چکیده

متن


برای درک اهمیت رواج استفاده از زبان روسی در اراضی اتحاد جماهیر شوروی برای روسیه کافی است تا به متن آموزه امنیت ملی فدراسیون روسیه منتشره در 10 ژانویه 2000 رجوع کنیم. در این متن آمده است: «بدون حفظ نقش موجود زبان روسی به عنوان عامل تامین کننده وحدت معنوی اقوام ساکن فدراسیون چند ملیتی روسیه و وسیله ارتباط در میان کشورهای عضو جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع، نوسازی معنوی جامعه ممکن نیست». در واقع، اگر این مسئله در ابعاد منطقه ای آن مورد بررسی قرار گیرد استفاده از زبان روسی به عنوان ابزار ارتباطی در خارج از فدراسیون روسیه (همانند اعلان زبان روسی به عنوان زبان رسمی) و داخل شدن آن در آموزه امنیت ملی روسیه نشان خواهد داد که عنصر زبان به عنوان ابزار ادغام و فشار در محیط نزدیک چگونه مورد استفاده قرار می گیرد.
    زبان روسی در سیاست خارجی روسیه به عنوان یک ابزار بسیار مهم مورد استفاده قرار می گیرد. ولی در سالهای اخیر در محیط نزدیک روسیه، سنت کاربرد زبان روسی به تدریج در حال اضمحلال است. این وضعیت موجب تضعیف جایگاه زبان روسی در سیاست خارجی این کشور نیز گردیده است. در گزارشی که تحت عنوان زبان روسی در دنیا توسط وزارت امورخارجه فدراسیون روسیه در سال 2002 تهیه شده تصریح شده است که دیپلماسی روسیه نمی تواند نسبت به وضعیت کنونی زبان روسی در دنیا لاقید بماند. روسیه همچنین مجبور شده است تا برای حفظ جایگاه زبان روسی در داخل فدراسیون روسیه اقدام به اتخاذ تدابیری نماید. شورای زبان روسی که در سال 2000 تشکیل گردید در راستای این هدف در پی جلوگیری از کاربرد غلط زبان روسی و کنترل نفوذ فزاینده زبان های دیگر به خصوص انگلیسی می باشد. از طرف دیگر سئوال «آیا به زبان روسی آشنایی دارید؟» در اولین سرشماری نفوس در دوره بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از نقطه نظر اهمیتی که زبان روسی دارد شایان توجه است.
    در حالیکه در ده سال اخیر در بیشتر کشورهای شوروی سابق و در دنیا علاقه به فراگیری و استفاده از زبان روسی کاهش یافته است در برخی از کشورها همانند ترکیه علاقه به این زبان افزایش نشان می دهد. در کاهش نسبت کاربرد روسی در کشورهای شوروی سابق خیزش جنبشهای ملی گرا و مهاجرت روسی زبانهای این کشورها مؤثر بوده اند. از طرف دیگر، در برخی از کشورهای جهان سوم نیز تضعیف و انحطاط اسطوره های ایدئولوژیک بر اثر فروپاشی بلوک شرق در کاهش علاقه مندی به زبان روسی مؤثر بوده است. با این همه، در برخی از کشورها همچون ترکیه به سبب روابط اقتصادی، تجاری و جهانگردی با فدراسیون روسیه علاقمندی به زبان روسی به سرعت افزایش یافته است. از طرف دیگر با وجود کاهش علاقه مندی به زبان روسی در کشورهای عضو جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع، علاقه مندی به زبان های ملی و بومی، انگلیسی، آلمانی، ترکی و کره ای به نسبت فزاینده ای در حال افزایش است.
    افزایش احساسات استقلال خواهی در میان اقوام شوروی بر اثر سیاستهای شفاف سازی و نوسازی گورباچف موجب آگاهی نسبت به آزادی ها و حقوق اولیه انسانی و ملی در میان مردم این کشورها گردید. از جمله آزادیهای که در این دوره با اقبال عمومی مردم مواجه گردید بی شک آزادی استفاده از زبان بومی بود. بازگشت به هویت و زبان بومی که با جنبش استقلال خواهی عجین شده بود بعد از استقلال جمهوریهای شوروی سابق شکل سیستماتیک به خود گرفت. از طرف دیگر در بیشتر کشورهای تازه به استقلال رسیده، ملی گرایی قومی و مسئله بیکاری که به موازات وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی پدید آمد و به سبب رفتار تندی که علیه روسهای ساکن این کشورها بروز نمود موجب گردید تا روسهای ساکن این کشورها خود را عناصر بیگانه حس کنند. به موازات این مشکلات فدراسیون روسیه برای این روسها به کانون جاذبه تبدیل شد و به مهاجرتهای دسته جمعی آنها به فدراسیون روسیه منجر گردید.
