آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

آن­چه پیش روی شماست بخش­هایی از مصاحبه­ی مجله­ی المنبر وابسته به شیعیان کویت با استاد ادیب جورج جرداق آفریننده اثر ماندگار علی، صدای عدالت انسانی است.
شناخت من نسبت به این شخصیت بزرگ در اصل به زمان کودکی باز می­گردد آن زمان برادرم فؤاد، نهج البلاغه را برایم آورد و گفت: این کتاب را بخوان و هر چه قدر می­توانی از آن حفظ کن. علاوه بر این برادرم قصاید زیادی درباره امام می­سرود و در آن­ها از نبوغ و اندیشه­ی بلند و عظمت مبانی و اصول انسانی حضرت و از زندگی شرافتمندانه­ی او سخن می­گفت. او این قصاید را برای کسانی که به خانه­مان می­آمدند، می­خواند و من با دقت زیاد به آن­ها گوش می­دادم.
بدین ترتیب تصویر امام علی7 از دوران کودکی در ذهن و جان من نقش بست، همچنان که سخنان و کارها و تصاویر اثرگذار، در اندیشه و جان کودک نقش می­بندد.
روزگار گذشت و من از دانشکده­ی بطرکیه بیروت فارغ­التحصیل شدم و به تدریس ادبیات عرب و فلسفه عربی در برخی مراکز علمی بیروت پرداختم. در این دو درس، بر طبق برنامه­ی آموزشی لازم بود آثار ادبی و فکری امام علی7 تدریس شود، و از آن­جا که خاطرات و احساسات دوران کودکی انسان برای تدریس ناکافی است و استاد و مدرس باید اطلاعات کامل و آگاهی­های همه جانبه­ی شخصیت ادیب یا فیلسوفی که قصد دارد برای دانشجویان معرفی کند را داشته باشد، ترجیح دادم در خصوص امام علی7 به بررسی آرا و نظرات محققان پیرامون امام و نیز کتاب­های نوشته شده در مورد شخصیت ادبی، فکری، اجتماعی و سیاسی ایشان بپردازم تا به آن­چه از این شخصیت در دوران کودکی در ذهن و جان من وجود داشته افزوده شود.
پس از مطالعه­ی این کتاب­ها برایم روشن شد که اغلب آن­ها در مورد مسایل تاریخی محدود به یک زمان و مکان معین سخن می­گویند و چه بسا تکیه سخن آن­ها به گروهی از مردم در برخی مراحل تاریخ مربوط می­شود نه به همه مردم در تمام زمان­ها و دوران­ها. بیشتر مطالب این کتاب­ها پیرامون حق امام در خلافت و مقدار و میزان این حق از نظر نویسندگان آن­ها بود، و هر یک از آن نویسندگان هم براساس انگیزه­ای دست به نگارش زده بودند که این انگیزه­ها هیچ ارتباط مستحکم با واقع­نگری حاکم بر اندیشه­ی علوی و با دیدگاه امام نسبت به معنی هستی، و قوانین و سنت­های ثابت آن و شروط یک زندگی سالم و هدفمند نداشت.
اندیشه­ای زلال!
تصمیم گرفتم باز به نهج البلاغه برگردم و آن را دوباره با آگاهی و شناخت بیشتر و بهتر از دوران گذشته بخوانم و بدین ترتیب نهج البلاغه را مجدداً مطالعه کردم، این بار برایم روشن شد که امام بسیار عمیق­تر و بزرگ­تر از همه­ی بحث­ها و مطالعات و پژوهش­های محققان پیشین و فعلی است، و انسانیت امام با تمام عناصر و مبانی آن، برخاسته از اندیشه­ای زلال و شعور و درکی عمیق از معنی حقیقی هستی است و آموزه­های او که در مبانی و اصول و سیره­ی او تجلی یافته فراتر از محدوده­ی زمان و مکان خاص بوده و همه­ی زمان­ها و مکان­ها را در بر می­گیرد، و این برایم جای سؤال بود که چرا این شخصیت بزرگ و نادر را در موضوع ولایت و سایر موضوعات فرعی که بیشتر مباحث نویسندگان را به خود اختصاص داده، محصور و محدود می­کنند.
و این­گونه بود که من با انگیزه­ی عشق به حقیقت تصمیم گرفتم، کتابی جامع و دایرةالمعارفی بنویسم که در آن تا حدی فهم و آگاهی و آشنایی منصفانه به این شخصیت بزرگ وجود داشته باشد و آن­چه که نویسندگان فروگذاشته­اند جبران شود.
