آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

متن

در شماره پیش، «سیماى فقاهت» را با بهره گیرى از اندیشه رهبرى نمایاندیم.
گشت و گذارى داشتیم در بوستان «صحیفه حوزویان». از اندیشه سبز او، زاد راه گرفتیم و رهنمودهاى او را در کارآمدى فقه و فقاهت، به تفسیر نشستیم.
در آن خطابه کریمه، جز راه کارهاى اساسى در بهسازى حوزه ه، اشارات و ارشادات راهگشایى در کار آمدى و بالنده سازى فقاهت بود که هر یک بررسى و کاووشى ویژه مى طلبد.
در این نوشتار، درنگى داریم در پیام معظّم له به «کنگره بررسى نقش زمان و مکان در اجتهاد» رهنمودهاى او را در چگونگى جریان زلال کوثر شریعت در بستر زمان و مکان، با عنوانهاى زیر، پى مى گیریم:
1. مفسر عینى شریعت.
2. فهم درست نقش زمان و مکان در اجتهاد
3. زادگاه پیدایى این تفکّر:
الف. وحیانى بودن شریعت اسلامى.
ب. جاودانگى و فرا زمانى آن.
ج. فطرى بودن شریعت.
4. انتظارهاى رهبرى.
5. گام بعدى.
مفسر عینى شریعت
او در عمل، جامعیّت و انسان سازى دین را به تفسیر نشست و توانمندى شریعت را در اداره جامعه ها نمود. پرچم «رحمة للعالمین»: جهان شمولى و جاودانگى معارف و احکام اسلامى را بر فراز داشت و بانگ «اللّه اکبر» را در مناره هاى مساجد و معابد متروک دنی، طنین انداز کرد.
امام، ستاره فروزان آسمان این عصر است. اخترى راهنما که برترى منطق اسلام را در عمل فریاد کرد و توانایى احکام ناب وحى را در ساماندهى جامعه بشرى، آشکار ساخت.
شخصیتى بزرگ و بى مانندى که شگفت انگیزترین پدیده تاریخ، یعنى حکومتى بر پایه آموزه هاى اسلام را بنیاد نهاد.
در جهانى که غوغاى اندیشه ها و فلسفه هاى رهزن و هیاهوى رسانه ها گوش فلک را کر کرده و انسان امروز را سرگردان، عدل اسلامى و توانایى آموزه هاى وحى را در بهروزى انسان امروز به نمایش گذاشت.
راد مردى که احیاى دوباره ارزشهاى اسلامى را تبلورى عینى داد.
تدبیر، اراده، شجاعت، حماسه و دیگر خویهاى والا را در تار و پود جامعه ه، ارواحِ انسانها و ارکان حکومتها دمید.
نفس عیسوى او، جامعه هاى رو به مرگ دینى را زندگى نو بخشید و آیینه شفاف خدا نماى شریعت اسلامى را فراروى تاریخ نهاد.
ژرفایى اندیشه، بصیرت دینى، تیزنگرى، آینده شناسى، احاطه علمى، غناى فکرى، خلاقیت و آفریندگى، حماسه ورى، صلابت فکرى و آزاد اندیشى از او به گفته رهبرى «ترکیبى بدیع و بى بدیل» ساخت.
کوثرى که سالیان سال، با جارى زمان، گواراى تعالیم ناب محمدى(ص) و سیرت پاک علوى را بر جانهاى تشنه خواهد ریخت و زلال باران اندیشه بار گرفته از سرچشمه وحى را بر جامعه ه، در درازناى تاریخ خواهد بارید و حیات و بالندگى را به ارمغان خواهد آورد.
پاک فطرتان را شادابى خواهد بخشید و اندیشه هاى او بر بام تاریخ، مشعلى فروزان فرا راه فرهیختگان نیکى و بهروزى در کویر حیرت و سرگشتگى، خواهد بود.
اندیشه هاى فقهى، اجتماعى و سیاسى او را گذشت زمان، تکامل جامعه ه، رشد انسانها و نیازهاى نوپیداى فردا و فرداها تفسیر خواهد کرد و راه و رسم او را در هماهنگ سازى عرصه و گستره هاى گوناگون جامعه ها و نیازهاى نوپیداى بشر با شریعت محمّدى(ص) برخواهد نمود.
