آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

متن

در میان تألیفات دانشمندان، به مواردى بر مى خوریم که با گونه اى دخل و تصرف در آثار دیگران، از قبیل منظوم، تلخیص، تبویب، تنظیم، تنقیح و یا تهذیب نمودن یک اثر و گاه حذف بخشى از آن، کتابى نو به محافل علمى و فرهنگى عرضه کرده اند؛ مانند: منظومه«سبائک الذهب» علامه سمنانى1 از«کفایةالأصول» آخوند خراسانى؛ تلخیص محدث قمى از مجلد غدیر«عبقات» میرحامد حسین به نام«فیض القدیر»،2 و نیز تلخیص هم ایشان از«معراج السعاده» نراقى و«حلیةالمتقین» و «حقّ الیقین» علامه مجلسى؛3 تبویب و تنظیم فاضل مقداد از«قواعد» شهید اوّل به نام«نضد القواعد»؛4 تنقیح و تهذیب یکى از معاصران از«الصواعق المحرقه» ابن حجر؛5 یا حذف بخشهایى از کتاب «تقریب المعارف» ابوالصلاح که به مصلحت جهان اسلام نبود، در هر دو تحقیق و تصحیح و چاپ آن(البته در مقدمهه کتاب، موارد حذف، یادآورى شده است).6
این گونه تصرفات، اگر به آن اشاره شود و انگیزه درستى داشته باشد، ـ هر چند عدّه اى نپسندند ـ به خودى خود، ناپسند نیست و اما اگر تغییرات و حذف و تحریفاتى صورت پذیرد و به آن تذکر داده نشود، هر چند با نیت خیر باشد، خیانت محسوب مى گردد؛ فرقى نمى کند که به وسیله شیعه و در متون اهل سنّت باشد، یا برعکس.
کتاب«مکارم الأخلاق» ابونصر حسن بن فضل طبرسى(فرزند صاحب «مجمع البیان») در ایران، عراق، لبنان و مصر، چندین بار چاپ شده است؛ اما در چاپ هاى مصر، صدها تصرف بیجا صورت پذیرفته است، بدون آنکه حتى اشاره اى به آنها شده باشد.7
استناد کتاب«مکارم الأخلاق» به حسن بن فضل طبرسى، جاى تردید ندارد و چون از زمان تألیف، مورد توجه علما و محدّثان قرار گرفته، و از مصادر و مآخذ حدیثى شیعه به شمار مى آمده ، نسخه هاى خطى آن فراوان بوده و هست.8 این نسخه ها جز اینکه برخى تحریر اول و برخى تحریر دوم است،9 هیچ تفاوتى با هم ندارند و آغاز و انجام، عدد ابواب و فصول، مطالب باب ها و فصل هاى کتاب، در تمام نسخه ها یکسان است.
سرّ مصون ماندن کتابهاى حدیثى و احادیث آنها از تحریف و دستکارى، این بوده که در طول تاریخ، محدثان و فقیهان ما اصل امانت در نقل را در حدّ وسواس مراعات کرده، کتابهاى حدیثى را نزد یکدیگر قرائت مى کردند و اگر یک کلمه به دو یا چند شکل در نسخه ها ضبط شده بود، همه را به عنوان«نسخه بدل» یاد مى کردند و در فقه الحدیث و شرح احادیث، همه احتمالات موجود در یک کلمه و یا جمله را مورد توجه قرار مى دادند10 و نیز نسخه هاى خطّى کتب روایى را بدون هیچ اجر و مزدى و فقط براى حفظ آثار اهل بیت(ع) تصحیح مى نمودند، مانند تصحیح نسخه خطى«تهذیب الأحکام» شیخ طوسى، توسط شهید ثانى(که در کتابخانه آیةالله مرعشى موجود است).
متأسّفانه پس از پیدایش و رواج صنعت چاپ، مشاهده مى شود که در تعدادى از کتابهاى چاپ شده عامه، توسّط مصحّحان و ناشران اهل سنّت، تصرّفاتى انجام شده و برخى مطالبى که به نفع شیعه و مؤیّد مکتب تشیّع بوده، از این کتابها حذف گردیده، یا مورد دخل و تصرّف قرار گرفته است.11
مرحوم محمدباقر همدانى بهارى(م 1333ق) یکى از کسانى است که در حدّ توان و تتبّع خود، تحریفاتى را که در کتابهاى اهل سنّت انجام شده، نشان داده است و کتابى به نام«التنبیه على ما فعل بالکتب من التحریف» را در این زمینه تألیف کرده است.12
وى، در جریان تحقیقات خود، متوجه شده است که چاپ مصر «مکارم الأخلاق» طبرسى، مورد تحریف و تصرّف قرار گرفته است و رساله اى به نام«تسدید المکارم و تفضیح الظالم فى بیان تحریف مکارم الأخلاق» تألیف کرده است.13
وى در مقدمه«تسدید المکارم» مى نویسد:
«مکارم الأخلاق» را در مصر، مکرّر به طبع رسانیده اند، با تصحیفات بسیار و تغییرات بى شمار؛ و در آن درج نموده اند مطالبى را که معین و مؤیّد مذهب عامّه و مبطل مهمّاتى از مطالب مذهب شیعه است؛ لذا همت گماشتم که مواضع تحریف را تعیین نمایم.
