آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

آنچه مى‏خوانید، فشرده‏اى از زوایاى حیات پربار جوان‏ترین پیشواى هدایت، نهمین مقتداى مکتب امامت، حضرت جوادالائمّه علیه‏السلام است.
زندگى کوتاه آن امام همام، که با مشکلات فراوان توأم بود؛ در بخش‏هاى ذیل قابل بررسى است:
1. از تولّد وى تا شهادت پدرش ( 195ـ 203 ه .).
2. دوره امامتش (203 ـ 220 ه .)؛
این بخش، در دو مرحله قابل طرح است:
الف) عصر مأمون عباسى (203ـ 218 ه.)؛
ب) زمان معتصم عباسى (218 ـ 220 ه.).
تولّد و شهادت
مورّخان در تاریخ تولّد امام جواد علیه‏السلام ، اختلاف دارند؛ عده‏اى میلاد آن حضرت را دهم رجب، برخى 15 ماه رمضان و بعضى نیز 19 ماه رمضان سال 195 ه . در شهر مدینه مى‏دانند.1
پدر بزرگوار جواد الائمّه علیه‏السلام ، امام رضا علیه‏السلام مى‏باشد؛ شخصیت ارجمندى که میزان فضایل و حیطه حیات علمى، عبادى و دینى‏اش، برکسى پوشیده نیست.
مادر امام جواد علیه‏السلام ، بانوى گرامى و پاکدامنى بود به نام «سبیکه» (سکینه) و به روایت دیگر «خیزران». آن بانوى مؤمنه به خاندان شایسته امّ‏المؤمنین «ماریّه قبطیّه»2 تعلّق داشت. بعضى‏ها نام وى را «ریحانه» و «درّه» نیز گفته‏اند.3
امام جواد علیه‏السلام بعد از 25 سال زندگى افتخارآمیز، سرانجام در آخر ذیقعده سال 220 ه . با تحریک معتصم عباسى و به وسیله همسرش امّ‏الفضل مسموم و به شهادت رسید. بدن مطهّرش در گورستان قریش در بغداد، کنار قبر جدّ بزرگوارش امام کاظم علیه‏السلام ـ کاظمین ـ به خاک سپرده شد.4
سخنان آغازین
امام جواد علیه‏السلام در روز سوم میلادش؛ لب به سخن گشود و بعد از حمد و ستایش خداوند متعال، به پیامبراکرم و خاندان عترت علیهم‏السلام درود فرستاد.
از حکیمه دختر موسى بن جعفر علیه‏السلام ، آن بانوى متدیّن و شایسته، که سرپرستى امور تولّد امام جواد علیه‏السلام را به عهده داشت، نقل شده است که گفت:
... امام جواد علیه‏السلام بعد از تولّد، فرمود: «اشهد ان لا اله الاّ اللّه و انّ محمّداً رسول اللّه.»
و در روز سوم بعد از میلادش فرمود: «الحمد للّه و صلّى اللّه على محمّد و على الائمّة الرّاشدین.»
و نیز افزود: در روز سوم تولّدش، چشمانش را گشود و به سوى آسمان چشم دوخت و سپس به سمت راست و چپ نگاه کرد. آنگاه فرمود: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه، و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»؛ از دیدن حالت‏هاى وى تعجب کردم و هنوز در عالم شگفتى فرو رفته بودم که پدرش امام رضا علیه‏السلام آمد. به آن حضرت گفتم: از چیزهایى که از این کودک شنیدم، به شگفت آمده‏ام! پرسید: چه چیز شنیده‏اى؟ آنچه دیده و شنیده بودم، برایش تعریف کردم. حضرت فرمود:
«یا حکیمة! ماترون من عجائبه اکثر؛ اى حکیمه! شگفتى‏هایى که بعد از این، از او خواهید دید؛ بیشتر از آنچه تاکنون دیده‏اید، خواهد بود.»5
القاب، کنیه و نقش انگشتر
براى پیشواى نهم، القاب متعدّدى ذکر کرده‏اند؛ مهم‏ترین آنها عبارتند از:
جواد؛ تقى؛ مرتضى؛ قانع؛ رضى؛ مختار؛ باب المراد؛ زکى؛ متوکّل؛ منتجب6.
