آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن


در برهه‌ای که اجماع علمی متفکران اجتماعی، آغاز دورة گذار از موج دوم تمدنی به «عصر اطلاعات» را در جهان توسعه یافته و گسترش مناسبات عقلانی را در جهان در حال توسعه نوید می‌داد و پایان عصر ایدئولوژی در «دهکدة جهانی» به عنوان رویکرد جدید جهانی اعلام می‌شد، به ناگاه به دنبال یک سلسله تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، انقلابی شکوهمند در ایران به وقوع پیوست که جهانیان را به دلیل اتکاء به قدرت نرم‌افزاری به شگفتی واداشت چرا که با پیروزی این حرکت عظیم انقلابی، قدرت دینی و معنوی نقشی تعیین‌کننده در معادلات سیاسی و تصمیم‌گیریهای جهانی یافت و ارزشهای دینی و معنوی و فرهنگی از تأثیرگذاری عمده‌ای در مناسبات و روابط بین‌الملل و نیز تصمیمات جهانی و منطقه‌ای برخوردار شد.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی برای خدا و معنویت و ارزشها نه تنها ریشه در اعتقادات اسلامی داشت بلکه محرک و هدف خود را در دین جستجو می‌کرد. اندیشه انقلاب اسلامی به عنوان نمونه‌ای تازه از نظام حکومتی در چشم‌انداز جهانی که از سرچشمة زلال اسلام ناب نشأت گرفته بود، توانست در زمانی کوتاه مرزهای محدود جغرافیایی را درنوردد و پیام اصلی خود را که همانا مبارزه با ظلم و ستم و برپایی حکومتی عادلانه بود، به دورترین نقاط جهان برساند. از دیگر سو، انقلاب اسلامی با شکستن انحصارگرایی در عرصه روابط بین‌الملل و بر هم زدن معادلات جهانی و منطقه‌ای توانست اعتماد به نفس را در مسلمانان تقویت کند و با شالوده‌ریزی نظم بین‌الملل فارغ از سلطة قدرتهای استکباری بر اساس سیاست «نه شرقی نه غربی» بارقه امید را در دل میلیونها مسلمان و مستضعف جهان بیدار نگه دارد.
انقلاب اسلامی ایران را می‌توان تجلی تحقق قدرت نرم به معنای توانایی نفوذ در رفتار دیگران بدون تهدید و یا پرداخت هزینة محسوس به شمار آورد. انقلاب اسلامی ایران از رهگذر تبیین اندیشه و آرمان عدالتخواهانه خود درصدد برآمد با روشهای غیرمستقیم به نتیجة دلخواه و مطلوب یعنی بیداری اسلامی دست یابد: تأیید ارزشهای انقلاب توسط جنبش‌های آزادیبخش، اشاعة الگوی مردم‌سالاری دینی، استقبال ملل مستضعف و افزایش اشتیاق آنان به نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی در صحنة بین‌الملل، توان متقاعدسازی دیگر ملل از زاویة توانایی شکل دادن به ترجیحات و اولویتهای آنان، جلب و جذب جهان اسلام به شخصیت رهبری، فرهنگ، ارزش‌ها، ساختار سیاسی و اعتبار اخلاقی جمهوری اسلامی ایران و نیز بهره‌گیری از توان اطلاعاتی و ارتباطاتی رسانه‌های سنتی برای انتقال پیام انقلاب به مخاطبان مسلمان و مستضعف را می‌توان در زمرة مواردی دانست که جایگاه قدرت نرم را در فرآیند استقرار بنیانهای انقلاب اسلامی ایران آشکار می‌سازد.
استفاده از قدرت نرم به منظور نشان دادن مشروعیت سیاستهای انقلاب اسلامی را می‌توان چهره‌ای جدید از قدرت قلمداد کرد که دربرگیرندة مؤلفه‌های فرهنگی، ایدئولوژیک، سیاسی و فکری بوده است. ارزش‌هایی نظیر مردم‌سالاری دینی و کمک‌های بشردوستانه به نهضتهای رهایی‌بخش و ارتقای توانمندی‌های علمی و فرهنگی کشور را می‌توان در زمرة موارد اهتمام به قدرت نرم برشمرد. قدرت نرم از آنجا که به صورت آرام و تدریجی حرکت می‌کند از اثرگذاری بیشتر و مداوم‌تری برخوردار است، چرا که می‌تواند با تفسیر سیاست‌های فکری و فرهنگی به ایجاد تغییرات بنیادین و راهبردی یاری رساند. قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی چیزی بیش از ترغیب و یا توانایی تهییج ملتها بوده است چرا که علاوه بر آن دربردارندة مفهوم توانایی جذب افراد نیز می‌باشد که عموماً به موافقت و رضایت منجر می‌گردد. به بیان دیگر، در روابط مبتنی بر اخلاق، قدرت نرم از توان جذب‌کننده‌ای برخوردار است به گونه‌ای که می‌تواند رفتار مردم را با جذابیتی قابل رؤیت اما غیرمحسوس تعیین کند و تغییر دهد. بهره‌گیری انقلاب اسلامی از جذابیت پیام برای ایجاد اشتراک بین ارزشهای اسلامی، استقلالی و ضداستکباری، ترغیب مسلمانان و ملتهای جهان سوم به همکاری و تشریک مساعی برای دستیابی به هدف مشترک و تبیین فرهنگ و ارزش‌های انقلابی و الگوی توسعة بومی و درونزا حکایت از جذابیت اندیشة انقلاب اسلامی در صحنة بین‌المللی داشت به گونه‌ای که توانست بدون مجبور کردن مردم به تغییر رفتار از طریق تهدید و یا پرداخت هزینه، آنان را برای کسب نتیجة دلخواه و مطلوب جلب و جذب نماید.
حال با توجه به اهمیت قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی در سطوح تحلیل داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، شایسته است در این مقاله ابعاد تأثیرگذاری اقناعی و ایجابی انقلاب اسلامی در سه عرصة فوق‌الذکر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا ضمن تبیین و تشریح ماهیت گفتمانی انقلاب اسلامی، مشخص گردد که رویکرد تمدنی انقلاب اسلامی موجب گردید که این انقلاب بتواند حرکتی مستمر، تدریجی و برنامه‌ریزی شده با استفاده از ذوق و سلیقه و هنر را ساماندهی کند به گونه‌ای که توجه افکار عمومی و نخبگان و ملتها را به تفکر و مبانی خود جذب نماید. در پی این منتخب، به تجزیه و تحلیل موانع فراروی نقش‌آفرینی قدرت نرم در فرآیند انقلابی اسلامی پرداخته می‌شود و در نهایت راهکارهایی برای ارتقای جایگاه و نقش قدرت نرم در روند تکاملی انقلاب اسلامی ارائه می‌گردد.
مبحث نخست: ابعاد قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران
قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران نه تنها در سطح تحلیل داخلی دارای اهمیت قابل‌توجهی بود به گونه‌ای که امام خمینی توانست با جذابیت فرهمند خویش مردم را به پذیرش
انقلاب اسلامی ایران را می‌توان تجلی تحقق قدرت نرم به معنای توانایی نفوذ در رفتار دیگران بدون تهدید و یا پرداخت هزینة محسوس به شمار آورد
از اهداف انقلاب اسلامی، پاسداری از آزادی و امنیت انسان در حوزه‌های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، قضایی و اقتصادی است
آرمانها و هنجارهای انقلاب و نهادسازی متقاعد سازد بلکه در سطح تحلیل منطقه‌ای و بین‌المللی نیز پیام جذاب انقلاب اسلامی توانست راهگشای ملتهای مسلمان و نیز ملل جهان سومی و مستضعف گردد و ضمن احیای هویت جهان اسلام، ارتقای بیداری اسلامی، به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تکیه بر خودباوری فرهنگی و پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی اهتمام ورزد.
الف) در سطح تحلیل داخلی
بر اساس زیرساختها و الزامات فکری و فرهنگی سند چشم‌انداز بیست ساله نظام، تعمیق معرفت و بصیرت دینی آحاد جامعه و تقویت و تحکیم ارزشهای اسلامی و اخلاقی که حوزه‌های فردی و اجتماعی و همچنین برجسته‌سازی مستمر و همه‌جانبه اندیشه‌های دینی و سیاسی حضرت امام خمینی در حوزه‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و اجرایی دستگاههای نظام جمهوری اسلامی بویژه سازمانها و نهادهای فرهنگی و آموزشی و اصلاح نوسازی نظام آموزشی و تعلیم و تربیت کشور و تعمیق تفکر و فرهنگ بسیجی در زمرة اولویتهای نرم‌افزاری نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد می‌گردد. افزون بر این می‌توان به ابعادی از قدرت نرم‌افزاری انقلاب اسلامی ایران از جمله رهبری فرهمند امام خمینی، وحدت و اعتماد ملّی، توسعه دانایی محور، جنبش نرم‌افزاری و سیاست فرهنگی اشاره کرد.
1ـ رهبری فرهمند امام خمینی: رهبری کاریزماتیک امام خمینی را می‌توان در ارائه ارزشهایی دانست که مردم را به پیروی بی‌چون و چرا از فرامین ایشان با توجه به جذابیت محتوای آن و باور قلبی مردم به اعتقاد امام به گفته‌های خویش و ابتناء آن بر آموزه‌های فقهی و اسلامی متقاعد می‌ساخت. چنین رهبری سیاسی که برخوردار از جذابیت، مشروعیت و اعتبار بود توانست به جذب و ترغیب افراد به تحقق خواسته‌های انقلاب بیانجامد، امام خمینی با ایفای نقش رهبری کاریزماتیک و بهره‌مند از نفوذ معنوی بالا و فرهمند توانست به خنثی‌سازی جنگ روانی و تبلیغاتی دشمنان بویژه در دوران جنگ تحمیلی مبادرت نماید و با مدیریت بحرانهای داخلی و بین‌الملل، اقتدار شخصیتی خویش را برای تثبیت بنیادهای انقلاب به منصة ظهور رساند.
