آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

 

از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزاریم، در دى ماه سال جارى، همایشى تحت عنوان «حوزه در عرصه بین‏الملل‏» تشکیل مى‏شود . هدف این همایش، آشنا نمودن طلاب و فضلاى حوزه با شرایط، موضوعات و مقتضیات عرصه بین‏الملل و تبیین وظایف و رسالت‏حوزویان در این عرصه است . هم چنین در این همایش به بررسى خلاءها و کمبودهایى که در عرصه بین‏الملل وجود دارد و نیز نیازها و موضوعات مربوط به این مسائل پرداخته مى‏شود; یعنى نیازهایى که حوزه باید آنها را برآورده کند وموضوع آنها را شناسایى نماید و در نهایت ظرفیت‏حوزه با این نیازها، به این معنى که حوزه تا چه اندازه توانایى پاسخ‏گویى به این نیازهاى بین‏المللى را دارد .
در مجموع مى‏خواهیم میان این نیازهاى موجود در عرصه بین‏الملل و ظرفیت موجود در حوزه، مقایسه‏اى داشته باشیم ; با توجه به اینکه حضرتعالى در عرصه بین‏الملل «مسئولیت‏» دارید; در ابتداد به این نیازها و سپس به ظرفیت‏ها، نیازها و خلاءهایى که در حوزه وجود دارد، اشاره داشته باشید انشاءالله . پاسخ‏گوى نیازهاى تشنگان فرهنگ اهل بیت ( علیهم السلام) باشیم .
با توجه به تصمیمى که گرفته شده است . ان شاءالله . امسال نخستین «همایش حوزه در عرصه بین‏الملل‏» در قم تشکیل مى‏شود; البته شاید اولین سؤالى که مطرح مى‏شود این است که هدف از تشکیل و فلسفه این همایش چیست؟ البته در صحبت‏هاى شما، به خوبى به اهداف این همایش اشاره شد) فکر نمى‏کنم کسى تردید داشته باشد که اصولا آرمان، هدف و پیام جهانى است و به یک محدوده «خاص‏» اختصاص ندارد .
اصولا مخاطبان حوزه علمیه که مرکز آموزش، پژوهش، تربیت و آموزش عالمان و مبلغان دینى است، مخاطبین عام و جهانى هستند . وقتى هدف و پیام یک مرکز جهانى باشد، مخاطبان آن خاص نیستند، بلکه تمام جهان را در برمى‏گیرد . طبیعى است که برنامه‏ها، آموزش‏ها و تحقیقات این مرکز نیز باید با توجه به این رسالت جهانى باشد . طرح این موضوع به شکل اجلاس و همایش مسئله جدیدى اما اصل موضوع مسئله تازه‏اى نیست .
اصولا اسلام یک دین جهانى است و رسالتى جهانى دارد و به یک قوم، گروه، کشور، ملت و نظام اختصاص ندارد . دعوت اسلامى یک دعوت بین‏المللى است .
حال باید دید که سابقه این امر در گذشته چگونه بوده است؟ ادعا مى‏کنم که در گذشته این موضوع «سابقه‏» داشته است . درست است که پیروزى انقلاب اسلامى، توجه جهانى نسبت‏به اسلام، تشیع و حوزه علمیه را افزایش داده است و با پیش از آن قابل مقایسه نیست، ولى اکنون حوزه علمیه قم بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، زیرا شخصیتى مانند حضرت امام خمینى (ره) نه تنها منطقه و جهان اسلام، بلکه تمام دنیا را تکان داده است و این مسئله اهمیت موضوع بین‏المللى و جهانى بودن و جهانى فکر و عمل کردن حوزه علمیه را بیشتر کرده است .
پیش از پیروزى انقلاب این توجه وجود داشته است و شخصیت‏ها و افراد بزرگى در حوزه به این موضوع توجه داشتند . به گذشته‏هاى دور نمى‏پردازم، بلکه به دوران معاصر که خودمان حضور داریم و درک کرده‏ایم، اشاره مى‏کنم:
در زمان مرحوم آیت‏الله بروجردى (ره)، گامى بزرگ و با اهمیت‏براى ارتباط با جهان اسلام برداشته شد . ایشان با مکاتباتى که با شیخ‏الازهر (مرحوم شیخ شلتوت) داشتند، ارتباطات خاصى را برقرار کرده بودند و میان دو مرکز جهان اسلام (حوزه علمیه قم و دانشگاه الازهر مصر) رابطه برقرار شد و شیخ الازهر فتوایى تاریخى صادر کردند و طى آن مذهب شیعه را یکى از مذاهب رسمى جهان اسلام معرفى نمودند و کرسى فقه شیعه در دانشگاه الازهر تشکیل شد که هنوز هم دایر است و مؤسسه دارالتقریب مذاهب اسلامى، با مشارکت‏حوزه علمیه قم و دانشگاه الازهر تاسیس شد . در همین رابطه مرحوم آقاى قمى به عنوان نماینده مرجع تقلید حوزه علمیه به مصر رفتند; این گام کوچکى نبود و ما اقداماتى از این قبیل بسیار سراغ داریم .