کنیه آن حضرت «ابوجعفر» مى‏باشد که معمولاً در روایات تاریخى به «ابوجعفرثانى» معروف است تا با «ابوجعفر اوّل»، یعنى امام باقر علیه‏السلام اشتباه نشود.
نقش انگشتر آن امام همام، «العزّة للّه» بود.7
از نگاه دانشمندان اهل سنّت
سیماى پرفروغ و عالمتاب امام جواد علیه‏السلام نه تنها شیعیان را شیداى جمال و جلال خویش ساخته، که دانشمندان اهل سنّت را نیز از سکوت و خاموشى رهانیده است. آنان در منابع تاریخى و حدیثى خویش، به قدر ایمان و معرفت خود، زبان به حقیقت گشوده‏اند و شخصیت آسمانى پیشواى نهم شیعیان را چنین به تصویر کشیده‏اند:
1. سبط ابن جوزى حنفى (متوفّاى 654 ق.):
«و محمد، الامام ابوجعفر الثانى کان على منهاج أبیه فى العلم و التقى و الزهد و الجود... و کان یلقّب بالمرتضى والقانع...».8
2. کمال الدین محمد بن طلحه شافعى (متوفّاى 652 ق.):
«... و ان کان صغیر السّنّ فهو کبیرالقدر، رفیع الذّکر...».9
3. شمس الدّین ذهبى (748 ق.):
«کان محمّد یلقّب بالجواد و بالقانع والمرتضى، و کان من سروات آل بیت النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ... و کان أحد الموصوفین بالسّخاء فلذلک لقّب الجواد...».10
4. ابن صبّاغ مالکى (متوفّاى 855 ق.):
«و هو الامام التّاسع... عرف بأبى جعفرالثانى، و ان کان صغیرالسّنّ فهو کبیر القدر، رفیع الذّکر، القائم بالامامة بعد علىّ بن موسى الرّضا... للنصّ علیه والاشارة له بها من أبیه کما أخبر بذلک جماعة من الثّقات العدول».11
5. عبداللّه بن محمّد بن عامر شبراوى شافعى (متوفّاى 1154 ق.):
«... و کراماته رضى‏اللّه عنه کثیرة و مناقبه شهیرة، ثمّ ذکر بعض مناقبه و ختم حدیثه بقوله: و هذا من بعض کراماته الجلیلة و مناقبه الجمیلة».12
در طاعت کردگار
امام جواد علیه‏السلام عابدترین فرد زمانش بود. محبّت و علاقه‏اش نسبت به باریتعالى وصف نشدنى و خوف، خشوع و اخلاصش در طاعت و عبادت خداوند ستودنى است. براى ترسیم جلوه‏هاى عبادى آن حضرت، به چند نمونه بسنده مى‏کنیم:
الف) نماز
امام جواد علیه‏السلام علاوه بر عبادات و نوافل معمول، نافله مخصوصى داشت. نافله آن حضرت دو رکعت بود؛ در هر رکعت، سوره فاتحه را قرائت مى‏نمود و آنگاه هفتاد مرتبه سوره اخلاص را تکرار مى‏کرد.13
هرگاه وارد ماه جدید مى‏شد، در روز اوّل ماه، دو رکعت نماز به جاى مى‏آورد؛ در رکعت اوّل، بعد از سوره حمد، به تعداد روزهاى ماه (30 مرتبه) سوره توحید را مى‏خواند. در رکعت دوم بعد از حمد، سوره انّاانزلناه را مثل رکعت اوّل تلاوت مى‏کرد.14
ب) روزه
روزه‏هاى مستحبّى آن حضرت نیز زیاد بود. پانزدهم و بیست و هفتم ماه رجب روزه مى‏گرفت. اهل خانه و غلامانش نیز او را در روزه گرفتن همراهى مى‏کردند.15
علاوه بر این، گاهى میزان عبودیت و بندگى خویش را نسبت به مقام لایزال الهى با اذکار و ادعیه ابراز مى‏نمود. برخى از مناجات و ادعیه آن حضرت عبارت است از:
الف) در حال قنوت
«اللّهمّ أنت الاوّل بلا اوّلیّة معدودة، و الآخر بلا آخریّة محدودة، أنشأتنا لا لعلّة اقتساراً، واخترعتنا لا لحاجة اقتداراً، و ابتدعتنا بحکمتک اختیاراً، و بلوتنا بأمرک و نهیک اختباراً، و ایّدتنا بالآلات، و منحتنا بالأدوات، و کلّفتنا الطّاقة، و جشمتنا الطّاعة، فأمرت تخییراً و نهیت تحذیراً، و خوّلت کثیراً، و سألت یسیراً، فعصى أمرک فحلمت، و جهل قدرک فتکرّمت...»16