بحمداللّه و حسن توفیقه، شش نسخه قلمى که بعضى از آنها به طول زمان، خرابى پیدا کرده بود و نسخه خود را[با هم] مقابله نمودم. دیدم حضرات، کتاب مزبور را برداشته، به طور دلخواه نموده اند… در اصل کتاب، چیزهایى که موافق میل آنها نیست، هست که آنها را اسقاط کرده اند.
و نیز در پایان کتاب نوشته اند:
بدان که کتاب «مکارم الأخلاق» را الى حال(1308هـ.ق) آنچه حقیر دیده ام، چهار چاپ کرده اند و چند موضع از مواضع تحریف را در آنها[چاپ دوم، سوم، چهارم] ملاحظه نمودم[که] مثل همین چاپ اول است. حصل الفراغ من تسوید هذه الأوراق… سنة1308 بعد تصحیح أصل الکتاب بسنتین تقریبا.
رساله«تسدیدالمکارم»(نسخه موجوددرکتابخانه مدرسه فیضیه) به قطع خشتى در 42صفحه و شامل مقدمه، سه فصل و خاتمه است. در مقدمه رساله به چهار مطلب اشاره شده است:

1ـ براى طولانى نشدن رساله، از ذکر تحریفاتى مانند تبدیل«صلى اللّه علیه وآله» به «صلى اللّه علیه وسلم» و «علیهم السلام» به«رضى اللّه عنه» یا«کرم اللّه وجهه» که در سراسر کتاب انجام شده، و نیز حذف، تغییر و تبدیل برخى از اسم ها در سند روایات، صرف نظر مى شود.

2ـ براى اینکه معلوم گردد نسخه چاپ مصر تحریف شده است ـ و نه اینکه مثلا از روى نسخه اى که با سایر نسخه ها تفاوت داشته چاپ شده باشد ـ کافى است که مواردى از آن با مآخذش مقایسه شود.

3ـ تحریف ها و تصرف ها در چاپ مصر به اندازه اى زیاد است که نمى توان این کتاب چاپ شده را به طبرسى نسبت داد.

4ـ استناد «مکارم الأخلاق» به طبرسى دوم، به قدرى مشهور است که نیاز به سند ندارد. در تعدادى از اجازات، ابونصر حسن بن فضل با عنوان«صاحب کتاب المکارم» یاد شده است.14
در فصل اول«تسدیدالمکارم»، هشتاد مورد از مواردى که چیزى به عبارت کتاب افزوده شده، نشان داده شده است، مانند افزوده شدن جمله«ولأبى بکر بالصّدیقیة» در میان دو جمله حدیث:«لى بالنبوّة و لعلىّ بالولایة».
در فصل دوم، هفتاد و پنج مورد از مواردى که چیزى از عبارت کتاب حذف شده، مشخص شده است؛ مانند حذف جمله«وهسئلک بحقّ الإسم الذى جعلته عند محمّد و عترته».
در فصل سوم، سى و نه مورد از موارد تغییر و تبدیل را یاد کرده است؛ مانند تبدیل جمله «عن الصادق ـ علیه السلام ـ» به «عن بعض الفضلاء»، و تبدیل«و فى صحیفةالرضا» به «قال بعض العلماء»، و تبدیل«عن أمیرالمؤمنین» به «عن بعض العارفین».
مرحوم بهارى در هر سه فصل، اشاره مى کند که عدد تحریفها زیاد است و حذف ها و تبدیل ها خیلى بیشتر از عددهاى ذکر شده است؛ زیرا در بسیارى از موارد، تحریفات یک صفحه، متعدد بوده و او همه آنها را یکى به شمار آورده است.
مرحوم بهارى، پس از تصحیح «مکارم الأخلاق» به منظور چاپ متن صحیح و کاملى از کتاب،15 رساله«تسدید المکارم» را به نظر تعدادى از علماى بزرگ حوزه علمیه نجف مى رساند تا نظر خود را در مورد رساله و تحریفات چاپ مصر، اعلام دارند. انتشار نظریات این بزرگان به ضمیمه رساله«تسدید» یا در مقدمه چاپ صحیح«مکارم» مى توانست نشان دهنده اعتراض حوزه نجف به خیانت فرهنگى برخى ناشران و اهل قلم مصر باشد. از جمله آن بزرگواران مى توان به افراد زیر اشاره کرد:

1ـ میرزا حبیب اللّه رشتى، صاحب کتابهاى «غصب» و «اجاره»،
2ـ شیخ محمدحسن مامقانى، صاحب «حاشیه مکاسب» و «بشرى الوصول»،
3ـ حاج میرزاحسین حاج میرزا خلیل طهرانى،
4ـ حاج میرزا حسین نورى، صاحب «مستدرک الوسائل»،
5ـ ملا حسینقلى همدانى، معلم اخلاق و عارف معروف،
6ـ سید محمدکاظم طباطبایى، صاحب «العروةالوثقى»،
7ـ شیخ محمّدطه نجف، صاحب «اتقان المقال»،
8ـ آخوند ملا محمدکاظم خراسانى، صاحب «کفایةالأصول»،
9ـ میرزا محمدحسن شیرازى(میرزاى بزرگ)، صاحب فتواى تنباکو.