علامه طباطبایى (ره) نیز با پروفسور هانرى کربن ارتباط برقرار کرده بودند . گفت‏وگوها و مناظرات آنها گفت‏وگویى عادى میان دو فرد نبود، بلکه این گفت‏وگوها میان استاد، فیلسوف و مفسر کبیر قرآن (علامه طباطبایى) از حوزه علمیه قم و استاد برجسته دانشگاه سوربن فرانسه (هانرى کربن) بود; این ارتباط با تدبیر و صلاحیت فکرى، عملى، علمى و فلسفى مرحوم علامه طباطبایى، شیفتگى پرفسور هانرى کربن نسبت‏به ایشان و حوزه علمیه قم را در پى داشت و موجب شد که ایشان در برابر مکتب تشیع زانو بزنند و محصول آن، نوشتن کتاب‏هایى در زمینه تاریخ و عرفان تشیع شد . که ابتدا به زبان فرانسوى و بعدها به زبان‏هاى دیگر ترجمه و منتشر شد . و امسال رایزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران در پاریس قصد دارد، با همکارى دانشگاه‏هاى فرانسه، مراسم بزرگداشت علامه طباطبایى و پرفسور هانرى کربن استاد دانشگاه سوربن را برگزار کند .
اینها ارتباطات بین‏المللى حوزه علمیه و شخصیت‏هاى علمى است . در آن زمان حکومت جمهورى اسلامى، سازمان‏هاى متعدد فرهنگى، و یک وزارتخانه متصدى این امر نبوده و امکانات و ارتباطات امروزى وجود نداشته است . این شخصیت‏ها توانسته‏اند با شخصیت‏هاى بزرگ علمى دنیا ارتباط برقرار کنند (به صورت مکاتبه) که آثار و برکات فراوانى داشته است .
امروز به برکت جمهورى و انقلاب اسلامى و شخصیت جهانى امام خمینى (ره) تشیع و معارف آن، حوزه علمیه قم، شخصیت‏ها و نویسندگان ما در سطح دنیا مطرح هستند .
به یقین انتظارات چندین برابر شده است، در گذشته فقط عده‏اى خاص حوزه علمیه را مى‏شناختند، ولى امروزه همه دنیا این حوزه را مى‏شناسد و مى‏دانند، شخصیتى که در قرن اخیر دنیا را تکان داده است، تربیت‏شده این حوزه است . دوست و دشمن به حوزه علمیه توجه دارند و انتظار دارند، حوزه پاسخ‏گوى سؤالاتشان باشد .
نامه حضرت امام خمینى (ره) به گورباچف (رئیس جمهور شوروى سابق) و پیش‏بینى فروپاشى نظام شوروى، با آنکه یک نامه سیاسى تلقى شد، اما دقیقا نامه‏اى علمى، فرهنگى و متناسب با شخصیت‏حوزوى امام بود . حضرت امام توسط آقاى گورباچف از متفکران و نخبگان جامعه شوروى دعوت مى‏کند تا نخبگان علمى خود را به حوزه علمیه قم بفرستند و با افکار بلند علمى ما آشنا شوند و از شخصیت‏هاى فلسفى و عرفانى شیعه و عالم اسلام نام مى‏برند که شما باید بیایید و افرادى مثل ملاصدراها و ... را بشناسید . این نخبگان باید در حوزه علمیه قم تحصیل کنند و با این علوم آشنا شوند تا بتوانند این معارف را به شما برسانند و خلاهاى فکرى را پر کنند .
امروزه این خلاها بسیار زیاد است; چه کسى باید به تبعات فکرى فروپاشى شوروى و بحران فکرى و اعتقادى‏اى که امروزه در دنیا وجود دارد، پاسخ بدهد؟
به نظر من کسانى که وارد حوزه علمیه مى‏شوند، از همان ابتدا باید بدانند که یک رسالت و وظیفه جهانى بر عهده دارند و نگاه‏شان باید به وسعت‏سراسر جهان امروز باشد . آنها باید توجه داشته باشند که در برابر این رسالت عظیم خود را براى کارهاى بزرگ آماده بکنند .
