آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

This article addresses and re-examines Marc-Anthony Karantabias’ analysis of factors that contributed to the defeat of the Sasanian Spāh by Heraclius by 627-628 CE. Karantabias’ analysis may be categorized into four (military) misconceptions with respect to the Spāh: (1) the notion that the late Sasanian Spāh lacked stirrups for the Savaran cavalry (2) the alleged refusal or lack of knowledge of the Mongolian draw which is proposed to have been of greater efficacy than the Sasanian (3-finger) bowshot (3) the notion of “Persian conservatism” leading to the Spāh’s refusal to adopt new military technologies and (4) the alleged supremacy of Steep/Central Asian and/or Hun-Turkic cavalry warfare over the Sasanians. These four misconceptions fail to be supported by a close examination of archaeological sites (e.g., Taghe Bostan) and artifacts (e.g., Sasanian stirrups, metal works, etc.), primary sources and pertinent research studies. A fifth misconception pertains to the lack of consideration of the shortcomings of the Sasanian four-Spadbed system which Heraclius was able to successfully exploit against the Sasanian empire. In conclusion, Heraclius’ successes are attributed to his exploitation of the weaknesses of the four-Spāhbed system as well as the Byzantine willingness to adopt Steppe/Central Asian technology (e.g., compound bow, iron stirrup).

دلایل موفقیت نظامی هراکلیوس در برابر سپاه ساسانی (نقدی بر دیدگاه های کارنتابیاس)

این پژوهش به تحلیل (پاسخ) دیدگاه های «مارک-آنتونی کارانتابیاس» درباره عوامل اصلی شکست «سپاه ساسانی» در برابر هراکلیوس به سال های 627-628م. متمرکز است. تحلیل کارانتابیاس را می توان به چهار تصور مشخص نادرست (نظامی) در موضوع با سپاه (ساسانی) دسته بندی کرد: نخست، این دیدگاه که سپاه متأخر ساسانی فاقد ابزار «رکاب»، برای سواره نظام بوده است. دو، عدم آگاهی و شناخت لازم ایرانیان از سبک تیراندازی شصتی (رها کردن زه کمان با انگشت شصت؛ معروف به تیراندازی مغولی) با این ادعا که که آن ها کارایی بیشتری نسبت به تیراندازی معروف دوانگشتی ساسانی داشته اند. سه، دیدگاه تأکید بر «ترس و محافظه کاری پارسیان» (ایرانیان) که به خودیِ خود منجر به امتناع سپاه از پذیرش فناوری های جدید نظامی بوده است. چهارم، دیدگاه ادعایی برتری سبک و رزم افزارهای سواره نظامان استپ/آسیای میانه و یا سواره نظام «هون -ترک» در مقابل سبک و رزم افزارهای ساسانی است. این چهار برداشت نادرست با تکیه و بررسی دقیق محوطه های باستان شناختی چون تاق بستان، و آثار برجای مانده چون رکاب های ساسانی (چون آثار فلزی)، به عنوان منابع اصلی و پژوهشی به پاسخ خواهد آمد. پنجمین موضوعی که باید بر آن تأکید کرد که البته ایشان نادرست آن را متوجه شده اند: که بهره گیری سپاه ساسانی از ساختار«چهار سپاهبد» (چهار کوست، تقسیم کشور به چهار منطقه نظامی) موجب ناکارآمدی ارتش (ساسانی) شده بود؛ «هراکلیوس» با شناسایی این ضعف و بهره برداری از آن، توانست به موفقیت هایی در برابر سپاه ساسانی دست یابد. درواقع، ناکارآمدی ساختار نظامی چهار سپهبد، آن هم در یک جنگ طولانی، نقش به سزایی در شکست «خسرو دوم» داشت. ارتش های ساسانی و به ویژه «اسواران» به طور حرفه ای آموزش چگونگی پیروزی بر دشمن در میدان های نبرد و گشایش سرزمین های دشمنان را دیده بودند؛ از همه مهم تر، سپاه ساسانی براساس ابتکار عمل، قدرت رزمی بالا تعریف شده بود که این موضوع ناشی از بهره گیری از سرداران نخبه، گروه های آموزش دیده بسیار حرفه ای چون: اسواران و بخش پیاده نظام معروف به «دیالمه» بود.
ساسانیان،بیزانس،آسیای میانه،اسواران،کمان وران،

تبلیغات