اظهارنظر این بزرگواران در پنج صفحه آخر رساله، به خط و مهر خودشان، مندرج و موجود است.
نظر میرزا حبیب اللّه رشتى و تصدیق علامه مامقانى
بسم اللّه الرحمن الرحیم. کتاب مستطاب «مکارم الأخلاق» تألیف العالم العامل المهذّب البارع الکامل، زین المحدثین و عین المؤلفین، وجه الشیعة و مشیّدالشریعة، الصفىّ الزکىّ التقىّ النقىّ، أبى نصرالطبرسى ـ أعلى اللّه مقامه ـ از کتب معتبره شیعه اثنا عشریه و طایفه جلیله امامیه است و در غایت اعتبار کالشمس فى رابعة النهار.
چندى قبل، او را به طبع درآورده اند و تحریف زیادى از زیاده و نقیصه که این رساله شریفه مشتمله برآن است و در آنچه مطابق مراد، بلکه ما لایراد مقدمة للمراد بوده، کوتاهى ننموده اند که به مرور دهور و اعوام، اسباب اضلال عوام، بلکه بسیارى از خواص که ملتفت تحریف نباشند، شود.
و ظاهر است که این گونه امور بر علما و دانایان به احوال علما و روات اخبار حضرت سیّد انبیا و سید اوصیا و سایر ائمه هدى ـ علیهم السلام ـ مخفى نخواهد بود، ولاسیما ـ ولله الحمد ـ که مدتى است که دارالخلافه طهران، معدن علم و منبع فضل شده،16 و به زیور علما و محدثین و ادبا و مورخین آراسته و درجلّ علوم، اساتید بسیار، کالشموس و الاقمار، ضیاء بخش موادّ قابله متعلمین مى باشند، چگونه چنین امرى بر آن ها مستور خواهد بود؟
پس سزاوار است که مروّج شریعت غرّا و مشیّد ملت بیضا، اعلى حضرت شاهنشاه اسلام پناه… در مقام اشدّ مؤاخذه برآیند، تا امثال این طایفه ضالّه مضلّه چنین جرأتى ننمایند.
حبیب الله الغروى الجیلانى.[مهر:] حبیب الله
محمدحسن الممقانى.[مهر:] لا اله الاّ الله الملک الحقّ المبین. محمد حسن
نظر شیخ محمد حسن ممقانى
بسمه تعالى شأنه العزیز. قدرى از کتاب مزبور با نسخه قدیمه صحیحه، ملاحظه و مقابله شد، تغییر و تحریف زیاد نموه اند.
حرّره الأقل محمدحسن المامقانى، ساکن النجف الأشرف.[مهر:]
لا اله الاّ الله الملک الحقّ المبین.محمد حسن
نظر حاج میرزا حسین میرزا خلیل طهرانى
بسم الله تعالى. کتاب مزبور ملاحظه شد و معلوم شد زیاده و نقصان در بسیارى از مقامات.
کتبه الأحقر الجانى، نجل المرحوم میرزا خلیل النجفى الطهرانى ـ قدس سره ـ [مهر:] الرّاجى محمدحسین
نظر حاج میرزا حسین نورى و
تصدیق حاج میرزا حسین میرزا خلیل و ملاّحسینقلى همدانى
بسم اللّه الرحمن الرحیم. کتاب «مکارم الأخلاق» مزبور را به نحوى که در این رساله مسماة به «تسدید المکارم و تفضیح الظالم» مسطور است، از زیاده و نقیصه و تغییر در عبارات احادیث مصابیح ظلام و غیر آن تغییر داده اند و به طبع درآورده اند، و این مطلب را مفاسد زیادى است در دین مبین. چه بسا اسباب اضلال و افحام عوام شیعه که اطلاعى از این تغییر ندارند، بشود و دفع این فساد و سدّ باب امثال این، از هر کسى که قادر بر او باشد، بسیار پسندیده و مستحسن است؛ بلکه لازم است.
و معلوم است که بندگان اعلى حضرت شاهنشاه اسلام پناه… اولى به دفع این مفاسد و سدّ این ثغور و حفظ خلفاى شیعه ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ مى باشند و حاشا از غیرت اهل اسلام که بعد از اطلاع به این فساد، از کوشش خود کوتاهى نمایند.
[مهر:] حسین منّى و أنا من حسین
بسم اللّه تعالى. الأمر کما سطر.[مهر:]الراجى محمدحسین .17
بسم اللّه الرحمن الرحیم. فقرات مسطوره واضح است .الهقل، حسینقلى الهمدانى.18
نظر آقا سیّد محمدکاظم طباطبایى
بسم اللّه الرحمن الرحیم. لا یخفى انّ هذاالنحو من التحریف فى الکتاب المنیف، من الکذب الصریح والمنکر القبیح و من الإفتراء و البهتان و الظلم والعدوان لایثار الفساد وإضلال العباد، عن منهج الرشاد کتنقیحهم الصحاح بإسقاط النصوص الصراح الدالة على المذهب الحقّ.19
«فویل للذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عنداللّه لیشتروا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت أیدیهم و ویل لهم مما یکسبون».20
فاللازم على کافة الأنام، سیّما حفطة بیضة الإسلام و مروّجى شریعة سیّد الأنام، المنع والسیاسة و دفع هذاالمنکر الشنیع و الخطب الفضیع، حسما لمادّة الفساد و دفعا لإضلال العباد، عن طریق الحقّ والسداد.