این همایش گامى است در راستاى ساماندهى، سازماندهى، انسجام و جمع‏آورى اطلاعات براى این کار و رسالت عظیم که در گذشته نیز وجود داشته است و اصولا بنیانگذاران حوزه علمیه نگاهى جهانى داشته‏اند و حالا نیز اینگونه است; باید به این مسئله متناسب با شرایط روز پرداخته شود .
اکنون در عرصه بین‏الملل، ما شخصیت‏ها و فضلاى حوزوى برجسته‏اى داریم که فعال هستند . در گذشته هم چنین شخصیت‏هایى وجود داشته‏اند; زمانى مرحوم آقاى محقق از طرف آیت‏الله بروجردى (ره) به اروپا سفر کردند که نتیجه آن سفر تاسیس مسجد «هامبورگ‏» (امام على علیه‏السلام) در آلمان بود . پس از ایشان شهید بهشتى به آنجا رفتند و این جریان ادامه یافت . در حال حاضر نیز در نقاط مختلف جهان شخصیت‏هایى داریم که به فعالیت علمى، فرهنگى و دینى اشتغال دارند که از این حوزه برخاسته‏اند . این شخصیت‏ها باید در کنار یک‏دیگر جمع شوند و تجربیات و اطلاعات خود را مبادله کنند .
در حوزه باید متناسب با نیازهاى روز برنامه‏ریزى شود و در آموزش دروس حوزوى نیز از روش‏هاى جدید و ابزارهاى نوین استفاده شود . اینها از مسائلى است که در نگاه بین‏المللى حوزه قرار مى‏گیرند . الحمدلله بزرگان و شخصیت‏هاى حوزوى به این مسئله توجه دارند; البته در کنار آن باید در سطحى عمومى و وسیع‏تر به آن نگریسته شود .
در این همایش، تمام افراد و شخصیت‏هاى صاحب‏نظر و ارگان‏هاى فعال حوزوى باید شرکت داشته باشند . به برکت عنایات، توجه خاص و تاکید و راهنمایى مقام معظم رهبرى (دام ظله)، امروز در حوزه ارگان‏ها و نهادهاى متعددى در سطح جهانى و بین‏المللى فعال هستند که در زمینه آموزش، پژوهش، انتشارات و ... تلاش مى‏کنند، لازم است اینها در کنار یک‏دیگر جمع شوند و اطلاعات و تجربیات خود را مبادله کنند .
«سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى‏» خدمتگزار تمام این نهادها است و وظیفه خود مى‏داند که براى فراهم کردن زمینه و بستر فعالیت علما و شخصیت‏هاى حوزوى از هیچ کوششى فروگذار نکند .
ما نباید انتظار داشته باشیم که تمام مسائل در یک همایش حل شود، بلکه این همایش مى‏تواند به عنوان گامى در این مسیر تلقى شود . پس از تصدى مسئولیت‏سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى در دیدارى که به همراه رایزنان فرهنگى با مقام معظم رهبرى (دام ظله) داشتیم، یکى از نکات مهمى که ایشان در بیانات خود بر آن تاکید داشتند، این بود که «رسالت و ماموریتى که این سازمان به عهده دارد، عبارت است از معرفى انقلاب و جمهورى اسلامى، تبیین تفکر امام خمینى (ره) و انقلاب اسلامى و معرفى اسلام ناب محمدى (ص) که امام خمینى (ره) نظریه‏پرداز آن بودند . ما براى انجام این مسئولیت‏ها، به حوزه علمیه نیاز داریم تا بتوانیم سراسر جهان را تغذیه فکرى بکنیم . واقعیت این است که ما به این ارتباط نیاز داریم تا بتوانیم در زمینه نیازهاى جهان اسلام، از متفکرین حوزه به عنوان «نظریه‏پردازان جهان اسلام‏» ، حداکثر استفاده را داشته باشیم و میان حوزه علمیه و شخصیت‏هاى حوزوى با شخصیت‏ها و صاحب‏نظران همطراز آنها در جهان اسلام، به عنوان یک پل و رابط بین‏المللى عمل کنیم و حلقه اتصال و ارتباط میان آنها باشیم .
مهم‏ترین کار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى این است که بتوانیم ارتباطات را برقرار کنیم و میان شخصیت‏هاى جهانى و صاحب‏نظران حوزه که در عرصه‏هاى مختلف دینى فعالیت دارند، ارتباط برقرار کنیم تا دانشمندان و شخصیت‏هاى حوزه در کنفرانس‏ها و مجامع بین‏المللى حضور بیابند .
