آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

برخی حوادث و رویدادهایی که در یکی دو سال گذشته در جهان رخ داده، بویژه انتشار اخباری در زمینه انتظار مسیحیان برای بازگشت حضرت عیسی مسیح، علیه السلام، در آغاز هزاره سوم میلادی، شور و شوق ظهور مصلح آخرالزمان، حضرت بقیة الله الاعظم، ارواحنافداه، را در جامعه ما دامن زده است و این زمزمه را در میان بسیاری از مشتاقان و منتظران قدوم آن حضرت پدیده آورده که آیا ظهور نزدیک نیست؟ آیا نباید در آینده نزدیک در انتظار وقوع واقعه خوش ظهور بود؟ و...
حتی عده ای در این میان به پیش بینی زمان ظهور پرداخته و مردم را به آمادگی برای استقبال از قدوم حضرت مهدی، علیه السلام، در آینده ای بسیار نزدیک فرا خوانده اند!
اگر چه گسترش شور و شوق عمومی برای ظهور حضرت حجت، علیه السلام، پدیده مبارکی است و جای این دارد که علاقه مندان آن حضرت اشتیاق ظهور را بیش از پیش در جامعه ما گسترش دهند و مردم را برای ظهور آماده سازند; اما اگر این پدیده منجر به تعیین زمان برای ظهور و امیدوار ساختن مردم به ظهور حضرت حجت، علیه السلام، در زمانی معین گردد، جای تامل بسیار دارد. زیرا بر اساس روایات نقل شده از ائمه اهل بیت، علیهم السلام، هیچکس جز خدای تبارک و تعالی از زمان دقیق ظهور آگاهی ندارد و لذا تعیین وقت برای ظهور (توقیت) جایز نیست و هیچکس حق ندارد که بر اساس برداشتهای شخصی خود، به پیش بینی زمان رخداد عظیم ظهور بپردازد.
برای روشن شدن بیشتر موضوع یاد شده در این مقاله در ضمن چند عنوان به بررسی جوانب مختلف موضوع تعیین زمان برای ظهور می پردازیم.
1. انتظار، رمز پایداری و پویایی شیعیان
پیش از این در باب مفهوم، فلسفه و کارکرد انتظار در عصر غیبت سخن گفته ایم (1) و در اینجا قصد تکرار مباحث پیشین را نداریم و تنها به ذکر خلاصه ای از این مباحث بسنده می کنیم.
انتظار منجی از سویی عاملی برای پایداری و شکیبایی در برابر سختیها و مشکلات عصر غیبت و از سویی دیگر عاملی برای پویایی و تحرک شیعیان و آماده باش همیشگی آنان است. بر اساس تعالیم ائمه معصومین، علیهم السلام، منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگی خود را چنان سامان دهد که هر زمان که اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندی در پیشگاه حجت خدا ظاهر شود.
به عبارت دیگر انتظار ظهور حجت در آینده ای نامشخص هم بیم دهنده و هم نویدبخش است. بیم دهنده است; چرا که منتظر با خود می گوید شاید همین سال، همین ماه و یا همین روز ظهور رخ دهد و لذا باید آماده حضور در پیشگاه جت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و امیدبخش است; چرا که منتظر می اندیشد شاید در آینده ای نزدیک ظهور رخ دهد و سختیها و مشکلات او به پایان برسد و لذا باید پایداری و مقاومت ورزید و تسلیم جریانهایی که در پی غارت سرمایه های ایمانی و اعتقادی اند نشد.
با توجه به مطالب یاد شده می توان گفت که تعیین زمان برای ظهور بر خلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستی و یا ناامیدی بکشد. زیرا وقتی گفته شود که تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده ای نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعی دچار سکون و رکود می شویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم از به دست آوردن آمادگی لازم برای ظهور خودداری می کنیم.
از سویی دیگر اگر ظهور به هر دلیل در زمانی که به ما وعده داده شده رخ ندهد ما دچار ناامیدی و یاس می شویم و چه بسا که در اصل اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان نیز دچار تردید شویم. این نکته ای است که در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است.
از جمله در روایتی که فضیل بن یسار از امام محمد باقر، علیه السلام، نقل کرده، آن حضرت در پاسخ این پرسش که «آیا برای این امر (برخاستن قائم، علیه السلام) وقت (مشخص) وجود دارد، فرمود:
کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، ان موسی، علیه السلام، لما خرج وافدا الی ربه واعدهم ثلاثین یوما، فلما زاده الله علی الثلاثین عشرا قال قومه: قد اخلفنا موسی فصنعوا ما صنعوا... (2)
کسانی که برای این امر وقت تعیین می کنند، دروغ می گویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و آنگاه فرمود: ) زمانی که موسی، علیه السلام، قومش را برای رفتن به قراری که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سی روز دیگر برمی گردد، اما زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود، قومش گفتند: موسی خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند...
داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آنها در پی تاخیر ده روزه حضرت موسی در تاریخ مشهور است و این هشداری است به همه کسانی که در پی تعیین وقت برای ظهورند.
آنچه در روایت امام باقر، علیه السلام، در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانی دیگر در روایتی که از امام موسی کاظم، علیه السلام، نقل شده، آمده است. آن حضرت در این زمینه می فرماید:
فلو قیل لنا: ان هذا الامر لا یکون الی مائتی سنة او ثلاث مائة سنة لقست القلوب و لرجع عامة الناس عن الاسلام، ولکن قالوا: ما اسرعه و ما اقربه تالفا لقلوب الناس و تقریبا للفرج. (3)
اگر به ما گفته شود: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال و یا سیصد سال دیگر واقع نمی شود; دلها سخت می شد و بیشتر مردم از اسلام برمی گشتند. اما گفته اند: این امر چه باشتاب پیش می آید و چه نزدیک است! تا دلهای مردم الفت گیرد و فرج نزدیک احساس شود.
بنابراین همه نویسندگان و گویندگانی که به عشق امام عصر، علیه السلام، قلم می زنند و سخن می رانند باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه انتظار فرج، منتظر نگه داشتن مردم، حفظ شادابی و سرزندگی انتظار در آنها و یادآوری وظایف منتظران کنند و از نوشته ها و سخنانی که مردم را بدون دلیل به وقوع ظهور در وقت مشخصی امیدوار می کند، خودداری نمایند.
2. ظهور ناگهانی فرا می رسد
در بسیاری از روایاتی که از پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، و امامان معصوم، علیهم السلام، نقل شده، این نکته مورد تاکید قرار گرفته که ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانی و غیرمنتظره فرا می رسد و زمان آن را هیچکس جز خداوند حکیم نمی داند. از جمله در روایتی که امام رضا، علیه السلام، به واسطه پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، نقل می کند چنین آمده است:
ان النبی، صلی الله علیه وآله، قیل له: یا رسول الله متی یخرج القائم من ذریتک؟ فقال، علیه السلام: مثله مثل الساعة التی «لا یجلیها لوقتها الا هو ثقلت فی السموات و الارض لا یاتیکم الا بغتة (4) ». (5)
به پیامبر، صلی الله علیه وآله، عرض شد: ای رسول خدا آن قائم که از نسل شماست چه وقت ظهور می کند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. «تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد آشکارش می سازد. فرارسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید».
امام باقر، علیه السلام، نیز در تفسیر این آیه شریفه:
هل ینظرون الا الساعة ان تاتیهم بغتة و هم لا یشعرون. (6)
آیا چشم به راه چیزی جز آن ساعتند که ناگاه و بی خبرشان بیاید؟
می فرماید:
هی ساعة القائم، علیه السلام، تاتیهم بغتة. (7)
مراد از ساعت، ساعت [قیام] قائم، علیه السلام، است که ناگهان برایشان بیاید.
حضرت صاحب الامر، علیه السلام، نیز در یکی از توقیعات خود بر این نکته تاکید می ورزند که ظهور ناگهانی و دور از انتظار فرا می رسد:
فان امرنا بغتة فجاة حین لا تنفعه توبة و لا ینجیه من عقابنا ندم علی حوبة. (8)
فرمان ما به یکباره و ناگهانی فرا می رسد و در آن زمان توبه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه کسی را از کیفر ما نجات نمی بخشد.
این دسته از روایات از یک سو هشداری است به شیعیان که در هر لحظه آماده ظهور حجت حق باشند و از سویی دیگر تذکری به همه کسانی که در پی تعیین وقت برای ظهورند.
3.نهی از تعیین وقت برای ظهور
چنانکه گفته شد تعیین وقت برای ظهور جایز نیست و بر اساس روایات معصومین، علیهم السلام، ما وظیفه داریم کسانی را که به تعیین وقت برای ظهور می پردازند تکذیب کنیم. در اینجا برای آشنایی شما عزیزان به برخی از این روایات اشاره می کنیم.
امام صادق، علیه السلام، در روایتی خطاب به محمدبن سلم می فرماید:
یا محمد، من اخبرک عنا توقیتا فلاتهابن ان تکذبه، فانا لانوقت لاحد وقتا. (9)
ای محمد! هر کس برای تو خبری از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل کرد در تکذیب او درنگ نکن; زیرا ما [اهل بیت] برای هیچکس وقت ظهور را تعیین نکرده ایم.
