستند. ازبکستان افراطیون مذهبی را به دست داشتن در بمب گذاری در تاشکند در فوریه 1999 و باز بمب گذاری مجدد در تاشکند و بخارا در بهار و تابستان 2004 محکوم و سرزنش می نماید. مقامات ازبکستان همچنین اعضای حزب التحریر را به دخالت در آشوب ها و ناآرامی های ماه می 2005 در شهر اندیجان در شرق ازبکستان متهم نموده اند.دولت ازبکستان در جنگ آمریکا علیه طالبان و در همکاری و امضای قرارداد با آن کشور پیشقدم بود. ازبک ها در این راستا همچنین چند پایگاه نظامی و تدارکاتی در اختیار نیروهای آمریکایی قرار دادند. کریم اف اگرچه در قبال ارائه این تسهیلات کمک اقتصادی دریافت کرد ولی در واقع نابودی گروه های اسلامی برای او از هرمسئله دیگری مهمتر بود. نگرانی های دولت کریم اف با کشف چاپخانه عظیم حزب التحریر و صدها هزارجلد کتاب و ... در مرز این کشور توسط پلیس تاجیکستان افزایش یافت. ازبک ها می گویند حزب التحریر مار نه سر است که با قطع یک سر نه سر دیگر می روید. نورسلطان نظربایف رئیس جمهور قزاقستان نیز اعلام داشته که بین تروریسم و بنیادگرایی مذهبی رابطه ای مستقیم وجود دارد و چنین سیاستی برای کشورهای جوان چون ما بسیار خطرناک است. حزب التحریر در میان قزاق های مسلمان فعالیت چشمگیری داشته است. یکی از مسئولین قزاق اظهار میدارد : با افزایش مشکلات اقتصادی و چالش های احتمالی، محبوبیت این حزب افزایش یافته است. برخی از صاحبنظران قزاق ضمن مخالفت با سیاست های سختگییرانه دولت می گویند: «چراغ ایده را نمی توان با زور خاموش کرد. اندیشه را باید با اندیشه شکست.» آنها بی سوادی، فقر، بیکاری و فساد دستگاه اداری و نفوذ خاندان نظربایف در کشور را موجب گرایش مردم به اسلام گرایان می دانند. مقامات تاجیکستان در 16 ژانویه 2006 اعلام نمودند که در سال گذشته 99 تن از اعضای مدعی در عضویت در حزب التحریر را دستگیر نموده اند. تعداد زیادی از این افراد به جرم فعالیت های افراط گری به زندانهای طولانی محکوم شدند. کارشناسان عقیده دارند که با وجود سرکوب حزب التحریر ازجانب دولتهای منطقه، شمار اعضا و طرفداران آن سال به سال رو به افزایش بوده است.
    معذلک سیاست های بسته و سختگیرانه صفرمرادنیازاف رئیس جمهور ترکمنستان، راه نفوذ گروههای اسلامی به این کشور را سد کرده است. دولت ترکمنستان هر گونه فعالیت مذهبی را بشدت کنترل می نماید. نیازاف که خود را رهبر ترکمن های جهان و پدر آنها می داند صدای مخالف را از هر کس که باشد درگلو خفه می کند. وی قرائت و عمل به کتاب روح نامه را در کلیه اماکن مذهبی و آموزشی اجباری اعلام نموده است. نیازاف حتی برای کنترل شهروندان خود اخیرا کلیه دانشجویان خارجی را فراخوانده و کلاسهای زبان خارجی را نیزتعطیل کرده تا کسی نتواند با خارجی ها ارتباط برقرار نماید و نیز بر مرزها کنترل بیشتری اعمال کرده است. در حال حاضر، به نظر می رسد که با وجود دستگیری و زندانی نمودن اعضای حزب التحریر،شمار اعضاء و طرفداران آن در تمامی کشورهای منطقه رو به رشد می باشد. صاحبنظران حضور نظامیان غربی، فقر شدید اقتصادی، بیکاری،عدم توجه به توسعه جنوب (ازبک ها) از سوی دولت ، سیاست های ضد دینی عسگرآقایف رئیس جمهور سابق قرقیزستان در سالهای اخیر و ... را موجب گسترش فعالیت های اسلامی و گرایش به احزاب اسلامی می دانند.