    در چارچوب سیاست بازگشت به فرهنگ خودی و با مهاجرت دسته جمعی روسها زبان روسی در ادارات، مدارس و وسایل ارتباط جمعی جمهوریهای شوروی سابق به سرعت جای خود را به زبانهای بومی سپرد. اگرچه شمار دانش آموزان در مدارس روسی زبان در این دوره کاهش نسبی یافت ولی بعداً در برخی از جمهوریها رو به افزایش گذاشت. ولی دلیل اصلی این علاقه مندی به زبان روسی این بود که اکثر کتب درسی هنوز هم به زبان روسی هستند و هزینه تأمین کتب درسی از روسیه پایین است. از طرف دیگر، این اعتقاد هنوز مهم وجود دارد که کیفیت تدریس در مدارس روسی زبان نسبت به دیگر مدارس بسیار بالاست.
    همانند دیگر عوامل سیاست این کشور در قبال روسهای ساکن کشورهای عضو جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع نیز در سیاست خارجی روسیه در دوره پوتین دچار تغییر گردید. جماعت روس تبار این کشورها به عناصر فعال سیاست خارجی روسیه و عنصر تعیین کننده روابط دوجانبه تبدیل شد. همچنین، این استراتژی به مداخله روسیه در جمهوری هایی که دارای روابط پرتنشی با این کشور می باشند، مشروعیت بخشیده است. روسهای خارج از روسیه حتی موضوع سیاست و کشمکشهای داخلی این کشورها شده اند و اقتدار و اوپوزسیون همدیگر را به علت عدم حمایت از روسها متهم می کنند.
    زبان روسی مهمترین عنصر پویای سیاست فرهنگی روسیه در قبال کشورهای شوروی سابق هستند. در این سیاست علاوه بر نخبگان تحصیل کرده در روسیه روس تبارهای ساکن این کشورها و اقلیتهای قومی روس زبان مطرح می باشند و نقش مسلطی نیز به این عناصر در این استراتژی واگذار شده است.
    تأسیس جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع و مسئله روسهای خارج از روسیه سال 1991 سالی بود که تحولات سریع و غیر قابل باوری در اتحاد جماهیر شوروی رخ داد. آنگاه که دولتمردان متوجه شدند که سیاست شفاف سازی و نوسازی اتحاد جماهیر شوروی را به فروپاشی سوق می دهد با هیجان و نگرانی برای رهایی امپراتوری از این وضعیت تلاش کردند. در این میان پیشنهاد سولژنیستین که سالها در مجمع الجزایر کولاک زندانی بوده و بعدها از تابعیت شوروی اخراج شده بود در مورد اتحاد اسلاوها توجهاتی را به سوی خود جلب نمود. در این ایده اتحاد جمهوریهای اسلاو و متعاقب آن ادغام جمهوری های دیگر در این اتحاد بگونه ای که باری بر دوش روسیه نباشند. پیش بینی شده بود. در آگوست 1991 قبل از اینکه پیشنهاد میخاییل گورباچف در مورد قرارداد جدید کنفدراسیون مطرح گردد، بوریس یلتسین دبیر کل حزب کمونیست فدراسیون روسیه تحت تأثیر عقده های درونی خود پیشنهاد جدیدی را مطرح ساخت و دست به اقدامی زد که به معنی پایان رسمی اتحاد جماهیر شوروی بود. در 8 دسامبر 1991 رهبران سه جمهوری اسلاو تبار شوروی فدراسیون روسیه، اوکراین و روسیه سفید گرد هم آمده فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تأسیس جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع را به جای آن رسماً اعلان داشتند. در این قرارداد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک «شخصیت حقوقی بین المللی و یک واقعیت ژئوپلتیک» اعلان شده بود. با این همه، عناصر اسلاو مؤسس اتحاد جماهیر شوروی آنگاه که برای ساقط کردن امپراتوری قدم بر می داشتند مطمئن بودند که دیگر کشورها نیز به اتحادیه آنها خواهند پیوست. همچنانکه اندک مدتی پس از آن ملاحظه گردید که این انتظار چندان هم اشتباه نبوده است. زیرا، رهبران جمهوریهای آسیای میانه در 12 دسامبر در عشق آباد گردهم آمده و اعلان کردند که «این اتحادیه نباید مبتنی بر خصوصیات قومی و دینی باشد و از این جامعه حمایت می کنند». بدین ترتیب، کشورهای آسیای میانه که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بی آنکه خود بخواهند به استقلال دست یافته بودند تصمیم گرفتند که به اتحادیه اسلاوها بپیوندند.