در جلد اول این کتاب با عنوان علی و حقوق بشر با دلایل روشن ثابت کرده­ام که علی قرن­های متمادی پیش از اندیشمندان اروپا و جهان، حقوق مربوط به انسان­ها را به مفهوم ثابت آن شناخت و آن­ها را اعلام کرد.
در جلد دوم با عنوان رابطه­ی علی و انقلاب فرانسه پیشتازی امام علی7 بر بزرگان فلاسفه انقلاب کبیر فرانسه مورد تأکید قرار گرفته است.
جلد سوم با عنوان علی و سقراط است، می­دانیم که سقراط پدر تمام فلاسفه انسانی است. من در این مجلد ثابت کردم که سقراط و امام علی7 در هر زمینه­ای با هم وجه مشترک دارند. و همین طور جلدهای بعدی که شامل شش جلد بود و جلد آخری که به عنوان شگفتی­های نهج البلاغه است.
امام علی7 ساختار ایده­آل وجودی اندیشه­ی انسانی است؛ اندیشه­ای که از قوانین و سنت­های ثابت حاکم بر جهان نشأت گرفته است و در هیچ شرایطی زمانی و مکانی امکان تغییرات کم یا زیاد در ماهیت این ساختار وجود ندارد. همچنان که او ساختاری به وسعت هستی داشت و ضمیر سترگ او یکپارچگی هستی را عمیقاً درک کرده بود.
تأثیر یک کتاب!
چاپ کتاب علی، صدای عدالت انسانی تأثیرات و نتایج گسترده­ای داشت.
اولین تأثیر این کتاب این بود که یک تاجر کتاب در عراق که صاحب کتاب­فروشی المثنی بود در کمتر از یک ماه از چاپ کتاب، آن را بدون اطلاع من در بغداد چاپ کرد و علاوه بر اشباع فروشگاه­های کتاب در عراق ده­ها هزار نسخه از آن را نیز به کشورهای آسیای دور فرستاد.
دومین اثر آن این بود که در برخی کشورهای شرقی، آن را بدون اطلاع من به زبان­های خارجی ترجمه کردند.
اثر دیگر این­که در بیروت بارها این کتاب بدون اطلاع من تجدید چاپ شد.
اما در خصوص این­که جهان مسیحیت چگونه از این کتاب استقبال کرد، به اقدام یکی از کشیشان مسیحی در لبنان اشاره می­کنم:
در آن زمان که مشغول تألیف و نگارش این کتاب بودم، سردبیر مجله الرساله لبنان از من خواست حداقل دو فصل از فصل­هایی را که تمام کرده­ام به او بدهم تا چاپ کند، من هم پذیرفتم و او آن دو فصل را در دو شماره از مجله چاپ کرد.
از قضا راهب دانشمند، پدر نجم، رییس مدرسه راهبان کرملی در شهر جوئیه این دو فصل را در مجله خوانده و از محتوا و اسلوب بحث خوشش آمده بود. وی با سردبیر مجله الرساله تماس گرفت و اعلام کرد که پس از پایان نگارش مجلدات این کتاب، حاضر است همه آن را با هزینه­ی اداره­ی رهبانیت چاپ کند و همین طور هم شد و پدر نجم با هزینه­ی خود آن­گونه که خود اصرار می­ورزید آن را چاپ کرد. پس از آن­که کتاب در مدت کوتاهی منتشر شد و مقادیر زیادی از آن به فروش رفت، آن راهب بزرگوار حتی یک قرش ﴿یک ریال﴾ هم بابت پول کاغذ و هزینه­های حروفچینی و چاپ ـ که مبلغ هنگفتی می­شد ـ دریافت نکرد و اظهار داشت: این کتاب را به خاطر تکریم امام علی7 و پسندیدن اسلوب نویسنده و صداقت او در آن­چه دیده و نوشته چاپ کردم، حال اگر می­خواهید هزینه آن را بدهید می­توانید آن را به یکی از انجمن­های خیریه­ای که می­خواهید اهدا کنید.([1])
اسلام را با حضرت زهرا3شناختیم!
خانم روسالیند خواستار آن است که مسؤولین فرهنگی ایران آثار منشور در خصوص زندگانی بانوی نمونه و یگانه اسلام را به زبان­های مختلف ترجمه و عرضه کنند او اظهار می­دارد:
اگر بانوان جهان با تأمل به زندگانی حضرت زهرا3 بنگرند، مطمئن هستم غیر از این یگانه دوران هیچ زنی دیگر را الگو انتخاب نخواهند کرد و به طور حتم تمام ویژگی­ یک زن نمونه، فعال، پر نشاط، همسردار، مادری نمونه، مشاوری امین و ... در رفتار حضرت فاطمه زهرا3 متجلی شده و به ظهور و بروز رسیده است.
