چکیده

مسئله ی وحدت وجود، به عنوان یکی از مبانی عرفان نظری، در جایگاه یکی از بحث برانگیزترین مسائل عرفانی-فکری تاریخ مورد توجه مدام بوده است. و می توان هنر ایرانی-اسلامی را با لحاظ این مسئله مورد تاویل و تامل قرار داد. نظریه وحدت وجود، خواسته یا ناخواسته، در طی اعصار، درونمایه ی آثاری از هنرهای مختلف بوده است. این مفهوم گاه به شکل مستقیم و گاه در قالبی استعاری نمود یافته است. بصورتی سمبولیک باری در طراحی و نقوش تزئینی معماری و گاه در قالب نگاره ها و نقوش شمسه و ترنجِ قالی خودنمایی کرده است و هنگامی خال در شعر بوده و دفعه ای نور سفید در میان انوار، زمانی «یک» در اعداد و گاهی هم نقطه در میان اشکال، که هر آن، نمودی از وحدت بوده است. نوشتار پیش رو در پی تاملی ست بر مسئله «وحدت وجودی» در عرفان و ظهور و بروز این مفهوم در هنر ایرانی-اسلامی، مشخصا در فرش. و به گونه ای خط و ربط میان وحدت وجودی از عرفان نظری و شمایل شناسی هنری مدنظر قرار خواهد گرفت. از این روی بعد از نیم نظری به مفهوم مسئله ی «وحدت وجود»، نمود آن در هنرهای ایرانی-اسلامی مورد واکاوی قرار خواهد گرفت و در این مجال با درنگی بیشتر به فرش ایرانی پرداخته خواهد شد.

تبلیغات