آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن


جلوه هاى صدق اهل بیت علیهم السلام در صادق این خاندان به صورت ویژه بروز یافته است. این جلوه ها را در رفتار آن حضرت بهتر مى توان درک کرد. آنچه بیش تر رواج یافته, ذکر ((قال الصادق))هاست که به حق زیر ساخت فکرى, فقهى و کلامى شیعه را تشکیل داده است اما در کنار توجه به گفته هاى آن حضرت, فصل دیگرى را هم باید گشود; فصلى براى تإمل وتوجه در رفتارهاى آن امام(ع) و بهره گیرى عملى از این رفتارها.
آنچه دراین نوشتار مىآید, بخشى از کردارهاى امام صادق(ع) را منعکس مى سازد.
1 ـ انفاق
هشام بن سالم مى گوید: امام صادق(ع) هنگامى که تاریکى شب فرا مى رسید, انبانى از نان و گوشت و پول را بر مى داشت و بردوش مى نهاد و به سوى نیازمندان شهر مدینه مى شتافت و آن ها را میانشان تقسیم مى کرد. آن ها او را نمى شناختند. زمانى که امام صادق(ع) رحلت کرد و آن انفاق هاى شبانه ادامه پیدا نکرد, نیازمندان فهمیدند که چه کسى هرشب به آن ها غذا و پول مى داد. (1)
معلى بن خنیس مى گوید: امام صادق(ع) با انبانى از نان بیرون آمد و من همراه او بودم. به اقامتگاه بنى ساعده رسیدیم. در آن جا گروهى خوابیده بودند. آن حضرت یک یا دو نان بربالین هرکدام نهاد. به آخرین فرد که رسید, برگشتیم. پرسیدم: من به فدایت! آیا این ها حق را مى شناسند (یعنى شیعه هستند)؟ امام(ع) فرمود: اگر حق را مى شناختند, نمک را نیز با آن ها به صورت مساوى تقسیم مى کردم.(2)
در روایتى آمده است:
((کان الصادق(ع) یطعم حتى لایبقى لعیاله شىء))(3)
امام صادق(ع) به فقیران اطعام مى کرد تا آن جا که براى خانواده اش چیزى باقى نمى ماند.
2 ـ میانه روى
امام صادق(ع) ـ در ایام قحطى ـ دستور مى داد براى تهیه آرد گندم را با جو مخلوط کنند و مى فرمود: من مى توانم براى خانواده ام آرد گندم خالص تهیه کنم ولى دوست دارم در زندگى اندازه و حساب و کتاب را خوب رعایت کنم.(4)
3 ـ دورى از بخل
فضل بن ابى قره مى گوید:
رإیت اباعبدالله(ع) یطوف من اول اللیل الى الصباح و هو یقول: اللهم قنى شح نفسى فقلت: جعلت فداک ما سمعتک تدعو بغیر هذاالدعإ؟ قال: واى شىء اشد من شح النفس, ان الله یقول: (و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون)(5)
امام صادق(ع) را دیدم که از اول شب تا صبح, خانه خدا را طواف کرد و این دعا را خواند: خدایا! مرا از شر بخل نفسم برهان! گفتم: به فدایت شوم! از شما غیر از این دعا را نشنیدم؟ فرمود: چه چیزى بدتر از بخل نفس! بعد آیه (و من یوق شح نفسه...) را خواند.
4 ـ ادب بیمارى
امام صادق(ع) هنگام بیمار شدن عرض مى کرد:
((الله اجعله عله ادب لاعله غضب.))(6)
بارخدایا! آن را بیمارى ادب (و تنبه) قرار بده, نه بیمارى غضب (و خشمت).
5 ـ دعا هنگام پیش آمد ناگوار
((کان الصادق(ع): اذاحز به امر جمع النسإ و الصبیان ثم دعا و امنوا))(7)
امام صادق(ع) هرگاه به پیش آمد ناگوارى برمى خورد, زنان و اطفال را جمع مى کرد و دعا مى کرد و آن ها آمین مى گفتند.
6 ـ سجده بر تربت حسینى
((کان الصادق(ع) لایسجد الا على تربه الحسین(ع) تذللا لله و استکانه الیه.))(8)
امام صادق(ع) جز برتربت حسینى سجده نمى کرد, تا در درگاه خداوند.
7 ـ دعا
((کان الصادق(ع) یدعو بهذاالدعإ: الهى کیف ادعوک و قد عصیتک و کیف لاادعوک و قد عرفت حبک فى قلبى...))(9)
امام صادق(ع) این دعا را مى خواند: خدایا! چگونه تو را بخوانم, در حالى که تو را معصیت کرده ام و چگونه تو را نخوانم, درحالى که محبت تو را در قلبم احساس مى کنم...
8 ـ روزه
((کان الصادق(ع) اذا صام لایشم الریحان فسئل عن ذلک فقال: انى اکره ان اخلط صومى بلذه.))(10)
امام صادق(ع) هنگامى که روزه مى گرفت, ریحان را بو نمى کرد. از او علت این امر را پرسیدند. فرمود: من دوست ندارم که روزه ام را با لذت درهم آمیزم.