    ناظران عقیده دارند گروههای مذهبی همچون حزب التحریر گاه جاده صاف کن مخالفان دولت برای ابراز نارضایتی سیاسی از نظام هایی است که در آنها حقوق بشر رعایت نمی شود و شرایط اقتصادی جامعه بسیار بغرنج است. علیرغم اعمال بیشتر سختگیری ها و شدیدترین سرکوب ها از جانب دولت ازبکستان، تحرک حزب التحریر در این کشور بسیار چشمگیر و شمار طرفدارانش فوق العاده بوده است. کارشناسان بر این باورند که بخشی از موفقیت های حزب التحریر در ازبکستان به خاطر فقدان احزاب سکولار طرفدار جدایی دین از سیاست می باشد که فرصت را در اختیار حزب التحریر قرار داده تا تریبون مناسبی برای ابراز وجود و طرح خواسته های سیاسی مخالفان دولت باشد. اما بخشی دیگر از موفقیت های اخیر این حزب مربوط به تشدید فعالیت ها یسیاسی بعد از برکناری عسگر آقایف در قرقیزستان در مارس 2005 می شود که میدان عمل مخالفان سیاسی را گسترده تر نموده است. اگرچه حزب التحریر به دنبال برقراری خلافت اسلامی در آسیای مرکزی است و مشروعیت حکومت کشورهای آسیای مرکزی را قبول ندارد ولی این حزب متاثر از وهابیت ، رسیدن به هدف را با زور اسلحه توصیه نمی کند. در واقع آنها معتقدند که با فعالیت های فرهنگی و تبلیغی و آگاهی بخشی به مردم باید زمینه خیزش های اسلامی را فراهم کرد. لذا آنها با حضور گسترده خود در مساجد و اماکن مذهبی و راه اندازی مدارس دینی و توزیع کتب و نشریات و ... مسلمانان را به قیام عمومی دعوت می نمایند. حزب التحریر سیاست های ضددینی و ضدمردمی حکومت های منطقه را محکوم و مردم را دعوت به مخالفت سراسری با حضور نیروهای بیگانه می کند. حضور گسترده این حزب در منطقه فرغانه حائل بین کشورهای قرفیزستان تاجیکستان و ازبکستان موجب نگرانی رهبران هر سه کشور شده است. قرقیزستان که زمانی جزیره دموکراسی منطقه محسوب می شد و دولت قرقیز بیشترین نرمش را در مقابل مذهب از خود نشان می داد پس از وقایع اخیر و افزایش فعالیت حزب التحریر، مواضع سرسختانه ای علیه گروه های مذهبی اتخاذ نموده است. اختلاف شمالی ها و جنوبی های این کشور نیز موجب فراهم آمدن زمینه فعالیت گسترده حزب التحریر در میان مردم جنوب که بیشتر ازبک هستند، شده است. اهالی جنوب این کشور شمالی ها را متهم می کنند که با در دست داشتن قدرت سیاسی آنها را در محرومیت نگه داشته اند. دولت قرقیزستان گسترش روزافزون حزب التحریر را برای کشور خطری جدی دانسته و معتقد است که باید آن را سرکوب کرد. نخست وزیزپیشین قرقیزستان ضمن اظهار نگرانی از افزایش فعالیت حزب التحریر گفت: ما شاهد احیاء حزب التحریر (پس از حمله آمریکا به افغانستان) در منطقه هستیم و باید راه های نفوذ آن را سد کنیم.
    مطلبی که در ذیل می خوانید برگردان مقاله ای است در خصوص سیاست دولتهای آسیای مرکزی در قبال حزب التحریر که توسط سائوله محمدرحیم اوا مسئول امور آسیای مرکزی در موسسه گزارش جنگ وصلح (iwpr*) در لندن تهیه شده است.