حرّر العبدالأقل، محمدکاظم الطباطبائى.[مهر:] محمد کاظم الطباطبائى
نظر شیخ محمّدطه نجف
بسم اللّه الرحمن الرحیم. لاریب فى وقوع التحریف المذکور فى الکتاب المزبور و انّه یدخل فى عموم قوله تعالى: «انّ الذین یکتمون ما أنزلنا من البیّنات والهدى من بعد ما بینّاه للناس فى الکتاب اولئک یلعنهم اللّه و یلعنهم اللاعنون»،21 و فى قوله تعالى«فویل للذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عند اللّه(و ما هو من عند اللّه) لیشتروا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت أیدیهم و ویل لهم مما یکسبون».22
و من الواضح الضرورى انّ أوجب الفرائض، نصرة المذهب و حرمة التقاعد عنه مع إمکان الدفع عنه والذب حمایة للدین و دفعا لأباطیل الشیاطین. وأولى الخلق بالتصدى لنصرة الحق بعد تنبیه العلماء علیه جاه الشوکة الشاهانیة….
حرّره بیده الفانیة،الأقل، محمد طه نجف.[مهر:] رقّ محمدطه 1303
نظر آخوند محمد کاظم خراسانى
بسم اللّه الرحن الرحیم. واضح و هویداست که سدّ هرگونه خللى و هر نحو زیغ و زللى که از ارباب ملل و نحل فاسده بر دین مبین و شریعت سیدالمرسلین ـ صلوات اللّه علیه و آله الطیبین ـ وارد آید، بر عهده و ذمّه امناى ملت و اولیاى دولت است؛ چه، این دو، هم عنان، بلکه توأمان، و حفظ دین، واگذار است به ایشان در زمان غیبت صاحب عصر و امام زمان ـ عجل اللّه فرجه و سهل مخرجه ـ که یکى به تقریر و تحریر و دیگرى به تدبیر و شمشیر، بذل جهد نموده و دمى نیاسوده تا دفع و رفع آن غائله نموده.
از آن جمله، تحریف و تصحیف نمودن کتاب مستطاب«مکارم الأخلاق» است که به قدرى که جاداشته، زیاد و کم نموده و تغییر و تبدیل داده اند. چنانچه از ملاحظه این رساله شریفه[تسدیدالمکارم] آشکار مى گردد و در دارالطبع مصر مکررا به طبع رسانیده و بر عادت علماى سلف خود که موروثى ایشان است، خلفا بعد خلف، رفتار نموده و از گفتار خدا و رسولش اندیشه ننموده و خود را گرفتار عذاب و ویل و لعن کرده در آخرت، و امید است که مورد مؤاخذه بندگان اعلى حضرت شاهنشاه جهان پناه… در دنیا گردد و اخذش نمایند، اخذ عزیر مقتدر، فـ «خسرالدنیا و الآخرة، ذلک هو الخسران المبین».23
حرّرها الآثم، محمد کاظم الخراسانى.[مهر:] محمدکاظم 1301
نظر میرزا محمدحسن شیرازى
بسم اللّه الرحمن الرحیم. حفظ دین مبین و معالم شریعت، موقوف به حفظ کتب دینیه جامعه مقامات و معارف و احکام و آداب و سنن است از اندراس و ضیاع و زیاده و نقصان منتحلین و لصوص داخله24 مذهب؛ چه با تغییر و تبدیل و تحریف و زیاده و نقصان، جمله اى از حق مى رود و بسیارى از باطل رواج خواهد گرفت، با استمرار این طریقه، رفته رفته از حق اثرى نخواهد ماند.
کتاب «مکارم الأخلاق» تألیف حسن بن امین الاسلام فضل بن حسن الطبرسى، عالم جلیل و کامل نبیل که از نفائس کتب امامیه و جامع شطرى وافر از آداب و سنن است، در این طبع هاى مصریه، تصرّفات و تغییرات بسیارى در آن نموده اند؛ با آنکه هزار25 نسخه عتیقه صحیحه در کتابخانه هاى علما و اعیان امامیه در بلاد ایران و هند و عربستان و غیرها موجود است، که بسیارى از مواضع نسخ مطبوعه مصر با آنها اختلاف دارد، چنانچه در این رساله[تسدیدالمکارم] معلوم مى شود.
و چنانچه تدارک این فتنه عظیمه دینیه نشود، خوف تطرّق فسادهاى کلى تر است. البته بر هر متمکن از کشف این تدلیس و اظهار حق و مهاخذه تغییر دهندگان، لازم است مجهود خود را مبذول دارند و این مطلب را از اعظم نصرت دین شمارند«و لینصرن اللّه من ینصره انّه لقوىّ عزیز».26
حرّره الأحقر، محمدحسن الحسینى.
