آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

متن

فقه شیعه با همه تواناییها، داراییها و ژرفایى، اکنون مرحله‏اى دشوار و سرنوشت‏ساز را سپرى مى‏کند. دوره گذر از «قانون‏نگارى‏» از «ذهنى مدارى‏» به «عینى گرایى‏» از پیروى به اداره و قدرت و خلاصه از فقه مغلوب به فقه غالب.
کامروایى و ناکامى در عبور از این مرحله مهم و تاریخى، بسته به مسئولیت‏شناسى و انجام تکالیف فقیهان معاصر است . اگر این گنجینه پر مایه، به روز بررسى و نقد نشود و داده‏ها و تواناییهاى آن نیازهاى حقوقى، قانونى، اقتصادى و اجتماعى را پاسخ نگوید، افزون بر آفاق زندگى فردى، در عرصه اجتماعى و نظام پردازى، حضور جدى پیدا نکند، آن هم در قالبى منطقى و بیانى عصرى، فقیهان، پاس سالت‏خویش نداشته و حوزه‏هاى فقاهتى از انبوه میراث شیعه حراست در خور نکرده‏اند; چه نگاهبانى از فقه و تعالیم اهل بیت(ع) به حضور جدى آن در متن زندگى فردى و اجتماعى است.
سوگمندانه با گذشت نزدیک به دو دهه از انقلاب اسلامى، جاى حوزویان در کرسیها، لجنه‏ها و عرصه‏هاى جدى و فنى، فلسفى، کلامى اقتصادى و حتى حقوقى و قضایى خالى است.
حوزها، دانشى مردانى زبردست، فهیم، بصیر و آگاه به مناسبات عصر و نیازهاى روز و توانا بر پاسخ‏دهى به پرسشها و شبهات، نپروریدند.
یکى از حوزه‏هاى فقه، بیان رابطه اسلامى الهى انسان با اشیاء مادى، اسلوب حاکم بر داد و ستد، تولید و توزیع و گردش ثروت است که در روزگار ما، علم اقتصاد و رشته‏هاى وابسته، عهده‏دار تبیین آن است. امروز دهها مکتب و نظریه اقتصادى در این زمینه، پدید آمده و صدها کتاب در بیشتر زمینه‏هاى آن، نوشته شده است.
امروز اقتصاد و معیشت، چه درست و چه نادرست، حرف اول را مى‏زند. در چنین دنیایى، اگر جمهورى اسلامى معاش را سامان ندهد، در استقرار معادباورى، ناکام خواهد ماند.
اگر نظام اسلامى، برنامه‏هاى اقتصادى و روش معیشتى سالم، انسانى و بر پایه عدالت اسلامى، پى‏نریزد، در رساندن رحمت جهانى دین خاتم و ابعاد معنوى دین به وجدانهاى بیدار دنیا، ناتوان مانده و فلسفه وجودى خویش را پاس نداشته است.
تدوین نظام اقتصاد اسلام، بیان احکام و قوانین حاکم بر روابط اقتصادى و مناسبات اجتماعى، آیا جز از متولیان تولید و نشر اندیشه اسلامى و حوزه‏هاى علوم دینى، انتظار مى‏رود، همانانى که دژ استوار دین و مبین حلال و حرام احکام هستند: «الفقهاء حصون الاسلام‏».
آیا با گذشت این همه سال و دست‏یابى به چنین مهین فرصتى و نعمت جمهورى اسلامى، باید هنوز فقه ما از فردنگرى، تک ساحتى، ظاهر بسندگى و بى‏توجهى به گزاره‏هاى نو زندگى، رنج برد.
اگر در این کشور، نظام معیشتى سالم و دینى پیاده نشود، گناه آن بر عهده چه کسانى است. جز فقیهان و امیران:
«صنفان من امتی اذا صلحا، صلح امتی...الفقهاء و الامراء».
اگر بانکدارى حل نشود و زندگى مردم، آلوده به ربا و شبهه گردد، و بال آن بر کسانى است که درگیر گشایش مشکلات روزمره مردم و حراست جمهورى اسلامى از افتادن به تورهاى ناپیدا و پیچیده استکبار جهانى است؟ یا بخش بزرگى از این کاستى، بر عهده متولیان بیان موازین و احکام دینى است؟ سوگمندانه با وجود پیدایى علم اقتصاد و رشته‏هاى مختلفى در آن و پیدایى مکاتب گوناگون اقتصادى و تدوین و نشر صدها کتاب تنها در مساله پول و بانکدارى در خارج از دارالاسلام، از حوزه‏هاى شیعه جز اندک‏شمارى از کتابهاى اقتصادى به زبان روز، چیزى عرضه نشده است.
