آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

همه­ی ما از سرمایه­های مادی خویش به خوبی محافظت می­کنیم و اموال و املاک و اسناد مالی را از تجاوز و تصرف و دست­برد دزدان و غارت­گران و کف زنان و ... مصون و محفوظ نگه­ می­داریم و در صورت نیاز، بخشی از اموال را برای حفاظت دستاوردها هزینه می­کنیم. گاه سرمایه­های مالی را بیمه نموده و با انواع و انحای گوناگون در پاسداری از آن می­کوشیم، اما مگر نه این­که گوهر عقل و اندیشه، به محافظت و مراقبت بیشتر نیاز دارد؟! آیا خطر و آسیب این گوهر گرانبها را تهدید نمی­کند؟! آیا این گوهر قابل سرقت و ربودن نیست؟ آیا سرمایه­ی عقلی و فکری انسان، چیزی کم بهاست، که مراقبت از آن لازم نباشد؟! بی­تردید، نیروی عقل و خرد از ارزشمندترین سرمایه­های انسان است، که انسان بی­ آن امکانات دیگر را نیز از کف داده و حاضر است برای به چنگ آوردن دوباره­ی آن همه­ی اموال خود را صرف نماید و این اقدام را نه تنها خسارت، بلکه سود زندگی می­شمرد؛ زیرا انسانیت او به عقل و خرد بستگی دارد.
امیرالمؤمنین(ع) در رهنمودهای خویش به امام حسن(ع) فرمود:
یا بنیّ لافقر أشدّ من الجهل ولا عُدْم أشدّ من عدم العقل([1])؛ فرزندم! هیچ کمبودی از نادانی سخت­تر نیست و هیچ کمبوی از نبود عقل دشوارتر نیست.
در مورد دیگر همان بزرگوار می­فرماید:
أغنَی الغِنی العَقْل و أکبر الفَقْر الحُمق([2])؛ بزرگ­ترین بی­نیازى؛ نیروی خردورزی است و بزرگ­ترین نوع فقر، کمبود عقل است. عقل به عنوان سرمایه­ی اولیه­ی زندگى، نعمتی اهدایی از سوی خداوند به عموم انسان­هاست. عقل، نرم­افزاری آسمانی است، که هم­زمان با تولید و تولّد در روان انسان نصب شده است و آفریننده هستى، مسؤولیت حفاظت، تقویت و رشد و شکوفایی آن را به خود انسان سپرده است. پاسداری از این گوهر ملکوتى؛ همچون دیگر نعمت­های الهى، رسالتی سنگین و شیرین است. شکوفایی و آبیاری و رسیدگی به این بذر عرشی ضامن سلامت و عزت و سعادت جاودانه­ی انسان است. و تباه­سازی و بی­مهری به آن ریشه­ی تمام مشکلات زندگی فرد و جامعه است. رفتار انسان نسبت به عقل و خرد خویش گام اوّل به سوی نیک­بختی و بدبختی است. سعادت­مند کسی است که از این نعمت الهی پاسداری نماید، آن را رشد دهد، به رهنمودهایش توجه کند و آن را حاکم زندگی خویش قرار دهد. و بد بخت کسی است که عامل تباهى، سرکوب، تضعیف، تعطیلى، مرگ، پژمردگى، ضعف و ناتوانی آن شود.
اقدامات انسان نسبت به این بذر آسمانی در سه بخش قابل دسته­بندی است:
1. کارهایی که سبب تقویت و رشد و شکوفایی عقل است.
2. کارهایی که عامل سرکوب و اسارت و تضعیف و پژمردگى و مرگ نیروی خرد است.
3. کارهایی که در تقویت و تضعیف عقل نقشی ندارد.
از آن­جا که در نظام آفرینش، عقل و پیامبران، هدف واحدی را دنبال می­کنند و یار و همکار یکدیگر به حساب می­آیند؛ تقویت هر کدام تقویت دیگری است و تضعیف هر یک به تضعیف دیگری می­انجامد. عقل، انسان را به سوی پیامبران هدایت می­کند و پیامبران، انسان را به عقل و فطرت خویش ارجاع می­دهند.
