آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

گرچه سر تا قدمم غرقه تقصیر و خطاست لیک چشمم سویت اى خسرو اقلیم وفاست گر ببخشى تو گناه من دل خسته رواست لنگر حلم تو اى کشتى توفیق کجاست که در این بحر کرم غرق گناه آمده‏ایم
سردارى که فرمانرواى هزار سرباز جنگى است و از اشراف و بزرگان‏کوفه در زمان جاهلیت و اسلام به شمار مى‏رود، به دستور عبید الله‏بن زیاد در منزل ذو حسم راه را بر کاروان حسینى بست و او را ازادامه مسیر به طرف شهر کوفه باز داشت; ولى در این بازداشتن ومقابله، جانب ادب فرو نگذاشت تا آنجا که حتى نماز جماعت رانیز به امامت امام حسین(ع) اقامه و سربازانش را نیز بدین نمازفرا خواند.
در ادامه مسیر زندگى، لطف الهى این اولین مهاجم و اولین دشمن‏را فرا گرفت و جذبه عشق حسینى از عمق جهنم به اوج بهشتش‏برکشید. نگاه آکنده از عاطفه و زبان سرشار از خیرخواهى ونصحیت‏حسین از برده‏اى یزیدى آزاده‏اى حسینى ساخت و بدین گونه‏حر در حقیقت در عاشورا متولد شد; همراه فرزندش با نردبان‏شهادت به محضر حقیقت‏بار یافت و در بزم عشق از دست‏ساقى ازل‏مى باقى نوشید.
آرى حر با یک توبه و برداشتن چند گام به صف همراهان‏ابا عبد الله(ع) پیوست و نام خویش را براى همیشه بر بلنداى تاریخ‏آزادى و انسانیت و ایمان درج کرد. زائران حرم حر بطور طبیعى‏همه به فکر توبه مى‏افتند و با خود مى‏گویند اکنون که خدا راه‏بازگشت را چنین گشوده است و بدین سادگى مى‏توان خطاهاى بزرگى‏مانند بستن راه بر امام حسین(ع) را جبران کرد، چرا سستى وسهل‏انگارى؟!
همه شهداى کربلا در یک نقطه دفن شده‏اند، اما حر ازاین قافله بازمانده است. در باره علت اینکه چرا حر از این‏قافله دور مانده است، مى‏گویند: پس از شهادت حر افراد تحت‏فرماندهى وى و خویشانش، که در لشکر ابن زیاد باقى مانده‏بودند، از عمر سعد خواستند که به پاس احترام حر در قبیله‏اش ونیز خدمات گذشته‏اش، اجازه دهد پیکر حر بر زمین نماند. عمراجازه داد. آنان بدن حر را از صحنه نبرد دور کرده، در محل‏کنونى به خاک سپردند.
حرم زیباى حر داراى گنبدى کاشى‏کارى است. گفته مى‏شود اولین کسى‏که حرم حر را بنیاد نهاد، شاه اسماعیل صفوى بود. آنگونه که‏کاشى‏هاى حرم حکایت مى‏کند، این حرم به همت‏حسین‏خان شجاع‏السلطان در محرم سیصد و بیست و پنج هجرى ساخته شده است.
(موسوعه العتبات، ج 8، ص‏183.)
برخى از مورخان نوشته‏اند: چون‏شاه اسماعیل صفوى به زیارت کربلا آمد; خواست‏به زیارت حر مشرف‏شود، گروهى بر او خرده گرفتند و گفتند: چرا به زیارت حر مى‏رودبا آن که معلوم نیست توبه‏اش پذیرفته شده باشد.
شاه اسماعیل با شنیدن این انتقاد تصمیم گرفت قبر حر رابشکافد; زیرا معتقد بود اگر توبه حر پذیرفته شده، باید بدنش‏سالم مانده باشد.
از این رو، فرمان داد قبر حر را بشکافتند، بدن وى بطور کامل‏سالم مانده بود. بر سر حر دستمالى خون‏آلود بسته شده بود. شاه‏اسماعیل تصمیم گرفت آن را به عنوان تبرک بردارد; ولى نتوانست.
پس از این جریان، قبر را دوباره ترمیم کرد، فرمان داد حرم رابسازند و فردى را با حقوقى درخور به عنوان خادم حرم حر معین‏کرد.(ابصار العین، ص‏127.)