    بعد از استعفای گورباچف در 15 دسامبر سران جمهوریهای شوروی سابق به استثنای کشورهای بالتیک و گرجستان در 21 دسامبر در پایتخت قزاقستان آلماتی گرد هم آمده بیانیه آلماتی را در مورد تأسیس جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع امضا نمودند و تأسیس رسمی آن را اعلان کردند. با پیوستن گرجستان به جامعه مذکور در دسامبر 1993 که از 11 دولت شوروی سابق تشکیل شده بود شمار اعضای آن به 12 کشور ارتقا یافت و به استثنای کشورهای بالتیک همه جمهوریهای شوروی سابق را در بر گرفت. اعضای مؤسس با این قرارداد اعلان کردند که مسئولیت داخلی و خارجی اتحاد جماهیر شوروی را به عهده می گیرند و وارث امپراتوری پیشین می باشند. بدین ترتیب امپراتوری پیشینجای خود را به یک نهاد بین المللی متشکل از 12 جمهوری مستقل داد.
    اگرچه جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع از طرف جمهوری های شوروی سابق (به استثنای کشورهای بالتیک) تأسیس یافته بود ولی در تأسیس آن و کسب هویت آن روسیه نقش مسلطی ایفا نموده است. روسیه که عنصر مسلط اتحاد جماهیر شوروی بود، همین نقش را در داخل جامعه مذکور نیز به عهده دارد. دلایل قابل درکی برای اقدامات روسیه در ارتباط با جامعه مذکور وجود دارد. اگرچه کشورهای شوروی سابق در این جامعه جای گرفته اند جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع مهمترین ابزار روسیه برای تداوم هژمونی روسیه در محیط نزدیک این کشور می باشد. آنگاه که آموزه سیاست خارجی و امنیت ملی روسیه مورد بررسی قرار می گیرد این امر به خوبی درک خواهد شد.
    اهداف روسیه در حوزه شوروی سابق در آموزه سیاست خارجی فدراسیون روسیه منتشره در 23 آوریل 1993 به این شرح تبیین گردیده است: «تعمیق همکاری سیاسی، اقتصادی و نظامی کشورهای تازه به استقلال رسیده در چارچوب جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع و روابط دوجانبه، تحکیم زیربنای جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع و تأسیس نیروهای حافظ صلح جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع» در آموزه های جدید سیاست خارجی فدراسیون روسیه که در 22 ژوئن 2000 منتشر گردید همانند آموزه سال 1993 به الویتهای منطقه ای اهمیت ویژه ای معطوف شده است. در این سند ضمن تأکید بر روابط با همنژادهای خارج از روسیه اعلان شده است که روابط دوجانبه و چند جانبه فدراسیون روسیه با کشورهای عضو جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع باید منطبق با ضرورتهای امنیت ملی این کشور باشد. این مورد را در اظهارات پوتین نیز می توان مشاهده نمود. پوتین در اظهاراتی که در نشست غیر رسمی رهبران جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع در سوچی انجام داد اعلان نمود که «و الویت اساسی سیاست خارجی روسیه جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع» می باشد.