در روایت دیگری وقتی «مهزم » به امام صادق، علیه السلام، عرض می کند:
جعلت فداک، اخبرنی عن هذا الامر الذی ننتظر، متی هو؟
فدایت شوم، در مورد این امری که ما در انتظار آنیم، مرا آگاه کنید که چه زمانی واقع می شود؟
آن حضرت می فرماید:
یا مهزم کذب الوقاتون و هلک المستعجلون، و نجا المسلمون. (10)
ای مهزم! آنان که [برای این امر] تعیین وقت می کنند دروغ می گویند و آنها که [در این امر] شتاب می کنند نابود می شوند و کسانی که تسلیم می شوند نجات می یابند.
همچنین در توقیعی که از ناحیه مقدسه صاحب الزمان، علیه السلام، در پاسخ به پرسشهای «اسحاق بن یعقوب » وارد شده چنین می خوانیم:
و اما ظهور الفرج فانه الی الله تعالی ذکره، و کذب الوقاتون. (11)
اما آشکار شدن فرج، به اراده خداوند است و آنان که [برای ظهور] وقت تعیین می کنند دروغ می گویند.
توجه به روایات یاد شده بخوبی این نکته را بر ما روشن می سازد که ما نه تنها حق نداریم به استناد برخی رویدادهای اجتماعی و یا حوادث طبیعی به پیش بینی زمان ظهور و تعیین وقت برای آن بپردازیم. بلکه بر ما لازم است که ادعای کسانی را که مدعی دانستن زمان ظهورند تکذیب کنیم و جلوی نشر این گونه ادعاها را بگیریم.
فلسفه این حکم نیز روشن است; شما تصور کنید اگر هر از چند گاهی زمانی برای ظهور تعیین شود و ظهور به وقوع نپیوندد چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفته رفته ناامید نمی شوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت و ظهور منجی از دست نمی دهند؟ بنابراین باید بسیار مواظب بود و اجازه نداد که «انتظار فرج » به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادی شیعه در عصر غیبت بازیچه دست جاهلان و یا شهرت طلبان گردد.
4. ظهور را از نزدیک ببینیم
اگر چه ما از تعیین زمان برای ظهور نهی شده ایم اما این بدان معنا نیست که با موضوع ظهور به عنوان واقعه ای دور از دسترس که در آینده ای دور و نامعلوم به وقوع می پیوندد برخورد کنیم، بلکه باید همواره خود را در چند قدمی ظهور ببینیم و امیدوار باشیم که در زمان حیات خود، ظهور حضرت حجت، علیه السلام، را درک کنیم.
این نکته ای است که از مجموع روایاتی که در این زمینه از ائمه معصومین، علیهم السلام، نقل شده استفاده می شود; که از جمله می توان به بخشی از دعای عهد که از امام صادق، علیه السلام، نقل شده، اشاره کرد. در بخشی از دعای یاد شده چنین می خوانیم:
اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا... (12)
بارخدایا! اندوه و دلتنگی این امت را با حضور ولی خود برطرف ساز و در ظهور او شتاب کن. دیگران ظهور او را دور می بینند ولی ما آن را نزدیک می بینیم...
5. توجه به نشانه های ظهور
بخش عمده ای از روایاتی که در زمینه مهدویت و انتظار از پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، امامان معصوم، علیهم السلام، نقل شده مربوط به نشانه های ظهور است. که این نشانه ها عبارتند از برخی رویدادهای اجتماعی مانند جنگها، شورشها، کشته شدن افرادی خاص، زوال برخی حکومتها و...; برخی رویدادهای طبیعی مانند، سیلهای ویرانگر، قحطی، خشکسالی، خورشیدگرفتگی و ماه گرفتگی غیر عادی و... و همچنین برخی حوادث غیرعادی مانند برخاستن ندایی در آسمان که نام قائم، علیه السلام، را در همه جا طنین انداز می سازد. (13)
چنانکه در روایات تصریح شده وقوع برخی از نشانه های یاد شده حتمی است و تا آنها واقع نشوند ظهور رخ نخواهد داد. برخی از آنها نیز غیر حتمی بوده و چه بسا که واقع نشوند. این نشانه ها از یک سو هشدار و آماده باشی برای منتظران و از سویی راهی برای شناخت ادعاهای بی اساس و مدعیان دروغین مهدویت و به عبارت دیگر وسیله ای برای حفظ مردم از درافتادن در خطا و اشتباه است. بنابراین همه ما وظیفه داریم که نشانه های ظهور را بر اساس روایات صحیح و قابل اعتماد بشناسیم و از کم و کیف آنها بدرستی آگاه شویم تا هر ادعایی را بدون دلیل نپذیریم.
6. دعا برای تعجیل فرج
یکی از وظایف اصلی ما در دوران غیبت دعا و استغاثه به درگاه الهی برای تعجیل فرج است و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه باز دارد.
چنانکه در توقیعی که از طرف وجود مقدس امام عصر، علیه السلام، صادر شده می خوانیم:
و اکثروا الدعاء لتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم. (14)
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید، که فرج شما در همان است.