    سیاست های تند و سختگیرانه دولت های آسیای مرکزی درجهت مقابله با حزب التحریریارای تحمل و توان مقابله با شیوه و تاکتیک مبارزاتی اعضای این گروه اسلامی که بمنظو افزایش صفوف هواداران خود بکار می گیرد را ندارد. سیاست های اعمال شده توسط رهبران منطقه تاکنون تأثیر و کارآیی چندانی در جهت جلوگیری از گسترش ایده ها و افکار حزب اسلامی مذکور که فعالیت های آن ممنوع اعلام شده، نداشته است. اینکه رهبران کشورهای آسیای مرکزی، گروه اسلامی حزب التحریر را کـه برای سرنگونی حکومت های غیردینی منطقه و برقراری حکومت اسلامی تلاش می نماید، تهدیدی برای منطقه ارزیابی می نمایند، قابل درک می باشد. در بین کشورهای آسیای مرکزی، اعضای حزب التحریر به ویژه در جمهوری قرقیزستان، فعالیت های بیشتری دارند. در واقع بیشترین هواداران حزب التحریر در منطقه آسیای مرکزی پس از ازبکستان در قرقیزستان ساکن هستند. بر اساس برخی آمار و اطلاعات موجود، حدود 10000 نفر در قرقیزستان در سال های اخیر، دین خود را تغییر داده و به مسیحیت (پروتستان) گرویده اند و این در حالیست که تنها 3000 نفر به عضویت گروه اسلامی حزب التحریر در آمده اند. اعلام دقیق اعضای حزب التحریر در منطقه آسیای مرکزی امری دشوار می باشد. برخی تعداد آنها را عددی بین 15000 و 20000 نفر برآورد می نمایند ولی فعالان حزب التحریر آمار اعضای خود را بسیار بیشتر از این اعلام می نمایند . درعین حال نیروهای انتظامی و ناظران نیز اعضای حزب التحریر را بسیار کمتراز آمارمذکور می دانند. دولت های آسیای مرکزی حزب التحریر را همردیف و هم سطح با القاعده و نهضت اسلامی ازبکستان قلمداد نموده و آنرا سازمانی تروریستی بشمار می آورند و بر این عقیده هستند که فعالیت های آن بایستی بشدت کنترل و ممنوع گردد. در نتیجه اعمال چنین سیاستی، تاکنون هزاران نفر باتهام عضویت در این حزب دستگیر و بازداشت شده اند. افراد متهم به تلاش برای براندازی حکومت و بازداشت شدگان بخاطر نگهداری شبنامه ها، بروشورها ونوارهای ویدیویی به حبس های طویل المدت محکوم وحتی در ازبکستان و تاجیکستان برخی از آنها به 15 سال حبس محکوم شده اند. مقامات رسمی ازبکستان همچنین حزب التحریر را به دست داشتن در انفجار سال 2004 میلادی در آن کشور متهم نموده اند. در جریان انفجار مذکور 47 تن ار شهروندان ازبک کشته شدند.
    در سال های اخیر درقزاقستان و قرقیزستان نیز که در ابتدا سیاست نسبتا ملایمتری در مقایسه با ازبکستان در قبال حزب التحریر داشتند علائم و نشانه هایی مبنی بر تغییر رفتار واعمال سیاست های شدیدتر علیه حزب مذکور بمانند ازبکستان دیده می شود. گروه اسلامی حزب التحریر که در سالهای 50 در خاورمیانه بوجود آمده، هدف خود را تشکیل خلافت اسلامی ـ دولت ایده آل اسلامی ـ اعلام نموده است. توسعه و گسترش ایده های این نهضت در آسیای مرکزی به اوایل سال های 90 و زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر می گردد. این گروه ابتدا در ازبکستان به فعالیت و جذب نیرو و هوادار پرداخت و اکنون بیشترین هواداران آن در این جمهوری آسیای مرکزی پراکنده هستند و سپس دامنه فعالیت های خود را به سرزمین های همسایه ازبکستان ـ قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان ـ تعمیم و گسترش داد. فعالان حزب التحریر افکار و ایده های ساده و در عین حال جذابی را تبلیغ می نمایند . تبلیغات مذکور در اصل در این خلاصه می شود که برای پایان دادن به فقر، تبعیض ونابرابری بایستی دولت های فاسد و ارتشا برکنار و بجای آنها دولت هایی بر اساس قوانین اسلامی و شریعت روی کار آیند. بیشتر مردمان آسیای مرکزی تمایلی به روی کار آمدن دولت اسلامی ندارند.هرچند اکثریت جمعیت منطقه بطور سنتی خود را مسلمان می دانند ولی غالب آنهااز ساختار حکومتی غیر دینی حمایت وطرفداری می نمایند. تجربه افغانستان وروی کار آمدن حکومت اسلامی در زمان حاکمیت طالبان ( 2001ـ 1996 ) نمونه و مثال خوب و بارزی برای اثبات این واقعیت است که تحمیل رویای جامعه ایده آ ل به دیگران توسط یک گروه رادیکال چه عواقب و تبعاتی را بدنبال دارد.