2ـ وحدت و اعتماد ملّی: انقلاب اسلامی ایران با بهره‌گیری از اعتماد ملّی به عنوان سرمایه اجتماعی و بعد چهارم قدرت توانست به تعمیق وحدت و همبستگی ملّی و تجمیع کلیه اقشار و گروهها و دستجات ملّی و مذهبی کشور همت گمارد و با بهره‌مندی از مشارکت عمومی، فرهنگ استقلالی، بسیجی، سازندگی، اصلاح‌طلبی و عدالتخواهی را در جامعه گسترش بخشد. وفاق اجتماعی به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ایفای کارکردهایی چون همفکری، هم‌احساسی، هم‌کنشی، و شکل‌گیری ذهن اجتماعی که به همکاری و تعامل میان گروههای مختلف اجتماعی می‌انجامد، بپردازد و نظم درونی و بی‌نیازی از نظم بیرونی و سیاسی را آشکار سازد زیرا در پرتو انقلاب اسلامی پایایی و پویایی نظم درونی افزون‌تر بوده و ضریب اعتماد اجتماعی میان گروههای گوناگون جامعه از یکسو و مردم و دولت از سوی دیگر ارتقاء یافته است. همبستگی ملّی و مشارکت عمومی به عنوان مظهر قدرت نرم در انقلاب اسلامی توانسته است تقبل آگاهانه و شرکت مؤثر همه افراد جامعه برای رسیدن به اهداف خاص و پیاده کردن نظام اعتقادات، باورها، گرایش‌ها و اندیشه‌ها را تجلی بخشد و معاضدت و همکاری و همیاری آگاهانه، داوطلبانه و از روی میل و رغبت را با استفاده از تمامی امکانات بالقوة جمعی توأم با حساسیت و مسئولیت‌پذیری و قانونگرایی در فرآیند انقلاب اسلامی گسترش دهد. افزایش اعتماد بین مردم و نیز میان مردم و کارگزاران به عنوان سرمایه اجتماعی نه تنها در فرآیند پیروزی انقلاب اسلامی که پس از استقرار
مقابله با خرافات و موهومات، جمود و تحجر فکری، مقدس‌مآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و نیز خودباختگی در برابر بیگانگان از دیگر اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی است
آن در تداوم آرمانها و اهداف انقلابی مؤثر واقع شده است. رغبت مردم به مشارکت در صحنه تظاهرات و انتخابات و شوق آنان به انجام منویات و خواسته‌های رهبری در مسیر حرکت در جهت اهداف و آرمانهای انقلاب حکایت از احساس مسئولیت آنان در قبال سرنوشت کشور و افزایش همبستگی ملّی از رهگذر گسترش مشارکت عمومی دارد.
مشارکت سازنده و کارآمد مردم، وجدان کاری و انضباط اجتماعی، آگاهی، انگیزه و غرور ملّی، حفظ ارزش‌های دینی و استقلالی در جهت سرافرازی کشور، شادابی و نشاط عمومی، پاسخگو بودن حکومت در برابر مردم، رواج و تقویت فرهنگ نشاط و امید، تقویت خودیاری و اتکاء به نفس، قانون‌گرایی، اعتلای فرهنگ عمومی، تقویت روحیه اعتماد به نفس جوانان و گسترش فضای محبت، مودت و همبستگی در جامعه، همگی سرمایه‌های اجتماعی به شمار می‌آیند که کیفیت وحدت عمومی را ارتقاء می‌بخشد.
3ـ توسعه دانایی محور: انقلاب اسلامی ایران زمینه را برای اهتمام همزمان به توسعه چند بعدی در ابعاد علمی، فرهنگی، اخلاقی، دینی و اجتماعی علاوه بر توسعه سیاسی و اقتصادی فراهم آورد. این مهم ناشی از توجه به فرهنگ به عنوان حوزة مستقل و با لذات مطلوب و بهره‌گیری نرم‌افزاری از دین به عنوان نظام معانی و نمادسازی بود. انقلاب اسلامی رویکرد توسعه دانایی محور را برای تبدیل کشور به جامعه‌ای دانش بنیان اتخاذ کرد تا علم و اندیشه مسیر حیات فردی و جمعی را مشخص سازد و فرآورده‌های علمی با خود اقتدار، صلابت و عزت را به ارمغان آورد و نقش مؤثری در تأمین امنیت و آرامش اجتماعی ایفا کند. نواندیشی در دو نهاد حوزه و دانشگاه را تشویق کرد تا این دو سرمایة گرانسنگ توانمندیهای معنوی و مادی کشور را متبلور سازند و زیرساختهای علمی را تحول بخشند. علاوه بر تحریض نخبگان نرم‌افزاری به قرار گرفتن در قلة علم و دانش به منظور عظمت و اقتدار کشور، تبادل فکر و اندیشه را به عنوان بستری مناسب برای رشد علمی و فکری و شکوفایی استعدادها تشویق نمود و ژرف‌بینی و ژرف‌یابی در علم را با ترویج فرهنگ حمایت از علم و پژوهش و اعتماد به نفس، حرکت به جلو و تلاش برای آزادی و استقلال کشور زمینة پیشرفت فکری، معرفتی و مدنی کشور دانست. بدین‌ترتیب، انقلاب اسلامی دانشگاه خوداندیش، مستقل و دارای اعتماد به نفس و قدرت تولید فکر و علم، مرتبط با فرهنگ مردمی و متصل به دلبستگی‌ها و عشق و جاذبه‌های موجود میان مردم را جایگاهی برای عزت و آبرو و اقتدار جهانی نظام قرار داد و با تحریض ابتکار و خلاقیت همزمان با توجه دانشگاه به فرهنگ و ایمان و باورهای عمومی و دلبستگیهای مردمی، نظام تعلیم و تربیت کشور را در جهت کیفی‌سازی سرمایه‌های انسانی و استقلال فنی و قدرت نرم‌افزاری کشور بسیج کرد. برخورداری انقلاب اسلامی از این قدرت نرم توانست جلوة مثبتی از فرهنگ و سیاست را در اذهان جهانیان ایجاد کند و فرهنگ استقلال را که ریشه در ارزش‌های بومی و اسلامی و نفی خودباختگی در برابر غرب داشت نهادینه سازد.
4ـ جنبش نرم‌افزاری: انقلاب اسلامی ایران توجه به نوآوری و نواندیشی را در صدر اولویت‌های خود قرار داد به گونه‌ای که رهبر فرزانه انقلاب خواستار تحقق جنبش نرم‌افزاری همه‌جانبه و فراگیر شدند. این حرکت و نهضت مبتنی بر مؤلفه‌های زیر بود:
ایجاد فرهنگ تولید علم، ارتقای قدرت علمی و جرأت علمی، پرورش و شکوفایی استعدادها، نفی الگوپذیری تقلیدی از فرهنگ غرب، ایجاد تحولات و پیشرفتهای علمی در چارچوب ارزش‌های دین‌مدار، ارتقای روحیة خودباوری و اتکاء به نفس و اندیشه و ارادة خودی، استفاده از ظرفیت‌های علمی بومی، تقویت بنیة پژوهش کشور، تعالی و رشد اقتصادی و علمی کشور با هویت بخشیدن به مراکز علمی، پیوند مفاهیم و اخلاق دینی با علم روز، ایجاد خلاقیت و نوآوری علمی، اهتمام به فراگیری علم و دانش با ارتقای ایمان و معنویت، عنایت به آزاداندیشی، دین‌باوری و نواندیشی دینی و نفی تحجر و جزم‌گرایی و تفکر و فرهنگ وارداتی غرب، هوشیاری در برابر تئوریهای وارداتی، نفی تفکر تقلیدی و تبعی و اهتمام به فکر استقلالی به منظور پرهیز از انفعال و مجذوبیت و مبهوت بودن در برابر تحلیلهای بیگانه، اهتمام به تولید علم و بومی کردن آن بر مبنای فرهنگ ملی و ارتقای توسعه انسانی، گسترش و اعتلای جنبش نرم‌افزاری در حوزه‌های علوم اجتماعی و انسانی بر اساس اصول و ارزش‌های ایران اسلامی، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای توسعه و اعتلای فعالیت‌های تحقیقاتی پیرامون نوآوری و دستیابی به فناوری‌های نوین، برپایی نهضت تئوری‌پردازی و نظریه‌سازی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی، نوآوری در دانش موجود بشری برای تولید علم در حوزه‌های مورد نیاز، آموزش خلاقیت و نوآوری به جوانان و تشویق نخبگان به توسعه فعالیت‌های علمی روزآمد و مبتکرانه، ظرفیت‌سازی، سازماندهی و بسیج امکانات و ظرفیت‌های کشور در جهت افزایش سهم کشور در تولیدات علمی جهان و افزایش شاخص‌های مشارکت در تولید علم و فناوری بویژه توجه فزاینده به موفقیت نخبگان ایران در المپیادهای علمی جهان.