از نوشته هاى این استوانه هاى فقه وحدیث و سیاست، به خوبى برمى آید که تا چه اندازه در مورد لزوم امانت در نقل حدیث و حفظ و صیانت کتابها از تحریف، حسّاس بوده، در برابر تحریفات، احساس مسئولیت مى کرده اند؛ تا آنجا که حتّى از شاه مى خواهند که دولت مصر را در این باره، مؤاخذه کند.27 ضمنا با مقایسه این مرقومات، تا حدّى اختلاف سلیقه هاى اعلام امّت دربرخورد با مسائل جامعه، روشن مى شود. تاریخ این نوشته ها، 1308ـ1312 و سالها قبل از حوادث مشروطیت است.28
نسخه اى از «مکارم الهخلاق» که در سال 1305 استنساخ شده بود، در سال 1311 به تصحیح حاج میر محمّد صادق حسینى خوانسارى، فرزند حاج میرابوالقاسم خوانسارى،29 چاپ سنگى شد؛ امّا گویا مصحّح محترم، به هنگام استنساخ و تصحیح این نسخه، از چاپهاى مصر و نیز محرّف بودن آنها، اطّلاعى نداشته و در این زمینه، چیزى یاد نکرده است.
این نسخه متأسّفانه از روى نسخه خطّى تحریر اوّل (که احادیث آن نسبت به نسخه هاى دیگر کمتر است) چاپ شده است. رساله «فرحة الغرىّ» سید عبدالکریم بن احمد بن طاووس و نیز رساله «رقیّه و زینب» نیز ضمیمه این چاپ است.
علامه طهرانى مى نویسد:
مکارم الهخلاق، سه بار در مصر چاپ شد: در سال 1300 در بولاق30 و سپس در 1303 به ضمیمه «طهارة الأعراق» ابن مسکویه و بار سوم 1304 یا 1306 به ضمیمه «الوسیلة العظمى فى شمائل المصطفى»؛ و چون در این چاپ ها مرتکب تحریف شده بودند، به دستور مرحوم حاج میرزا ابوالفضل طهرانى (صاحب «شفاء الصدور»)، 31 حاج شیخ محمود بروجردى، مقیم تهران، به تصحیح و طبع آن اقدام و با نسخه هاى مصحّح، مقابله و مواد تحریف آن چاپها را نیز تعیین کرد و کتاب با بهترین وضعى به هزینه مرحوم حاج سید کاظم صرّاف، چاپ شد.
صاحب کتاب «اکتفاء القنوع» خواسته است که عمل تحریف کنندگان «مکارم الهخلاق» را توجیه کند و چنین گفته است:
«مکارم الهخلاق» طبرسى در سال 1300 در بولاق مصر چاپ شده است و چون طبرسى شیعه بوده و کتاب او خالى از مطالبى که اهل تسنن نمى پسندند نبوده است، مصحّحان آن، بهتر دانسته اند که هنگام چاپ، کتاب را از آن نوع مطالب تنقیح کنند.32
در تاریخ بروجرد33 آمده است:
حاج شیخ محمود، فرزند حاج ملاّ صالح بروجردى، از دانشمندان و افاضل سده چهاردهم هجرى است.
علوم مقدماتى را در زادگاهش (بروجرد) فراگرفت و سپس رهسپار تهران شد و از اساتید بزرگ تهران، بخصوص میرزا محمد حسن آشتیانى (صاحب حاشیه رسائل) و آقا محمدرضا قمشه اى، استفاده کرد و کم کم خود از اعلام و مشاهیر عصرش به شمار آمد.
در سال 1337هـ.ق، هنگامى که از زیارت اعتاب مقدسه عراق بر مى گشت، میان قصر شیرین و کرمانشاه، به دست دزدان به قتل رسید.
وى در فن تصحیح و تحشیه کتابها ماهر و بارع بود و این کتابها با تصحیح او به چاپ رسیده است:

1ـ جامع السعادات نراقى،
2ـ مکارم الأخلاق طبرسى،
3ـ مناقب ابن شهرآشوب (در دو جلد)،
4ـ اعضالات میرداد،
5ـ تحصین ابن فهد حلّى (در حاشیه مکارم الأخلاق)،
6ـ الفصول فى دعوات أعقاب الفرائض ابن فهد حلّى (در حاشیه مکارم الأخلاق)،
7ـ قبسات میرداماد،
8ـ ایماضات،
9ـ تشریفات،
10ـ صحیفة القدس،
11ـ خلسة الملکوت،
12ـ ایقاضات،
13ـ حدوث العالم،
14ـ اثولوجیا (همه این چند رساله، تألیف میرداماد است و به ضمیمه قبسات، چاپ شده است)،
15ـ سبع شداد میرداماد،
16ـ وجیزه علامه مجلسى (در رجال)،
17ـ وجیزه شیخ بهایى در علم درایة الحدیث(ضمیمه رساله قبل)،
18ـ رساله الخلافةالکبرى(از قمشه اى)،
19ـ الجمع بین الرأیین فارابى(ضمیمه رساله قبل)،
20ـ نخبةالآداب(ترجمه خلاصةالأذکار فیض کاشانى است به قلم او).