    ولی از سوی دیگر، دیدگاههای انتقادی حزب التحریر نسبت به رشوه، نابرابری و تبعیض و محدودیتها و تضییقات موجود، خود زمینه مثبت و مساعدی رادر بین مردم منطقه و به ویژه در بین اقشار اسیب پذیر نسبت به حزب بوجود آورده است. تبلیغ و تلاش حزب التحریر برای برقراری عدالت اجتماعی می تواند گرایش و پاسخ مثبت صدها هزار تن از مردمان جمهورهای تاجیکستان و ازبکستان و نیز شهرها و روستاهای استان های جمهوری های قزاقستان و قرقیزستان (خارج از پایتخت) را به دنبال داشته باشد که به خاطر امرار معاش مجبور به ترک کشور و پذیرفتن مشقات مهاجرت های کاری می باشند. ناتوانی دولت های منطقه برای پایان بخشیدن به فعالیت های حزب التحریر چند دلیل عمده دارد. یوگنی ژووتیس مدیر دفتر حقوق بشر و رعایت قوانین قزاقستان، علت اصلی آن را نبود اراده سیاسی برای شناسایی و پذیرش ارتباط و به هم پیوستگی متقابل بین شکست و ناکارآمدی سیاست های اجتماعی دولت های مذکور، ارتشا، تضییقات و محدودیت های دینی و افکار و ایده های جذاب حزب التحریر ذکر می نماید. علاوه بر آن درک و شناخت واقعی و درستی ازدیدگاه های حزب التحریر و نحـوه و چگونـگی تأثیر و نفوذ ایده های حزب مذکوردر دل های مردم وجود ندارد. رژیم های استبدادی آسیای مرکزی بـدین خاطـر بـرای مقابلـه با فعالیت های حزب التحریر شیوه واحدی را بکار گرفته اند و آن همانا ممنوع ساختن فعالیت های سازمان و سرکوب شدید اعضای آن می باشد. برخی از ناظران و صاحبنظران نیز بر این عقیده اند که دولت های آسیای مرکزی از حزب التحریر بعنوان ابزار مناسبی برای پیشبرد سیاست سرکوب مخالفان استفاده می نمایند. آنها از طریق اعمال چنین سیاستی از ظهور و شکل گیری اسلام سیاسی درکشورهای خود جلوگیری به عمل می آورند. گسترش فعالیت های حزب التحریر از ازبکستان به کشورهای همسایه در پایان سال های90 نتیجه مستقیم اعمال سیاست های سخت و تند توسط مقامات ازبکستان درقبال گروه اسلامی مذکورمی باشد. دراین سال ها، ایده ها و افکار حزب التحریر توسط فعالان آن در خارج از ازبکستان که به خاطر محدودیت ها و تضییقات شدید دولت ازبکستان مجبور به ترک کشور و جستجوی مامن و پناهی برای خود در بین جوامع ازبک کشورهای همسایه بوند تبلیغ و منتشر گردید. ولی گویا سیاست های سختگیرانه برای مقابله با فعالیت های حزب التحریر و استفاده از روش های تعقیب و بازداشت نیز مؤثر واقع نشده است. هزاران تن از اعضای حزب التحریرحتی در زندان های ازبکستان نیز تلاش می نمایند همبستگی و اتحاد خود را حفظ نمایند و این امر به آنها کمک می نماید تا شرایط بد و سخت زندان را تحمل نمایند. رؤسلان شریف اف فعال مدنی و روزنامه نگار از بک از شاهدان این مسئله می باشد که خود نیز در سال 2003 میلادی مدت 10 ماه به خاطر فعالیت هایش در زمینه حقوق بشر در زندان بوده است.