5ـ سیاست فرهنگی: انقلاب اسلامی ایران با هدف نشر و گسترش اندیشه و پیام اسلام، استقلال فرهنگ، تکامل روحی و اخلاقی، تحقق کامل فرهنگ اسلامی در عین اهتمام به درک مقتضیات زمان، اولویت خود را بر برنامه‌ریزی و اصلاح فرهنگ جامعه و نهادینه کردن آن مطابق با نیازهای توسعه در جامعه دینی قرارداد و سیاست فرهنگی برگرفته از جهان‌بینی و انسان‌شناسی اسلامی بر اساس احترام به کرامت انسانی، سرشت معنوی بشر، خیرخواهی، کمال‌جویی، آرمان‌طلبی، استقلال‌گرایی، آزادیخواهی، عزت‌نفس و قدرت ایمان را محور فعالیتهای خود قرار داد. در این زمینه می‌توان به اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی در پرتو این سیاست نرم‌افزاری اشاره کرد:
ـ رشد و تعالی فرهنگ اسلامی ـ انسانی و بسط پیام و فرهنگ انقلاب اسلامی در جامعه و جهان
ـ استقلال فرهنگی و زوال مظاهر منحط و مبانی نادرست فرهنگهای بیگانه و پیراسته شدن جامعه از آداب و رسوم منحرف و خرافات
ـ به کمال رسیدن قوای خلاقه و شایستة وجود آدمی در همة شئون و به فعلیت درآمدن استعدادهای خدادادی و استحصال دفائن عقول و ذخایر وجودی انسان
ـ آراسته شدن به فضائل اخلاقی و صفات خدایی در مسیر وصول به مقام انسانی متعالی
ـ تحقق کامل انقلاب فرهنگی در جهت استقرار ارزش‌های مورد نظر اسلام و انقلاب اسلامی در زندگی جمعی و فردی و نگاهبانی از آنها و استمرار حرکت فرهنگی برای رسیدن به جامعه مطلوب
ـ درک مقتضیات و تحولات زمان و نقد و تنقیح دستاوردهای فرهنگی جوامع بشری و استفاده از نتایج قابل انطباق با اصول و ارزشهای اسلامی
ـ حفظ و ترویج آرمان‌ها و ارزش‌های معنوی و فرهنگی اسلامی و تقویت روحیه ایثار و فداکاری در راه ارزش‌های مقدس اسلامی
ـ بازشناسی و پاسداری از مواریث و سنن تاریخی، دینی، ادبی و هنری
ـ شناخت جامع فرهنگ و مدنیت اسلام و ایران و ترویج اخلاق و معارف اسلامی
ـ بسط زمینه‌های لازم برای شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌ها و حمایت از ابتکارات و ابداعات
ـ پاسداری از آزادی و امنیت انسان در حوزه‌های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، قضایی و اقتصادی
ـ تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادی و انتخاب در عرصة تلاقی و تعارض افکار و نضج فرهنگ آزاداندیشی، خردورزی، نظریه‌پردازی و نواندیشی دینی
ـ مقابله با خرافات و موهومات و جمود و تحجر فکری، مقدس‌مآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان
ـ ترویج روحیة قیام به قسط و عدالت اجتماعی و عدالت‌گستری در عرصه‌های فرهنگی و هنری
انقلاب اسلامی توانست به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تبیین اصول دینی و ارزشی و تقویت فضای عمومی و جامعه مدنی اسلامی و ارتقای آگاهیهای دینی و سیاسی جهان اسلام مبادرت ورزد
ـ اهتمام و اقدام همه‌جانبه به منظور شناخت نیروها و نیازها و مقتضیات نسل جوان کشور و فراهم آوردن زمینه‌های مناسب و مساعد برای تکامل و تعالی شخصیت علمی و عقیدتی جوانان و مسئولیت‌پذیری و مشارکت هر چه بیشتر آنان در عرصه‌های مختلف حیات فردی و اجتماعی
ـ تقویت شخصیت و جایگاه واقعی زن مسلمان به عنوان مادر و ترویج و فراهم آوردن زمینه‌های لازم برای ایفای نقش و رسالت اساسی خود به عنوان مربی نسل آینده و مبارزه با بینش‌ها و اعتقادات نادرست در زمینة نفی مشارکت فعال زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی
ـ گسترش زمینه مشارکت و مباشرت مردم در امور فرهنگی، هنری و علمی و همچنین حمایت از فعالیتها و اقدامات غیردولتی به منظور همگانی شدن فرهنگ و توسعه امور فرهنگی
ـ اتخاذ سیاستهای ایجابی و مثبت در امور فرهنگی، هنری و اجتماعی و ایجاد مصونیت برای افراد و جامعه و اهتمام به جاذبه و رحمت و جامع‌نگری و دوراندیشی و شور و مشورت و پرهیز از خشونت و شتابزدگی و یکسونگری و استبداد رأی
ـ آموزش و تشویق روح اجتماعی و مقدم داشتن مصالح جمعی بر منافع فردی، احترام گذاشتن به قانون و نظم عمومی به عنوان یک عادت و سنت اجتماعی و پیشقدم بودن دولت در دفاع از حرمت قانون و حقوق اشخاص
ـ تلاش برای شناخت و معرفی ارکان هویت اصیل دینی و ملّی به منظور تحکیم هویت فرهنگی و استحکام و استمرار استقلال فرهنگی
ـ حمایت از حقوق فردی و اجتماعی برای دعوت به خیر و همگانی شدن امر به معروف و نهی از منکر بر مبنای حکمت، موعظه حسنه، شرح صدر و جدال نیکو
ـ توسعه و اعتلای تبلیغات فرهنگی و هنری به نحو مناسب و به منظور ترویج و تحکیم فضایل اخلاقی و تقویت توان و اقتدار فرهنگی
ـ بازسازی، نوسازی، تجهیز و توسعه ظرفیت‌های مؤسسات و مراکز فرهنگی و هنری به منظور پاسداری از استقلال و هویت فرهنگی
ـ تقویت ظرفیت‌های پژوهشی، اطلاعاتی، فرهنگی و هنری کشور از رهگذر تقویت ارتباط مناسب بین بخش فرهنگی و آموزشی
ـ تعالی بخشی به امنیت فرهنگی، آزادی‌های مشروع و منزلت اجتماعی نیروهای فرهنگی و هنری و نخبگان علمی و نرم‌افزاری
ـ توسعه عادلانه، موزون، همه‌جانبه و درون‌زای فرهنگی و هنری بر اساس ارتقای اندیشة دینی، معنویت و اخلاق
بدین‌ترتیب، انقلاب اسلامی زمینه‌های افزایش تحرک و جهاد علمی، اجتهاد فرهنگی، ارتقای دانش و آگاهی عمومی و اعتلای روحیة تحقیق و ابتکار را فراهم آورد و در سایة گسترش روحیة خودباوری و خوداتکایی، وحدت حوزه و دانشگاه، پیوند دین و سیاست، نفی خودباختگی در برابر غرب، ترویج فرهنگ استقلالی و مشارکتی و نفی فرهنگ تبعی و منفعل، به دگرگون‌سازی مناسبات فرهنگی و زیربناهای فکری و تحول فرهنگی همت گماشت و با احیای خاطرة جمعی بر اساس آموزه‌های اسلامی و الگوهای سازندة دینی به تقویت هویت فرهنگی و انسجام ملّی پرداخت. از اینرو، استیلای فرهنگ بر سیاست، اقتصاد و اجتماع در فرآیند انقلاب اسلامی موجب گردید به کلیة ابعاد مدیریت فرهنگی اهتمام جدی مبذول گردد و سیاست فرهنگی مبتنی بر ابتکار، خلاقیت و مسئولیت و ایجاد مدل فرهنگی یا انگارة فرهنگی بومی
(indigenous cultural pattern) ، نوعی مصونیت ارزشی را برای جامعه اسلامی به ارمغان آورد.
ب) در سطح تحلیل منطقه‌ای
در زمرة ابعاد قدرت نرم‌افزاری انقلاب اسلامی ایران در سطح منطقه‌ای می‌توان به مواردی از جمله بازسازی تمدن اسلامی، ارتقای بیداری اسلامی، احیای هویت جهان اسلام، محوریت ثبات منطقه‌ای و جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم اشاره کرد که ذیلاً به تجزیه و تحلیل این جنبه‌ها پرداخته می‌شود:
1ـ بازسازی تمدن اسلامی: انقلاب اسلامی ایران با اعطای خودباوری فرهنگی به ملتهای مسلمان و بهره‌گیری از فناوریهای مدرن ارتباطی برای انتقال پیام نواندیشی دینی در جهان اسلام توانست رویکرد تمدنی خود را به منصة ظهور رساند. همچنین از رهگذر احیای ارزش‌هایی چون عدالت محوری و عدالت‌گستری، توسعه و تعالی همه‌جانبه و درونزا، توسعه عدالت محور، کرامت انسانی و آزادی‌های مشروع، صلح‌طلبی، عزت‌نفس، استقلال‌گرایی، توسعه اخلاق و دین‌مداری، هنجارسازی، شکوفایی حس خداجویی، حقیقت‌طلبی، علم دوستی و نوعدوستی و تحکیم مبانی مردم‌سالاری دینی و بسط و گسترش آن، موجبات شکوفایی و بالندگی مجدد تمدن اسلامی را در راستای تمدن‌سازی نوین فراهم آورد. بدین‌ترتیب، تمدن اسلامی توانست بلوک ایدئولوژیکی واحدی را تشکیل دهد که غرب را وادار به دست کشیدن از ادعای جهانشمولی خود سازد.
افزون بر این، انقلاب اسلامی تقویت بنیادهای تمدن اسلامی را از رهگذر اهتمام به چهار سطح تحلیل در این تمدن مدنظر قرار داد: نخست در سطح تحلیل فردی، رفتار مسالمت‌آمیز و نیکوی هر فرد با دیگران بر اساس راستگویی، رأفت، وفاداری، احسان و اخلاق شایسته را ارج نهاد. دوم در سطح تحلیل اجتماعی بر تعامل جوامع مسلمان بر اساس همکاری فرهنگی و بازرگانی و تحکیم روابط دوستی و مودت و اخوت تأکید نمود. سوم در سطح تحلیل سیاسی بر ضرورت تعامل دولتها با ملتّها و اهتمام رهبران سیاسی به خواسته‌های ملتهای مسلمان پای فشرد و چهارم در سطح تحلیل فرهنگی بر تبادل اندیشه‌ای میان تمدن اسلامی و سایر تمدنها تأکید ورزید.
بر این اساس، انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر ترویج فرهنگ و تفکر استقلالی در جهان اسلام توانست نوعی خودباوری فرهنگی و استقلال اندیشه‌ای را برای مسلمانان به ارمغان آورد و با از بین بردن خودباختگی در حوزة فکر و اندیشه به بازسازی تمدن اسلامی مبادرت کند. بدین ترتیب که کشورهای اسلامی در عین اهتمام به ایجاد هویت مستقل به تقویت توان تعاملی و تبادلی جهان اسلام مبادرت ورزند و ضمن تکیه بر ارزش‌های بومی و معنوی، دگرگونی سازنده در بینش و نگرش مسلمانان، تکیه بر فرهنگ خودی و باورهای دینی و عقیدتی، به استقلال تفکر نخبگان فکری و فرهنگی و اندیشه‌ای و ارتقای فعالیتهای فرهنگی برای افزایش آگاهی و شناخت و معرفت عمومی اهتمام نمایند تا نخبگان علمی و مذهبی بتوانند رویکرد مستقل، مبتکر، خلاق و مسئولیت‌پذیر خود را به منصة ظهور رسانند.