    از طرف دیگر، در آموزه امنیت ملی فدراسیون روسیه که در 10 ژانویه 2000 منتشر گردید، با اشاره به اینکه تضعیف اتحاد درونی جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع مهمترین تهدید علیه امنیت ملی روسیه می باشد بر اهمیت روابط با جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع برای این کشور تأکید شده بود. یکی از مواردی که برای فدراسیون روسیه در روابط با جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع دارای اهمیت فراوان می باشد تلاش برای اعطای هویت رسمی به زبان روسی در این کشورها از طریق گسترش کاربرد زبان روسی در این کشورها می باشد. این استراتژی ابتدا از درون جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع آغاز گردید. به پیشنهاد فدراسیون روسیه با در نظر گرفتن نسبت آشنایی به زبان روسی در میان کشورهای عضو جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع زبان روسی زبان رسمی جامعه مذکور انتخاب گردید. همچنین روسیه برای ترویج استفاده از زبان روسـی در جمهوریهای شوروی سابق و تعیین این زبان به عنوان زبان رسمی همانند قرقیزستان (نه به عنوان زبان دولتی) تلاش می کند. ولی علیرغم همه این تلاشها در کشورهای عضو جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع تنها در روسیه سفید در کنار زبان بلاروسی زبان روسی به عنوان زبان دولتی انتخاب گردیده است. علاوه بر این کشور، در کشورهای قرقیزستان، مولداوی، تاجیکستان، ترکمنستان و قزاقستان (بر اساس قانون اساسی سال 1995) زبان روسی زبان ارتباطی انتخاب شده است. همچنین، قرقیزستان در مِی سال 2000 روسی را زبان رسمی خود اعلان کرده است. در واقع، انتخاب زبان روسی به عنوان زبان ارتباطی از طرف اکثر کشورهای عضو جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع یک موفقیت برای فدراسیون روسیه محسوب می گردد.
    وضعیت کنونی زبان روسی در جمهوری آذربایجان تقریباً 70 درصد شهروندان آذربایجان با زبان روسی آشنایی دارند. این نیز معادل 5/5 میلیون نفر می باشد. در میان این تعداد150 هزار روس تبار و 700 هزار نفر داغستانی تبار و دیگر اقلیتهای قومی شهروند آذربایجان نیز وجود دارد. در آذربایجان جایگاه حقوقی برای زبان روسی شناخته نشده است. با این همه در عمل زبان روسی کارکرد زبان ارتباطی بین اقوام داخل کشور را ایفا می کند. در میان کشورهای شوروی سابق برای اولین بار در 25 دسامبر 1991 جمهوری آذربایجان در مورد استفاده از الفبای لاتین به جای کیریل روسی و با تنفیذ قانون زبان دولتی جمهوری آذربایجان توسط ابوالفضل ایلچی بیگ در 22 دسامبر 1992 برای اعطای جایگاه حقوقی به زبان ترکی و اعلان آن به عنوان زبان دولتی اقدام نمود. ولی در ماده 7 قانون اساسی جدید جمهوری آذربایجان با تلاش ویژه حیدر علی اف که در پی برکناری ایلچی بیگ از پست ریاست جمهوری به این پست انتخاب شده بود، زبان دولتی زبان آذربایجانی اعلان گردید. با انجام برخی اقدامات برای تقویت زبان آذربایجانی در کشور زبان روسی به زبان بیگانه تبدیل گردید. در این چارچوب با ادغام دانشگاه تربیت معلم جمهوری آذربایجان که دانشگاه با سابقه در پرورش معلمین زبان روسی بود با دانشگاه زبانهای خارجی فرایند تبدیل زبان روسی به عنوان زبان بیگانه صورت رسمی به خود گرفت. تلاش برای اعلان زبان آذربایجان به عنوان زبان دولتی و فرمان ریاست جمهوری آذربایجان برای استفاده اجباری از الفبای لاتین به جای کیریل از اول آگوست 2001 به بعد و از طرف دیگر کاهش جمعیت روس تبار در آذربایجان تلاشها برای رسمیت بخشیدن به زبان روسی را به شکست کشاند. با این همه نباید از جایگاه معتبر زبان روسی در این کشور غافل شد.
    خیزش احساسات ملی گرایی در سالهای اولیه استقلال آذربایجان، سرکوبی خونین حوادث باکو بوسیله نیروهای نظامی شوروی در 20 ژانویه 1991 و رواج این ایده که روسها مسئول اصلی شکستها در مناقشه قره باغ هستند، علاقه مندی به زبان روسی را در این کشور به شدت کاهش داد. ولی عادی سازی روابط با فدراسیون روسیه در دوره علی اف و تضعیف احساسات مذکور علاقه مندی به زبان روسی را بار دیگر افزایش داد. در دوره علییف بر شمار مدارس دوره متوسط روسی زبان افزوده شد. در این مدارس کتب وارد شده از روسیه تدریس می گردد و به دانش آموزان عشق به فدراسیون روسیه آموزش داده می شود.