    در قزاقستان فعالان بازداشت شده حزب التحریر فعالیتهای تبلیغاتی خود را حتی در داخل بازداشتگاه ها نیز انجام می دهند و سایر زندانیان را به صفوف خود فرا می خوانند. ژووتیس به نقل از سرگئی دووانف روزنامه نگار معروف قزاقی که به خاطر مطالب و مقالات سیاسی اش در سال 2003 مدتی را در زندان بسر برده است اظهار داشت که او در طول 20 روز بازداشت ،خود شاهد جذب هوادارانی از سایر زندانیان توسط یکی از فعالان بازداشت شده حزب التحریر در زندان بوده است. اعضای حزب التحریر اعلام می نمایند که هدف آنها انجام تغییرات سیاسی از طریق شیوه های مسالمت آمیز می باشد. معذلک بر اساس برخی اطلاعات در طول دو سال گذشته تمایلات و گرایش هایی در بین برخی از طرفداران حزب التحریر برای انجام اقدامات رادیکال در پاسخ به محدودیت ها و سرکوب های روبه تزاید دولت های منطقه بچشم می خورد. حزب التحریر همیشه به دنبال یافتن راهی برای تعالی و پیشرفت از طریق تلاش برای مشارکت و حضور در صحنه های سیاسی و گسترش دامنه نفوذ و تأثیر خود در جامعه می باشد. در ماه ژوئیه سال گذشته اعضای حزب در جنوب قرقیزستان به انجام فعالیت های تبلیغاتی در حمایت از کاندیدای خود برای انتخابات ریاست جمهوری پرداختند. به گفته علیشیر سائیپف روزنامه نگار ساکن جنوب قرقیزستان، آنها به طور علنی از کاندیدای خود که وعده داده بود مطالبات و درخواست های آنها را در صورت پیروزی بر طبق قوانین اسلام برآورده نماید، حمایت نمودند. این در واقع اولین فرصت برای حزب از زمانی به شمار می رود که امکان مشارکت و حضور در عرصه سیاسی را که از ایدئولوژی و خط مشی اساسی آن به شمار می روند، به دست می آورد. این امر درواقع با استراتژی اعلام شده حزب التحریر که از موارد و مراحل ذیل تشکیل شده است مرتبط می باشد:
    جذب اعضای جدید، ایجاد شبکه و طیفی از طرفداران در بین اقشار وسیع جامعه، نفوذ در دولت بمنظور بدست آوردن حمایت های لازم و فراهم آوردن زمینه و مقدمات لازم برای تشکیل دولت اسلامی. البته با استناد به یک نمونه فعالیت سیاسی در قرقیزستان نمی توان اعلام و ادعا نمود که علائم و نشانه هایی وجود دارد مینی بر اینکه فعالیت های حزب التحریر وارد مرحله و دوره ای جدید شده است. ولی بررسی و تجزیه و تحلیل فعالیت های حزب التحریر از اواخر سال های 90 یعنی زمانی که اولین بار محاکمه اعضای حزب توجه جامعه را بخود جلب نمود، نشان می دهند که رهبران حزب اطلاعات و تصورات کاملاً مشخصی از اینکه چه می خواهند دارند و اینکه آنها ازهرتلاش، فرصت وامکانی برای رسیدن به اهداف خود فرو گذار نخواهند نمود. در مراحل اولیه گسترش حزب، اساسا تبادل کتب و آثار تبلیغی آن هم تنها در بین اعضای حزب در دستورکار قرار داشت. در مرحله بعدی فعالان حزب ، بیانیه ها و سخنرانیهای علنی و عمومی را با هدف اطلاع رسانی و آگاهی بخشی مد نظر قرار دادند. در قزاقستان اولین بار شبنامه