علاوه بر این، انقلاب اسلامی با تشویق بهره‌گیری از فنون جدید ارتباطی و منابع نوین اطلاعاتی و رسانه‌ای، توانست به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تبیین اصول دینی و ارزشی و تقویت فضای عمومی یا جامعه مدنی اسلامی و ارتقای آگاهیهای دینی و سیاسی جهان اسلام مبادرت ورزد و با تقویت مبانی حوزة استدلال و تولید فکر و اندیشه، تشویق رابطة متقابل و همه‌جانبه جوامع مسلمان با یکدیگر مشوق اصلی بازسازی تمدن اسلامی بر اساس مفهوم‌سازی و هنجارسازی و با تکیه بر ظرفیت‌های خودی و درونی و استفاده از الگوهای دینی و بومی جوامع مسلمان قلمداد گردد.
2ـ ارتقای بیداری اسلامی: درخشش خورشید انقلاب اسلامی موجب شد بارقه‌های امید در جهان اسلام پدیدار شده و امید به حاکمیت آرمانهای اسلامی و اصول و عقاید دینی مبتنی بر فطرت پاک انسانی از جمله حق‌جویی، استقلال‌خواهی، عدالت‌طلبی، آزادیخواهی، ظلم‌ستیزی، استکبارستیزی و حمایت از مظلوم دو چندان گردد. انقلاب اسلامی توانست با ارتقای آگاهی و بیداری گسترده در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان اسلام، روحیة شهامت و شجاعت لازم در آنان را برای مبارزه ایجاد کند و با ایجاد خودباوری نسبت به توان و امکانات درونی و تشویق لزوم شناخت فزونتر نسبت به تجربة تاریخی و عملی جنبش آزادیبخش، جرأت حرکتهای مردمی را برای مبارزه بر اساس اندیشه‌های انقلابی اسلام فزونی بخشد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران موجب شد مردمی که از عظمت قدرت خود بی‌اطلاع بودند با برداشتی نوین از اسلام راستین
و ناب به حرکت درآیند و درصدد برآیند که با ایجاد دگرگونی سیاسی، حکومتی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی را بنا نهند. پیام امام خمینی به عنوان پیامی فراگیر و وحدت‌بخش در جهان اسلام توانست ضمن ایجاد روحیة اعتماد به نفس و خودباوری و ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم، به مسلمانان عزت بخشد و نشان دهد که می‌توان با توجه به جایگاه مباحث معنوی، ارزشی و اعتقادی در جوامع اسلامی و با تکیه بر روحیة ایثار و مبارزه در میان امت اسلام به بسط ایدئولوژیک نه شرقی نه غربی و گسترش ارزشهای اسلامی مبادرت ورزید.
انقلاب اسلامی به عنوان نقطة آغاز خیزش تفکر اسلامی توانست با شکل‌دهی به قشر جدیدی به نام نخبگان نرم‌افزاری به عنوان تولیدگران اندیشه و تفکر اسلامی به احیای ارزش‌های دینی مبادرت ورزد و با تبیین تلائم و پیوند و سازگاری اسلام، دمکراسی، هویت اسلامی را به مسلمانان بازگرداند و عزت و اعتماد به نفس را در میان آنان ایجاد کند. انقلاب اسلامی توانست با تقویت انگیزة عاملان تهییج حرکتهای مردمی، علاوه بر ایجاد خیزش و بیداری اسلامی، منجر به پیدایش جنبش‌های عظیم اجتماعی گردد. این انقلاب توانست با احیای تفکر دینی در جهان معاصر، تجدید حیات اسلام و بازگرداندن آن به صحنة بین‌المللی سیاست، نشان دادن خصیصة جهانی و سیاسی اسلام، تجدید حیات مذهبی در اغلب کشورهای جهان اسلام در قالب جنبش‌های دینی نو، تشویق حضور مجدد دین در زندگی مدرن و احیای معنادار دین و حیات دینی در زندگی روزمره، دین را به عنوان عامل ثبات و پایداری در عین حرکت‌آفرینی معرفی کند و همتای منطقه و جهان را با نقش دین در حیات بشری آشنا سازد. این مهم موجب گردید اهمیت قدرت اعتقادی برای ارتقای نقش‌آفرینی مسلمانان مضاعف گردد. اسلامگرایی از نقش محوری در مبارزات آزادیخواهان مسلمان برخوردار شود، اسلام در مبارزات انقلابی تمرکز و محوریت یابد، اسلام به عنوان بزرگترین عامل احیاءکنندة روح و تضمین‌کنندة سعادت انسانها معرفی شود و سرانجام تأثیرگذاری معنوی بر نهضتهای اسلامی و مردمی موجبات گسترش بیداری اسلامی را در سراسر جهان اسلام فراهم سازد.
3ـ احیای هویت جهان اسلام: انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دین می‌تواند عنصری تأثیرگذار بر نظام تصمیم‌گیری جهانی قلمداد گردد و جهان اسلام با تکیه بر باورها و هنجارهای بومی از توان و قدرتمندی لازم برای شکل‌دهی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی برخوردار است. انقلاب اسلامی این خودباوری را به ملتهای مسلمان اعطا کرد که می‌توان با شناخت دقیق از فرهنگ اسلامی و باز تعریف آرمانهایی چون استقلال، آزادی، عزت و عدالت و با تکیه بر الگوی تفکر، آگاهی، تصمیم‌گیری و اطلاع‌رسانی باب خلاقیت اسلامی را گشود. انقلاب اسلامی توانست جهان اسلام را به گره زدن مظاهر مدرنیته با سنت‌های دینی فراخواند و انسان را به گزینش نکات مثبت مدرنیته و همخوانی آن با مؤلفه‌های دین و سنت دعوت نماید و راه سومی را عرضه کند که ضمن توجه به تجربیات غرب در بسط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، نقش دین و مؤلفه‌های فرهنگی را بنیان توسعه قرار دهد.
انقلاب اسلامی با اثبات توانایی دین برای حکومتداری و احیای نقش دین به عنوان عنصری
انقلاب اسلامی با تأکید بر توسعه همراه با عدالت توانست قابلیت‌های نرم‌افزاری فرهنگ غنی اسلامی را برای مدیریت تحول در عصر جهانی شدن ارتقاء بخشد
تأثیرگذار بر تحولات جهانی توانست به زنده کردن هویت اسلامی بر اساس پیوند دین و سیاست مبادرت نماید. احیای هویت تمدن اسلامی و نقش‌آفرینی اندیشه اسلامی در عرصة هنجارسازی و گفتمان‌سازی، حکایت از آن داشت که انقلاب اسلامی توانسته است نقش دین را در نظام تصمیم‌گیری منطقه‌ای و بین‌المللی به منصة ظهور رساند. این مهم مرهون بازسازی تمدنی در پرتو انقلاب اسلامی بود که بر شاخص‌هایی از قبیل پیوند دیانت و سیاست، نفی قشریگری و ظاهرگرایی، نفی فساد و فحشاء، اقامه و بسط عدالت اجتماعی، حمایت از مستضعفان و مبارزه با ظلم و جور، حق‌گرایی و برقراری حکومت حق، نفی گرایش‌های اومانیستی و مادی‌گرایانه، نفی انگیزه‌ها و تعصبات قومی، نژادی و ملّی‌گرایانه، تکیه بر قدرت معنوی، تقویت خودباوری، شناخت و آگاهی مسلمانان از ظرفیت‌های بومی، تبیین جهانشمولی و فراگیری اسلام در ابعاد زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان، فراهم آوردن زمینه‌های عملی وحدت و همبستگی جهان اسلام و پرهیز از دامن زدن به اختلافات مذهبی، ایجاد زمینه‌های وحدت اندیشه‌ای و عملی بین پیروان فرق و مذاهب مختلف اسلامی، تأکید بر نقاط اشتراک شیعه و سنی برای وسعت‌بخشی به دامنة وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام، تأکید بر نقش سازندة دین در سیاست و اثبات توانایی آن در به دست گرفتن حکومت، نمایاندن اهمیت انگیزشی اسلام برای حرکت بخشی به مبارزات انقلابی ملتهای مسلمان، محوریت بخشیدن به روحیه اسلامی و انگیزه و هدف اسلامخواهی، اثبات باور قدرت دین و انگیزه‌های مذهبی در مبارزه و انقلاب، احیای جنبش بازگشت به خویشتن در جهان اسلام، احیای اسلام در صحنة زندگی بشری و جوامع انسانی و تبیین جایگاه اسلام در نظریه‌پردازی و تعریف گفتمان غالب در میان نخبگان مسلمان استوار بود.
بدین‌ترتیب، انقلاب اسلامی با پراکندن نور عدالت و معنویت، مبارزه با بی‌عدالتی و تبعیض، نفی جنگ‌افروزی، احیای تفکر اسلامی و نشان دادن قدرت واقعی اسلام به تقویت مجدد عظمت جهان اسلام و تجدید حیات آن در عرصه جهانی مبادرت نماید و با صدور پیام معنوی خود، اعتماد ملتهای مسلمان به آیندة نظام مردم‌سالاری دینی را افزایش بخشد.