مرحوم حاج شیخ محمود بروجردى مى نویسد:
هوالمستعان والثقة به و علیه التکلان. پس از ظهور بدعت شنیعه و بروز شنعت فظیعه تحریف کتاب مستطاب«مکارم الأخلاق» و اطلاع ارباب غیرت و اصحاب حمیّت و انکشاف این معنى بر خاطر مهرمآثر رؤساى دین34 و امناى شرع سیدالمرسلین، مشایخ عظام و مصابیح ظلام و فقهاى فخام معتکفین مشاهد مقدسه و روضات منوره ائمه سبعه ـ على أجمعهم صلوات رب العالمین ـ و تهیّج نفوس مطمئنه ایشان ـ ضاعف الله أقدارهم صیانة للدین و وقایة للمسلمین ـ و تأکید و تشدید هریک به خسف این تأسیس و کشف این تلبیس، خصوصا پس از صدور امر منیع و توقیع رفیع از مصدر حقیقت مظهر و ناحیه مقدسه فردوس مکان طوبى آشیان الکلمةالعلیا والآیةالکبرى سیدالمشایخ حضرت حجةالاسلام مولانا الحاج میرزا حسن الشیرازى ـ عطّرالله تربته ـ 35 به حفظ این کتاب مستطاب از لوث خلط و خلل و محو بناء این زیغ و زلل، ضرورت تدیّن اقتضا داشت که هر فرد از افراد صلحا و مؤمنین، حتىّ المقدور و حسب المیسور، مستلزم به انقیاد این کلمه و انسداد این ثلمه شوند.
چنانکه یکى از افاضل و اعاظم علماى معاصرین36 نسخه اى را از طبعه اولى که در مطبعه سیدمحمد عبدالواحد الطوبى و سیدعمر حسین الخشّاب، به تاریخ شهر رمضان المعظم سنه 1303 در قاهره مصرانطباع یافته بود، تحصیل نموده، و در ارض اقدس غروى و مشهد مقدس علوى، به موجب مطابقه با چند نسخه خطّیه قدیمه، مواضع تحریف را تعیین کرده، بلکه رساله اى در این باب ترتیب و آن را تسدیدالمکارم نام نهاد و اطّلاعا به دارالخلافةالباهرة الناصریّة ایفاد داشته بود37ولله درّه ولینصرنّ الله من ینصره. تا آنکه به تقریب تقدیر، عنان توفیق این خدمت که بر ذمّت همّت تمام اهل مذهب قویم جعفرى بود، به پنجه رنجه این بنده ضعیف الوجود المذنب اللائذ بعفو ربّه الودود، المدعوّ بالشیخ محمود البروجردى موطنا والطهرانى مقاما افتاد و قرعه به نام این بى نشان آمد.
با تشتّت خیال و توزّع بال، اطاعة لمن التزمت بطاعته38 به معاونت از جانب جناب فخامت نصاب عمدة الأرکان والأعاظم، الحاج سیدکاظم الطهرانى الشهیر بـ «صرّاف» ـ دام مجده ـ 39 ملتزم و مقدّم به انجام مهامّ ترتیب و تصحیح و طبع این نسخه مبارکه گردید و شش نسخه معتبره، حین التصحیح، در مرئى و منظر این بنده موجود بوده و در رعایت شئون و صحّت این کتاب کریم، دریغ نیامده و قناعت به مساعى دیگران ننموده،40 فکلّ یعمل على شاکلته.41
پس هر منصف که فى الجمله بر ترتیب دارالطباعه و مسامحات اجزاى مطابع مطلع باشد، تصدیق[نموده] یا مسارعت به تکذیب نخواهد نمود و چون بعدالفحص مکشوف آمد که نسخ منتشره از این کتاب مستطاب، مختلف است، به زیاده و نقیصه ،و نیز ظاهر شد که زیادات آن، الحاقات مؤلف کتاب است که بعد از انتشار بعض نسخ، التقاط نموده و ملحق داشته و سه سال قبل از این تاریخ، این کتاب را از نسخه ناقصه استنساخ نموده و در دارالخلافه به طبع رسانیده بودند،42 چنانچه از مجموع مواضع متفرقه طبعه سابقه تقریبا خمس کتاب ناقص است… وقد فرغت مما هممت فى شهر صفرالخیر، سنة1314.
نسخه اى که حاج شیخ محمود بروجردى به شرحى که بیان شد تصحیح کرده، به ضمیمه چهار رساله: 1ـ طهارةالأعراق، 2ـ ترتیب السعادات(هر دو از ابن مسکویه)، 3ـ التحصین، 4ـ الفصول فى دعوات أعقاب الفرائض(هر دو از ابن فهد حلّى)، به سال 1314ق، به خطّ خوشنویس معروف، احمد تفرشى، در مطبعه آقا سیدمرتضى که از چاپخانه هاى سنگى بسیار خوب آن دوران بوه و دارالطباعه آقا اسماعیل، بالمناصفه، چاپ سنگى شده است و به فرموده علامه طهرانى، این چاپ، از بهترین چاپ هاى آن دوران است.