زیارت عون بن عبد الله
در همین مسیر، که براى زیارت حر و طفلان مسلم پیمودیم، بارگاه‏با شکوه امامزاده‏اى به نام عون بن عبد الله قرار دارد که مردم‏عراق به وى اعتقادى راسخ دارند و معتقدند قبر شریفش محل برآمدن‏حاجتها و استجابت دعاست.
در باره نسب صاحب این بارگاه مطهر سخنان گوناگون گفته مى‏شود;
ولى میان مردم عراق چنان، مشهور است که وى عون بن عبد الله بن‏جعفر است; یعنى فرزند حضرت زینب(س) نوه دخترى امیر المؤمنین(ع)و نوه پسرى جعفر طیار برادر امیر مومنان(ع) است.
به نوشته مورخان، در حادثه عاشورا دو فرزند از عبد الله بن‏جعفر طیار به شهادت رسیدند. یکى از آنان از فرزندان حضرت زینب‏بود و دیگرى فرزند همسر دیگر عبد الله. (ابصار العین، ص‏29.)
برخى از مورخان دلیلى براى جدا بودن قبر فرزند حضرت زینب ازسایر شهداى کربلا نمى‏بینند و معتقدند که این امامزاده محترم ازفرزندان امام حسن مجتبى(ع) است. عون حرمى بسیار با صفا و زیبادارد که در میدانى وسیع زئران را به خود فرا مى‏خواند. به‏مناسبت مقام، از حضرت زینب(س) و مصائبش که بر این بانوى بزرگ‏وارد آمده، است، سخن مى‏گویم. پس از زیارت این امامزاده‏بزرگوار و خواندن چند رکعت نماز، حرم مطهر وى را ترک مى‏گوییم‏تا براى نماز جماعت، دیگر بار خود را به بارگاه ملکوتى‏حسین(ع) برسانیم.
هنگام اذان ظهر مجددا توفیق زیارت حرم مطهر حسینى(ع) مى‏یابیم‏وارد حرم مى‏شویم، نماز ظهر و عصر را به جماعت مى‏خوانیم و پس‏از عرض ارادتى و زیارتى به هتل بازمى‏گردیم.
روضه‏هاى مجسم
هزاران کاروان دل، در اینجا مى‏کند منزل اگر اهل دلى،اى دل، بیا اینجا، بیا اینجا «مجاهدى‏»
پس از صرف نهار و استراحتى مختصر، ما را به دیدار از برخى ازاماکن متبرک و تاریخى شهر کربلا فرا مى‏خوانند. خداى را سپاس که‏در این دیدار به اتوبوس نیاز نداریم و قرار است پیاده برویم.
فرصتى است تا بیشتر در کربلا گام زنیم و با این شهر آرمانها وآرزوها آشنا شویم.
از هتل که بیرون مى‏آییم، در فاصله حدود هفتصدمترى گنبدى کاشى‏بسیار کوچکى به چشم مى‏خورد که روى استوانه‏اى کاشى‏کارى شده‏جاى گرفته و گفته مى‏شود محل قطع شدن دست چپ سالار سرافراز وسقاى عطشان کربلاست. این مکان در سمت قبله حرم حضرت‏ابو الفضل(ع) و تقریبا مقابل باب الفرات حرم مطهر واقع شده‏است. در فاصله حدود سیصد یا چهارصدمترى، ستون مشابه دیگرى‏قرار دارد که گفته مى‏شود محل قطع شدن دست است‏حضرت‏ابو الفضل(ع) است. مردم این دو مکان را به نامهاى «چف العباس‏الایمن والایسر» مى‏شناسند که به معناى کف و دست راست و چپ‏ابوالفضل العباس(ع) است.
شاید این دو مکان سند تاریخى محکمى نداشته باشد، اما هر چه هست‏از ستونهاى یادبود و بناهاى باشکوهى که به یاد حوادث گوناگون‏ساخته مى‏شود، کمتر نیست. این بنا یادآور حادثه‏اى شگرف است;
رادمردى که با تشنه‏کامى وارد دریاى آب مى‏شود; ولى با یادآورى‏تشنه‏کامى مقتداى خویش حاضر نمى‏شود آب بنوشد و سرانجام هنگام‏حمل آب دستهایش را از کف مى‏دهد و شهید مى‏شود.