با اینکه بیست و پنج‏سال از پیروزى انقلاب اسلامى مى‏گذرد و با همه امکانات، بودجه، مجامع بین‏المللى و فرصت‏هایى که در اختیار داشتیم، شخصیت‏هاى کم‏نظیر حوزه در جهان ناشناخته هستند و دانشگاه‏هاى دنیا آنها را نمى‏شناسند . در علوم مختلف اسلامى مانند علوم معقول و منقول اسلامى، تاریخ، فلسفه، عرفان، تفسیر، علوم حدیث، فقه، اصول و ... شخصیت‏هاى طراز اولى حضور دارند، در حالى که دنیا آنها را نمى‏شناسد، در حالى که دنیا به شناختن آنها نیاز دارد که اندیشه‏ها و آثار آنها را بشناسد . عدم شناخته شدن این افراد کم‏نظیر، براى ما واقعا درد بزرگى است .
این بزرگان آثار برجسته‏اى خلق کرده‏اند; کتاب‏ها و معارفى در حوزه وجود دارد که باید توسط نهضت عظیم ترجمه; به زبان‏هاى مختلف دنیا ترجمه شود . در حوزه علمیه شخصیت‏ها، متفکرین، نویسندگان، گویندگان و مبلغین باید تربیت‏شوند تا با زبان‏هاى زنده دنیا و فرهنگ و ادبیات ملت‏هاى مختلف آشنا باشند و بتوانند با آنها به زبان خودشان سخن بگویند .
امروزه ابزار آن موجود است و لازم نیست که مسافرت کنند . در همین جا مى‏توانند روبروى دستگاه رایانه بنشینند و از طریق اینترنت، صدا، تصویر، گفتار و درس‏هاى خود را به تمام دنیا منتقل کنند . باید ابزارهاى لازم براى آشنایى با زبان‏هاى زنده دنیا فراهم شود . البته فقط با ترجمه نمى‏توانیم رسالت‏خود را به انجام برسانیم .
قرآن مى‏فرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قوم; ما پیامبر و فرستاده‏اى نفرستادیم، مگر به زبانى که قوم آنها تکلم مى‏کردند» . لفظ «قوم‏» فقط زبان نیست، بلکه فرهنگ، ادبیات، هنر، آداب و رسوم آن قوم است که باید با آن آشنا باشند . فکر مى‏کنم، این همایش گام کوچکى در راه رسیدن به این هدف بزرگ باشد .
پس از پیروزى انقلاب اسلامى همه دنیا پذیرفته است که اسلام بار دیگر زنده شده است; اکنون که ایران و انقلاب اسلامى، به عنوان تجدیدکننده اسلام مطرح شده است، در کنار شعارها و حرکت‏هایى که با این ابزار و امکانات داشته‏ایم، چه مقدار مبلغ تربیت کرده‏ایم و واقعا چقدر نیازهاى واقعى دنیا را برآورده کرده‏ایم؟
سؤالى مهم و در عین حال کاربردى است، پاسخ دادن به آن واقعا آسان نیست . به اعتقاد من کار تشکیلاتى زیاد شده است و اگر مراجعه کنید، مى‏بینید که ده‏ها مؤسسه و مرکز آموزشى علمى و پژوهشى به خصوص در حوزه‏هاى علمیه سطح کشور وجود دارد که در سطح جهانى و بین‏المللى کار فرهنگى مى‏کنند و فعال هستند و ده‏ها شخصیت در سطحى هستند که آثارشان در سطوح جهانى مورد استفاده قرار مى‏گیرد . براى مثال مؤسسه‏اى در لندن کتاب «عقاید شیعه‏» نوشته آیت‏الله جعفر سبحانى را به زبان انگلیسى و به بهترین شکل ترجمه کرده و به بهترین سبک با هزینه خود چاپ مى‏کند . این اقدامات دلیلى بر این مسئله است که دنیا فهمیده است که باید معارف عمیق اسلامى و قرآنى را در کجا یاد بگیرد و از چه کسانى کمک و نظر بخواهد .
اما واقعیت این است که آنچه که انجام شده، در مقابل آنچه که انجام نشده، واقعا ناچیز است و نیازى که در سطح جهان براى پاسخ‏گویى به این نیازها وجود دارد، بسیار بسیار بیشتر و بزرگ‏تر از این است و باید همت را زیاد کرد و کارهاى بزرگ‏ترى انجام داد .
امروزه امکانات و ابزار با توجه به تکنولوژى دنیا بسیار پیشرفت کرده است و دنیا با فن‏آورى اطلاعات، با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست و یقینا این امکانات در اختیار ما وجود ندارد .