4ـ محوریت ثبات منطقه‌ای: انقلاب اسلامی ایران با ایفای نقش سازنده در زمینة بازتولید منافع مشترک منطقه‌ای، مبارزه با تروریسم، توسعه همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، حمایت از روند ثبات منطقه‌ای بر اساس امنیت دسته‌جمعی، تباین الگوی توسعه همه‌جانبه و درونزا، بیداری اسلامی و احیای تفکر و ارزشهای دینی، جایگاه محوری در کمربند طلایی ایران ـ سوریه ـ لبنان در منطقه، الهام بخشی در خاورمیانه بر اساس الگوی مردم‌سالاری دینی، تبیین مدل بومی اصلاحات درونزا در نظام‌های خاورمیانه، بهره‌گیری از قدرت اطلاعاتی و رسانه‌ای برای تبیین پیام عدالت، صلح و عزت، پیروی از الگوی تعامل مؤثر و سازنده با کشورهای اسلامی، اتخاذ دیپلماسی فعال و مؤثر در سیاست خارجی بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت، عضویت فعال و اثرگذار در سازمانهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در جهت ارتقای نقش دین در عرصة تصمیم‌سازی، تقویت راهبرد چندجانبه‌گرایی و نفی سیاستهای یکجانبه‌گرایانه امریکا در منطقه، تلاش در جهت اعتمادسازی منطقه‌ای بر اساس گسترش همکاریهای فرهنگی و رسانه‌ای بین ملتهای مسلمان، تقویت تشکلهای غیردولتی برای همکاری با کشورهای اسلامی در جهت حفظ اصول و ارزش‌های اسلامی و یا تقویت همکاریهای نرم‌افزاری، سرمایه‌گذاری در دیپلماسی عمومی، بهره‌گیری از قدرت نرم‌افزاری در مدیریت افکار عمومی منطقه‌ای و بین‌المللی، اعتبار بخشی به فرآیند اطلاع‌رسانی، خنثی‌سازی جنگ روانی دشمنان در منطقه، تقویت مؤلفه‌های هویت بخش تمدنی، انتقال پیام از طریق وسایل ارتباط جمعی سنتی و مدرن، تصویرسازی و هنجارسازی ارزشی، تقویت جایگاه ایدئولوژی در نظام تصمیم‌گیری منطقه‌ای و جهانی، گسترش همکاریهای سازنده، مؤثر و چندجانبه منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر اساس «منطقه‌گرایی نوین» و ارتقای سطح آگاهی و بیداری ملتهای منطقه، توانست به اتخاذ تمهیداتی خلاق و سازنده برای تبدیل تهدیدها به فرصتها و یا خلق فرصتهای نوین مبادرت ورزد و نشان دهد که در عصر اطلاعات، توجه به قدرت نرم نه تنها موجب افزایش توانایی برای همکاری می‌شود که موجب افزایش تمایل دیگران به حرکت در این مسیر و مآلاً تحقق ثبات منطقه‌ای می‌گردد. در واقع، تعامل مؤثر و سازندة انقلاب اسلامی با دیگر ملتهای جهان موجب شد وجوه و رویکردهای مشترک توسعه یابد، توان انقلاب برای مقابله با چالش‌ها فزونتر گردد و جذابیت پیام انقلاب موج جدیدی را در ملتهای بیدار و آگاه منطقه ایجاد نماید. در این رهگذر، اهتمام انقلاب اسلامی به یافتن مشترکات بشری دینداران و افزایش آگاهی آنان در زمینة گسترش ارتباطات منطقه‌ای و اعتلای ارزش‌های مشترک اخلاقی و تقویت همکاری علمی بین دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشورهای مسلمان، تبیین اندیشة «ائتلاف برای صلح» به جای «اتحاد برای جنگ»، سرعت و عمق‌بخشی به جریان تولید اندیشه اسلامی و تأکید بر توسعه همراه با عدالت توانست قابلیت‌های نرم‌افزاری فرهنگ غنی اسلامی را برای مدیریت تحول در عصر جهانی شدن ارتقاء بخشد.
5ـ جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حمایت از حرکتها و نهضتهای آزادیبخش بویژه در فلسطین از نقش و جایگاه ویژه‌ای برخوردار شد. انقلاب اسلامی ایران با تبیین اینکه «اسلام راه‌حل و جهاد وسیله اصلی است» به مبارزات مردم فلسطین و انتفاضة آنان جنبه‌ای فراملی بخشید و مبارزه با رژیم صهیونیستی را جهانی کرد. اعلام آخرین جمعة ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس از سوی امام خمینی، شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشان از عمق توجه ایران اسلامی به مسأله فلسطین و اعتقاد به حمایت از مبارزات آنان داشت. انقلاب اسلامی ایران توانست با ارتقای بیداری و آگاهی جهان اسلام به آرمان فلسطین، مظلومیت‌های مردم مبارز فلسطین را برملا سازد و از فلسطینیان بی‌پناه در برابر جنایات رژیم صهیونیستی حمایت جهانی به عمل آورد. بدین‌ترتیب، خارج کردن مبارزات ضدصهیونیستی از حصارهای تنگ قومی، عربی، سرزمینی و ملّی‌گرایانه و بخشیدن جنبه‌ای اسلامی و ایدئولوژیک به آن، موجب گردید مبارزات مردم فلسطین ابعاد گسترده‌تری یابد. از اینرو، انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا اسلام مجدداً وارد صحنة مبارزه شده و نهضت فلسطین با محوریت اسلام به مقابله با رژیم اشغالگر صهیونیست تداوم بخشد. در واقع، با پذیرش نمادها و شعارهای انقلاب اسلامی به عنوان اصول اساسی جهاد از سوی گروههای اصولگری اسلامی و تأکید آنان بر شهادت، فداکاری و سلحشوری در راه هدف، انقلاب اسلامی توانست نقش خود را در جهانی کردن مسئله فلسطین و تعمیق مبارزات آزادیبخش اسلامی در فلسطین، مبارزه با صهیونیسم را ابعادی جهانی بخشد و نقش خود را در گسترش بعد مبارزاتی جهان اسلام با رژیم صهیونیستی به منصة ظهور رساند.
ج) در سطح تحلیل بین‌الملل
شرایط بروز قدرت نرم طی سالهای اخیر به شکلی باورنکردنی تغییر یافته است. انقلاب اطلاعات و جهانی شدن، جهان را دستخوش تغییرات بنیادین ساخته است و موجب شکل‌گیری جوامع و شبکه‌های مجازی شده که مرزهای کشورها را در هم نوردیده و همکاریهای فراملّی و عاملان غیرحکومتی را گسترش بخشیده است. قدرت نرم سازمانهای بین‌المللی غیردولتی موجب جلب و جذب شهروندان برای ایجاد ائتلاف‌های بین‌ملّتی شده است. توانایی سهم‌بندی اطلاعات به منبعی مهم در جذب قدرت تبدیل شده است. در این رهگذر، استفاده از کانالهای چندگانه ارتباطی، برخورداری از سنت‌ها و ایده‌های فرهنگی در جهان چندفرهنگی امروز و اعتباری که با ارزش‌ها و سیاستها با توجه به اهمیت گزینه‌ها و انتخاب‌ها افزایش می‌یابد، می‌تواند قدرت یک بازیگر را ارتقا بخشد. منابع قدرت نرم توانسته‌اند از طریق غیرمستقیم به صورت شکل‌دهی به محیط پیرامونی به صورت نرم، آرام و پراکنده، بازیگران را در اجرای سیاست یاری دهند. در این رهگذر، قدرت اطلاعات و بازپروری و پردازش داده‌ها با توجه به حجم و انبوه و گستردگی اطلاعات از اهمیت بسزایی برخوردار است.
با توجه به اهمیت شبکه‌ها و رسانه‌ها به عنوان عوامل تسهیل‌کنندة سیاست‌های بازیگران و گسترش‌دهنده به دیپلماسی عمومی، بازیگران روابط بین‌الملل اتخاذ رویکرد فعال، مبتکرانه و انتخاب‌گر را در فرآیند جهانی شدن در دستور کار خود قرار داده‌اند. در این میان، انقلاب اسلامی ایران با تأثیرگذاری بر قاعده‌مندی‌ها و جریان‌های بین‌المللی، تأکید بر عدالت‌گرایی و نفی تبعیض، انسانی‌تر کردن، منصفانه کردن و عادلانه کردن فضای جهانی و نیز افشای ماهیت سلطه‌طلبانه و غیرانسانی و غیراخلاقی گفتمان غالب بر روابط بین‌الملل، بر ضرورت عرضه کالاهای عظیم فرهنگی و پیامهای درخور توجه در تمدن اسلامی تأکید ورزیده است. انقلاب اسلامی ایران ضمن تأکید بر لزوم آگاهی از ابزارها و تکنیک‌های تبلیغی کارآمد و به روز، بر مخاطب‌شناسی برای موفقیت در عرصة تبلیغات و اهتمام به شناخت تازه از آموزه‌ها و فرهنگهای دیگر و کسب آمادگیهای لازم برای رقابت در جهان چند فرهنگی امروز پای می‌فشرد.
واقعیت آن است که در جهانی که همه از اطلاعات اشباع هستند آنچه از اهمیت برخوردار است اطلاعات نیست بلکه توجه ماست و این توجه طبیعتاً به سمت اطلاعات معتبرتر جلب می‌شود. در این میان، در عصر اطلاعات بازیگری می‌تواند سردمدار دنیای سیاست باشد که در عرصة اعتمادسازی در دنیا پرچمدار باشد. چرا که مشروعیت یک پیام بخش مهمی از قدرت نرم آن را تشکیل می‌دهد و جذابیت آن به قدرت قطعی آن می‌افزاید. در این میدان پیروزمند کسی است که دارای اعتبار است و بتواند با بهره‌گیری از قدرت نرم و تصویرسازی و ارائه وجهه‌ای مطلوب و مناسب به انتقال درست پیام با تکیه بر ساختارهای غیرمادی از جمله اجتماعی، هنجاری و ارزشی و نهادی و عوامل زمینه‌ای چون دین، فرهنگ، تاریخ و هویت اجتماعی مبادرت ورزد. از اینرو شایسته است وجود نرم‌افزاری قدرت بین‌المللی انقلاب اسلامی از جمله به چالش کشیدن هژمونی فرهنگی غرب، گشایش جنبة ثالث در نظام بین‌الملل و پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی مورد مداقه قرار گیرد:
1ـ به چالش کشیدن هژمونی فرهنگی غرب:
انقلاب اسلامی ایران با هدف متحول‌سازی محیط بین‌الملل از رهگذر تحول و دگرگونی در افکار و اذهان و فراهم ساختن شرایط ذهنی برای تغییر قواعد و هنجارهای بین‌المللی توانست با تفکرات رهایی‌بخش خود نظام سلطه را زیر سؤال برد و پیام سیاسی اندیشة استکبارستیزی، استقلال‌طلبی و راهبرد نه شرقی نه غربی را برای جهانیان آشکار سازد. انقلاب اسلامی ایران نه تنها به چالش فکری و سیاسی با غرب مبادرت ورزید که توانست با اتکاء به قدرت نرم‌افزاری خود و باز تعریف نسبت نوین از معنویت و سیاست، الگوی روش زندگی و مدل جدید اجتماعی جایگزین را نمایان سازد.
