آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

 واقعیت عصر ارتباطات و دستاورد دانش‌های جامعه‌شناسی، روانشناسی و علوم ارتباطات، گویای تأثیرگذاری بلامنازع دستگاه‌های رسانه‌ای بر فرهنگ، باورها و رفتارهای مردم است. این تأثیرگذاری در هر دو بعد فرهنگ سازی و فرهنگ سوزی از گستره‌ای محدود (مانند الگودهی به رفتارهای ظاهری و ...) تا عمق بینش‌ها و اعتقادات را شامل می‌شود. از این رو، این حق و وظیفه تمام اقشار جامعه خصوصاً علما و نخبگان است تا در نظارت دایمی نسبت به «رسانه‌های عمومی» شرکت نموده و این دستگاه‌های مؤثر در فرهنگ سازی را کنترل کنند.
توهم یا واقعیت
گروهی در سطح جهانی، علما، نخبگان و اساتید متدیّن را بی‌خبر از دنیای مدرن و عصر ارتباطات و لوازم آن می‌پندارند و احساس می‌کنند که باید ذائقه اسلامی یک نسل را دستکاری کنند تا فضای جامعه اسلامی، به اصطلاح خودشان کمی متعادل‌تر و برای ملل دیگر قابل تحمل‌تر شود. آنها می‌خواهند که تعاملات برخاسته از دین در تمام عرصه‌های اجتماعی مانند: ارتباط محرم و نامحرم، ورزش بانوان، ازدواج دائم و موقت، تعدد زوجات، غیرت دینی، نامگذاری‌ها، حجاب، فرهنگ شهادت، امر به معروف و نهی از منکر، وفاداری به خانواده، بیگانگی مذهبی، خودباختگی فرهنگی، تسامح فرهنگی و مذهبی و ... را تغییر داده و سامانی نو دهند. و آن گاه به یاری دستاوردهای علمی، به قدرت‌های رسانه‌ای ـ به صورت نانوشته ـ توصیه می‌کنند که برای ساکت کردن نخبگان متحجر! و عالمان غوغا پیشه! برنامه‌های دراز مدتِ تغییر ذائقه فرهنگی، تعدیل غیرت دینی و عادی سازی تدریجی گناه و ناهنجاری را طراحی و اجرا کنند تا نخبگان و علما به تدریج در مقابل کارهای انجام شده قرار گیرند. همچنین می‌خواهند که با خاموش کردن شعله حساسیت دینی و غیرت مذهبی مؤمنان، به گونه‌ای غیر محسوس خواست فرهنگی و مذهبی جامعه را عوض کنند تا بدین ترتیب، ابزار هنر در خدمت استحاله فرهنگ اسلامی درآید. درست مثل تغییر تدریجی خواست مردم در برابر لباس و غذای غربی!
آنچه را گفتیم، می‌تواند تنها یک تصور بدانید و نگارنده را به داشتن «توهم توطئه» متهم سازید و یا برعکس، آن را یک واقعیت فرهنگی متأثر از خودباختگی بدانید. در هر حال، بهتر است برای لحظه‌ای از تخیّلات خویش بیرون آمده و به جامعه کنونی خود نگاهی بیاندازیم. حقیقت این است که در جامعه‌ای که روزی نمایش کوچک‌ترین صحنه‌های معاشرت و ارتباط مشکوک در رسانه ملی، خروش سینمای متعهد و تئاتر اصیل و نیز عالمان، نخبگان و متدیّنان را بر می‌انگیخت، اکنون ـ آگاهانه یا ناآگاهانه ـ حداقل‌های شرعی هم در سینما و سیمای آن کمتر رعایت می‌شود.
استفاده از جذابیت‌های جنسی در فیلم‌ها
باید پذیرفت که در کنار تزریق مستقیم فرهنگ غربی در قالب فیلم‌های کاملاً حرفه‌ای خارجی، که کمتر تحقیق و پایان‌نامه‌ای برای بررسی اثرات آن در نظام رفتاری جوانان صورت پذیرفته است، فیلم‌سازهای داخلی هم گاه با افتخار به تقلید همان راه را دنبال می‌کنند.
به نظر می‌رسد که به رغم انبوهی فعالیت‌های هنری ـ دینی رسانه ملی، تصوّر ساخته‌شدن یک فیلم بدون گنجاندن جذابیت‌های جنسی، از نظر گروهی همچنان اندیشه‌ای ابتدایی به نظر می‌رسد.
امروزه برخی فیلم‌ها و برنامه‌ها می‌خواهند ذائقه جوانان و متدینان را چنان تغییر دهند که برنامه‌های بدون جذابیت جنسی از نظر مخاطب در انزوا قرار گیرد و به تدریج به حاشیه رانده شود.
این یک واقعیت ملموس است که سیاست‌گذاران هنر، دست‌کم در مورد بازیگران و آهنگسازان، یک سیاست سکولار را اعمال می‌کنند.