بهتر است‏سؤال را این گونه مطرح کنیم که آیا ما از ابزارهاو امکانات موجود حداکثر استفاده را مى‏کنیم یا خیر؟
مهم‏ترین نقطه قوت ما فرهنگ و دین ما است و مهم‏ترین منابع ما نیز نیروهاى با انگیزه، با هوش و با استعداد در حوزه‏هاى علمیه هستند; کسانى که در سن پنج، هفت‏یا ده سالگى حافظ کل قرآن مى‏شوند، مى‏توانند ده زبان زنده دنیا را فرا بگیرند . در حوزه کم نیستند، کسانى که در پانزده سالگى مجتهد شده‏اند، در تاریخ تشیع این‏گونه افراد کم نیستند، کسانى که از ابتداى بلوغ مجتهد بوده‏اند، ما چنین افتخاراتى را در حوزه تشیع داریم; در حال حاضر نیز این افراد در حوزه علمیه حضور دارند .
این نیروى عظیم انسانى که داراى استعداد، انگیزه و ضریب هوشى بالا است، توانایى انجام هر کارى با به خدمت گرفتن هر ابزارى را دارند .
اگر منظور شما ابزارها و امکانات مدرن باشد، الحمدلله حوزه در این زمینه عقب نمانده است و اکنون در حوزه علمیه قم، یکى از وسیع‏ترین بهره‏بردارى‏ها از ابزارهاى رایانه‏اى صورت مى‏گیرد و بهترین افرادى که از این ابزارها استفاده‏هاى پژوهشى مى‏کنند، در حوزه‏هاى علمیه حضور دارند . به برکت انقلاب اسلامى و عنایت مقام معظم رهبرى، در این زمینه سرمایه‏گذارى عظیمى انجام گرفته است . البته نیازها بسیار بیش از این است و به نظر مى‏رسد که مدیریت‏حوزه علمیه و مسئولان آن در این زمینه سئولیت‏بسیار بزرگى را بر عهده دارند .
در برنامه‏هاى آموزشى حوزه با حفظ اصول و روش‏هاى سنتى (که بسیار ارزشمند است)، باید روش‏ها و نیازهاى جدید وارد شود و تمام سطوح حوزه را متناسب با شرایط روز به وجود بیاورند . اگر این نگاه به وجود بیاید، زمان زیادى طول نخواهد کشید که حوزه علمیه توان و کفایت‏خود را در سطح بین‏المللى نشان مى‏دهد، زیرا در اینجا منابع، استعداد و انگیزه‏هایى وجود دارد که در هیچ کجاى دنیا یافت نمى‏شود و اگر این نگاه، نگاهى جهانى باشد و اصلاح بشود و وسعت پیدا کند، فضلاى حوزه علمیه در سطح جهان، آن چنان خواهند درخشید که چشم جهانیان را خیره کند .
از بزرگانى مانند آیت‏الله العظمى بروجردى (ره) و علامه طباطبایى (ره) که خدمات بزرگى به شیعه کرده‏اند، یاد کردید; این نوع حرکت‏هاى فردى از سوى بعضى مراجع، فقها و فلاسفه انجام گرفته است، اماواقعیت این است که همه بزرگان ما نگاهى بین‏المللى نداشته‏اند و در سطح بین‏المللى فعالیت نکرده‏اند . به همین دلیل، پس از ارتحال این بزرگواران، این حرکت‏ها افول کرده و حتى فراموش شده است; چه باید کرد؟ چه تدبیرى باید اندیشید که بزرگان حوزه این مسیر را ادامه دهند تا این حرکت ادامه و گسترش بیابد؟
اگر بخواهیم پاسخ شما را در یک جمله بیان کنیم، باید بگوییم که این امور باید در حوزه علمیه امروز نهادینه شود . افرادى که نگاه و دغدغه جهانى داشته‏اند، کم نبوده‏اند و به افرادى که من نام بردم، اختصاص ندارند . اگر بخواهید مى‏توانم افرادى را که در این زمینه کار کرده‏اند، نام ببرم . البته اطلاعات بنده محدود است، شما مى‏توانید از بزرگان سئوال کنید، قطعا افراد زیادى را از حوزه علمیه قم و نجف نام مى‏برند .
چند سال قبل، ملاقاتى با یک وزیر مصرى داشتم . درحین دیدار متوجه شدم که به صورت عجیبى در برابر معارف تشیع خضوع مى‏کند . اولین جمله او این بود: «ما مفتخر هستیم که در حب اهلبیت ( علیهم‏السلام) با ملت ایران مشترک هستیم‏» . من در صحبت‏هایم احتیاط مى‏کردم که مسائل شیعه و سنى مطرح نشود، ولى دیدم که او این مرزها را پشت‏سر گذاشته است و به این مسائل حساس نیست . دقت کردم تا علت آن را پیدا کنم . فهمیدم که این آقا مدتى در آلمان شاگرد «استاد فلاطورى‏» بوده است .