او، فقه و فقاهت، به مانند عرصه هاى دیگر معارف و دانشهاى دینى، نگاهى ژرف، عالمانه و حکیمانه داشت و در احیا و بالنده سازى آن، دیدگاههایى پر مایه و مبارک به یادگار نهاد.
مساله نقش زمان و مکان در استنباط احکام، پرتوى از فروغ اندیشه خورشید وش اوست. خاستگاه این نظر، نگاه همه سویه و بلند او به دین، تفسیر نو وى از شریعت، دریافت ایشان از رسالت دین در عصر غیبت و دهها گزاره دیگر است.
غواصّان ماهر و زبر دست، باید که در اندیشه دریاوش او غوطه ور گردند و گوهر اندیشه او را صید کنند. دانشوران و فقیهانى آگاه و بصیر باید که از رخ تابناک این دیدگاه پرده بردارند.
بى گمان، این اصل بنیادین اگر به درستى شناخته شود، همان گونه که در پیام رهبرى آمده است: «پشتوانه اى عظیم براى بهره مندى جوامع بشرى از کوثر شریعت اسلامى پدید خواهد آمد» و چه بسا دستاوردها و ره یافته هایش، سبب زدودن بازدارنده هاى بالنده سازى فقه: (عوام دارى، شخصیت زدگى، یک سو نگرى فردسالارى، ظاهر بسندگى، جزئى نگرى، جمود اندیشى و...) گردد و برکات فهم و به کار گیرى این دیدگاه در اجتهاد، مشکلات فقهى نظام جمهورى اسلامى را پاسخ گوید.
از سوى دیگر، کوتاهى و دیر کرد در پرداختن و پژوهش در این مهم، میراث پر مایه و پویاى فقهى اهل بیت(ع) را در بافت و زبانى دور از فهم این نسل و عصر، زندانى کرده و زبان دین ناشناسان، جاهلان ناآگاه و یا آگاهان کینه ورز را علیه فقه باز و دراز خواهد کرد.
شریعت اسلامى، جامد و بى انعطاف انگاشته و تبلیغ خواهد شد و راه را براى روى آورى به راه حلها و قوانین بیگانه، باز خواهد کرد. در نتیجه، اجتماعات بشرى از برکات رهبرى و بهره گیرى از کوثر محمّدى(ص) محروم خواهند شد.
روزنه اى به فهم درست نقش زمان و مکان در اجتهاد
اهمیت و ژرفایى هر نظریّه اى بستگى به عظمت و گستردگى اندیشه و هوشمندى صاحب آن است.
طرح نظریّه زمان و مکان، دیدگاه دانش مردى جامع بى بدیل، بصیر و همه سو نگر است. فقیهى که در همه دانشهاى دینى مهارتى بالا داشت و احکام، معارف و تعالیم وحى را نوش کرده بود. هم امت اسلامى و مردم ایران را خوب مى شناخت، هم نیازهاى علمى و فکرى جامعه اسلامى را نیک دریافته بود و هم از دیگر کسان راه حلها را بهتر مى شناخت.
فهم و تبیین و تفسیر چنین نظریه اى، ژرف کاوى، مایه ورى، هوشمندى وتارَک بینى مى طلبد.
گُرد مردانى دانش ور، آگاه به جهان، عارف به زمان و خبره در همه زوایا و تعالیم اسلام باید که به تفسیر اندیشه آفتاب برخیزند.
در شناخت، بویژه تطبیق این اصل کلى بایست روشن بینى، با انضباط فکرى، خودباورى و شهامت، با احتیاط و زیرکى همراه گردد و از افراط و تفریط دامن گرفت؛ زیرا در این میدان مقدّس، بى بند و بارى علمى، همان اندازه خطر ساز است که جمود فکرى و کوته بینى.
در این آوردگاه، باید تبحّر و ژرف نگرى در فقاهت، با درک درست از زلال روحِ دین و معارف و تعالیم ناب وحى، آمیخته شود تا شهدى گوارا از آن اندیشه طیبّه به دست آید و نوش گردد.
درهم آمیختگى آگاهیهاى بنیادى از شریعت با جهان شناسى و عرفان به زمان، مرکبى است براى تفسیر و تسخیر آن نظر بلند؛ چه آسان انگارى در میدان اجتهاد و یا انجماد بر فتاواى فقه، افق نورانى فقاهت شیعى را کم فروغ خواهد کرد.