امیرالمؤمنین علی(ع) در نهج البلاغه، بعثت را عامل شکوفایی عقل و فطرت می­شمرد و در عباراتی عمیق فلسفه بعثت پیامبران الهی را چنین بیان می­فرماید:
فَبَعَثَ فیهِم رُسلَهُ، و وَاتَر إلیهم أنبیائَهُ، لِیَسْتَأدُوهُم میثاقَ فِطرَتِه، و یُذَکِّروُهم مَنْسِیَّ نعمتِهِ، و یَحْتَجُّوا عَلَیْهِم بِالتّبلیغ، ویُثیروا لَهُمْ دَفائِنَ العُقولِ، و یُروُهُم آیاتِ المَقْدِرَة([3])؛ خداوند رسولانی را برانگیخت و پیامبرانش را پیاپی به سوی آن­ها فرستاد تا مردم را به ادای پیمانی فطری که با آفریدگارشان بسته بودند، وادار نمایند و نعمت فراموش شده او را به یادشان بیاورند و با تبلیغ دلایل روشن، وظیفه رسالت را به جای آورند، و نیروهای مخفی عقول مردم را برانگیزانند و بارور بسازند، و آیات با عظمت الهی را که در هندسه کلی هستی نقش بسته است، به آنان بنمایانند.
پیوند عقل و وحی تنها راه شکوفایی عقل است، و عقل انسان بدون شناخت پیامبران و اطاعت از آن­ها شکوفا نمی­شود. عقل همانند کودکی است که بدون تغذیه از شیر وحى، زندگی و طراوت و رشد او متوقف می­گردد.
وحى، بهار آفرین عقل­هاست و قرآن، بهار دل­هاست: و لکلِّ شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان([4]).
ماه رمضان بهار ارتباط انسان و خدای رحمان است. عقل انسان در سایه­ی تفکر و کم خوری و تلاوت قرآن شکوفا می­شود.
راه­کارهای تقویت عقل
نظام آفرینش به گونه­ای است که کاربرد صحیح هر عضو موجب تقویت و رشد آن می­گردد، و رکود و به کارگیری نامناسب، پژمردگى و ضعف روزافزون را به دنبال دارد. رهنمودهای امیرالمؤمنین(ع) در این میدان شایان توجه است.
در کتاب ارزشمند غررالحکم، بیش از دویست و سی حدیث در زمینه عقل و خردورزی آمده است.
1. کاربرد عقل؛ حضرت یکی از راه­های تقویت عقل را چنین می­شمرد: العقل غریزة تزید بالعلم والتّجارب([5])؛ خرد نیرویی غریزی است که با علم و تجربه افزایش می­یابد.
بی تردید بخشی از توان خردورزی انسان، موهوبی و از الطاف عمومی خدا به انسان­هاست، ولی قدری از نیروی عقل­ورزی بستگی به رفتار اختیاری انسان و میزان بهره­گیری از عقل خدادادی و استفاده درست از این نعمت الهی دارد.
2. آموزش؛ تفکر و تعقل، در سایه­ی آموزش و یادگیرى، غنی­تر، سریع­تر­ و دقیق­تر می­شود. مباحث فلسفه و منطق به میزانی که روش شناخت و ترازوی ارزیابی اندیشه­های درست و نادرست باشد، دارای ارزش و احترام است. علوم گوناگون انسانى، تجربی و پایه به میزان در اختیار انسان بودن، توان تفکّر و خردورزی را می­افزاید.
در کلمات مولای امت چنین آمده است: أعون الأشیاء عَلی تزکیة العقل، التّعلیم([6])؛ از مهم­ترین عوامل پرورش عقل، یاد دادن و تعلیم است.
در این­که کدام دانش­ها به تقویت عقل می­انجامد و کدام دانش بیشترین نقش را دارد و کدام دانش مانع خردورزی است، پژوهشی عمیق در زمینه­ی رابطه علم و عقل و انواع شناخت عوامل و موانع آن ضروری است.
3. مطالعه­ی آثار علمى؛ انتقال اطلاعات و تجارب نسل­های گذشته نقش مهمی در تقویت آگاهی و قدرت تصمیم­گیری نسل امروز دارد. تاریخ؛ کانونی مهم برای تقویت عقل و خردورزی به حساب می­آید، وآزمایشگاه بررسی اقدامات افراد و جوامع بشری است. افزون بر این هر دانش دیگری که آیات الهی را نشان دهد، مایه افزایش خردورزی است.
