آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

علمای شیعه در طول دوران پرفراز و نشیب غیبت کبری همواره چون مرزدارانی جان برکف پاسدار حریم مقدس تفکر شیعی ، با همه ابعاد آن ، اعم از فقه ، حدیث، کلام و ...، بوده اند و در هر زمان که احساس کرده اند شیاطین جن و انس از روزنه ای قصد نفوذ و تجاوز به این حریم مقدس را داشته و در صدد ایجاد شبهه در اذهان ضعفای شیعه می باشند با تمام توش و توان خویش به مقابله با متجاوزان فرهنگی و غارتگران فکری پرداخته اند.
نکته مهمی که در بررسی آثار علمای گرانقدر شیعه به چشم می خورد این است که هرگز اشتغال آنها در عرصه هایی همچون فقه و حدیث، مانع از پرداختن به وظیفه اصلیشان; یعنی دفاع از حریم اعتقادات شیعی و تبیین و ترویج جانمایه تفکر شیعی ، و یا به عبارتی اندیشه ولایت نشده و آنها بطور مستمر خود را رویارو با جریانهایی که در صدد لطمه زدن به ارکان این اندیشه بوده اند ، می دیدند و از همین رو، بسته به مقتضیات زمان و با توجه به شبهاتی که در هر عصر متوجه تفکر ناب شیعی بوده است به تدوین کتابها و رساله هایی برای پاسخگویی و رد آن شبهات می پرداختند.
مروری بر آثار علمای بزرگواری همچون شیخ صدوق (م 381 ق)، شیخ مفید (328 -413 ق)، شیخ طوسی (385 - 460 ق)، علامه حلی (648 -726 ق)، علامه مجلسی (1037 - 1111 ق) و ... صحبت مدعای بالا را اثبات کرده و نشان می دهد که این بزرگان ، آنی از احوال شیعیان آل محمد(ص)، غافل نشده و در هر زمینه که احساس کرده اند جامعه شیعه دچار ضعف و ناتوانی است به تالیف کتاب و رساله پرداخته اند. سایر علمای شیعه نیز هر یک در عصر خود چونان خورشیدی درخشیده و به طالبان، نور و روشنایی و حیات و زندگی بخشیده اند.
اما در میان، موضوعات مختلفی که علمای پیشین بدانها پرداخته اند موضوع غیبت امام عصر7، از جایگاه خاصی برخوردار بوده است و علمای شیعه عنایتی خاص به این موضوع داشته و در این زمینه دست به تالیفات فراوانی زده اند، تا جایی که به نقل کتابشناس بزرگ شیعه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه » افزون بر چهل کتاب و رساله با عنوان «الغیبة » از سوی فقها، متکلمان و محدثان بزرگ شیعه در طی قرون متمادی به رشته تحریر درآمده است. (1) که از جمله این بزرگان می توان به ابومحمد فضل بن شاذان (م 260 ق)، ابوجعفر محمد بن علی بن العزافر (م 323 ق)، ابوبکر محمد بن القاسم البغدادی (م 332 ق)، ابو عبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانی (م 360 ق)، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین معروف به شیخ صدوق (م 381 ق) ، ابو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان معروف به شیخ مفید (م 413 ق)، ابوالقاسم علی بن حسن الموسوی معروف به سید مرتضی علم الهدی (م 436 ق)، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی معروف به شیخ طوسی (م 460 ق) و ... اشاره کرد.
حتی پاره ای از بزرگان شیعه به تالیف یک کتاب و رساله اکتفا نکرده و کتابها و رساله های متعددی در زمینه موضوع غیبت موعود آخرالزمان تالیف کردند، چنانکه شیخ مفید با حدود سیزده رساله (2) و شیخ صدوق (3) با حدود ده رساله در صدر این سلسله جلیله قرار دارند.