خانم مارتاروچ از کشور مکزیک اظهار داشت:
از وقتی که مسلمان شدم و با زندگانی حضرت زهرا3 آشنا شدم، تأثیر شگرفی در ذهن من ایجاد شد و فهمیدم که جایگاه زن در جامعه کجا و چیست و ما در چه مسیری هستیم و خیلی تلاش می­کنم تا جایی که می­توانم خودم را به الگوهای رفتاری حضرت فاطمه زهرا3 نزدیک سازم و هر وقت که در ایران به خصوص تهران با خانم­های کم حجاب و آرایش کرده در خیابان­ها مواجه می­شوم، بسیار افسوس می­خورم؛ چرا که شیعه هستند و همه آن­ها با زندگانی حضرت زهرا3 آشنا هستند و یا لااقل اندکی از سخنان و رفتار ایشان را مطالعه کرده و یا به گوششان خورده است و این­گونه به پیروی از زنان غرب برخاسته­اند و نمی­دانند که زنان غرب بی­هویت هستند و در بی هویتی خود سرگردانند و رنج می­برند. من امیدوارم زنان ایران به خصوص دختران جوان با الگو قرار دادن حضرت زهرا3 جامعه­ای زهرایی پسند به وجود آورند و الگویی مناسب برای زنان غرب باشند.
خانم فاطمه حسینی مسلمان آمریکایی:
من پیش از انقلاب نیز به همراه پدرم به ایران آمده بودم و در تهران وضع زنان را شاهد بودم و حتی از غرب هم بی­بند و بارتر بود و زنان وسیله و ابزار خوش گذرانی مردان تلقی می­شدند، ولی با انقلاب اسلامی زنان ایران هویت اصلی خود را باز یافتند، زنان جایگاه خود را به دست آوردند و حرمت آن­ها پاس داشته شد و نگرش مردم به زن متحول گشت، زنان پا به پای مردان در عرصه­های اجتماعی حضور یافتند، در جنگ حماسه آفریدند و الان نیز در عرصه­های علمی و ... با مردان از امتیاز مساوی برخوردار هستند و این از برکت جمهوری اسلامی است که باید قدر این نعمت که گران به دست آمده و شاید خیلی از زنان غرب آرزوی آن را دارند، دانست.
زنان ایران نباید ارزش­های به دست آمده را کم­رنگ نمایند؛ چرا که اگر این ارزش­ها کم رنگ شود خودشان به دست خودشان دوران تحقیر و حقارت زن، ابزاری بودن زن را بعد از سه دهه دوباره تجدید خواهند کرد.([2])
وزیر کشور ایتالیا دستور تشکیل شورای اسلامی در این وزارتخانه را صادر کرد
رم ـ واحد مرکزی خبر: وزیر کشور ایتالیا در بخشنامه­ای نخستین گام رسمی را برای تشکیل یک نهاد رایزنی موسوم به شورای اسلامی در وزارت کشور برداشت.
به گزارش واحد مرکزی خبر از رم، به نوشته­ی نشریات ایتالیایی، جوزپه پیزانو هدف از تأسیس این نهاد را بررسی مسایل مسلمانان ایتالیا دانست.
این تصمیم از یک سو با مخالفت حزب اسلام ستیز اتحاد شمال و از سوی دیگر با واکنش منفی برخی انجمن­ها و سازمان­های اسلامی مقیم ایتالیا مواجه شده است.
گزارش نشریات ایتالیا حاکی است در حالی که حزب اتحاد شمال ایجاد چنین نهادی را اقدامی بیهوده توصیف کرده است، برخی سازمان­های اسلامی از دعوت نشدنشان برای حضور در شورای اسلامی وزارت کشور گلایه کرده­اند.
بر پایه این گزارش، اسامی اعضای شورای اسلامی وزارت کشور ایتالیا در روزهای آینده اعلام خواهد شد.
به اعتقاد برخی محافل اسلامی در ایتالیا، دولت این کشور قصد دارد با تشکیل این نهاد، به طور مستقیم بر عملکرد آن­ها نظارت داشته باشد.([3])
حزب ضد اسلامی ایتالیا خواستار مجازات زندان برای بانوان محجبه شد
رهبران حزب اتحادیه­ی شمال ایتالیا با حمله به اسلام، آن را تهدید کننده تمدن غرب توصیف کردند و خواستار مجازات زندان برای زنان محجبه شدند.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی المختصر، روبرتور کاستیللیوهو وزیر دادگستری ایتالیا و یکی از رهبران این حزب افراطی که در برابر بیش از 15 هزار هوادار این حزب سخن می­گفت، ادعا کرد: ما با اسلام مخالف نیستیم، اما این اسلام است که تلاش می­کند ما را از بین ببرد و ما به هر قیمت اجازه­ی تحقق این هدف را نخواهیم داد. در این حال، جینتیلینی شهردار سابق شهر تریفیزو، مقر حزب اتحادیه­ی شمال ایتالیا، در این همایش خواستار مجازات زندان برای زنان مسلمان محجبه شد.([4])
مدرسه­ی­ شیعیان در لوس آنجلس
چند سال پیش، اولین باری که می­خواستم به لوس آنجلس بروم، نمی­دانم چرا فکر می­کردم که در آن­جا نباید سراغ خدا را گرفت، گمان می­کردم که لوس­آنجلس، شهری است که با خدا قهر کرده است، شاید هم به خاطر چیزهایی بود که از بعضی هم­وطنان مقیم لوس آنجلس می­دیدم یا می­شنیدم.