9 ـ زیارت امیرالمومنین(ع)
از صفوان جمال روایت شده است: با امام صادق(ع) وارد کوفه شدیم. امام فرمود:
اى صفوان! شتر را بخوابان, که این جا نزدیک قبرجدم, امیرالمومنین(ع) است. امام فرود آمد, غسل کرد, جامه را تغییر داد, پا را برهنه نمود و فرمود: تو نیز چنین کن. به جانب نجف رفتیم. فرمود: گام ها را کوتاه بردار و سر را به زیر انداز. خداوند متعال براى هر گام که بردارى, صد هزار حسنه مى نویسد, صدهزار گناه را محو مى کند, صدهزار درجه مى بخشد, صد هزار حاجت را بر مىآورد و ثواب هر صدیق و شهید را براى تو مى نویسد. آن حضرت با دل آرام, تن آرام, تسبیح, تهلیل و تنزیه به جلو مى رفت, تا رسیدیم به تل ها... بر سر قبر رسید و اشک بر گونه هایش جارى شد وگفت: ((انالله و انا الیه راجعون)); آن گاه برامیرالمومنین(ع) سلام کرد و...(11)
10 ـ زیارت حسینى
امام صادق(ع) در مسجد حنانه ـ که از مساجد شریفه, نجف اشرف است.ـ امام حسین(ع) را به گونه اى خاص ـ که در مفاتیح الجنان ذکر شده است.ـ زیارت کرد و سپس چهار رکعت نماز خواند.
11 ـ دعا هنگام سفر
امام صادق(ع) هنگام سفراین دعا را مى خواند:
((اللهم خل سبیلنا و احسن تسییرنا و اعظم عافیتنا))(12); خدایا! راه را برما بگشاى و گزارش ما را نیکوگردان و عافیت ما را بزرگ ساز.
امام صادق(ع) هرگاه پاى در رکاب مى نهاد, مى گفت: ((سبحان الذى سخرلنا هذا و ما لنا له مقرنین)). نیز هنگام سفر هفت بار تسبیح مى کرد, هفت بار حمد خدا مى نمود و هفت بار لااله الا الله مى گفت.(13)
12 ـ صبح
در روایت آمده که امام صادق(ع) صبح که مى شد, مى گفت:
((بسم الله و بالله و من الله و الى الله و فى سبیل الله و على مله رسول الله(ص) اللهم الیک اسلمت نفسى و الیک فوضت امرى و الیک توجهت وجهى و علیک توکلت یارب العالمین...))(14)
13 ـ صدقه
در روایت آمده است:
((انه کان یتصدق بالسکر فقیل له: اتتصدق بالسکر؟ قال نعم انه لیس شىء احب الى منه و انا احب ان یتصدق با حب الاشیإ الى.))(15)
امام صادق(ع) شکر را صدقه مى داد. ازآن حضرت سوال شد: آیا شما شکر را صدقه مى دهید؟ فرمود: بلى. هیچ چیز نزد من دوست داشتنى تر از شکر نیست. من دوست دارم که محبوب ترین چیز را صدقه دهم.
14 ـ عزادارى براى امام حسین(ع)
طفلى شیرخوار را در مجلس عزادارى امام حسین(ع) نزد امام صادق(ع) آوردند. امام صادق(ع) طفل را بغل کرد و گریه اش شدت یافت.(16)
امام صادق(ع) به ابوهارون شاعر فرمود: شعرى درباره حسین(ع) بخوان. او شعرى درباره آن حضرت خواند. امام فرمود: آن گونه که در جمع خود مى خوانى, بخوان. ابوهارون قصیده اى را با سوز خاصى خواند. امام با صداى بلند گریست. صداى زنان نیز از پس پرده برخاست.(17)
15 ـ حضور قلب در نماز
ابوایوب مى گوید: ((کان ابوجعفر(ع) و ابوعبدالله(ع) اذا قاما الى الصلاه تغیرت الو انهما حمره و مره صفره کانما یناجیان شیئا یریانه.))(18)
امام باقر و امام صادق علیهما السلام آن گاه که به نماز مى ایستادند, رنگ چهره آنان تغییر مى کرد; گاه سرخ مى شد و گاه زرد. گویا با کسى که او را مى بینند, سخن مى گویند.
امام صادق(ع) در نماز, قرآن تلاوت کرد و بیهوش شد. بعد از به هوش آمدن, از امام سوال شد: چرا بى هوش شدى؟ امام فرمود: معناى آیات مرا بى هوش کرد. من آیات را تکرار کردم و در حالتى قرار گرفتم که گویا آیات را از کسى که آن را نازل کرده است, مى شنیدم.(19)
امام صادق(ع) هنگامى که براى نماز خارج مى شد, مى گفت:
((اللهم انى اسإلک بحق السائلین لک و بحق مخرجى هذا فانى لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا رئإ و لا سمعه و لکن خرجت ابتغإ رضوانک و اجتناب سخطک فعافنى بعافیتک من النار.))(20)
پى نوشتها:
1 ـ میزان الحکمه, ج 5, ص 332.
2 ـ وسایل الشیعه, ج 9, ص 408.
3 ـ کشف الغمه, ج 2, ص 430.
4 ـ فهرست روایات فقهیه, ج 1, ص 841.
5 ـ میزان الحکمه, ج 5, ص 33.
6 ـ مستدرک, ج 2, ص 162.
7 ـ بحارالانوار, ج 90, ص 394.
8 ـ وسایل الشیعه, ج 5, ص 366.
9 ـ امالى, شیخ صدوق, ص 438.
10 ـ وسایل الشیعه, ج 7, ص 67.
11 ـ ر.ک: مفاتیح الجنان.
12 و 13 ـ من لایحضره الفقیه, ج 2, ص 271.
14 ـ مکارم الاخلاق, ص 279.
15 ـ وسایل الشیعه, ج 9, ص 471.
16 ـ مجله کوثر, شماره 26, ص 26.
17 ـ همان, به نقل از وسایل الشیعه, ج 14, ص 593.
18 و 19 ـ میزان الحکمه, ج 5, ص 385.
20 ـ بحارالانوار, ج 81, ص 19.

تبلیغات