تاریخ‌نگاران معاصر معتقدند: کاری که پهلوی دوم در سایه جنگ نرم با فرهنگ و هویت دینی کرد، رضاخان با سرنیزه نتوانست انجام دهد. محمدرضا پهلوی با این ابزار کهنه، کاری کرد که برخی از زنان خود خواستند «حجاب» را به فراموشی بسپارند.
نظارت ناکارآمد
در عصر مدرنیته، شاید بتوان دست‌های زیادی را نشان داد که نقش گسترده‌ای در تخریب فرهنگی و دینی ما داشته باشند؛ زیرا تمام جوامع امروزی در برابر هر نوع دخالت بیگانه، حساسیت نشان می‌دهند و آن را رد می‌کنند. هولناک‌ترین اتفاق در عرصه فرهنگی، سپردن این نقش به رسانه‌ها و دستگاه‌های فرهنگی ملی است که برخی از آنها با پیش زمینه خودباختگی مذهبی و فرهنگی، نمی‌توانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند.
به این صورت، سیما و سینما هم به رغم خدمات مذهبی فراوان، در سایه برخی کج سلیقگی‌ها و سوء استفاده‌های فرهنگی و مادی‌گرایانه، عرصه حضور فیلمسازان و تهیه‌کنندگانی می‌شود که از آبروی نظام اسلامی، برای ساخت فیلم‌های ضد دینی و سکولار استفاده می‌کنند و گاه رشته‌های انقلاب را پنبه می‌کنند و دروازه‌های اندلس جدید اسلامی را به روی فاتحان مغرور غربی می‌گشایند.
به راستی اگر روزی سیما و سینمای ما، به هر بهانه‌ای از جمله رقابت با شبکه‌های ماهواره‌ای، خروج از حداقل‌های شرعی را توجیه کنند و به ارتجاع از مذهب و غیرت دینی گرایش یابند، چه سازوکاری می‌تواند آنها را به راه مذهب بازگرداند؟ روشن است که انتظار از دستگاه‌های نظارتی موجود (برون سازمانی یا درون سازمانی) مانند شوراهای نظارت و ... انتظاری خیالی و واهی است؛ زیرا آنان هرگز، کارنامه موفقی از خود ارائه نداده‌اند. آیا بهترین دلیل ناکارآمدی نظارت‌های فعلی، برخی از خروجی‌های فعلی سینما و تلویزیون نیست؟
جایگاه نظارت مردمی
رسول اکرم(ص) برای رویارویی با ارتجاع مردم به سنت‌های عصر جاهلی و نیز بقای ارزش‌های اسلامی، به اذن الهی نظام امر به معروف و نهی از منکر را طراحی کرد تا از بروز هر گونه پس رفت فرهنگی و مذهبی جلوگیری شود. اساساً همین عامل موجب تثبیت و بقای ارزش‌های دینی تا کنون شده است و گر نه، دشمنان در هر عصر به فراخور امکانات تبلیغی و فرهنگی در محو فرهنگ دینی کوشیده‌اند و این نظام امر به معروف مردمی و ملی بوده است که موجب بازیابی هویت دینی شده است.
امّا بعد مهمی از امر به معروف و نهی از منکر، مربوط به «امر به معروف و نهی از منکر ملت به دولت» است. سؤال اینجاست که در نظام جمهوری اسلامی، جایگاه این بخش از امر به معروف و نهی از منکر، کجاست و چه ساز و کارهایی برای اجرایی شدن آن پیش بینی شده است؟ واقعیت این است که این اصل از قانون اساسی، تا کنون تبیین و تفسیر نشده و جایگاه اجرایی دقیقی برای آن اتخاذ نگردیده است و اساساً همین مسئله، موجب ورود ضربه‌های هولناک بر پیکره فرهنگی و مذهبی نظام اسلامی شده و خواهد شد.
به بیان دیگر، همان‌گونه که «شورای نگهبان» خارج از مجموعه مجلس، امر و نهی دینی را در مرحله قانون‌گذاری تشخیص می‌دهد و اعمال می‌کند و مانع هر گونه خلاف شرع در تصویب قوانین می‌شود، در مرحله اجرا هم باید گروهی غیر وابسته به «دولت‌های زودگذر» وجود داشته باشد تا بتواند خلاف شرع مجریان فرهنگی و هنری را تذکر داده، افشا کند و به دستگاه‌های قضایی شکایت‌ برد و مسئولان را به محاکمه بکشد. روشن است که چنین نهادی باید خارج از تمام نهادهای دولتی و حکومتی باشد تا بتواند به عنوان نظارت‌دهی بر دولت تلقی شود و گامی مؤثر برای احیا و تثبیت ارزش‌ها باشد. امروزه جای خالی چنین نهاد فرا‌دولتی‌ای دست کم در مورد سینما، سیما و مطبوعات به خوبی احساس می‌شود. نهادهای نظارتی دولتی و درون رسانه‌ای به دلیل امکان تأثیرپذیری از دولت‌ها و لحاظ کردن سیاست‌ها و مصلحت‌های سازمانی، گاهی توان کافی برای ایفای چنین نقشی را ندارند و محتاج مکمل‌های نظارتی‌اند؛ لذا گاهی دچار نادیده انگاری، توجیه یا کتمان منکرات می‌شوند یا با «آمارسازی‌های سازمان خواسته» ادعای خلاف واقع می‌کنند.
