آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن


راوى شناسان در میان اصحاب ائمه اطهار علیهم‏السلام از گروهى تحت عنوان «اصحاب اجماع» یاد کرده‏اند. این تعبیر در مورد هجده‏تن از فقیهان برجسته، که از شاگردان امام باقر، امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم‏السلام بوده‏اند، به کار مى‏روند. آنان عبارتند از: زُراره، بُرَید، ابوبصیر، فضیل بن یسار، محمد بن مسلم، جمیل بن دُرّاج، عبداللّه بن مسکان، عبداللّه بن بکیر، حمّاد بن عثمان، حمّاد بن عیسى، ابان بن عثمان، یونس بن عبدالرّحمان، محمد بن ابى‏عمیر، عبداللّه بن مغیره، حسن بن محبوب، احمد بن ابى‏نصر، معروف بن خرّبوذ و صَفْوان بن یحیى.
در میان این هجده تن، زراره و جمیل بن دُرّاج و یونس بن عبدالرحمان و صفوان بن یحیى از بقیه ممتازتر بوده‏اند.
علت اینکه از میان صدها شاگرد و صحابه آن چهار امام بزرگوار، تنها از هجده تن به عنوان «اصحاب اجماع» یاد شده، این است که غالب احادیث فقهى شیعه توسط آنان روایت شده و اگر آنها نبودند، از فقه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام تقریباً نام و نشانى باقى نمى‏ماند.1
امامان عصر صفوان
صفوان با سه تن از امامان معصوم علیهم‏السلام هم عصر بود. آن سه پیشواى بزرگ که وى را حیاتى جاودانه بخشیدند، عبارتند از:
1. امام کاظم علیه‏السلام
بسیارى از دانشمندان و رجالیون شیعه تصریح کرده‏اند که صفوان خدمت امام صادق علیه‏السلام نرسید2 اما در حوزه درس فرزند گرامى‏اش، امام کاظم علیه‏السلام حاضر شد و از بیانات ملکوتى آن حضرت بهره‏ها برد.
2. امام رضا علیه‏السلام
صفوان از محضر حضرت رضا علیه‏السلام سودها جست و قلب عظشناکش از زلال دانش ایشان سیراب گشت. در زمان امام رضا علیه‏السلام مشکلات و معضلات عدیده‏اى گریبانگیر جامعه شیعى بود. ظهور و وجود فرقه‏ها و مشربهاى مختلف کلامى، فلسفى و فقهى از جمله این ناهنجارى‏ها به شمار مى‏رفت و باعث گمراهى افراد زیادى مى‏شد. فرقه واقفیه ـ که بر امامت حضرت موسى بن جعفر علیه‏السلام توقف کرده و امامان بعدى را قبول نداشتند ـ شک و تردیدهاى زیادى در امامت حضرت رضا علیه‏السلام ایجاد کرده بودند. آنان در صدد بودند حتى شخصیت بزرگى چون صفوان بن یحیى را هم به جمع خود بکشانند. از این رو اموال زیادى به وى پیشنهاد کردند، ولى موفق نشدند.3
على بن معاذ گوید: از صفوان بن یحیى پرسیدم: چگونه به امامت حضرت رضا علیه‏السلام یقین پیدا کردى؟ او گفت: نماز گزاردم و خداوند را یاد کرده، از او طلب خیر نمودم؛ در پى آن، به امامت آن حضرت یقین پیدا کردم.4
3. امام جواد علیه‏السلام
امام جواد علیه‏السلام از دیگر پیشوایان شیعه است که صفوان، امامت و محضر ایشان را درک نمود.
یکى از مهم‏ترین معضلات عصر حضرت جواد علیه‏السلام مسأله امامت ایشان بود که از کمى سنّ شریفشان ناشى مى‏شد. زیرا ایشان در هنگام شهادت امام رضا علیه‏السلام بیش از شش سال و چند ماه نداشت.5 البته امام رضا علیه‏السلام به جانشینى امام جواد علیه‏السلام تصریح کرده بود، ولى سنّ کم امام جواد علیه‏السلام براى تعداد زیادى از شیعیان ـ حتى علما و بزرگان ـ مشکل ایجاد کرده بود.