انقلاب اسلامی با اعطای خودباوری به ملتها مبنی بر توان آنان برای مقابله با سلطه‌گری قدرتهای یکه‌تاز و شکستن قدرت دروغین آنها و دعوت ملتها به خوداتکایی و پایداری در برابر سلطه‌جویی غرب، جریان ثالثی را در نظام بین‌المللی رقم زد و ضمن مقابله با نفوذ سیاسی و فرهنگی آنان توانست مسلمانان را به عزت و افتخار خود آگاه سازد و با تکیه بر فرهنگ مستقل اسلامی، غرب را وادار به عقب‌نشینی در برابر قدرت اسلام نماید. انقلاب اسلامی با پیشتازی در عرصه اندیشه‌ورزی و سیاست‌پردازی و آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی و ترویج گفتمان‌ها و آموزه‌های اسلام، توانست اهمیت جغرافیای فرهنگی جهان اسلام را آشکار سازد و اسلام را به عنوان یک شیوة زندگی و تمدن معنوی در عصر حاکمیت تمدن‌های مادی شرق و غرب معرفی نماید. انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب فکری و فرهنگی، تفکر و اندیشة سومی را در جهان مطرح کرد تا از این رهگذر اعضای ایدئولوژی‌های مادی لیبرالیسم و سوسیالیسم را به چالش کشد. انقلاب اسلامی با داعیة نظم جهانی اسلامی و با دامنه و برد جهانی توانست خود را به عنوان یک نیروی سوم در معادلات جهانی عرضه کند و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان تنها تجربه واقعی مردم‌سالاری دینی معرفی نماید.
به منظور مقابله با تأثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی، امریکا به مقابله نرم‌افزاری با این انقلاب پرداخته است. عملیات نرم‌افزاری از قبیل بهره‌گیری از شبکه‌های ماهواره‌ای برای جهت‌دهی به افکار عمومی جامعه بین‌الملل علیه ایران و سازماندهی ادراک نخبگان سیاسی و گروههای اجتماعی امریکایی در این چارچوب، در راستای سوق دادن فضای اطلاعاتی و اطلاع رسانی امریکا در جهت مقابله با نخبگان سیاسی ایرانی سازماندهی شده است. امریکا با گسترش جدال نرم‌افزاری و مقابله‌گرایی هنجاری با ایران، سازماندهی انگاره‌سازی تهاجمی و الگوی تعارض بر
آمریکا با دامن زدن به اسلام هراسی از رهگذر پیوند دادن بنیادگرایی اسلامی با تروریسم، علیه رهبران سیاسی ایران به جنگ نرم مبادرت ورزیده است
مبنای قالب‌های رسانه‌ای، دامن زدن به اسلام هراسی از رهگذر پیوند دادن بنیادگرایی اسلام با تروریسم، به راه‌اندازی جنگ نرم علیه رهبران سیاسی ایران در راستای کاهش اعتماد جامعه بین‌الملل و تخریب چهرة سیاسی و الگوی رفتاری نخبگان و مقامات اجرائی ایران مبادرت ورزیده است. حمایت از نیروهای شورشگر و اعمال «جنگ کم شدت» (Low intensive war) علیه ایران همگی در راستای تخریب فضای سیاسی و نیز چهره‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران سازماندهی شده است. امریکا با بهره‌گیری از موج «دیپلماسی عمومی» درصدد است به ایجاد تغییر در حس اعتماد مردم به نظام و دگرگونی در فرآیندهای باورپذیری جامعه بپردازد. بنابراین موج جدید مبتنی بر جلوه‌هایی از الگوهای رفتاری و خلق واژه‌های جدید به منظور بسترسازی برای تحقق انگاره‌سازی تهاجمی علیه انقلاب اسلامی تدارک دیده شده است چرا که این انقلاب توانسته است با ماهیت قدرت نرم‌افزاری خود شالودة فکری و هنجاری نظام سلطه را خدشه‌دار سازد.
2ـ گشایش جبهه ثالث در نظام بین‌الملل:
انقلاب اسلامی ایران بر اساس اصل «نه شرقی نه غربی» توانست علاوه بر شکستن ابهت استکبار جهانی و قطع دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورهای مستضعف، پیام و راه ثالثی را به جهانیان عرضه کند که بر استقرار و اجرای عدالت، اجرای قوانین و مقررات الهی، تکیه بر آزادی توأم با مسئولیت انسان در برابر خداوند، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی، مبارزه با کلیة مظاهر فساد و تباهی، تأمین حقوق همه‌جانبه مستضعفان، نفی استعمار و سلطه خارجی در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حمایت از مسلمانان و مظلومان جهان، قوت بخشیدن به قدرت اسلام و مسلمانان، گسترش فرهنگ اسلامی و اعتقادات معنوی در سراسر جهان و تحکیم وحدت امت اسلامی در جهت استقرار عدالت و نفی سلطه قدرتهای استکباری تأکید می‌کرد.
انقلاب اسلامی با ایستادگی در برابر زورگوئیهای قدرتهای شرق و غرب و مقابله با چپاولگران جهانی، حمایت از حرکتهای ظلم‌ستیز و استقلال‌طلبانه، تکیه بر بیداری ملتها و نجات آنان از دنیای سلطه، تشویق ملتها به پیروی از معنویت و فرهنگ انسان‌ساز اسلام، نشان دادن قدرت و انرژی انقلابی اسلام به عنوان نیروبخش‌ترین و با قدرت‌ترین عامل تحرک و پویایی و زیر سؤال بردن هنجارهای نظام بین‌الملل، توانست روابط و معادلات سیاسی جهان را بر هم زند و موجبات تحقق و بروز نظم جدیدی را در مناسبات بین‌المللی فراهم نماید. افزون بر این، تکیه بر ارزشهای انسانی و اسلامی نظیر عفاف، فداکاری، اخلاق، اخلاص و فرهنگ استقلالی به عنوان شالوده‌های فکری و سیاسی اندیشة «نه شرقی، نه غربی» در انقلاب اسلامی، دستاوردی جهانی برای کلیة مسلمانان و مستضعفان جهان و تمامی انسانهای آزادیخواه و استقلال‌طلب محسوب می‌گردید.
بدین‌ترتیب، انقلاب اسلامی ایران توانست عملاً قدرت و قطب سومی را در جهان ایجاد کند. بروز قطب و قدرت سوم در عرصة جهانی به دلیل عدم وابستگی به قطبهای پذیرفته شدة جهانی ناشی از اعتقادات دینی، ایمانی و اسلامی و حمایت و پشتیبانی گستردة مستضعفان جهان از آرمانهای انقلاب بود که توانست نظم تحمیلی مبتنی بر سرمایه‌داری و کمونیسم را بشکند. انقلاب اسلامی با گشایش این جبهة ثالث توانست در جهت صدور پیام انقلاب در ابعاد سیاسی و معنوی تلاش نماید که این مهم ناشی از تقویت وحدت جهان اسلام در عرصة بین‌الملل، تحکیم هویت تمدن اسلامی با توجه به محصور نبودن در قلمروی جغرافیایی خاص، مخاطب قرار دادن مسلمانان و مستضعفان سراسر جهان و بهره‌گیری از جاذبة قدرتمند پیام استقلال‌طلبانة آن بود. انقلاب اسلامی با توجه به ماهیت نه شرقی نه غربی خود توانست ابعاد صدور پیام جهانی انقلاب را با تکیه بر معنویت، استقلال، عدالت و آزادی گسترده‌تر سازد و الگویی ثالث را فرا راه تمامی کشورهای جهان سومی و اسلامی قرار دهد.
از اینرو، انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر اهمیت قدرت نرم‌افزاری توانست قواعد و هنجارهای بین‌المللی را زیر سؤال ببرد و نگرشی ثالث در ساختار نظام بین‌الملل را به ارمغان آورد که بر نفی سلطه و استقلال فکری و فرهنگی ملتهای مسلمان در روابط بین‌الملل استوار باشد. انقلاب اسلامی با تغییر معادلات قدرت در سطح جهانی و با اطلاع‌رسانی پیرامون توان اسلام در احیای مناسبات سیاسی و اجتماعی، توانست جهان اسلام را از حاشیه به متن بکشاند و با آگاهی‌بخشی به افکار عمومی جهانی در مورد نظام سلطه، به متحول‌سازی محیط بین‌المللی مبادرت ورزد و از این رهگذر تعادل قدرت‌ در عرصة بین‌الملل را به نفع کشورهای غیرمتعهد و جهان سومی رقم زند.
3ـ پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی:
انقلاب اسلامی ایران با تبیین اندیشة تحول بر مبنای معنویت و اسلام و احیای دین در سطح جهان توانست ضمن به چالش کشیدن مکاتب مادی و ضد ارزش ساختن سلطه‌گری قدرتهای جهانی به دگرگون سازی معادلات سیاسی بین‌الملل مبادرت ورزد. این رستاخیز فرهنگی که بر همگرایی اسلامی و پی‌ریزی قطب جهانی دنیای اسلام تأکید می‌ورزید توانست پرچمداری مبارزه با تهاجم فرهنگی شرق و غرب را به عهده گیرد و با ارائه تصویری جدید از دین به عنوان مجموعه‌ای از اعتقادات، آمال، اعمال و احساسات حول مفهوم حقیقت‌نمایی سامان یافته که با ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیوند و نسبت مداوم دارد به بازسازی تمدن اسلامی همت گمارد و انقلاب اسلامی توانست ضمن اهتمام به صدور پیام انقلاب، از قدرت نرم‌افزاری اندیشه به عنوان بستری برای تعامل پویا و تبادل سازنده استفاده نماید و بدین‌ترتیب زمینه‌ساز تحقق انقلاب فرهنگی جهانی گردد.
انقلاب اسلامی با ارائه تصویری کارآمد از دین به عنوان پدیده‌ای معنوی، ملموس و پویا و محتوی عبادات، معاملات و سیاسیات و در تعامل با مقوله‌های حق، اقتدار و تکلیف توانست نقش آموزه‌ها و اعتقادات دینی را به عنوان منبع معرفتی و راهنمای زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی به منصة ظهور رساند و توان دین را به عنوان پرچم معنوی مبارزه برای رفع استیلای بیگانگان فراروی بشریت قرار دهد و با شاخصة دین‌باوری و آرمان‌خواهی، دین را به عنوان پدیده‌ای سیاسی و عنصری فرهنگی معرفی نماید.