    نفوذ فرهنگ روسی در حوزه آموزش کودکان در آموزش عالی نیز خود را نشان می دهد. دانشگاه اسلاویان که در دوره اتحاد جماهیر شوروی برای پرورش کادر آموزشی آشنا به زبان روسی تشکیل شده بود امروزه نیز به فعالیتهای خود ادامه می دهد. همچنین، در دانشگاه دولتی باکو به عنوان با سابقه ترین مؤسسه آموزش عالی کشور، دانشگاه علوم پزشکی جمهوری آذربایجان و مؤسسات آموزشی مشابه رشته هایی وجود دارند که تدریس در آنها انحصاراً به زبان روسی انجام می گیرد. علاوه بر این منابع درسی این دانشگاهها کتبی هستند که در روسیه به چاپ رسیده اند.
    شمار دانش آموزان آذربایجانی که آموزش خود را به زبان روسی انجام می دهند، در سال 2002 در حدود 125 هزار نفر بوده است. این نیز معادل 13 درصد کل دانش آموزان این کشور می باشد. در 379 مدرسه از 2783 مؤسسه آموزشی کشور، آموزش به هر دو زبان آذربایجانی و روسی صورت می گیرد. شمار مدارس ابتدایی که در آن آموزش به زبان روسی انجام می گیرد 29 مدرسه می باشد. در 18 مؤسسه آموزش عالی، در 19 شعبه مؤسسه آموزش عالی روسیه در آذربایجان و در 38 هنرستان تخصصی در حدود 20 هزار دانش آموز و دانشجو به زبان روسی تحصیلمی کنند. در دانشگاه اسلاویان باکو که در اثنای دیدار پوتین از آذربایجــان در ژانـویـه 2001 افتتاح گردیـد، تحصیل و تـعلیم400 دانشجو به زبان روسی صورت می گیرد. بخش بزرگی از کتب و منابع مورد استفاده در مؤسسات روسی زبان از روسیه وارد می شود. از این روی، نیز ملی بودن نظام آموزشی آذربایجان زیر سئوال می باشد. لایحه قانون جدید آموزش و پرورش که از سالها پیش مورد مذاکره قرار گرفته و هنوز به تصویب نرسیده ملی بودن نظامی آموزش را ملزم نمی سازد. ماده 7 لایحه قانون مذکور استفاده از زبانهای بیگانه در نظام آموزشی را مجاز اعلان می دارد. در آذربایجان نیز همانند دیگر جمهوریهای شوروی سابق طبیعی است که نخبگان جوانی که به منظور آموزش به ترکیه و کشورهای غربی مسافرت کرده اند بعد از مدتی حاکمیت را به دست خواهند گرفت. این نیز نشان می دهد که جای نخبگان پیشین که در روسیه تحصیل کرده خود را به مسکو نزدیک تر حس می کنند، نخبگان غرب گرا و غرب دیده خواهد گرفت.
    از این روی، وزیر آموزش روسیه ولادیمیر فیلیپوف در اثنای دیدار آوریل 2002 خود از آذربایجان ظرفیت پذیرش دانشجو از آذربایجان را در سال 2002 از 24 نفر به 70 نفر افزایش داد. همچنین وی به طرف آذربایجان اعلان داشت که روسیه خواهان ایجاد دانشگاه مشترک روسی ـ آذربایجانی است که کلیه هزینه های آن را خود تقبل می کند. مرکز زبان روسی که تحت سرپرستی لودمیلا پوتین (همسر ولادیمیر پوتین) به منظور ترویج استفاده از زبان روسی در جمهوریهای شوروی سابق تشکیل گردیده، اقدام به برگزاری اولمپیادهای جهانی زبان روسی کرده و برای برندگان آن امکان تحصیل رایگان در دانشگاههای روسیه را فراهم می کند. به منظور حفظ و توسعه زبان روسی هم رئیس جمهور روسیه و هم همسر وی دست به تلاش جدی زده اند. به خصوص در حالیکه پوتین در مسافرت به کشورهای عضو جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع از رؤسای این کشور خواستار توجه به زبان روسی می گردد، همسر وی لودمیلا پوتین نیز به واسطه شورای زبان روسی دست به فعالیت گسترده ای در این کشور زده است به همراه همسر رؤسای فوق تدابیری را برای حفظ و ترویج زبان روسی در این کشورها تحقق می دهد. با در نظر گرفتن این مسئله که اکثریت 2 میلیون آذربایجانی که در فدراسیون روسیه ساکنند به زبان روسی سخن می گویند شمار کسانی که به زبان روسی در این کشور سخن می گویند، به اندازه ای نیست که نادیده گرفته شود.