در روایتى آمده است که صفوان به حضرت رضا علیه‏السلام عرض مى‏کند: پیش از آنکه خداوند به شما ابوجعفر (امام جواد علیه‏السلام ) را ببخشد، از جانشین خود پس از شما مى‏پرسیدیم و شما مى‏فرمودید: خداوند به من فرزندى مى‏دهد. اکنون چشمان ما به جمالش روشن گشته است. خداوند به ما روز وفاتتان را نشان ندهد! اگر چنین اتفاقى افتاد، به چه کسى رجوع کنیم؟ امام با اشاره انگشت، حضرت جواد علیه‏السلام را نشان داد. صفوان عرض کرد: فدایت شوم، ایشان سه سال بیشتر ندارند؟ امام فرمود: این چه ضررى به امامتش مى‏زند؟! چون عیسى علیه‏السلام با اینکه بیش از سه روز نداشت، حجّت خدا بود.6
ویژگى‏ها
صفوان بن یحیى از شخصیت‏هاى بسیار بزرگ تاریخ تشیّع، و از جمله فقیهان، محدّثان و متکلّمان بى‏نظیر و اصحاب نزدیک ائمه علیهم‏السلام بود. وى علاوه بر مقام شامخ علمى، جایگاه والایى در زهد و عبادت داشت. وى براى گذران زندگى به بزّازى مشغول بود.
صفوان از بیش از 140 تن از یاران امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم‏السلام روایت نقل کرده است.7 و شاگردان فراوانى هم به عالم دانش تحویل داده؛ به جاست در اینجا به ذکر ویژگى‏هاى این دانشمند پارسا بپردازیم:
1. در اوج تقوا
صفوان در پرهیزگارى و تقوا کم‏نظیر بود. گویند: یکى از همسایگان وى در مکه از او خواست دو دینارش را به کوفه ببرد. صفوان نپذیرفت و گفت: من شتر سوارى خود را کرایه کرده‏ام. و در وقت کرایه، آن دو دینار جزو اسباب من نبود. پس صبر کن تا از کسى که شتر را از او کرایه کرده‏ام، اجازه بگیرم.8
2. نایب خاصّ امام رضا و امام جواد علیهماالسلام
از جمله وکلا و نایبان خاصّ حضرت رضا و حضرت جواد علیهماالسلام صفوان بن یحیى بود.9 وى افزون بر جمع‏آورى وجوهات شرعى، مأموریت خطیر نشر روایات اهل‏بیت و هدایت شیعیان و مبارزه با خطوط انحرافى و التقاطى موجود در آن عصر را هم برعهده داشت.
3. مورد عنایت امام رضا علیه‏السلام
معمّر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از زکات غلّه خود مقدارى را به صفوان بخشید. وقتى من آن مقدار را بر داشت کردم و به امام رضا علیه‏السلام گزارش دادم، حضرت فرمود: «رحم اللّه اسماعیل بن خطاب بما اوصى به الى صفوان بن یحیى و رحم اللّه صفوان، فانّهما مِنْ حزب آبائى علیهم‏السلام و مَنْ کان مِن حزبنا ادخله اللّه الجنة؛ خداوند اسماعیل بن خطاب را به سبب سفارشى که در حقّ صفوان بن یحیى کرده است، رحمت کند. و خداوند صفوان را رحمت نماید، چون آنان جزو حزب پدرانم ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ هستند و هرکس از حزب ما باشد، خداوند او را داخل بهشت مى‏کند.»10
4. عادل واقعى
محمد بن عیسى یقطینى گوید: امام رضا علیه‏السلام بسته‏اى لباس و چند غلام و مقدارى دینار و یک راهنما براى من و یک راهنما براى برادرم موسى و یک راهنما براى یونس بن عبدالرّحمان فرستاد و دستور داد از سوى ایشان، حجّ به جا آور... امام فرموده بود که پول‏ها در چند راه مصرف گردد؛ بخشى را به خانواده‏اش بدهیم، قسمتى را به گروهى نیازمند که در آمدى ندارند و 300 دینار را به زنى از خویشاوندان آن حضرت که یکى از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهره‏مند سازم. حضرت فرموده بود براى طلاق، صفوان بن یحیى و شخص دیگرى را ـ که راوى نامش را از خاطر برده ـ شاهد قرار دهم.
علامه مامقانى پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا علیه‏السلام صفوان بن یحیى را فرد عادلى مى‏دانست. چون از ضروریات مذهب تشیّع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند.11
5. عابدى وارسته
صفوان بن یحیى هر روز 150 رکعت نماز مى‏خواند و هر سال، سه ماه روزه مى‏گرفت و سه بار زکات مى‏داد.12 و از برخى شواهد و قرائن به دست مى‏آید که او به هنگام مشکلات بزرگ و امور مهم، در پرتو «عبادت و نماز» با عنایات الهى چاره سازى مى‏نمود و معضلاتش را حل مى‏کرد.
6. صحابى مخصوص اهل‏بیت علیهم‏السلام
صفوان بن یحیى یکى از یاران خاصّ امامان کاظم، رضا و جواد علیهم‏السلام بود و آن بزرگواران به او توجّه زیادى داشتند. نجاشى در این باره گوید: «کانت له عنده منزلة شریفة13؛ صفوان مقام و منزلت بزرگى نزد حضرت رضا علیه‏السلام داشت.»