سوگمندانه برخورد به عمد یا اشتباه با مساله زمان و مکان، دخالت فن ناشناسان در تبیین مراد امام و به میدان نیامدن فقیهان و مجتهدان، فضاى فکرى جامعه را در این باب تیره کرده و تفسیر این مهم، به عرفى شدن فقه، مصالح مرسله، بناى عقل، قاعده الاهم فالاهم و... حجاب فهم این اصل بنیادین فقاهت جواهرى شده همان گونه که «ولایت مطلقه فقیه» و «پویایى فقه شیعه» نیز سرنوشتى چنین یافت و بیرون از حوزه هاى فقاهت، تفسیرها و تعبیرهایى دور از مراد امام راحل، در فضاى فرهنگى کشور انجام گرفت.
اگر از آغاز، بویژه به گاه حضور امام، فقیهان خبره و بصیر و فاضلان فن شناس و فقه دان به طرح و کاووش در این دیدگاه مى پرداختند و در محافل علمى و درسهاى خارج حوزه این دیدگاه و دیدگاههاى نو دیگر امام را در بوته نقد و بررسى مى نهادند، امروز دستاوردهاى مبارکى از این اندیشه هاى طیبه به دست مى آوردیم و نظاره گر طلیعه نوزایى فهم فقهى و سرفصلى نو در فقاهت شیعه مى شدیم.
زادگاه پیدایى این تفکّر
خاستگاه و سرچشمه این دیدگاه، در منابع دینى و کوثر شریعت، دهها اصل برگرفته از متن و روح و رسالت دین و قرآن و فلسفه وجودى و پیدایى اجتهاد و فقاهت است.
در این نوشته، به شمارى اندک از آن اصول، با الهام از پیام مقام معظم رهبرى، اشارتى داریم.
1. وحیانى بودن شریعت اسلامى. 2. جاودانگى و فرا زمانى آن.
3. فطرى بودن شریعت.
1. وحیانى بودن شریعت: برازندگى شرایع دینى به آسمانى بودن آنهاست. وحى رشته تعلیمى و هدایتى آفریدگار و آفریدگان است. آفریننده اى که پیراسته از هر قید و حد و مثل و مانند و همتاست.
آیین و شریعتى به بشر ارزانى داشته است کامل و پاسخ گوى نیازهاى واقعى و دائمى او. هر چه عقل انسان تکامل و رشد یابد، کتاب خدا و منابع دین او، صفحات جدید و معارف نوى را فرا روى انسان خواهد نهاد:
«ما من امر یختلف فیه اثنان الاّ وله اصل فى کتاب اللّه، عز و جل و لکن لایبلغ عقول الرّجال»
چشمه خروشانى که آفریده هاى او را در هر زمان و هر جایى در گستره تاریخ، به درازاى عمر بشر و به پهناى این جهان از گواراى زلال جارى خود مى نوشاند:
«... لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فى کل زمان جدید و عند کل قوم غضّ الى یوم القیامة»
هر کس هر زمان و در هر جا به او رو کند و به آستان او نیاز برد، بر او مى افزاید و در خور گنجایش و پذیرش او بهره اش دهد و در انجام بندگى و پیمودن راه درست یارى اش کند:
«... ما جالس هذا القرآن احدالاّ قام عنه بزیادة او نقصان زیادة فى هُدى و نقصان من عمى.»
شریعت، در بستر تاریخ یکى بوده روشهاى بى شمار خود را در جامعه هاى متفاوت در خور فهم و نیاز آن جامعه ها نموده است. «انّ اللّه تبارک و تعالى اعطى محمّد(ص) شرائع نوح و ابراهیم و موسى و عیسى، علیهم السلام»
شریعت اسلام در بردارنده کمالها و حقیقتهاى همه شرایع است. و ماده و سرچشمه آن علم و حکمت بى انتهاى خداست که همه زمانها و مکانها را در زیر بال هماىِ خود مى گیرد.
و چنین است که بر همه سرزمینها و کشتزارهاى حیات، مى بارد و با تفسیر شریعت شناسان، همه جا و هر زمان را سیراب مى کند. البته به گاه وجود معصومان، همگام با نیازهاى زمان، آنان هم پرده از رخسار احکام و تعالیم شریعت برداشتند و هم روش کاوش و پژوهش در آن را با بیان اصول و ملاکهایى دقیق به فقه پژوهان نمودند.