ممکن است افرادى فکر کنند که ایشان (پروفسور فلاطورى) چه ارتباطى با حوزه علمیه دارند، ولى افرادى که ایشان را مى‏شناسند، مى‏دانند که ایشان یک روحانى تربیت‏شده در حوزه علمیه نجف هستند و اگرچه احساس مسئولیت کرده‏اند و به اروپا (آلمان) رفته‏اند و با کت و شلوار در سر کلاس حاضر شده‏اند، باز هم یک روحانى نجفى بوده‏اند . یا شخصیتى مانند «شهید آیت الله محمد باقر صدر» در آثارى که نوشته‏اند; «فلسفتنا» و «اقتصادنا» ، حقیقتا نگاهى جهانى داشته‏اند .
به یادم دارم، در زمان طاغوت هنگامى که دانش‏آموز بودیم، مکاتبات مرحوم «علامه محمد تقى جعفرى‏» و «برتراند راسل‏» فیلسوف غربى منتشر مى‏شد، خدا مى‏داند که به جوان‏ها، نوجوان‏ها و دانشگاهیان چه انرژى و نیرویى وارد شد . راسل بتى در جهان غرب بود، و حاضر نبود مطلبى را بپذیرد . پس از مکاتبه چند نامه از سوى علامه محمد تقى جعفرى (ره)، برتراند راسل بعضى چیزها را پذیرفت و علامه از نظر استدلالى غالب شدند; در گفت‏وگوى آنها مباحثى مانند وجود خدا، دین و ... مطرح مى‏شد چقدر در میان محصلان و دانشجویان آن دوره شادى ایجاد مى‏شد .
باید دید که چگونه مى‏توان این امور را در حوزه نهادینه کرد؟ واقعیت این است که دنیاى امروز، دنیاى تشکیلات مدرن و دنیاى طراحى و برنامه‏ریزى است و باید ساختارهاى مناسب براى رسیدن به تشکیلات مفید تعریف شود و یقینا بزرگان حوزه براى آن فکر مى‏کنند و مؤسساتى در این راستا به وجود آمده است و به طور حتم مدیریت‏حوزه به فکر تاسیس یک «معاونت‏بین‏المللى‏» در حوزه است، در غیر این صورت فرصت از دست مى‏رود . معاونت‏هاى آموزش، پژوهش و ... وجود دارد و باید به این موضوع اساسى و عمیق نگاه کرد و در این زمینه اهتمام جدى وجود داشته باشد .
با توجه به منابع انسانى، انگیزه‏هاى قوى، هوش سرشار و استعداد فراوانى که در فضلاى حوزه‏هاى علمیه وجود دارد، ان‏شاءالله مى‏توانیم عقب‏ماندگى‏ها را پشت‏سر بگذاریم و به عرصه‏هاى جدید وارد شویم .
امروزه در دنیا، شرایط رشد براى جمهورى اسلامى فراهم است . از دیدگاه فرهیختگان دنیا ملت، فرهنگ و تمدن ایران و آثار برجسته فرهنگى آن ارزش زیادى دارد .
در کشورى مانند امریکا، ده سال متوالى است که ترجمه مثنوى معنوى مولانا در صدر 10 کتاب پرفروش قرار گرفته است، حال آنکه خود مولوى مى‏گوید: «هر چه دارم از قرآن است .» این نشان‏دهنده این است که جهان به معارف اسلام و تشیع و معرفت ناب اسلامى نیاز دارد . برخى فکر مى‏کنند که بسیارى از حوادثى که اتفاق مى‏افتد (مثل 11 سپتامبر) به ضرر و تهدیدى براى ما است، دشمنان هم به این نیت این مسائل را به وجود مى‏آورند; حادثه 11 سپتامبر را که حادثه‏اى تروریستى بود، به غلط به مسلمان‏ها و اسلام منسوب کردند و براى اسلام، مسلمین و ما خسارت‏هایى به بار آورد . مسجدها مورد حمله قرار گرفتند و شخصیت‏ها، مردم و به خصوص زنان مسلمان مورد تهاجم قرار گرفتند .
من در جمعى گفتم که تمامى پیامدهاى 11 سپتامبر منفى نبود، چرا که غربى‏ها توجه کردند که باید اسلام را دوباره بشناسند . توجه کنید که در دنیا فروش «ترجمه‏هاى قرآن‏» ، هزار درصد افزایش یافته است و تقاضا براى کتاب‏هاى اسلامى بسیار زیاد شده است، به طورى که کتاب‏فروشى‏ها توانایى پاسخ‏گویى به این درخواست‏ها را ندارند .