های حزب در سال 2000 میلادی و در زمان برگزاری جشن های مربوط به شهر باستانی ترکستان در سطح عمومی و گسترده ای توزیع گردید. به دنبال آن اعضای حزب اقدام به قرار دادن شبنامه ها در صندوق های پستی مردم نمودند. اعضای حزب التحریر همچنین از برقراری ارتباط و همکاری با مطبوعات و رسانه های گروهی محلی نیز غافل نماندند واز این طریق به انجام مصاحبه های مختلف و ارائه گزارش و اطلاعات و تیین فعالیتهای خود پرداختند. اولین ملاقات من با وادیم برستف مسئول امور مطبوعات و رسانه های گروهی حزب لتحریر در چیمکنت در دو سال پیش نمونه بارزی از این مسئله می باشد. علیرغم اینکه من به تبلیغات گروه اسلامی مذکور به دیده شک و تردید نگاه می کنم ولی رفتار دوستانه و فصاحت و سخن وری او مرا به تعجب و حیرت واداشت.
    در سال گذشته یکی از نمایندگان حزب التحریر در استان اوش واقع در جنوب قرقیزستان موفق به ثبت رسمی راه اندازی شبکه رادیو تلویزیونی تحت عنوان انگ (شعور و آگاهی) گردید.ولی پس از گذشت سه روز، پخش برنامه از شبکه مذکور بدلیل فسخ قراداد همکاری توسط کانال کرمت متوقف گردید. به گفته نماینده حزب التحریر، اقدام کانال کرمت برای لغو قراداد در نتیجه فشار دولت صورت گرفته است. انجام فعالیت های خیریه و حمایت از گروه ها و اقشار آسیب پذیر وضعیف از دیگر اقدامات حزب التحریر به شمار می روند که خود این امر نقش و تأثیر مهمی در گرایش و تمایل مردم به حزب مذکور ایفا می نماید. این شیوه و نوع کار ابتدا برای ارائه کمک و حمایت از خانواده های فعالان حزب که بازداشت می شد ند بکار گرفته می شد ولی بعدها از دایره محدود حزبی خارج شد و گروه های بسیار وسیعی ازجامعه و مردم را تحت پوشش وحمایت قرار داد. اعضای حزب برای حل مسائل و مشکلات خانواده های فقیر و تهیدست ازجمله پرداخت صورتحساب مکالمات تلفن و نیزبه خانواده های جوان کمک نموده ونسبت به تهیه وتوزیع غذای رایگان در آیین ها و جشن های مذهبی اقدام می نمایند. گویا چنین اقداماتی اکنون به یکی ازفعالیت های اصلی حزب تبدیل شده است. طبق اظهارات یکی از روزنامه نگاران محلی تجربه مذکور تا حدود زیادی اقدام گروه های تبشیری پروتستان در کشورهای آسیای مرکزی رابه یاد می آورد که از طریق توزیع غذا و لباس رایگان و حتی در برخی مواقع پول درصدد جذب پیروان جدید می باشند. همه موارد پیش گفته تصویری از حزب التحریر را در اذهان به وجود می آورد مبنی بر اینکه گروه مذکوردروجه تمایز خویش با دولت که مشکلات و نیازهای مردم را فراموش نموده است ،دغدغه مردم عادی و مشکلات آنها را در سر دارد. اگراین نکته را در نظر داشته باشیم که که اختلاف و فاصله (طبقاتی) بین افراد ثروتمند و تهیدست و فقیر درمنطقه آسیای مرکزی روزبروز در حال افزایش می باشد، درچنین صورتی گروه هایی چون حزب التحریر نقصان و مشکلی از بابت هواداران و طرفداران بالقوه خود نخواهند داشت.
    

تبلیغات