ب) بعد از نماز
«رضیت بااللّه ربّاً، و بالاسلام دیناً، و بالقرآن کتاباً، و بمحمّد نبیّاً، و بعلىٍّ ولیّاً، والحسن، والحسین، و علىّ بن الحسین، و محمّد بن علىّ، و جعفر بن محمّد، و موسى بن جعفر، و علىّ بن موسى، و محمّد بن علىّ، و علىّ بن محمّد، والحسن بن علىّ، و الحجّة‏بن الحسن بن علىّ، أئمّةً.
اللّهمّ ولیّک الحجّة فاحفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته، وامدد له فى عمره، و اجعله القائم بأمرک، المنتصرلدینک و أره ما یحبّ و تقرّبه عینه فى نفسه و فى ذرّیته و أهله و ماله و فى شیعته و فی عدوّه، و أرهم منه ما یحبّ و تقرّبه عینه، واشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنین.»17
ج)براى برآورده شدن حاجت
راوى مى‏گوید: نامه‏اى خدمت امام جواد علیه‏السلام فرستادم. در آن نامه، از حضرت تقاضا کرده بودم که دعایى برایم یاد بدهد. آن حضرت این گونه برایم نوشت:
تقول اذا اصبحت و أمسیت: «اللّه اللّه اللّه، ربّى الرّحمن الرّحیم، لا اشرک به شیئاً» و ان زدت على ذلک فهو خیر، ثمّ تدعو بما بدأ لک فى حاجتک، فهو لکل شى‏ء باذن اللّه تعالى، یفعل اللّه ما یشاء.18
اصحاب و شاگردان
امام جواد علیه‏السلام با توجّه به اینکه در سنّ جوانى به شهادت رسیدند، در عمر کوتاه و با برکت خویش علاوه بر انجام وظایف سنگین رهبرى امّت، به تربیت شاگردانى که بتوانند پیام آسمانى خاندان نبوّت و امامت را به نسل‏هاى بعد منتقل سازند، توجّه خاص داشت.
دانشمندان علم رجال و تراجم، تعداد یاران و شاگردان امام جواد علیه‏السلام را 110 نفر ذکر کرده‏اند.19 اسامى برخى از آن چهره‏هاى تابناک، بدین قرار است:
«حسین بن سعید اهوازى، حسن بن سعید اهوازى، محمد بن اسماعیل بن بزیع، احمد بن أبى‏عبداللّه برقى، على بن مهزیار، صفوان بن یحیى، عبداللّه بن صلت، على بن اسباط، ابراهیم بن أبى محمود خراسانى، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن محمد بن أبى نصر بزنطى کوفى، احمد بن معافى، جعفر بن محمد بن یونس احول، حسین بن بشار مداینى، حکم بن علیاء اسدى، حمزة بن یعلى اشعرى قمى، داود بن قاسم بن اسحاق بن عبداللّه بن جعفر بن ابى‏طالب، صالح بن محمد همدانى، عبدالجبّار بن مبارک نهاوندى، زکریّا بن آدم، عبدالعظیم بن عبداللّه بن على بن الحسن بن زید بن الحسن بن على بن أبى‏طالب، عثمان بن سعید عمرى، على بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین، على بن بلال بغدادى، فضل بن شاذان بن خلیل ابومحمّد ازدى نیشابورى، محمد بن عبدالجبّار، ابوعلى محمد بن عیسى بن عبداللّه بن سعد بن مالک اشعرى، نوح بن شعیب بغدادى، یعقوب بن اسحاق سکیت (ابویوسف)، ابویوسف الکاتب یعقوب بن یزید بن حمّاد انبارى، ابوالحصین بن الحضین الحضینى».20
انوار هدایت
در منابع تشیّع و تسنّن، از امام جواد علیه‏السلام حدود 250 گوهر ماندگار در زمینه‏هاى مختلف فقهى، اخلاقى و اجتماعى به ما رسیده است. شایسته است که به ذکر چند نمونه که بیشتر در منابع اهل سنّت است، اشاره کنیم؛ امید است که این جملات نورانى مشعلهاى فروزانى باشند در دهکده ظلمانى جهان امروز و چراغ‏هایى در کوره راه‏هاى دشوار زندگى.
1. مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ افْتَقَرَ النّاسُ اِلَیْهِ، وَ مَنِ اتَّقىَ اللّهَ اَحَبَّهُ النّاسُ؛ کسى که با اتکاء به خدا، روى نیاز از مردم بگرداند، مردم به او نیازمند مى‏شوند. و کسى که پرهیزکارى پیشه سازد، محبوب مردمان مى‏گردد.21
2. حَسْبُ الْمَرْءِ مِنْ کَمالِ الْمُرُوَّةِ اَنْ لا یَلْقى اَحَداً بِما یَکْرَهُ؛ کمال مروّت آن است که انسان با هیچ کس چنان رفتار نکند که برخودش نمى‏پسندد.22
3. مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً کانَ شَریکاً فیهِ؛ آنکه کار زشتى را نیکو شمارد، در آن کار شریک است.23
4. مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَدْ شانَهُ؛ کسى که برادر مؤمن خود را پنهانى پند دهد، او را آراسته، و کسى که آشکارا و در حضور دیگران نصیحت کند، چهره اجتماعى او را زشت ساخته است.24
5. عُنوانُ صَحیفَةِ الْمُسْلِمِ حُسْنُ خُلْقِهِ؛ سرآغاز نامه عمل مسلمان در قیامت، نیک خُلقى اوست.25
6. مَنْ وَثِقَ بِاللّهِ وَ تَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ نَجاهُ اللّهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ حَرَزَ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ؛ هرکس به خدا اعتماد داشته باشد و بر او توکلّ کند، خدا او را از هر بدى نجات مى‏بخشد و از هر دشمنى حفظ مى‏کند.26
7. اَلْکَمالُ فِى الْعَقْلِ؛ کمال آدمى در خردمندى است.27
8. اَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَالْمُعینُ عَلَیْهِ وَالرّاضى شُرَکاء؛ ستمکار و یارى کننده ستمکار و کسى که به ستم او راضى است، همه در گناه آن شریکند.28
9. یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ اَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ؛ روز دادخواهى و عدالت بر ستمگر سخت‏تر از روز ستم بر ستمدیده است.29
10. ثَلاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تعالى: کَثْرَةُ اْلاِسْتِغْفارِ وَ لینُ الْجانِبِ وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ وَ ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ لَمْ یَنْدَمْ: تَرْکُ الْعَجَلَةِ وَالْمَشْوَرَةُ وَالتَّوَکُّلُ عَلَى اللّهِ عِنْدَ الْعَزْمِ؛ سه چیز انسان را به خشنودى خدا مى‏رساند: بسیار آمرزش خواستن از خدا؛ نرم خویى با مردم؛ و بسیار صدقه دادن.