این نشریه که دغدغه اصلى آن همسوسازى میراث فقهى با نیازهاى نوپیداى فکرى و اجتماعى در دایره فقه و فقاهت است، در برخى شماره‏ها، گام‏هایى ناچیز در این راه بر داشته است و مقولاتى را در زمینه مسائل نوپیداى فقهى عرضه کرده است، از جمله: ذبح با دستگاههاى ماشینى، وجوهات شرعیه در نظام اسلامى، اجازه ولى امر در قصاص، اقسام دیه و چگونگى پرداخت آن در روزگار ما، مساله پول و تورم و... را به بوته نقد و بررسى، نهاده است.
در این شماره و شماره‏هاى آینده، مسائل نوپیداى اقتصادى، مانند: پول در فقه اسلامى را در نگاه فقه‏پژوهان و مجتهدان معظم، مى‏آوریم تا آغازى باشد براى گامهاى آینده.
از مقوله‏هاى نوپیدا و مساله آفرین در حوزه اقتصاد وسیستم معیشتى مردم، گزاره پول است. پول در همه زوایاى زندگى فردى و اجتماعى انسان امروز، نفوذ کرده و کارکرد و نقش بسیار پیچیده و گسترده‏اى بخود گرفته است. در نقش و جایگاه اجتماعى آن، دانشوران علوم اجتماعى و اقتصادى گفته‏اند: «انسان اشرف مخلوقات است و پول اشرف آفریده‏هاى انسان‏». پول شمشیر دو دمى است، مى‏توان با برنامه‏ریزى واقع بینانه، عادلانه و انسانى، بهروزى بشر را تامین کرد و دین را در دنیا گسترد و مى‏توان با سیاستهاى ناعادلانه پولى، بى‏اعتنایى به نقش آن، طغیان، تباهى و سیه‏روزى را براى بشر ارمغان آورد.
امروز دیگر پول، وسیله مبادله، آن هم با تلقى گذشته، نیست. نقش آن در معیار ارزش، وسیله ذخیره ارزش، تهییج‏گر متغیرهاى اقتصادى مانند سطح تولیدات، فعالیتهاى اقتصادى و روش توزیع، خلاصه نمى‏شود، بلکه پول، ابزار سلطه سیاسى و عامل توسعه اقتصادى است و باعث تحرک، و یا رکود جامعه.
پول و سیاستهاى پولى درست، ابزار کارآیى براى کنترل تورم و تحرک و جنبش اقتصادى است. افزایش حجم آن تورم‏آور است و تقلیل آن عامل رکود و ایستایى.
پول بر اساس کارکردهاى خود، تقسیم‏هایى پیدا کرده و عناوین گوناگونى یافته است، مانند، پول تحریرى، پول فلزى، پول کاغذى، پول ثابت، پول بى‏طرف، پول مواج، پول سوزان، پول بانکى و....
عالمان شریعت که وظیفه روشنگرى احکام اسلامى را عهده دارند، نمى‏توانند این همه را نادیده انگارند و از کنار آن بگذرند; زیرا گزینش هر کدام از این دیدگاهها، پرسشهاى خاصى خود را فرا روى فقیه، خواهد گشود که به برخى از آنها اشاره مى‏شود:
1. پول مال است‏یا کالا؟ اعتبارى است‏یا حقیقى؟ مثلى ست‏یا قیمى؟
 2. آیا پولى که در جوامع امروز رواج دارد، وزان همان درهم و دینارِ عصر نزول و تشریع است؟

 3. آیا پول در شمار معدودات است، تا بنا بر فتواى برخى فقیهان زیادى، در آن جایز باشد و آیا هر زیادى رباست؟ فلسفه تحریم ربا در اجراى کدام یک از دیدگاهها و سیاستهاى پولى، بروز مى‏کند.
4. از اقسام چند گانه پول، کدام پول معامله‏اش ربوى است، آیا همه پولها با همه تفسیرها و نظرگاهها؟
 5. آیا نقش پول در بازار معاملى و بازار پولى تفاوت نمى‏کند و حکم او در هر کدام از آن دو، متفاوت نیست.
6. بر فتواى مشهور در مضاربه، سرمایه باید دینار و درهم باشد. آیا اسکناس مى‏تواند جایگزین آن شود؟
 7. آیا زکات که بر دینار بار مى‏شود، اسکناس و سکه‏هاى امروزى را در بر مى‏گیرد؟
 8. آیا خرید و فروش اسکناس صحیح است و احکام رباى معاملى در آن جارى نیست؟
 9. سیاستهاى پولى دولت، گاهى موجب کاهش قدرت خرید پول مى‏شود. آیا این اقدام دولت در همه موارد جایز است، یا در صورت وجود مصلحت اجتماعى و ضرورت، مجاز خواهد بود.