اما بدون تردید آنچه که همه این بزرگان را به تلاش و مجاهده برای زدودن زنگارهای جهل و خرافه از موضوع غیبت آخرین ذخیره الهی حضرت بقیة الله الاعظم(ع) واداشته ، شناخت و معرفتی بوده است که آنها نسبت به وظیفه خود در قبال موضوع یادشده داشته اند، وظیفه ای که از سوی امامان شیعه:، برای علمای این مذهب ترسیم شده و آنها را وا می دارد که با تمام توان خود در راه ترویج و تبلیغ این موضوع تلاش کنند. چنانکه در روایتی که از امام هادی(ع) نقل شده وظیفه علمای شیعه در زمان غیبت بدین گونه تصویر شده است:
«لولا من یبقی بعد غیبته قائمکم(ع) من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج الله و المنقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس و مردته من فخاخ النواصب لمابقی احد الا ارتد عن دین الله و لکنهم الذین یمسکون ازمة قلوب ضعفاء الشیعة کمایمسک صاحب السفینة سکانها، اولئک هم الافضلون عندالله عزوجل.» (4)
«اگر بعد از غیبت قائم شما نبودند علمایی که مردم را به سوی او می خوانند، و به سویی او را راهنمایی می کنند، و با برهانهای الهی از دین او پاسداری می کنند ، و بندگان بیچاره خدا را از دامهای ابلیس و پیروان او و همچنین از دامهای دشمنان اهل بیت رهایی می بخشند، هیچ کس بر دین خدا باقی نمی ماند. اما علمای دین دلهای متزلزل شیعیان ناتوان را حفظ می کنند، هم چنانکه کشتیبان سکان کشتی را حفظ می کند. این دسته از علما در نزد خداوند دارای مقام و فضیلت بسیاری هستند.»
و در روایت دیگری نیز که از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است می خوانیم:
«علماء شیعتنا مرابطون فی الثغرالذی یلی ابلیس و عفاریته ، یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عن ان یتسلط علیهم ابلیس و شیعته و النواصب.» (5)
«علمای شیعه در مرزهایی که شیطان و ایادی او در پشت آنها کمین کرده اند پاسداری داده و آنها را از اینکه بر شیعیان ناتوان هجوم برند باز می دارند، و اجازه نمی دهند که شیطان و پیروان او و دشمنان اهل بیت بر ضعفای شیعه تسلط یابند. »
همچنین در روایتی از امام جواد(ع) وظایف علمای دین به هنگام غیبت امام از جامعه چنین بیان شده است:
«من تکفل بایتام آل محمد(ص)المنقطعین عن امامهم، المتحیرین فی جهلهم، الاساری فی ایدی شیاطینهم و فی ایدی النواصب من اعدائنا، فاستنقذهم منهم و اخرجهم من حیرتهم و قهرالشیاطین برد وساوسهم و قهر الناصبین بحجج ربهم و دلائل ائمتهم، لیحفظوا عهدالله علی العباد بافضل الموانع ، باکثر من فضل السماء علی الارض و العرش والکرسی والحجب علی السماء.»