زائران ستون سنگى یادگار دستان قطع‏شده ولى دستگیر و پرتوان‏ابو الفضل(ع) را مى‏بوسند و به طرف دومین مکان دیدار امروز حرکت‏مى‏کنند.
تل زینبیه
اى پرچم کربلا به دوشت زینب قربان تو و خشم و خروشت زینب تا موى سرت سپید شد از غم دوست شد کعبه دل سیاه‏پوش زینب (جواد شفق)
براى رسیدن به تل زینبیه، حرم ابو الفضل(ع) را دور مى‏زنیم وآنگاه در طرف راست قبله حرم امام حسین(ع) به سالنى کوچک‏مى‏رسیم که بر فرازش گنبدى کاشى‏کارى‏شده و آبى‏رنگ سر برآسمان مى‏ساید. براى ورود به این سالن که تقریبا از تمامى‏ساختمان‏هاى اطراف بلندتر است، باید چند پله را طى کرد و بالارفت. اینجا کجاست؟! اینجا رصدخانه کربلا و عاشورا است. آنجا که‏زینب منظومه نور حسین(ع) در شط جارى شب ستم را رصد کرده است.
اینجا دیده‏بانى جبهه عاشوراست. آنجا که زینب(س) صفهاى حق وباطل را و نبرد نور و ظلمت را به نظاره نشسته است.
زینبیه روضه مجسم کربلاست. از این رو، تا شروع به سخن کردم، سیل‏اشکها جارى شد و ناله‏ها به آسمان رفت. شاید این محل به دقت درطول تاریخ حفظ شده باشد; زیرا موقعیت جغرافیایى آن بارویدادهاى تاریخى و گفته‏هاى مورخان دقیقا تطبیق مى‏کند. حرم‏مطهر حسینى(ع) در گودى واقع شده است و تل زینبیه بلندیى مشرف‏بر حرم مطهر و قتلگاه ست‏با فاصله تقریبى سیصد متر.
این بلندى حدود همین مقدار نیز با خیمه‏گاه فاصله دارد. پس به‏خوبى مى‏تواند حلقه وصل این دو پایگاه عاشورا (خیمه‏گاه وقتلگاه) باشد.
در سمت راست این سالن، رو به حرم مطهر حسینى، تصویرى از نوع‏نقاشى‏هاى پرده‏هاى تعزیه‏خوانى نصب شده است که بیانگر حادثه‏عاشورا و نقش تل زینبیه است.
پس از صحبت و روضه در این مکان، از کنار تل زینبیه و از داخل‏بازار بسیار کوچک و شلوغى به سوى خیمه‏گاه حرکت مى‏کنیم.
خیمه‏گاه در مقایسه با تل زینبیه بسیار گودتر است; حتى درمقایسه با حرم مطهر نیز گودتر به نظر مى‏رسد و در قسمت قبله‏حرم مطهر قرار دارد.
خیمه‏گاه اکنون خود به صورت حرمى جداگانه درآمده است. از درکه وارد مى‏شویم، خادم، محلى را نشان مى‏دهد و مى‏گوید: اینجامحل خیمه حضرت ابو الفضل العباس(ع) است که اکنون ساختمان شده‏است.
از این مکان که مى‏گذریم، دو ردیف طاقهاى هلالى کوچک مشاهده‏مى‏شود که بیاد جهازهاى شتران بر زمین مانده قافله کربلا ساخته‏شده است. پس از عبور از میان این هلالهاى کوچک، به سالن‏سرپوشیده و مدورى مى‏رسیم که اتاقهاى کوچکى گرداگردش ساخته شده‏است. این سالن به تمامى این اتاقها راه دارد. ساختمان وسیع‏وسط را خیمه حضرت ابا عبد الله(ع) معرفى مى‏کنند و ساختمانهاى‏اطراف را به عنوان خیمه‏هاى اصحاب مى‏شناسند. در درون سالن مدوروسط، دو محراب به نامهاى محراب امام حسین(ع) و محراب حضرت زین‏العابدین(ع) وجود دارد. در بیرون این ساختمان و در گوشه حیاط‏این حرم، قسمتى را خیمه قاسم بن الحسن معرفى مى‏کنند. آنچه‏مى‏توان پذیرفت این است که این مکان مقدس محل خیمه‏هاى امام‏حسین(ع) و یاران و اهل بیت او بوده است; ولى دیگر خصوصیاتى که‏مى‏گویند، دلیل تاریخى ندارد. البته همین نیز مطلبى کوچک و کم‏اهمیت نیست.