دشمن مى‏خواهد اسلام را مترادف با تروریسم و خشونت معرفى کند و براى آن برنامه‏ریزى کرده است . اما در دنیا همه با این مطلب موافق نیستند . در دنیا افراد حق‏طلبى وجود دارند که مى‏خواهند اسلام را بشناسند و ببینند که اسلام، قرآن و معارف تشیع چه مى‏گویند؟ در اینجا باید دید که آیا ما توان پاسخ‏گویى به این تقاضا را داریم یا خیر؟ آیا ما مى‏توانیم اندیشه را عرضه متناسب با این تقاضاها بالا ببریم؟
اینجا باید از خودمان سؤال کنیم که قرآن کریم، نهج‏البلاغه و صحیفه سجادیه به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده است؟ انقلاب اسلامى به چند زبان زنده دنیا بیان شده است؟ زندگانى ائمه اطهار ( علیهم‏السلام)، فلسفه شیعه، عرفان اسلامى، فلسفه اسلامى، حقوق اسلامى و اقتصاد اسلامى به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده و وجود دارد؟ کرسى‏هاى اسلام‏شناسى و شیعه‏شناسى به چه تعداد به زبان‏هاى مختلف دنیا تدریس مى‏شود؟
آیا مسئولیت‏حوزه این نیست که براى در اختیار گرفتن کرسى‏هاى اسلام‏شناسى، شیعه‏شناسى، امام‏شناسى، قرآن‏شناسى، نهج‏البلاغه‏شناسى و ... استاد تربیت کند . اینها رسالت‏هاى حوزه علمیه است . من همیشه گفته‏ام که همه دستگاه‏هاى جمهورى اسلامى ایران باید با حوزه‏هاى علمیه همکارى کنند .
وزارت امور خارجه و سفیران جمهورى اسلامى ایران باید خود را به ارائه خدمات به علماى حوزه و حوزه علمیه موظف بدانند و آگاهى‏ها و اطلاعات لازم را از منطقه و حوزه مسئولیت‏خود جمع‏آورى کنند . و رایزنان فرهنگى باید مسائل را به حوزه‏هاى علمیه و علماى حوزه برسانند . اگر مراجع تقلید و بزرگان حوزه علمیه بدانند که در دنیا تشنگان فراوانى وجود دارند که از چشمه زلال شیعه اثنى عشرى سیراب مى‏شوند، احساس مسئولیت‏خواهند کرد و براى آن سرمایه‏گزارى کرده و شاگردانى تربیت‏خواهند کرد .
امروز که ما گفت‏وگوى تمدن‏ها و ادیان را مطرح مى‏کنیم، برخى فکر مى‏کنند که چیز جدیدى مطرح شده است . باید ریشه تاریخى این موضوع را در فرهنگ خود بیابیم و به دنیا اعلام کنیم که گفت‏وگوى میان ادیان از زمان پیامبر اکرم (ص) آغاز شده است و قرآن با نداى «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم ان لا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله و ...» ، قبل از سایرین، نداى گفت‏وگو با سایر ادیان را بلند کرده است . پس از آن نیز امیرالمومنین، امام محمد باقر، امام جعفر صادق و امام رضا (سلام الله علیهم اجمعین) طلایه‏داران این حرکت‏بوده‏اند .
در مساجد دنیاى اسلام، اصحاب ادیان مختلف، مانند مسیحیت و یهودیت و حتى کافر و ملحد مى‏آمدند و با امامان شیعه بحث و مناظره مى‏کردند که در این زمینه کتاب‏هاى احتجاجات را داریم . گفت‏وگوهایى با زنادقه همچون عمران ساوى و جاثلیق مسیحى شده است . البته این مقدارى است که ثبت و ضبط شده است و بسیارى از این مطالب از بین رفته است .
منابع عظیمى وجود دارد و علما و بزرگان از آن اطلاع دارند که این موضوع بى‏سابقه نیست . این فعالیت‏ها درخشش‏هایى بوده است که در بسیارى از مواقع، شرایط نامساعد زمان اجازه رشد به این فعالیت‏ها را نداده است; نه اینکه شخصیت‏ها و بزرگان در فکر انجام این کارها نبوده‏اند، بلکه ضرورت‏ها، مشکلات، موانع و اولویت‏هایى مطرح بوده است و به آنها اجازه نمى‏داده است که به هر چه که مى‏خواستند، عمل بکنند و با آنکه دولت‏هاى ستمگر اجازه نمى‏دادند، ولى باز هم از پا نمى‏نشستند .