7. تسلیم محض ائمه علیهم‏السلام
على بن حسین بن داود قمى گوید: از امام جواد علیه‏السلام شنیدم که صفوان بن یحیى و محمد بن سنان را به نیکى یاد مى‏کرد و مى‏فرمود: «رضى الله عنهما برضاى عنهما فما خالفانى قطّ؛ خداوند به سبب خشنودى من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگرى شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند.»14
8. عشق به خاندان عصمت علیهم‏السلام
ارادت صفوان نسبت به اهل‏بیت عصمت علیهم‏السلام به اندازه‏اى بود که حفظ جان امام رضا علیه‏السلام را بر خود واجب مى‏شمرد؛ چنانکه خود او گوید: وقتى امام کاظم علیه‏السلام از دنیا رفت و امام رضا علیه‏السلام جانشینى خویش را اعلام فرمود، ترسیدم به جان ایشان آسیبى رسد. لذا به آن حضرت عرض کردم:
شما موضوع مهمّى را آشکارا بیان داشتید و ما بر جان شما بیمناکیم؛ چرا که ممکن است از سوى وى (هارون الرشید) به شما گزندى رسد.15
همچنین وقتى اصحاب بزرگ ائمه، نظیر صفوان بن یحیى و یونس بن عبدالرّحمان از شهادت امام رضا علیه‏السلام آگاه شدند، در مجلسى در منزل عبدالرّحمان بن حجّاج گرد آمده، در عزاى آن امام همام به شدّت گریستند و ناله سردادند.16 این واکنش جز در پرتو عشق و علاقه شدید، قابل تفسیر نیست.
9. وفادارى به امامان شیعه
عبداللّه بن صلت گوید: اواخر حیات امام جواد علیه‏السلام به حضورش شرفیاب شدم. امام فرمود: «جزى اللّه صفوان بن یحیى و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عَنّى خیراً فقد وفوا لى17؛ خداوند متعال به صفوان بن یحیى، محمد بن سنان و زکریا بن آدم به سبب وفاداریشان نسبت به من، پاداش خیر دهد».
10. شکوه علم
پایه علمى صفوان در فقه و حدیث بدان حدّ رسید که او را از جمله فقهاى درجه اوّل و مهم‏ترین شاگردان حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام شمرده‏اند.18 وى سى اثر علمى از خود بر جاى نهاد و در این راستا کمک شایانى به جهان اسلام نمود.
عروج
این فقیه طراز اوّل شیعه، پس از یک عمر تلاش بى‏وقفه در پى دانش اندوزى و نشر مکتب نورانى اهل‏بیت علیهم‏السلام و تربیت شاگردانى برجسته، در فضاى هراس‏انگیز حکومت عباسى و مبارزه با کج فکرى‏ها و انحرافات عقیدتى، در سال 210 ق. در شهر مدینه دارفانى را وداع گفت.
پس از رحلت وى، امام جواد علیه‏السلام براى تدفین او حنوط و کفن فرستاد و به اسماعیل بن موسى فرزند امام کاظم علیه‏السلام دستور داد بر جنازه مطهّرش نماز بخواند.19
پى‏نوشت‏ها:
1. ر.ک: کلیات فى علم الرجال، ص 174 به بعد.
2. ر.ک: به تنقیح المقال، ج 2، ص 101.
3. رجال نجاشى، ص 197.
4. الغیبه، شیخ طوسى، ص 61.
5. دلائل الامامه، ص 200.
6. کافى، ج 11، ص 321.
7. در مورد اسامى استادان صفوان، ر.ک: مشایخ الثقات و جامع الرواة، ج 1، ص 413 ـ 417؛ معجم رجال الحدیث، و دیگر مآخذ رجالى.
8. تحفة‏الاحباب، ص 221؛ نقدالرجال، ص 173.
9. رجال نجاشى، ص 197.
10. اختیار معرفة‏الرجال، ج 2، ص 792؛ مقایسه کنید با تنقیح المقال، ج 2، ص 100.
11. تنقیح المقال، ج 2، ص 100 و 101.
12 و 13. ر.ک: رجال نجاشى، ص 197.
14. اختیارمعرفة‏الرجال، ج 2، ص 792 و 793.
15. بحارالانوار، ج 49، ص 113.
16. ر.ک: مدینة‏المعاجز، ج 7، ص 290 و 291.
17. اختیار معرفة‏الرجال، ج 2، ص 792.
18. البته یونس بن عبدالرحمان هم از چنین منزلتى برخوردار بود. (ر.ک: کلیات فى علم الرجال، ص 175).
19. اختیار معرفة‏الرجال، ج 2، ص 792.

تبلیغات