در اینجا درنگى بیشتر باید و تاملى شایسته‏تر. اینجا کجاست؟
خیمه‏گاه، یعنى محل نماز جماعت‏حسین(ع). در اقامت هشت‏روزه‏اش‏در این سرزمین، خیمه‏گاه، یعنى محل مناجات و نماز شب امام‏حسین(ع) و یارانش در شبهاى محرم سال شصت و یک و در شب به یادماندنى و فراموش‏نشدنى عاشورا.
اینجا محل سخنرانى ابا عبد الله(ع) است و محل نجوا و رازگویى‏او با امام سجاد(ع) و زینب کبرى(س).
اینجا دریاى خاطره است و پیام. اندیشه برمى‏آشوبد و حافظه زیرو رو مى‏شود و خاطرات و حوادث و تاریخ کربلا جان مى‏گیرد; بویژه‏اگر هنگام غروب خون‏رنگ کربلا در این مکان حضور داشته باشى. مادر برخى از نقاط این مکان با ظمت‏به یاد نمازها و نیازهاى‏حسینى چند رکعت نماز مى‏گزاریم و این مکان مقدس را، براى اقامه‏نماز جماعت مغرب و عشا در حرم مطهر حسینى(ع) ترک مى‏کنیم.
در فرصت کوتاهى که وجود دارد، برخى از زائران به بازار کوچک‏کنار تل زینبیه مى‏روند تا سوغات بخرند. مهمترین سوغات کربلامهر و تسبیح تربت ابا عبد الله(ع) است. شاید تذکر این نکته لازم‏باشد که سجده کردن بر خاک، ریشه در سنت پیامبر اکرم(ص) دارد.
رسول اکرم(ص) و صحابه گرامش براى محل سجده خود از خاک پاک یاسنگ یا حصیر استفاده مى‏نمودند و این نکته نه تنها در کتب شیعه‏بلکه در جوامع روائى اهل سنت نیز بیان شده است.
چنانکه در سنن بیهقى، ج 2، ص 421; کتاب الصلوه، (باب الصلوه‏على الخمره) و نیز در ج 2، ص 15 کتاب الصلوه باب الکشف عن‏السجده فى السجود روایات متعددى در باره سجده رسول اکرم(ص) واصحابش بر خاک و سنگ و حصیر نقل کرده است و حتى از برخى صحابه‏نقل شده است که هنگام سوار شدن بر کشتى، خشتى همراه خود برمى‏داشت‏تا بر آن سجده نماید. (الطبقات الکبرى، ج‏6، ص‏79 دراحوالات مسروق بن اجدع)
و از این روست که شیعه سجده را جز برزمین و آنچه از زمین مى‏روید و خوراکى و پوشاکى نیست جایزنمى‏شمارد ولى برتر از همه اینها خاک پاک; و برتر از همه‏خاکها، خاک تربت‏حسینى(ع) است که در جوار بدن پاک پاره تن‏رسول خدا(ص) قرار گرفته است و خود یادآور درسهاى بسیارعاشوراست درس غیرت دینى، درس شهادت و شهامت و جانبازى، درس‏قیام براى خدا و نجات مردم.