رشد گفتمان دینی در پی بازخوانی تفکر دینی از سوی انقلاب اسلامی بر اساس تلفیق جمهوریت و اسلامیت موجبات بسط و گسترش کمی و کیفی هنجارهای دینی و ارتقای روند فکری جوامع مسلمان متناسب با تحولات ابزاری و تکنولوژی مدرن گردید. انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم ارتقای توسعه و کارایی عناصر درونی و بومی جوامع اسلامی و ضرورت سازگاری و انطباق پویای آنها با تحولات جهانی و متناسب با مقتضیات زمان، توانست دیدگاهی منطقی و آگاهانه نسبت به واقعیات اعتقادی و تحولات اجتماعی ارائه دهد و با تکامل بخشیدن به مبادی فکری بر اساس نگرش‌های عقلانی، بین نسل جدید و سنت‌های گذشته پیوند برقرار سازد.
از دیگر دلایل پرچمداری انقلاب اسلامی در انقلاب فرهنگی جهانی، ترویج روحیة استقلال‌طلبی در میان مستضعفان بوده است. انقلاب اسلامی با نفی وابستگی به قدرتهای بزرگ شرق و غرب، تکیه بر اسلامگرایی و معنویت باوری، تأکید بر ضرورت احقاق حق ملت‌ها در تعیین سرنوشت خود، بر هم زدن هنجارهای سلطه‌جویانه بین‌الملل و خدشه‌دار کردن معادلات سیاسی و امنیتی قدرتهای بزرگ توانست جایگاه واقعی سیاست غیرمتعهد را بر اساس عزت اسلامی و افتخار جهانی بازنمایاند و استقلال عمل و نظر خود را در تصمیم‌گیری، سیاستگذاری و اجرای سیاست بین‌الملل به منصة ظهور رساند.
مبحث دوم: موانع و راهکارهای ارتقای جایگاه و نقش قدرت نرم در روند تکاملی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران گرچه توانست جایگاه و اهمیت قدرت نرم را با توجه به نقش فرهنگ
انقلاب اسلامی توانست جهان اسلام را از حاشیه به متن بکشاند و تعادل قدرت را در عرصه بین‌المللی به نفع کشورهای جهان سومی رقم زند
و معنویت تبیین نماید لیکن باید از هرگونه افراط و تفریط در این زمینه خودداری ورزد چرا که توجه به نقش قدرت نرم بدون توجه به مقتضیات زمینه‌ای و محیطی آن موجب آرمانگرایی محض می‌شود و نیز غفلت از اهمیت قدرت نرم‌افزاری به عنوان ظرفیت و پتانسیل عمدة انقلاب اسلامی موجبات انفعال و وادادگی را فراهم می‌آورد. از اینرو شایسته است متناسب با تحرک و رشد و پیشرفت جامعه بشری و با آینده‌نگری در خصوص فرصت‌ها و چالش‌های پیش رو به نوآوری و خلاقیت در زمینة سیاستهای فرهنگی اهتمام ورزد. در این راستا، شایسته است نخست به آسیب‌شناسی سیاستهای فرهنگی که ناظر بر ارتقای نقش و جایگاه قدرت نرم است پرداخته شود و سپس راهکارهای تقویت و گسترش توان بهره‌گیری از قدرت نرم مورد مداقه قرار گیرد:
الف) آسیب‌شناسی جایگاه و نقش قدرت نرم در انقلاب اسلامی
در زمرة آسیب‌های سیاست فرهنگی به عنوان خط مشی نرم‌افزاری نظام مردم‌سالار دینی می‌توان به موارد زیر به عنوان موانع فراروی تحقق قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اشاره کرد:
1ـ عدم برنامه‌ریزی جامع و همه‌جانبه‌نگر به دلیل نبود یک ابر سیستم ملّی در برنامه‌ریزی آموزشی و روزمرگی و مقطعی و موقت و شتابان بودن سیاستهای فرهنگی با توجه به عدم هماهنگی سیاستهای فرهنگی با سایر برنامه‌های توسعه کشور و نیز عدم تناسب سیاستهای فرهنگی با جامعه‌شناسی فضای زندگی، آمایش سرزمینی و ژئوکالچر کشور
2ـ عدم تحقق بسترها و زیرساختهای فرهنگی به دلیل عدم هماهنگی میان کانالهای جامعه‌پذیری و فرهنگ‌سازی و توسعه نیافتگی فرهنگی ناشی از تضاد بین نهادهای فرهنگ‌پذیری شامل خانواده، گروههای همسال، گروههای مرجع، رسانه‌ها و مراکز آموزشی و تحصیلی
3ـ سیاستهای تدافعی، سلبی، سلیقه‌ای، سطحی، ظاهرگرا، بی‌ثبات و شتابزده به جای سیاستهای تعاملی، پویا، ایجابی و سنجیده متناسب با پیش‌بینی آیندة فرآیند‌های جهانی و منطبق با شناخت وضعیت طبقات و اقشار اجتماعی در داخل کشور
4ـ سیاست‌زدگی فرهنگی یا استیلای سیاست بر فرهنگ به جای تعامل و همگونی بین چهار حوزة سیاست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد بر اساس نگرش پارسونزی
5ـ آمیختگی فرهنگ با ملاحظات امنیتی به گونه‌ای که با خرده‌فرهنگ‌های قومی و میکروناسیونالیسم برخورد سخت‌افزاری صورت می‌پذیرد بدون اینکه آستانه امنیت، فراتر تلقی شود و همچنین بروز هر ناهنجاری به عنوان مقوله‌ای ضدامنیتی قلمداد می‌شود.
6ـ افراط و تفریط در سیاستهای فرهنگی و برنامه‌ریزیهای آموزشی به گونه‌ای که گاه میزان دروس فرهنگی و دینی در دانشگاهها افزایش می‌یابد و گاه به نام علمی‌گرایی به ترویج غربگرایی اهتمام می‌گردد؛ گاه ایران‌گرایی و اسلام‌گرایی در تقابل با یکدیگر مطرح می‌شود، گاه سیاست‌های فرهنگی داخلی در اولویت قرار می‌گیرد و گاه به دیپلماسی فرهنگی در عرصة بین‌المللی اهتمام فزاینده مبذول می‌گردد.
7ـ تمرکز فعالیتهای فرهنگی در دست دولت به جای واگذاری بخش فرهنگی به نهادهای جامعه مدنی به گونه‌ای که سیاستهای بوروکراتیک موجب پیچیده و غامض شدن و ناکارآمدی و کندی سیاستهای فرهنگی می‌شود.
8ـ دخیل بودن مراکز، نهادها و وزارتخانه‌های مختلف در سیاستهای فرهنگی کشور به گونه‌ای که گاه بین سیاست‌های مؤسسات تأثیرگذار بر سیاست نرم‌افزاری کشور تضاد و ناهمگونی وجود دارد، گاه نوعی بخشی‌نگری بر سیاستهای فرهنگی حاکم می‌شود و گاه نهادهای هم‌عرض که اختلاط کارکردی دارند بر مأموریت‌ها و سیاستهای فرهنگی نظارت می‌کنند.
9ـ نامشخص بودن کار ویژه‌های نرم‌افزاری در سیاست فرهنگی به گونه‌ای که بین تبلیغ به معنای سخن همدلانه و مفاهمه‌آمیز با ارشاد به معنای وعظ و اندرز یکسویه تمیز داده نمی‌شود و بطور کلی فقدان تعریف روشن و توافق شده‌ای دربارة مفاهیم اصلی و مؤثری چون فرهنگ، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی، توسعه فرهنگی، مدیریت فرهنگی، نظارت فرهنگی و مسئولیت فرهنگی.
10ـ عدم تناسب بین سیاستهای اعلامی و اعمالی به دلیل عدم محاسبه ظرفیتها قبل از بیان وعده‌های سیاسی فرهنگی، شعارزدگی، فرصت‌طلبی ایدئولوژیک و اعلام طرحها قبل از تأمین بودجه‌ها و منابع مالی مورد نیاز
11ـ حاکمیت نگرش کمّی به مقوله‌های فرهنگی به گونه‌ای که کیفیت فدای کمیت، ارائه آمارها و بیلان‌های عملکردی می‌شود و بطور کلی فقدان روش مناسب جهت ارزیابی و سنجش مستمر تحولات فرهنگی و اجتماعی و میزان و محدودة تأثیر فعالیّت‌های فرهنگ در جامعه
12ـ حاکمیت دیدگاه لیبرالیستی در حوزة معرفت‌شناسی اسلامی با عناوینی چون پست مدرنیسم با توجه به سیاستهای نرم‌افزاری قدرتهای بزرگ که با ابزارهای ماهواره‌ای و فناوریهای ارتباطی در صدد تحمیل شیوه زندگی غربی به جوامع در حال توسعه هستند و نیز با توجه به برنامه‌ریزی قدرتهای فرامنطقه‌ای برای فروپاشی اجتماعی از رهگذر اندلسیزه کردن فرهنگ ملّی و استحالة هویت ملّی
13ـ ناهماهنگی بین سطوح محلّی، ملّی، منطقه‌ای و بین‌المللی در سیاست فرهنگی با توجه به عدم تفکیک سطوح تحلیل و نیز نبود برنامه‌ریزی جامع مبتنی بر هماهنگی کارکرد نهادهای دولتی، شبه‌دولتی و غیردولتی متکفل در امور فرهنگی
14ـ آسیب‌ها و ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از فقر، فساد و تبعیض که منجر به بی‌ثباتی و ضعف فرهنگی می‌گردد.