    با اینکه ترکیه در عرصه اجتماعی و فرهنگی آذربایجان جایگاه مهمی کسب کرده است، ولی هنوز هم نفوذ روسیه ادامه دارد. در باکو به خصوص در میان روشنفکران زبان روسی هنوز هم تسلط دارد. بخشی از جوانان و روشنفکران و اقشار میانی و بالای جامعه هنوز هم به زبان روسی سخن می گویند. برای اینان زبان آذربایجانی زبان روستاییان است. اینان از زبان ترکی استانبولی نیز استفاده نمی کنند. دانشجویان آذربایجانی نیز که در ترکیه تحصیل کرده به کشور خود بازگشته اند در وضعیت پریشانی قرار دارند.
    امروزه سخن گفتن به زبان روسی و آشنایی به فرهنگ روسی نشانه ای از غربی بودن محسوب می شود. کانال انتقال نوگرایی، غرب گرایی و اروپا گرایی به باکو مسکو است. همچنانکه پوتین به جز «سلام سرباز» در مراسم فرودگاه باکو از زبان ترکی آذربایجانی به هیچ وجه استفاده ننمود. پوتین به خاطر عدم ترجمه سخنانش در مجلس جمهوری آذربایجان و احترامی که در این کشور برای زبان روسی قایلند از علی اف تشکر و قدردانی نمود. همچنین، زبان روسی نفوذ جدی در مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی آذربایجان دارد. از 493 ارگان مطبوعاتی ثبت شده در کشور50 عدد آن به زبان روسی منتشر می گردد. پر تیراژترین و جدی ترین روزنامه های کشور به زبان روسی منتشر می شوند. اکثر روزنامه و نشریات منتشره در روسیه در آذربایجان به فروش می رسد و مشتریان زیادی در آذربایجان دارند. عدم کفایت نشریات در آذربایجان بوسیله کتب چاپ شده در روسیه جبران می گردد. در این میان به خصوص لازم به ذکر است که شمار زیادی از روشنفکران و سیاسیونی که در روسیه تحصیل کرده اند در نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باکو دارای نفوذ زیادی هستند. سه کانال از کانالهای روسیه (NTV، ORTوRTR) در آذربایجان پخش می شود. بخش فرهنگی کشور تا حدود زیادی به روسیه وابسته است. از آنجا که هزینه دوبلاژ فیلمها در روسیه به مراتب پایین تر از هزینه دوبلاژ آن به زبانهای بومی و محلی اسـت در تلویـزیون و سینماها به نمایش گذاشته می شود. ارتباطات اینترنتی از طریق روسیه صورت می گیرد و زبان اینترنتی رایج در آذربایجان روسی است. همانند دیگرجمهوریهای شوروی سابق در آذربایجان نیز زبان فناوری روسی است.
   
   
    * مقاله حاضر ترجمه ای از منبع زیر می باشد. لازم به تذکر است از آنجا که اکثر منابع این نوشته به زبان روسی بود از ذکر منابع و ماخذ خودداری شده است:
    Sinan Ogan، Dis Poltika Araci Olarak Rusca: Turk Cumhuriyetleri Ornegi، Turk Dunyasi Jeopolitigi: Muzaffer Ozdag'' a Armagan، Umit Ozdag ve Digerleri (ed)، Cilt، Ankara، 2003، S. 219-234.
   
   
    ** دکـترای اقتـصاد سیـــاسی از دانــشـگاه اقتــصاد آذربــایجـان و دکـتـرای روابــط
    بیــن الملل از دانشگاه مسکو و پژوهشگر ارشد مطالعات استراتژیک اوراسیا ترکیه (آسام).
   

تبلیغات