اینک روایاتى چند در باره فضیلت تربت‏حسینى(ع)
یکى از اصحاب امام صادق(ع) مى‏گوید: آن حضرت کیسه کوچکى از خاک‏تربت‏سید الشهداء همراه داشت که به هنگام نماز روى سجاده‏اش‏مى‏ریخت و بر آن سجده مى‏کرد و مى‏فرمود: سجده بر تربت امام‏حسین(ع) حجابهاى هفت‏گانه را مى‏درد (یعنى سجده بر آن موانع‏قبول را برطرف کرده مورد قبول حضرت حق واقع مى‏شود.) (بحار، ج‏85، ص‏153) حمیرى یکى از اصحاب حضرت مهدى(ع) به آن حضرت‏نامه‏اى نگاشت و سؤال کرد: آیا سجده بر مهرهایى که از خاک قبرحسین(ع) مى‏سازند جائز است و آیا داراى فضیلتى است؟ امام‏مهدى(ع) در پاسخ وى نوشت: آرى سجده بر آن جائز و داراى فضیلت‏است. (بحار، ج 85، ص‏149)
و در روایات آمده است که امام‏صادق(ع) جز بر تربت‏سید الشهداء(ع) سجده نمى‏کرد. (بحار، ج 85،ص 158) امام موسى کاظم(ع) مى‏فرماید: (اکل الطین حرام مثل‏المیته و الدم و لحم الخنزیر الا طین قبر الحسین، فان فیه شفاءمن کل داء و امنا من کل خوف) خوردن گل حرام است همانند حرمت‏مردار و خون و گوشت‏خوک مگر خوردن گل قبر حسینى که شفاى هردردى است و ایمنى‏بخش از هر بیمى مى‏باشد.(کامل الزیارات، ص‏285) محمد بن مسلم از یاران امام باقر(ع) وارد شهر مدینه‏مى‏شود در حالى که سخت مریض است. امام باقر(ع) ظرفى و شربتى‏براى وى مى‏فرستد. چون آن شربت را مى‏نوشد ناگاه امراض او برطرف‏شده در نهایت صحت‏براى تشکر به خدمت امام باقر(ع) مشرف‏مى‏شود و از آن حضرت مى‏پرسد: چه چیز در این شربت‏بود که‏این گونه باعث‏شفاى من شد؟
حضرت فرمود: اندکى خاک قبر حسین(ع)در آب حل شده بود و خاک قبر حسین بهترین چیز براى شفا گرفتن‏است. ما به کودکان و زنان‏مان مى‏دهیم و همه گونه خیر از آن‏مى‏بینیم. (کامل الزیارات، ص‏277) امام صادق(ع) فرمود: (لو ان‏مریضا من المؤمنین یعرف حق ابى عبد الله و حرمته و ولایته اخذله من طین قبره على راس میل کان له دواء و شفاء) اگر مؤمن‏مریضى که معرفت‏به حق ابا عبد الله(ع) داشته باشد و حرمت و ولایت‏او را بشناسد از خاک قبر او بردارد اگر چه از فاصله یک میل آن‏باشد خاک براى او دوا و شفا خواهد بود.(کامل الزیارات، ص‏279)وعده گاه ما و زائران بعد از اذان، ایوان حرم مطهر حسینى(ع)است. کم‏کم زائران از راه مى‏رسند و هر کدام سوغاتى یادگار این‏شهر را همراه دارند. نماز را به جماعت اقامه مى‏کنیم و پس ازآن زیارت‏نامه مى‏خوانیم; ولى امشب بیشتر زائران را با امام‏تنها مى‏گذارم و مانع خلوت آنان نمى‏شوم; زیرا امشب آخرین شب‏کربلاى ماست. فرصت‏خوبى است تا آخرین نجواها و سخنها را باامام(ع) در میان گذاریم و از تمام کسانى که التماس دعاگفته‏اند، آرمان دیدار از کربلا در دل دارند و تاکنون به یادنیامده‏اند، یاد کرده، برایشان دعا کنیم. حرم مطهر حسینى آداب‏و ادعیه و زیارات فراوانى دارد و تاکنون فرصتها بسیار کوتاه‏بوده است و نتوانسته‏ایم چنانکه باید این دعاها را بخوانیم.
اکنون آخرین شب است.
از این رو، زیارت دسته جمعى را زودتر به پایان مى‏بریم و هر کسى‏کتاب دعا به دست‏به گوشه‏اى پناه مى‏برد و به زمزمه و دعا و اشک‏و نجوا و راز دل مى‏نشیند. هنوز از زلال نجوا با سالار شهیدان‏سیراب نشده‏ایم و عطش عشق فرو ننشسته است که اعلام مى‏کنند، بایدحرم را ترک کنیم. حرم مطهر حسینى را به قصد حرم ابو الفضل(ع)ترک مى‏کنیم. آنجا نیز قصه از همان قرار است. راز دل با توگفتنم هوس است... .
 

تبلیغات