امام صادق(ع) فرموده است:
کثرة النَّظر فی الحکمة تَلْقَحُ العقل([7])؛ زیاد نظر کردن و تأمل در حکمت، عقل را بارور می­کند.
کثرة النَّظر فی العلم یفتح العقل([8])؛ اندیشیدن و دقّت در علم، خرد را شکوفا می­سازد.
حکمت و دانش، نقش مهمی در پرورش عقل انسان دارد. پیامبران الهی با تعلیم کتاب و حکمت و تربیت اخلاق و تزکیه، انسان را به سوی اهداف بلند الهی هدایت کردند.
4. معاشرت با خردمندان؛ یکی از مهم­ترین شیوه­های عملی برای پرورش عقل، معاشرت و مصاحبت با خردمندان است؛ این­گونه ارتباط­ها کارگاه خردورزی است. انسان، معیارها، رفتارها، روش­ها و دانش­های مورد نیاز را در عمل فرا می­گیرد. پیشوای اوّل و امام خردمندان جهان حضرت علی(ع) می­فرماید: أکثر الصّلاح والصَّواب فی صحبة أولِی النُّهی والألباب([9])؛ بیشترین سامان­دهی و سامان­یابی و درستی کارها و گفتارها در همراهی با خردمندان نهفته است.
در مورد دیگر می­فرماید:
صاحِبْ الحکماء و جالِسْ الحلماء و أعرِضْ عنِ الدُّنیا، تسکن جنّة المأوی([10])؛ با حکیمان همراه شو، با خردمندان بنشین و از دنیا روی برگردان، تا ساکن بهشت شوى. نقش خردمندان در پرورش خرد جای تردید ندارد. گفت­وگو، معاشرت، مسافرت، دیدار، حضور در مجالس درس و بحث و زیارت عالمان و خردمندان، یکی از راه­کارهای مؤثر در شکوفایی عقل است. در رهنمودهای مولا علی(ع) آمده است: صحبةُ الولیّ اللّبیب حیة الروح([11])؛ هم­نشینی با دوست خردمند، مایه حیات روح است.
برگزاری مجالس علمى، بحث و گفت­وگو با اندیشمندان، دیدار گروهی و فردی با عالمان دین؛ از جمله اقدام­هایی است، که مسؤولان آموزش و پرورش و مدیران رسانه­ها و همه­ی دل­سوزان عرصه­ی فکر و فرهنگ با انجام آن می­توانند نسل جدید را از تباهی و سرگرمی­های بیهوده نجات دهند. افزایش هم­فکری و مشاوره در امورگوناگون عقل و خرد را شکوفا می­سازد.
5 . مشاوره؛ همیشه نباید بر عقل فردی خویش تکیه کرد، چه زیباست سخن امام علی(ع) که می­فرماید: الإستِشَارَة عَیْنُ الهِدَایَهِ. وَ قَد خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنی بِرأیِهِ([12])؛ مشورت عین هدایت است و هر کس با نظر خویش احساس بی­نیازی کند، خویش را با خطر مواجه ساخته است.
بهره­گیری از عقل و اندیشه­ دیگران و تضارب آرا، زوایای ناشناخته­ی کار را روشن می­کند. انسان در فعالیت­های آموزشى، پژوهشى، تربیتى، اجرایی و... نیازمند مشورت است. اهمیت این مسأله در جایی که تصمیم­گیری او در زندگی سایر انسان­ها نقش­پذیر است و سرنوشت گروهی از افراد، وابسته به فکر و اقدام و تصمیم­های اوست، دو چندان می­گردد.
ادامه دارد...
پی­نوشت:
[1]. عوالم العلوم، ج 2، ص 33.
[2]. همان، ص 34.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 1.
[4]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 220.
[5] . غررالحکم، ص 53 .
[6] . غررالحکم، ص 43.
[7]. بحارالأنوار، ج 75، ص 247 و تحف العقول، ص 364.
[8] . بحارالأنوار، ج 1، ص 159 و دعوات راوندى، ص 221.
[9]. غررالحکم، ص 429.
[10]. غررالحکم، ص 9.
[11]. غررالحکم، ص 429.
[12]. نهج البلاغه، حکمت 211.

تبلیغات