«کسی که سرپرستی یتیمان ال محمد(ص) را ، که از امام خود دورافتاده ، در نادانی خویش سرگرادن مانده و در دستان شیاطین و دشمنان اهل بیت گرفتار آمده اند ، به عهده گیرد و آنها را از چنگال دشمنان رهایی بخشد و از حیرت و جهالت خارج سازد و وسوسه های شیاطین را از آنها دور کند، و با دلایل پروردگارشان و برهانهای امامانشان دشمنان اهل بیت را مقهور سازد، تا عهد خدا بر بندگانش را به بهترین شکل حفظ نماید، برتری چنین شخصی بر سایر مردم از برتری آسمان بر زمین، و برتری عرش و کرسی و حجابها بر آسمان بیشتر است، و او بر دیگر بندگان خدا فضیلت دارد همچنانکه ماه شب چهارده بر کوچکترین ستاره آسمان فضیلت دارد.» (6)
حال باید دید آیا ضرورتهایی که استوانه های فقاهت شیعه را به تدوین کتاب و نگارش رساله در زمینه شناخت آخرین حجت حق و دیگر موضوعات مرتبط یا غیبت امام عصر7 واداشته است از بین رفته است یا خیر؟
آیا آن نگرانی که خاطر شیخ صدوق را پریشان ساخته و او را وادار به تالیف کتاب «کمال الدین و تمام النعمة » نمود، دیگر برطرف شده و جایی برای نگرانی خاطر باقی نمانده است!؟ (7)
آیا آن شبهات و سؤالات گوناگون پیرامون غیبت که شیخ مفید را وا می داشت برای پاسخ به آنها رساله های گوناگونی همچون «الفصول العشرة فی الغیبة » (8) ، «خمس رسائل فی اثبات الحجة » (9) ، «فی سبب استتار الحجة » (10) و ... را به رشته تحریر درآورد دیگر از بین رفته است!؟
آیا آن احساس ضرورتی که شیخ طوسی را وادار می ساخت که با همه اشتغالات علمی و درگیری در عرصه هایی همچون فقه، تفسیر، حدیث و رجال دست به تالیف «کتاب الغیبة » بزند، دیگر زمینه ای ندارد!؟ آیا دیگر هیچ خطری سرمایه اعتقادی شیعیان آل محمد(ص) را تهدید نمی کند!؟
آیا دیگر ضعفای شیعه به چنان امنیتی دست یافته اند که مرزداران حریم تفکر شیعی بتوانند سلاح بر زمین گذاشته و پایان ماموریت خود را اعلام کنند!؟
آیا جوانان و نوجوانان کشور که به تعبیر امام راحل قدس سره «کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان(ع)» است، به آن حدی از شناخت نسبت به حجت عصر رسیده اند که علمای شیعه و دعوت کنندگان به سوی قائم بتوانند با خاطری آسوده سر به بالین بگذارند!؟
آیا فکر می کنید همین که در هر نیمه شعبان با چند سخنرانی از آن امام غایب یاد می کنیم و مردم را متوجه وظیفه خود نسبت به آن حضرت می سازیم برای زمینه سازی ظهور کافی است!؟
اینها سؤالهایی است که در مقطع کنونی متوجه علمای گرانقدر شیعه و بزرگ پاسداران حریم اعتقادات شیعی می باشد.
براستی آیا حوزه های علمیه شیعه ، علمای گرانقدر تشیع ، نهادها و مراکز فرهنگی ، تحقیقاتی و تبلیغاتی کشور دین خود را نسبت به صاحب اصلیشان ، آن وجود شریفی که امام راحل امت قدس سره در شانش فرمود:
«رهبر همه شما و همه ما وجود مبارک بقیة الله است و باید ماها و شماها طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست به دست بیاوریم » (11) به انجام رسانده اند؟!
پی نوشتها:
1- الطهرانی ،الشیخ آقا بزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة ، بیروت ، دارالاضواء، ج 16 ، ص 83 - 75.
2- الرفاعی، عبدالجبار، معجم ما کتب عن الرسول و اهل البیت 9، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1371، ج 9 ، ص 86 -247
3- همان ماخذ، ص 162 - 240 .
4- الطبرسی، احمد بن علی بن ابی طالب ، الاحتجاج ، نجف اشرف ، النعمان للطباعة و النشر، 1368 ه ق ، ج 1 ، ص 9
5 - همان ماخذ، ص 8 .
6- همان ماخذ، ص 9.
7- الشیخ الصدوق، ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین ، کمال الدین و تمام النعمة، تهران ، دارالکتب الاسلامیه 1395 ق ، ج 1 ، مقدمه کتاب در بیان انگیزه شیخ از تالیف کتاب مزبور.
8 - الرفاعی، عبدالجبار ، پیشین ، ج 9 ، ص 86 -247 .
9- ر . ک: همان ماخذ، ص 154.
10- ر . ک: همان ماخذ، ص 227.
11- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهای امام خمینی 1 ...). ج 14، ص 94، تهران سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. 1369، ج 14 ، ص 195 .

تبلیغات