از حدود پنجاه سال قبل تا کنون، کتاب«مکارم الأخلاق» مکرّر در ایران و عراق و لبنان، چاپ حروفى شده است.43
________________________________________
1. صاحب کتاب «حکمت بوعلى» که در پنج جلد چاپ شده است. کتاب «سبائک الذهب» در قطع جیبى، چاپ سنگى شده است.
2. فیض القدیر، توسط دفتر تبلیغات اسلامى قم و مؤسسه در راه حق، جداگانه چاپ شده است.
3. تلخیص محدّث قمى از «معراج السعادة» و «حلیة المتقین» مکرر چاپ شده است. از چاپ تلخیص وى از «حقّ الیقین» اطلاعى ندارم.
4. چاپ انتشارات کتابخانه آیة اللّه مرعشى(قم).
5. نسخه چاپى آن را در کتابخانه مؤسسه در راه حق دیده ام.
6. چاپ اول این کتاب، با تحقیق و تصحیح این جانب و از سوى انتشارات جامعه مدرسین قم صورت گرفت و چاپ دوم آن توسط آقاى فارس تبریزیان تحقیق و منتشر شده است.
7. این کتاب پیش از اینکه در ایران چاپ شود، چهار بار و بلکه بیشتر در مصر چاپ شده است: سالهاى 1300، 1303 و 1306ق. در «فهرست کتابهاى چاپى عربى» مشار، چاپ مصر در سالهاى 1304 و 1321 هم یاد شده، که ممکن است اشتباه باشد.
از جمله چاپهاى ایران:تهران، 1376هـ.ق، دارالکتب الاسلامیة، به تصحیح سید علاءالدین علوى طالقانى؛ قم، 1414هـ.ق، انتشارات اسلامى، به تحقیق علاء آل جعفر؛ تهران، 1365هـ.ش، انتشارات فراهانى، به ترجمه سیدابراهیم میرباقرى؛ قم، چاپ دوم، 1375هـ.ش، انتشارات دارالعلم، تنها باب1و2 و به نام«اخلاق در حوزه».
از جمله چاپهاى لبنان: بیروت، چاپ ششم، 1392هـ.ق، موسسه اعلمى، با تعلیقات محمد حسین اعلمى؛ بیروت، چاپ دوم، 1411هـ.ق، دارالبلاغة.
چاپ عراق: کربلا،مهسسه اعلمى، چاپخانه نعمان، به تصحیح سید علاءالدین علوى طالقانى.
8. در همین مقاله مى خوانید که شش نسخه در نجف در دست مرحوم بهارى و شش نسخه دیگر در تهران در دست حاج شیخ محمود بروجردى بوده که براى تصحیح از آنها بهره برده اند.
9. چاپ سنگى سال 1311ق، از روى نسخه تحریر اول و چاپ سنگى 1314 و چاپ هاى بعد که در ایران، عراق و لبنان انجام شده، از روى نسخه تحریر دوم است.
10. کافى است به «مرآة العقول» علامه مجلسى که شرحى بر «کافى» است، مراجعه شود.
11. از این روست که گفته مى شود برخى از نسخه هاى چاپ قدیم صحاح ستّه، از چاپهاى معتبر است.
12.مرحوم شیخ محمدباقر بهارى همدانى، متوفاى 1333، صاحب تألیفات متنوعى است، از جمله:
الطلع النضید فى إبطال المنع من لعن یزید(چاپ 1316ق، در تهران)؛
الدعوة الحسینیه(پیرامون استحباب گریه بر سیدالشهداء ـ ع ـ، چاپ 1399)؛
المقالات فى اثبات الإسلام(پاسخ اشکالات برخى از نصارا به قرآن، چاپ 1399)؛
السلاح الحازم فى دفع المظالم(پاسخ و ردّ ابن حجر هیثمى است که نکوهش معاویه را جایز نمى داند)؛
نثاراللباب فى تقبیل التراب و إستحباب تقبیل العتبة من المشاهد المشرفة؛
ایضاح الخطاء( در ردّ استبداد)؛
رسالة العصمة فى ردّ من أنکر عصمةالأئمة(ع).
و تألیفات فراوان و متنوّع دیگرکه علاّمه طهرانى در «أعلام الشیعة» (قرن چهاردهم) و نیز جاى جاى «الذریعة» یاد کرده است (رجوع کنید: معجم مؤلفى الشیعة، ص77).
مرحوم بهارى، کتابخانه مهمى داشته است شامل نسخه هاى خطى و تألیفاتش. نگارنده از سرنوشت آن بى اطلاع است و متأسفانه نسخه«التنبیه…» در دست نیست.
معلوم باشد که این بزرگوار، غیر از مرحوم بهارى مؤلّف «تذکرة المتقین» است.