اگر دولت چنین کارى کرد، نسبت به پولهاى سپرده به تناسب کاهش قدرت خرید، مدیون نیست؟
 10. اگر کسى مبلغى را به مدت یک سال به دیگرى قرض بدهد، سیاستهاى پولى دولت‏یا تورم، قدرت خرید پول را به طور متعارف پایین آورد. آیا حق مطالبه ما به التفاوت آن را دارد؟
 11. اگر پایین آمدن قدرت خرید، برخاسته از تورم اقتصادى فاحش بود، چطور؟
 12. در صورت تورم، اگر کسى خمس سرمایه خود را پرداخت، با گذشت‏یک سال مقدار پول آن بالا رفت، ولى قدرت خرید پول پایین آمد، مثلاً دارایى امسال او، یک میلیون و سیصد هزار تومان است، معادل قدرت خرید یک میلیون سال گذشته او، که خمس آن را پرداخته است، آیا بر پول مازاد، خمس بار مى‏شود و مشمول ربح است؟
 13. اگر کسى مال خود را مخمس و پول آن را دست گردان کرد، آیا در پایان سال با این که قدرت خرید پول به طور چشم‏گیرى پایین آمده، همان مبلغ دست گردان شده را بدهکار است؟
 14. اگر قدرت خرید پول افزایش یافت و شماره پول‏ها مساوى سال گذشته بود، آیا بر مازاد قدرت خرید، خمس بار مى‏شود، مثلاً یک میلیون سال گذشته قدرت خرید یک و نیم میلیون را پیدا کرده است؟
 15. آیا اگر اسکناس اعتبارى باشد و نماینده قدرت خرید، یا کار متراکم، قاعده اتلاف بر آن بار مى‏شود و با کم شدن اسکناسهاى مى‏توان طرف را مدیون و از او پول را طلب کرد و گفت به همان مبلغ کم شده میزان قدرت خرید صاحب پول را از بین برده است، یا این که در حکم، حواله انبار است؟
 16. آیا با غصب اسکناسهاى اعتبارى، غصب حقیقى پدید مى‏آید; یعنى قدرت خرید مغصوب عنه، گرفته شده و آیا در زمان غصب که قدرت خرید اسکناس کاهش مى‏یابد، غاصب همان مقدار اسکناسها را باید بپردازد و نسبت به ما به التفاوت برابرى قدرت خرید، مدیون نیست؟
 17. بدهکارى که در اداى دین خود تاخیر کرده و در مدت تاخیر تورم افزایش یافته است، اگر پول را نماینده قدرت خرید بدانیم و وجه استقلالى به آن ندهیم، بدهکار باید بدهى را با ما به التفاوت، تا سقف قدرت خرید زمان پرداخت دین بپردازد; چه این بدهکارى از باب ضمان امرى، ضمان قهرى و یا معاوضى باشد. این مبلغ مى‏تواند عین بدهى او تلقى شود، نه خسارت.
18. اگر بگوییم اقسام شش‏گانه دیه را مى‏توان پولى کرد و معادل قدرت خرید آن اقسام را اسکناس داد آیا چنانچه بزهکار در پرداخت دیه تاخیر کند، عامل آن هر چه باشد، باید متوازن قدرت خرید بپردازد؟
 19. آیا اگر به پول و اسکناس با دید استقلالى نگاه شود در پرداخت مبلغ مهر زن، پس از سالها و کاهش فاحش توان پول، چه باید کرد؟
 20. همین پرسشها با توجه به دیدگاههاى گوناگون در خیار غبن، تنزل قیمت پول پیش از تسلیم ثمن و دهها موارد دیگر در فقه، مطرح است که ظرایف آن از دید فقیه نباید، دور بماند.
خلاصه، پول بر اساس تفسیرها، تعبیرها، گونه‏ها، نظریه‏هاى پولى، چگونگى سیاستهاى پولى، تورم جامعه از سه نگاه اقتصادى، حقوقى و فقهى، پرسشها، گفته‏ها و نتایج گوناگونى را در پى دارد که فهم و تفکیک و شناخت آنها، هم براى فقیهان و مجتهدان، بایسته است و مؤثر در نظریه و فتوا، و هم فهم ضوابط شریعت در این زمینه براى مجریان و متولیان جامعه لازم است و کارگشا. بى‏شک، در این مقوله جستارهاى بسیارى است که تخصصها و دانشهاى ویژه خود را مى‏طلبد که این مقال را مجال و نگارنده را توان طرح آن نیست.
سردبیر

تبلیغات