آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۲۸

چکیده

متخیله قوه ای از قوای نفس انسانی است که معمارِ عالم خیال است. اثر هنری ماهیت خویش را از عالم خیال دریافت می کند. زیرا کار خیال، صورت سازی است و بر اساس شهود هنرمند است که خیال، صور هنری می آفریند. هنر از عالم خیال می رسد و فلسفه از عالم عقل.تصویرگر هنرمند، زیباترین صور خیالی متون ادبی را مصور می کند و بر اساس «رجحان صور زیباشناختی» تصاویر تخیلی از متن داستانی و روایت، تصویرِ خویش را می آفریند. آفرینش در این معنا، یعنی ساختن زیباترین تصویر تجسمی از متن ادبی. نقاش، بر اساس ساختار زیباشناسی متن، تصویرسازی می کند. در غیر این صورت، تصویرسازی داستان مبتنی بر دریافتهای شخصی و زیبایی شناسیِ سلیقه ای نقاش خواهد شد.اگر متن ادبی، قصد ابلاغ پیامی را دارد، تصویرگر متن نیز باید از جنبه ابلاغی متن، تبعیت کند و تصویر او علاوه بر جنبه های زیباشناختی، ابلاغ کننده پیام متن به صورت تصویر باشد. همانطور که متن ادبی با خواندن مورد تفسیر قرار می گیرد، متن تصویری نیز بر اساس دلالتهای تصویر به معانی (خوانش تصویری) مورد تفسیر و فهم واقع می شود. تصویر هیچگاه نباید خلاف معنای متن باشد گرچه می تواند تفاسیری تجسمی از متن را ارائه دهد و جنبه های متفاوتی از تفسیر متن را در قالب تصویر بیان کند. چون مفاهیم در متون ادبی و متون تصویری امری ذاتی الفاظ یا تصاویر نمی باشند، مخاطبان بر اساس پیش زمینه های ذهنی خویش این متون را تفسیر می کنند. متن هنری (خواه ادبی باشد یا تصویری) همچون ماده ای برای تفسیر مخاطب است و به اعتباری، تفاسیر، صورتهای فعلیت یافته معانی متن، در ذهن مفسراند. با این قید که تفسیر نمی تواند ضد متن باشد بلکه تفسیر نتیجه آمیزش افق انتظارات و فهم مفسر (مخاطب) با متن، در زمان حال است. در نتیجه فهم های متفاوت از متن، تفسیرهایی متفاوت را به دنبال خواهد داشت که در دایره کلیت معنایی متن حرکت می کند. زیرا مخاطب و مفسر با پیش دریافتی از کلیت معنایی متن، قادر به فهم متن خواهد شد. آنچه که در متون ادبی و تصویر سازی متون ادبی اصالت دارد، سوژه است و زیبایی ساختار بیان، در خدمت معانی و مفاهیم و روایت و داستان قرار می گیرد. در نتیجه در هنرهایی که جنبه های ابلاغی اصالت پیدا می کند، دریافت مخاطب نیز جنبه تعیین کننده ای در ارزش گذاری اثر هنری خواهد داشت.

تبلیغات