چون کسی را در لوس آنجلس نمی­شناختم، به یکی از برادران انجمن اسلامی ـ که خود و همسرش در ایالت اوهایو در دانشگاه تدریس می­کردند ـ تلفن کردم و از ایشان کمک خواستم، ایشان هم مرا به یکی از اعضای قدیمی انجمن اسلامی به نام مصطفی معرفی کردند.
خانه مصطفی، در شرق لوس آنجلس واقع شده بود. او گفت: پیش از این در غرب لوس­آنجلس و نزدیک دریا زندگی می­کرده و چندی پیش برای این­که فرزندانش را در مدرسه­ی اسلامی ثبت نام کند، به آنجا آمده است.
با تعجب پرسیدم: مگر لوس آنجلس هم مدرسه اسلامی دارد؟ مصطفی خندید و گفت: بله که دارد، خوبش را هم دارد، یکی هم نه، چند تا دارد. منتها این یکی چون مال شیعیان بود، ما ترجیح دادیم بچه­ها را این­جا ثبت نام کنیم.
صبح روز بعد، همراه فرزندان ایشان به مدرسه اسلامی رفتم. مدیریت علمی مدرسه با خواهر مسلمانی بود که شغل دندانپزشکی را رها کرده و عاشقانه به تربیت نسل آینده اهتمام می­ورزید و مدیریت دینی مدرسه، با روحانی پیرمردی بود که به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی تکلم می­کرد و به راستی که نورانیت این روحانی بزرگوار، چه قدر در دل دانش آموزان تأثیر گذاشته بود.
در این مدرسه خیلی چیزها دیدم که نقل همه­ی آن­ها از حوصله­ این نوشتار خارج است، اما شاخه گلی را از آن بوستان، به رسم سوغات تقدیم می­کنم:
یکی از ایرانیان که سالیان دراز مقیم آمریکاست، در لوس­آنجلس صاحب کارخانه آهن است و طبعاً وضع مالی بسیار خوبی هم دارد، تصمیم می­گیرد که دختر خود را به مدارس دولتی آمریکا نفرستد، گرچه خانواده­ی ایشان چندان مذهبی نبودند، اما او که دو پسر بزرگترش ﴿پیام و پویا﴾ در مدارس دولتی آمریکا درس می­خواندند به خوبی از اوضاع این مدارس با خبر بود و دلش نمی­خواست دخترش شیرین، در چنان محیطی رشد کند و صرفاً به خاطر محیط سالم مدرسه­ی اسلامی، دخترش را به این مدرسه می­آورد و خود نیز کمک مالی خوبی به مدرسه می­کند.
حتماً می­خواهید بدانید چه تحولی در این دختر متولد آمریکا به وجود آمده است! فقط این را بگویم که می­شناسم ایرانی­های بسیار متدینی را که به حال او غبطه می­خورند.
شیرین، نه تنها خود با حجاب می­شود، بلکه مادر خود را نیز با حجاب می­کند، تأثیر او بر دو برادرش به گونه­ای بود که پیام و پویای متولد آمریکا که در خانواده­ی غیر مذهبی و در مدارس دولتی آمریکا رشد یافته و به سختی زبان فارسی را متوجه می­شدند، اکنون به رغم مخالفت­های شدید پدر، در ایران به تحصیلات حوزوی مشغول شده­اند و نام خود را هم به حسین و عباس تغییر داده­اند.([5])
پی­نوشت:
[1]. روزنامه کیهان، 27/5/1384 و سایت : www. 14.masom.com
[2]. روزنامه جوان، 30/4/1384.
[3]. روزنامه جمهوری اسلامی، 23/6/1384.
[4] . روزنامه کیهان، 5/7/1384.
[5] . خبار ویژه­ی زنان، ش 31، ص 11 و صحیفه­ی جامعه­ی مدرسین حوزه­ی علمیه­ی قم، 20/4/84 ، ش 44

تبلیغات