این دعا و استغاثه ضمن اینکه اسباب نزدیک شدن فرج مولایمان حضرت صاحب الامر، علیهم السلام، را فراهم می کند موجبات ارتباط مستمر و همیشگی ما با آن حجت الهی را فراهم آورده و جلوی یاس و نومیدی ما را در دوران طولانی غیبت می گیرد.
بنابراین شایسته است که همه منتظران امام عصر، علیه السلام، که امیدوارند در این زمانها شاهد ظهور آن حضرت باشند، بیش از پیش به دعا و توسل برای تعجیل فرج روی آورند و آتش سوزان سینه خود را با خنکای دعاهای دلنشینی همچون دعای عهد، دعای ندبه، زیارت آل یاسین و دیگر ادعیه و توسلات، آرامش بخشند. باشد تا خداوند رحمان بر همه ما ترحم کند و ظهور پربرکت آن امام انس و جان را نزدیک سازد.
سخن خویش را با بیان بخشی از دعاهایی که مرحوم سید بن طاووس آن را در «جمال الاسبوع » نقل کرده و مرحوم شیخ عباس قمی نیز آن را با عنوان «دعا در غیبت امام زمان، علیه السلام » در «مفاتیح الجنان » آورده است، به پایان می بریم. با امید به اینکه خداوند همه ما را در دوران غیبت ثابت قدم بدارد و از فتنه ها و آشوبهای این زمان حفظ کند.
اللهم فثبتنی علی دینک و استعملنی بطاعتک و لین قلبی لولی امرک و عافنی مما امتحنت به خلقک و ثبتنی علی طاعة ولی امرک الذی سترته عن خلقک و باذنک غاب عن بریتک و امرک ینتظر و انت العالم غیر المعلم بالوقت الذی فیه صلاح امر ولیک فی الاذن له باظهار امره و کشف سره فصبرنی علی ذلک حتی لا احب تعجیل ما اخرت و لا تاخیر ما عجلت و لا کشف ما سترت و لا البحث عما کتمت و لا انازعک فی تدبیرک و لا اقول لم و کیف و ما بال ولی الامر لا یظهر و قد امتلات الارض من الجور و افوض اموری کلها الیک.
خداوندا! بر دین خود پایدارم دار و مرا به طاعت خود وادار ساز. قلبم را برای ولی امرت نرم کن و مرا از آنچه آفریدگانت را با آن می آزمایی معاف فرما و مرا به طاعت ولی امرت ثابت قدم بدار. همو که از آفریدگانت نهانش داشتی و به اذن تو از دیده ها پنهان شد و فرمان تو را انتظار می کشد.
تو دانایی به وقتی که به صلاح ولی امر توست تا اجازه اش دهی امرش را آشکار کند و پرده (غیبت)اش را بردارد، بی آنکه تو را معلمی باشد. پس مرا بر این امر شکیبا ساز تا دوست ندارم تعجیل در آنچه را که تو به تاخیر انداخته ای و تاخیر در آنچه تو تعجیلش را خواسته ای و پرده برداشتن از آنچه تو پوشیده اش داشته ای و کاوش در آنچه تو نهانش داشته ای و به ستیز برنخیزم با تو در آنچه که تدبیر فرموده ای و نگویم: برای چه، چگونه و چرا ولی امر ظهور نمی کند، با اینکه زمین از ستم پر شده است؟ و همه کارهایم را به تو واگذارم.
پی نوشتها:
1. ر.ک: نگارنده، «نقش انتظار در پویایی جامعه اسلامی »، موعود، پیش شماره 2، آذر 1375; «چشم به راه حجت در آرزوی منجی »، موعود، ش 15، مرداد و شهریور 1378.
2. الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 5; النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص 294، ح 13; الطوسی، محمدبن الحسن، الغیبة، ص 261.
3. الکلینی، محمدبن یعقوب، همان، ص 369، ح 6; النعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص 295، ح 14; الطوسی، محمدبن الحسن، همان، ص 207.
4. سوره اعراف (7)، آیه 187.
5. الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 372.
6. سوره زخرف (43)، آیه 66.
7. المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 24، ص 164، ح 4.
8. همان، ج 52، ص 176.
9. النعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص 289، ج 3; الطوسی، محمدبن الحسن، همان، ص 262.
10. الکلینی، محمد بن یعقوب، همان، ص 368، ح 2; النعمانی، محمد بن ابراهیم، همان ص 197 و 198، ح 8; الطوسی، محمدبن الحسن، همان، ص 262.
11. الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 483، ح 4; الطوسی، محمد بن الحسن، همان، ص 176.
12. المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 102، ص 111.
13. ر.ک: المفید، محمد بن محمد نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ص 356-361; الصدر، السید محمد، تاریخ الغیبة الکبری، ص 442 به بعد.
14. المجلسی، محمدباقر، همان، ج 53، ص 177.

تبلیغات