13. این رساله در«الذریعة»(ج4، ص175) یاد شده است. علامه طهرانى، اصل آن را عربى مى داند که توسط خود مؤلف به فارسى ترجمه و نیز در نوبت دیگرى تلخیص شده است؛ اما نسخه خطى «تسدید المکارم» در کتابخانه مدرسه فیضیه قم، فارسى مى باشد و در آن اشاره اى به ترجمه بودنش نشده است. مطابق نوشته مؤلف در پایان کتاب، تألیف آن در سال 1308 به پایان رسیده و دو سال طول کشیده است ( یکى از نمونه هاى صرف وقت براى تصحیح کتابها همین است که ایشان دو سال مشغول مقابله و تصحیح «مکارم الأخلاق» بوده است).
14. یکى از بهترین دلیل هاى استناد کتاب به مؤلّف، این است که در اجازات علماى سلف، یاد شده باشد (مثل اینکه در اجـازه علامـه حلّى بـه شـاگردش آمـده باشـد: اجـازه مى دهـم که نهج البلاغه سید رضى را از من روایـت کنى. این عبارت، یکـى از بهترین دلیلها بر استنـاد نهج البلاغه بـه سید رضى است).
15. امّا این کار انجام نشده و از این نسخه تصحیح شده بسیار ارزنده، اطلاعى در دست نیست.
16.از دوران فتحعلى شاه که تهران پایتخت شد، حوزه علمیه تهران یکى از معتبرترین حوزه ها و در ردیف حوزه علمیه اصفهان و حوزه علیمه نجف اشرف بوده است و از فحول علما در همه رشته هاى اسلامى بهره مند بوده است.
17. این عبارت را زیر دستنوشتهه حاج میراز حسین نورى نوشته اند.
18. ایشان نیز این عبارت را زیر مرقومه حاج میرزا حسین نورى نوشته اند.
19. اشاره به این است که در صحاح ستّه نیز احیانا تصرفاتى کرده اند.
20. سوره بقره، آیه 79
21. همان، آیه 159
22. همان، آیه79. عبارت داخل پرانتز، آیه78 سوره آل عمران است.
23. سوره حج، آیه11
24. شاید این دو کلمه درست خوانده نشده باشد.
25. کلمه«هزار» فقط مى تواند لفظ مبالغه باشد.
26. اقتباس از سوره حج، آیه40
27. حاج شیخ محمود بروجردى هم در مقدمه خود بر«مکارم الهخلاق» چاپ سال 1314ق، مى نویسد: المرجوّ من حضرةالسلطنة الکبرى الاسلامیة و والدولةالعظمى القرآنیة من الایرانیة والعثمانیة ـ ایّدالله شوکتهما و أکّد نصرتهما ـ المدافعة عن المسلمین والمحاماة عن الدین و مجازاة المحرّف و من یحذو حذوه بأسوءالعذاب و عقوبته صیانة للنظام و وقایة للإسلام أشدّ العقاب لکیلا یتطّرق الى الشرع الحنیف الغىّ والفساد و تتفوّق علیه ید الزندقة والإلحاد والله ولىّ الأمر والهادى الى سبیل الرشاد.
28. سال 1308ق، سال فراغ از تألیف«تسدید المکارم» و سال1312، سال وفات میرزاى شیرازى ـ ره ـ است.
29. شرح حال این دو نفر، عجالتا یافت نشد.
30. کتابهاى چاپ بولاق، به اتقان و صحّت معروف است؛ اما در این مورد، گویا این چاپ هم گرفتار سرگذشت سایر چاپهاى مصر شده است.
31. پس مقصود حاج میرزامحمود بروجردى از عبارت«من التزمت بطاعته»، مرحوم حاج میرزا ابوالفضل طهرانى، فرزند حاج میرزا ابوالقاسم کلانتر، و جدّ همسر امام خمینى ـ رضوان اللّه تعالى علیه ـ است.
32. اکتفاءالقنوع، تألیف ادوارد فندیک، ص160
33. تألیف حضرت آقاى مولایى که در دو جلد چاپ شده است.
34. ظاهرا مقصود، همان بزرگانى هستند که قبلا یاد کردیم.
35. برخى گفته اند که مرحوم شیخ میرزا محمود بروجردى به امر میرزاى شیرازى به تصحیح «مکارم الهخلاق» پرداخته است؛ اما این مطلب، صحیح نیست؛ زیرا ایشان به تصریح عبارت فوق، پس از وفات میرزاى شیرازى به این کار دست زده است.
36. مرحوم شیخ محمدباقر بهارى ـ ره ـ .
37. ظاهرا همین نسخه اى است که فعلا در کتابخانه مدرسه فیضیه قم مى باشد.
38. بنا به گفته علاّمه طهرانى، حاج میرزا ابوالفضل طهرانى مقصود است.
39. از شخصیت هاى معروف آن دوره.
40. یادآورى این نکته لازم است که برخى کتابها توسط اصحاب و اعوان یکى از شخصیت هاى علمى تصحیح و به نام خود او معروف مى شود؛ در صورتى که آن اندازه اعتبار ندارد!
41. سوره اسراء، آیه84: قل کلّ یعمل على شاکلته.
42. همان چاپ1311 که قبلا یاد شد.
43. شاید هنوز هم صحیح ترین چاپ آن، همان چاپ حاج شیخ محمود بروجردى باشد.

تبلیغات