و در عصر غیبت، عالمان به شریعت و دانایان به سنّت و آگاه از روش استنباط، احکام و مقررات اسلام را بر نمودند.
منابع و سرچشمه هاى شریعت را لایه ه، زاویه ها و رویه هاى بسیار است. امیر موحّدان از مدینه علم پیامبر خاتم(ص) هزار باب مى آموزد که از هر باب هزار باب دیگر از علوم و معارف بر قلب او مى گشاید، بابهایى که هر کدام، اصولى راهنما و جاودانه اند براى شریعت شناسان و فقه پژوهان. این است رمز جریان پیوسته کوثر شریعت در امتدار زمان و تاریخ و زندگى سازى و جامعه پردازى آن.
2. جاودانگى شریعت: شاه کلید فهم جاودانگى شریعت، شناخت درست شریعت و تفاوت آن با فراورده هاى فقهى است.
براى اثبات جاودانگى شریعت، نیاز به تقسیم آن به اصول ثابت و متغیر نیست؛ چه شریعت هویتى است یگانه، پیوسته، ثابت و فرا زمانى، بویژه شریعت اسلام که در بردارنده همه کمالها شرایع پیشین است.
«شرع لکم من الدین ما وصّى به نوح...
راه ورود و بهره ورى از این کوثر لایزال و فزاینده و چگونگى استنباط وظایف عصرى امت اسلامى، رنگ زمان و مکان مى گیرد: «لکل جعلنا شرعة و منهاجاً»
پیامبر و امامان معصوم(ع)، در این زمینه دو کار کردند:
1. تشریع، با الهام از قرآن و وحى که خود این گفته ها شریعت ناب است «و ما ینطق عن الهوى ان هو الاّ وحى یوحى».
بر آوردن فرعها و مساله ها از اصل و برابرسازى (تفریع) زندگى و جامعه با موازین برگرفته از شریعت.
با کار نخست، شریعت را گسترش داده و غنا بخشیده اند و با کار دوّم، راه و رسم بهره ورى از آن و چگونگى ورود به این سرچشمه زلال و زندگى ساز را به ما نشان داده اند.
شریعت شناسان و فقیهان، از شیوه بهره ورى پیامبر(ص)، امامان(ع) از شریعت و چگونگى پاسخ به پرسشهاى زمانشان، راه گرفته و با عرضه نیازها و پرسشهاى عصر خود، به شریعت اسلامى و منابع دینى، فتوا مى دهند و نظامات جامعه را بر آن داده ها سامان مى بخشند.
چنین فتواها و برداشته هایى، گرچه شریعت نیست، ولى هم ریشه در شریعت دارد و هم با ابزارى شرع پسند به دست آمده است؛ از این روى، بر مسلمانان حجت هستند و اجرا و پیاده کردن آنها واجب است؛ زیرا چنین برداشتهایى، از روى هو، بى بندوبارى و جهالت نیست و آنچه ناروا شمرده شده پیروى از هواست.
«ثم جعلناک على شریعة من الامر»
از این روست که خلط میان این دو، رهزن شده و دیدگاههایى افراطى و تفریطى در فراوردهاى فقهى رخ نموده است ناآگاهان به سلب کلى شریعت از فقه، فتوا دادند و جامد فکران، فتواى فقیهان را شریعت ناب پنداشتند و تفاوت بین آن دو را برنتابیدند. با این که فراورده هاى فقهى، ریشه در کوثر شریعت دارد، ولى میان آن دو، تفاوتهایى است: شریعت کامل است، چون «من لدن حکیم علیم» است؛ ولى فقه به رشد فکرى و فرهنگى عصر مجتهد و تنگ اندیشى و گشاده ذهنى فقیه وابسته است.
فقه، دستاورد عرضه پرسشها و نیازهاى زمان بر شریعت است و بى گمان در گذر تاریخ، در گذار و نوسان، ولى شریعت فراتر از هر قید و زمان است.
شریعت براى همه، مجتهد و مقلد، الزام آور است و فقیهان بزرگ باید سر بر آستان آن نهند، ولى برداشتهاى فقهى هر فقیه، نه براى فقیه دیگر قابل پیروى است و نه بر مقلدان دیگر فقه، الزام آور.