باید راه آنها را ادامه دهیم و راه‏هایى جدید و متناسب با زمان ارائه کنیم، تا ان‏شاءالله به وظیفه بزرگى که بر عهده داریم و آن زمینه‏سازى براى ظهور امام زمان (عج) و تشکیل جامعه جهانى و حکومت عدل جهانى است، عمل کرده باشیم .
همانطور که مى‏دانید، سازمان‏ها و با نهادهاى مختلفى وجود دارد که در سطح بین‏المللى فعالیت دارند . این سازمان‏ها چقدر حوزه و شوراى عالى حوزه در تعامل و تبادل هستند; به این معنا که چه مقدار از نیازهایى که در خارج از کشور وجود دارد، در قالب اطلاعات به حوزه منتقل شده است، تا حوزه متقابلا در زمینه آموزش، پژوهش، تبلغ و ... جهت‏گیرى‏هاى خود را به این خواسته‏ها و نیازها پیوند و اختصاص دهد و جهت‏بخشیده است . این همکارى به چه میزان وجود داشته است؟
این سؤال را باید از بزرگان حوزه و شوراى عالى حوزه داشته باشید . من تاکید مى‏کنم که با این بزرگان گفت‏وگو داشته باشید و از نظرات و دیدگاه‏ها و رهنمودهاى آنان استفاده کنید . بدون شک این ارتباطات با مؤسسات وجود دارد و حوزه علمیه با مراکز آموزشى، علمى، فرهنگى جهان اسلام ارتباطاتى دارد، حتى با مراکز سایر ادیان رفت و آمدها، ارتباطات، گفت‏وگوها و مبادله نشریاتى وجود دارد .
امروز در حوزه علمیه قم، مرد و زن مسیحى‏اى که به شناخت اسلام علاقه دارند، به تحصیل مشغول هستند با خانم و آقاى مسیحى‏اى برخورد کرده‏ام که براساس قراردادى، چند سال است در حوزه علمیه در حال تحصیل است .
الحمدلله اکنون در حوزه، در این زمینه گام‏هاى خوبى برداشته شده است و هزاران طلبه خارجى (مرد و زن) در قم مشغول تحصیل هستند و به افراد شیعه و مسلمان اختصاص ندارد و غیر مسلمان‏هایى در قم مشغول تحصیل و فراگیرى علوم اسلامى هستند و اسلام‏شناسى مى‏خوانند .
این حرکت‏باید توسعه پیدا بکند و نهادینه شود . دستگاه‏هاى جمهورى اسلامى ایران باید در این زمینه به حوزه‏هاى علمیه یارى برسانند تا این ارتباطات برقرار بشود .
به هر حال، ما در دنیایى زندگى مى‏کنیم که مثلا واتیکان (مرکز) یکى از فرقه‏هاى مسیحیت است . مسیحیت داراى سه فرقه است و پاپ رهبر کاتولیک‏هاى جهان است و واتیکان مرکز دنیاى کاتولیک است‏و براساس آمار، گزارشات و اطلاعات معتبر، کلیساهاى واتیکان در دنیا، دو میلیون مبلغ براى تبلیغ مسیحیت در سراسر جهان در اختیار دارد .
به هر حال ما در دنیا رقیبان بزرگى داریم; کشورهایى در جهان اسلام هستند که سالیانه میلیاردها دلار براى گسترش تبلیغات دینى براساس روش، مرام و اهداف خود سرمایه‏گذارى‏هاى عظیمى کرده‏اند (عربستان سعودى، لیبى، سودان و امارات)، و در زمینه رسانه‏هاى جمعى، انتشارات دانشگاهى و تربیت مبلغ فعالیت مى‏کنند . شما مى‏دانید که دانشگاه الازهر مصر دو قسمت دارد: ما فقط با بخش حوزه علمیه الازهر آشنا هستیم، ولى بخش عظیمى از دانشگاه الازهر در رشته‏هاى مختلف علوم تجربى فعال هستند و مبلغانى با کسوت پزشکى تربیت مى‏کنند .
من قبول دارم که ما به یک نگاه و مطالعه مجدد براى تجدید نظر در نظام‏هاى آموزشى، پژوهشى، مدیریتى و برنامه‏ریزى خود نیاز داریم و البته باید متناسب با نیازهاى جدید دراین مسائل تجدید نظر کنیم . حوزه‏هاى علمیه باید خود را براى مواجه شدن با رویکرد جدید آماده کنند که نشانه‏هاى بروز این آمادگى و رویکردهاى جدید مشاهده مى‏شود .

تبلیغات