تنها نهادی می‌تواند وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را بدون تأثیرپذیری به عهده بگیرد که به معنای واقعی کلمه مستقل و مؤیِد به قدرتی ثابت باشد و بقای خود را در بقای ارزش‌های ناب اسلامی ببیند؛ یعنی «مردم مسلمان».
یکی از راهکارهای اساسی برای امر به معروف و نهی از منکر همگانی و نیز نظارت همه جانبه بر سینما، صدا و سیما، تئاتر و حتی تمام دستگاه‌های فرهنگی، تشکیل نهادهای غیر دولتی و سازمان‌های تخصصی مردمی است تا بتوانند در سایه تخصص فرهنگی و رسانه‌ای، انگیزه متعهدانه خود را به صحنه اجرا و دفاع از ارزش‌ها بیاورند.
نقد مؤثر و دلسوزانه امت اسلامی
اگر سازمان‌های تخصصی غیر دولتی برای نظارت بر سینما و سیما شکل بگیرد و حمایت‌های قضایی و حقوقی از طریق تصویب قوانین دقیق برای احیای «امر به معروف و نهی از منکر مردم به دولت» از سوی دولت و مجلس انجام گیرد، اعتراض‌های سازنده‌ای علیه انحراف و فرهنگ سوزی صورت می‌پذیرد. چنین سازمان‌هایی با حمایت قانون و از طریق شکایت به مراجع ذی صلاح و ... امکان دستیابی به رسانه‌ای پاک‌تر را در آینده نوید خواهند داد. سازمان‌هایی که بر اعمال و رفتار و عوامل بخش‌های مختلف رسانه‌ها نظارت دقیق داشته و صلاحیت‌ آنها را منوط به التزام دینی‌شان بدانند.
مسلماً تصور اینکه افرادی متدیّن در قالب سازمان‌های غیر دولتی، ناظر بر عملکرد مذهبی و فرهنگی سیما و سینما هستند، عامل مهمی در اسلامی‌سازی واقعی این دانشگاه بزرگ خواهد بود؛ اما اگر سیما و سینما در معرض «نقد موثر امت اسلامی» قرار نگیرد، چه بسا خسارت‌های معنوی آن در سال‌های آینده به مراتب بیشتر از خسارت‌های اندکی باشد که امروزه گریبان خانواده‌های متدیّن را گرفته است. به یقین، اگر امروز اعتراض‌ها به «نادیده گرفتن موردیِ حداقل‌های شرعی» است، در فردایی نه چندان دور، تلاش دلسوزان بر «بقای حداقل‌های ظواهر اسلامی» خواهد بود.
تشکیل نهادهای مدنی و دینی
روشن است که نهادها، مراکز و افراد مدافع ارزش‌های اسلامی مانند: ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، حوزه‌های علمیه و ائمه جمعه و جماعات می‌توانند با تشویق، حمایت‌ مالی و پشتیبانی قانونی و حقوقی، تشکیل چنین سازمان‌هایی را سرعت بخشند و ضمن واگذاری امور به امت اسلامی، نقش هدایتی خود را ایفا کنند و سازمان‌های فرهنگی را از طریق قراردادن در معرض نقد مردمی در خدمت اسلام درآورند. حمایت از اساتید حوزه‌های علمیه، اساتید متدیّن، نخبه و مجرّب دانشگاه‌ها، نیروهای متدیّن جامعه مثل: بسیجیان، دانشجویان، هیئت‌های مذهبی، ائمه جماعات محل و هنرمندان متعهد می‌تواند نیروهای با انگیزه‌ای را برای تشکیل تدریجی چنین سازمان‌هایی فراهم سازد و راه اصلاحات واقعی مذهبی در بخش‌های مختلف از جمله سینما و رسانه ملی را هموار نماید.
به راستی در مملکتی که برخی سازمان‌های غیر دولتی که در موارد فراوان، وابستگی آنها به نظام سلطه بین‌المللی روشن است، از مالیات ملت مسلمان هزینه‌های میلیاردی را به خود اختصاص می‌دهند، چرا نهادهای مدنی و دینی برای تثبیت ارزش‌های نظام اسلامی و خنثی‌سازی فعالیت‌های ضدّ دینی سازمان‌های غیر دولتی که اخبار تأثیر‌گذاریِ آنها در سینما و رسانه ملی بارها گوشزد شده است، ایجاد نمی‌شود؟!

تبلیغات