بنا بر این، نام فتاوا را شریعت نهادن نارواست و بدعت. شریعت، بال هماىِ خود را بر فراز همه روزگاران مى گستراند، تا مسلمانان از گواراى آن شادابى گیرند و در هر عصر و مصرى، زندگى خود را بر مدار آن سامان بخشند.
3. فطرى بودن شریعت: فطرت، به معناى سرشت است. ساخت وجودى و هستى انسان، گرایش و آهنگى ویژه دارد:
«کل مولود یولد على الفطرة» تواناییه، داراییها و ابعاد و استعدادهایى انسان دارد که او را از دیگر آفریدگان جدا مى سازد و سبب کرامت انسان، خلیفه خدا بودن او، گل سر سبد آفرینش شدنش مى گردد و مکانت و رسالت و نقش و جایگاه او را در هستى مى نمایاند. شریعت، چونان دین بر روال و اساس فطرت انسان نازل شده است:
«فطرة التى فطر الناس علیها ذلک الدین القیم».
از این روى، باید همه زوایا و تواناییها او را ببیند و براى رشد و رساندن او به مقام والا و الهى، برنامه دهد، برنامه اى به گسترش همه نیازها و رسالتهاى او. راه و روشى فراتر از این خاکستان و تامین گر سعادت او در دو جهان.
رابطه فطرت و شریعت را در این گستره و با این زوایه دیدن نگاهى نو فرا روى مجتهدان و شریعت پژوهان قرار مى دهد.
رسالتى که فقه، این فرزند صالح شریعت، باید در همه شرایط، پاس کرامت و عزت انسان بدارد و زمینه پاسداشت امانت الهى و انجام رسالت سنگین او ر، فراهم سازد و محرمیت بشر را از کوثر زلال شریعت، که همواره و همه جا بدان نیازمند است برنتابد.
انتظارهاى رهبر
در پایان پیام، رهبر هوشمند و فرزانه انقلاب اسلامى، چشم داشتهاى خود را از کنگره چنین بیان مى دارد:
1. تبیین درست نقش زمان و مکان در اجتهاد و ارائه تعریفى جامع و مانع از آن.
2. جداسازى و تبیین این اصل با عناوین هم افق و همانند.
3. زدودن پنداشت ناسازگارى این دیدگاه با اصل پایدارى و جاودانگى شریعت.
4. شناسایى شیوه هاى بهره ورى از این اصل، در راه بالندگى فقه و فقاهت و اجرا و پیاده کردن احکام شریعت.
توفیق کنگره در برآوردن انتظارهاى رهبرى، چه اندازه بوده است، نظرها و قضاوتهاى گوناگونى در این باره وجود دارد. شمارى از بزرگان، این کنگره را آغاز یک تحول فکرى در حوزه دانسته اند.
شمارى دیگر، ثمره آن را از مرزشناسایى محط بحث و بیان شبهه ها فراتر ندیدند.
کسانى هم این دیدگاه بلند را بر نتابیدند و به تناقض صدر و ذیل گفتار خویش گرفتار شدند.
قضاوت صحیح در این باب مقال و مجالى دیگر مى طلبد.
دستاوردهاى مکتوب کنگره، گواه خوبى است بر ارزیابى و توفیق آن.
گام بعدى
امّا آنچه مسلم مى نماد، این سرآغاز راه است. اگر در این گردهمایى علمى، دیدگاه امام تبیین و مرزبندى شده باشد و مراد امام به روشنى باز و شناخته شده باشد و طرح و رفع شبهه ها و اشکالها انجام گرفته باشد باز هم گام تکمیلى و اساسى آن باقى است.
راه کارهاى بهره ورى از این اصل، در بالندگى فقه، تعیین جایگاه این دیدگاه در دستگاه اجتهاد و استنباط، قرار دادن این دیدگاه در متن دروس اصول و فقه، چگونگى استفاده از این مهم در پیچیدگیهاى فکرى و اجرایى نظام اسلامى و اسلامى کردن نظامات پیچیده جامعه امروز، گشودن شریعه کوثر وحى فرا روى جامعه هاى دینى، با زبان و منطق عصرى و ... گامهاى بعدى است که باید پى گرفته شود، تا به یارى خدا و کمک از روح بلند امام راحل، قدس سره، شاهد بارش زلال ابر حیات بخش فقاهت بر سرزمینهاى اسلامى و شکوفایى تمدّنى نو برخاسته از گواراى کوثر وحى باشیم.

تبلیغات