و سه خصلت است که در هر کس باشد، پشیمان نمى‏شود: شتاب نکردن در کارها؛ مشورت در کارها؛ توکّل بر خدا هنگامى که بر انجام کارى تصمیم مى‏گیرد.30
11. اَلْعِفافُ زینَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّکْرُ زینَةُ الْغِنى، وَالصَّبْرُ زینَةُ الْبَلاءِ، وَالتَّواضُعُ زینَةُ الْحَسَبِ، وَالفَصاحَةُ زینَةُ الْکَلامِ، وَالْحِفْظُ زینَةُ الرِّوایَةِ، وَخَفْضُ الْجَناحِ زینَةُ الْعِلْمِ، وَحُسْنُ الاَدَبِ زینَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُ الْکَرَمِ، وَ تَرْکُ المَنِّ زینَةُ الْمَعْرُوفِ، وَالْخُشُوعُ زینَةُ‏الصَّلوةِ، وَ تَرْکُ مالا یَعْنى زینَةُ الْوَرَعِ؛ پارسایى زینت فقر، شکر زینت توانگرى، شکیبایى زینت بلا، فروتنى زینت شأن و بزرگى، گویایى زینت سخن، نگهدارى و ضبط دقیق زینت روایت، تواضع زینت دانش، ادب زینت خرد، گشاده‏رویى زینت کرم و بخشندگى، منّت ننهادن زینت احسان و نیکى، توجّه و حضور قلب زینت نماز، ترک کارهاى بیهوده زینت تقوا و پرهیزکارى است.31
12. کَیْفَ یَضیعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ، وَ کَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللّهُ طالِبُهُ؛ چگونه ممکن است کسى که خدا سرپرست اوست، تباه شود؛ و چگونه ممکن است کسى که خدا در تعقیب اوست، رهایى یابد؟32
13. عِزُّالْمُؤْمِنُ غِناهُ عَنِ النّاسِ؛33 عزّت مؤمن در بى‏نیازى از مردم است.
14. اَلْعُلَماءُ غُرَباءٌ لِکِثْرَةِ الْجُهّالِ بَیْنَهُمْ؛34 علما با زیاد بودن جاهلان، غریبند.
پى‏نوشت‏ها:
1. حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 471، به نقل از: اصول کافى، ج 1، ص 452؛ الارشاد، ص 297؛ التهذیب، ج 6، ص 90؛ مسار الشیعه، ص 7؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 343؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 379.
2. «ماریّه قبطیه» کنیزى بود که به همسرى رسول خدا(ص) در آمد. از وى ابراهیم فرزند پیامبر به دنیا آمد که در کودکى چشم از جهان فروبست.
3. حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه، ص 472، به نقل از: فرق الشیعه، ص 100.
4. اصول کافى، ج 1، ص 497؛ التهذیب، ج 6، ص 90.
5. اعلام الهدایة، مجمع جهانى اهل بیت، ج 11، ص 28، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 151 و 152؛ مناقب، ج 4، ص 394.
6. اعلام الهدایه، ج 11؛ ص 52، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 27 ـ 29.
7. همان؛ به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 31.
8. اصول کافى، ج 1، ص 353؛ بحارالانوار، ج 50، ص 68.
9. مطالب السّؤول، ابن طلحه شافعى، ص 239؛ الفصول المهمّه، ص 252.
10. الوافى بالوفیات، ج 4، ص 105.
11. الفصول المهمّه، ص 251.
12. الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 168.
13. اعلام الهدایه، ج 11، ص 39، به نقل از حیاة الامام محمد الجواد(ع)، ص 67.
14. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 220.
15. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 222.
16. همان، ص 41، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 212.
17. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 214 و 215.
18. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 218.
19. رجال شیخ طوسى، ص 397 ـ 409.
20. اعلام الهدایه، ج 11، ص 198 ـ 209؛ ر. ک: رجال کشّى، طبع مشهد، ص 275، 502، 503، 548، 550، 551 و 552؛ رجال نجاشى، ص 149، 190 و 253؛ حیاة الامام محمد الجواد(ع)، ص 139، 141، 156، 159 و 164؛ رجال شیخ طوسى، ص 405؛ فهرست شیخ طوسى، ص 58؛ جامع الرّواة، ج 1، ص 554.
21 ـ 26. نورالابصار، شبلنجى، ص 180 و 181.
27 ـ 32. الفصول المهمّه، ص 289 ـ 291.
33. اعلام الهدایه، ج 11، ص 240، به نقل از بحارالانوار، ج 75، ص 109
34. همان، ص 243.

تبلیغات