15ـ انفعال و خودباختگی روشنفکران سکولار و غربزده نسبت به فرهنگ غربی و غفلت آنان از تهاجم فرهنگی از بیرون و درون کشور
16ـ فقدان برنامه‌ریزی در نظام آموزشی کشور در جهت اسلامی شدن محیط دانشگاهها و آموزش و پرورش و احتمال دوری مراکز آموزشی از فرهنگ و ارزشهای استقلال‌طلبانة انقلاب اسلامی
17ـ عدم نظارت عمومی و ملّی یا سازمانی به صورت واقع‌بینانه و هماهنگ بر روند اجرای مأموریت‌های فرهنگی توسط سازمانها و نهادهای ذیربط و عدم تلاش لازم هماهنگ‌ساز توسط نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی کشور
18ـ فقدان راهبرد مناسب و کارآمد در جهت به کارگیری همة توانائیهای فکری و فرهنگی کشور و نیز فقدان سیاست منسجم فرهنگی برای رشد خلاقیت‌های فردی و مشارکت‌های جمعی و گروهی فرهنگی
19ـ افزایش تبلیغات رسانه‌های غربی علیه اسلام جهت ایجاد جو اسلام هراسی در جوامع خویش از رهگذر تبلیغ مواردی چون پیوند بنیادگرایی اسلامی با تروریسم، عدم سازگاری اسلام با دمکراسی و استفاده ابزاری از دین در کشورهای اسلامی و بطور کلی القای برداشت‌های نادرست از برخی مفاهیم دینی
20ـ برداشت‌های غلط و یکسویه از فرهنگ بر مبنای تلقیات شخصی و گروهی و یا سلایق سیاسی و یا باورهای خاص خود و یا اهداف و منافع فردی و گروهی
21ـ فقدان سیستم مناسب ارزیابی و کنترل کیفی عملکردهای فرهنگی در داخل کشور و نیز ارزیابی فعالیتهای فرهنگی بین‌المللی و تأثیرات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای مختلف و بطور کلی روشن نبودن مفهوم و محدودة نظارت بر فعالیتهای فرهنگی به دلیل نقص و نارسایی در تشکیلات، طرح و منابع فعالیتهای فرهنگی
22ـ وجود شکاف بین مدیریت‌های فرهنگی و مراکز تحقیقاتی و بطور کلی بی‌توجهی به امر مطالعه و پژوهش در امور و فعالیت‌های فرهنگی و نیز روزمرگی و عمل‌زدگی ناشی از فراموش نمودن آموزش و تحقیق در عرصة مدیریت فرهنگی
از آسیبهای سیاست فرهنگی به عنوان خط‌مشی نرم‌افزاری نظام مردم‌سالاری دینی، عدم تناسب بین سیاستهای اعلامی و اعمالی، شعارزدگی و اعلام طرحها قبل از تأمین بودجه و منابع مالی مورد نیاز است
ب) راهکارهای تقویت و گسترش توان بهره‌گیری از قدرت نرم در انقلاب اسلامی
به نظر می‌رسد بهترین راه ارتقای توان بهره‌گیری از قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اهتمام به اصلاح مدیریت فرهنگی در کشور باشد. این مدیریت باید دارای ویژگی‌هایی از قبیل طراحی برای پیشبرد سیاستهای فرهنگی، اجرایی کردن سیاست‌های فرهنگی به صورت صریح و روشن، هماهنگی و سازگاری بین سیاستهای فرهنگی در سطوح محلّی، ملّی، منطقه‌ای و بین‌المللی و نیز بین سطوح دولتی، غیردولتی یا شبه‌دولتی نهادهای اجتماعی و فرهنگی باشد. افزون بر این، مدیریت‌های فرهنگی باید از ویژگی‌های مطلوب در حوزة تمایلات و گرایش‌ها، اندیشه‌ها و آگاهیها، رفتارها و کارکردها، بینش‌ها و نگرش‌ها برخوردار باشد. در این زمینه می‌توان به برخی راهکارها برای ارتقای سیاست فرهنگی کشور و توان نرم‌افزاری انقلاب اسلامی اشاره کرد:
1ـ هماهنگی میان سیاستهای فرهنگی بخش دولتی و غیر دولتی، سازگاری، هماهنگی و همسویی بین سیاستهای فرهنگی در سطوح مختلف محلّی، ملّی و منطقه‌ای، تطابق سیاستهای اعلامی با سیاستهای اعمالی در عرصة فرهنگی و تطبیق ساختارهای اجتماعی با اهداف و سیاستهای فرهنگی
2ـ مشخص کردن ضوابط و قوانین حاکم بر سیاستهای فرهنگی، صراحت و روشنی در سیاستهای فرهنگی، کارآمدسازی ساختار و تشکیلات فرهنگی، ارتقای تعامل سازمند میان کارکنان درون سازمانی و برون سازمانی دستگاههای فرهنگی و بطورکلی اصلاح ساختار و کارکرد بخشهای فرهنگی کشور
3ـ ایجاد انگیزه و تشویق فعالیتهای فرهنگی در ابعاد اجتماعی، راهبردی، مالی و رسانه‌ای به منظور زمینه‌سازی برای بروز ابتکارات، نوآوریها، خلاقیت‌ها و سیاست‌های نوین فرهنگی
4ـ برنامه‌ریزی جامع و فرابخشی و طراحی فرهنگی با در نظر گرفتن اصول ارزشی، امکانات و تسهیلات و ابزارهای موجود و ارادة مردم و نخبگان و نیز تدوین سیاستهای فرهنگی جامع، صریح، روشن و هدفمند بر اساس ملاحظات فرهنگی جامعه داخلی و بین‌المللی به دور از استیلای سیاست بر فرهنگ ملّی و بطور کلی نهادینه‌سازی نگاه راهبردی مسئولان کشور به اولویت برنامه‌های فرهنگی
5ـ ایجاد وفاق بین نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی به منظور برقراری وحدت و ثبات سیاسی و فکری در جامعه و سرمایه‌گذاری در ایجاد و گسترش مشارکت جمعی بر اساس تقویت ارزش‌های مشترک فرهنگی و نیز توزیع گستردة برخی مفاهیم و واژه‌های فرهنگی و مفهوم‌سازی ارزشی
6ـ تقویت آموزش در جهت ترویج و گسترش فرهنگ عمومی کمال‌جویی، علم‌طلبی، صداقت و سلامت و ارتقای آگاهیهای مدیران و کارکنان نهادهای فرهنگی به منظور تحقق ابر سیستم ملّی فرهنگی و آموزشی در راستای ترجیح منافع ملّی بر منافع فردی و جناحی، جامعه‌پذیری ارزشی و تقویت استقلال فرهنگی و فرهنگ استقلالی
7ـ ترجیح کیفیت و اصالت دادن به آن با توجه به میزان اثربخشی فعالیتهای فرهنگی و شناخت ابعاد آگاهی بخشی و اندیشه‌ورزی در سیاستهای فرهنگی به منظور بسترسازی برای تسهیل و تقویت امور برنامه‌ریزی، نظارت و ارزیابی فعالیتهای فرهنگی متنوع و تکثر و افزایش تحرک و اجتهاد فرهنگی
8ـ گسترش میزان تبادل فرهنگی میان بخشهای دولتی و غیردولتی در جهت افزایش تحرک فرهنگی ـ اجتماعی و اعتلای روحیة تحقیق و ابتکار و ارتقای دانش و آگاهی عمومی بر اساس مبادله و مرابطة فرهنگی میان نهادهای دولتی و غیردولتی
9ـ هماهنگ‌سازی بین سیاستهای دارای فصل مشترک و روابط متقابل آشکار از جمله ایجاد
از راهکارهای تقویت و گسترش توان بهره‌گیری از قدرت نرم، ترویج و تحکیم آموزه‌های مکتب اسلام و اندیشه حضرت امام در باور و عمل مسئولان و آحاد جامعه است
همبستگی نزدیک بین سیاست فرهنگی و توسعه ملّی، آموزش و پرورش، نظام ارتباطات و اطلاع‌رسانی جمعی، ملاحظات زیست‌محیطی و نظام اداری و اجرایی کشور
10ـ توجه به عوامل بروز دگرگونیها و تغییرات فرهنگی شامل توسعه آموزش، تقویت نقش رسانه‌های جمعی، رشد جمعیت و شهرنشینی، آمایش سرزمینی، تغییرات ارزش فردی و جمعی، اصلاح نظام بوروکراسی و افزایش سهولت دستیابی به وسایل ارتباطی بین‌المللی
11ـ اهتمام به مدیریت متنوع، منعطف، پویا، شبکه‌ای، چند بخشی، میان رشته‌ای، مشارکت‌گرا، کارآمد، برنامه‌ریز، خلاق و با ثبات رأی.
12ـ محوریت قانون و قانونگرایی در تمامی کنش‌های فرهنگی و رفتارهای اجتماعی، رعایت حقوق شهروندی و منزلت و کرامت انسانی و حیثیت اجتماعی و پرهیز از بروز بحران‌ها و تنش‌های قومی
13ـ بها دادن به توسعه فرهنگی و تنوع‌یافتگی با اهتمام به نقش نهادهای واسط اجتماعی و فرهنگی و نهادینه شدن مشارکت فرهنگی و فرهنگ مشارکتی به عنوان سرمایه اجتماعی
14ـ اتخاذ سیاستهای متعادل و متوازن به گونه‌ای که بین هویت اسلامی و هویت ایرانی، بین امنیت و آزادی و بین آرمانگرایی و واقع‌گرایی تلائم برقرار شود و امکان ارائه جامعه‌ای الگو، الهام‌بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام فراهم آید.
15ـ طراحی، برنامه‌ریزی و آینده‌نگری فرهنگی بر اساس قواعد وسع و تدرج، تفکیک اصول از فروع، تقدم و اولویت بخشی به عناصر دینی و ارزشی، توجه به ظرفیت‌ها و واقعیت‌های اجتماعی و امکانات و ابزارهای فرهنگی و ارزشی و بسترسازی برای سرمایه‌گذاری در بخش فرهنگی به گونه‌ای که بخش فرهنگ نه تحت استیلای سیاست که در پیوند و ارتباط مداوم و مستمر با آن به عنوان حوزه‌ای مستقل باشد.
16ـ ترویج و تحکیم آموزه‌های مکتب اسلام و اندیشه حضرت امام در باور و عمل مسئولان و آحاد جامعه، بسیج دستگاههای تعلیم و تربیت کشور و تحرّک جدی و تلاش عمیق و هماهنگ آنان در جهت گسترش ارزشهای و هنجارهای بومی و تقویت فرهنگ بسیجی شامل فرهنگ ایثار، شجاعت، عزت‌نفس، تواضع، اخلاص، تسلیم و بندگی در برابر خدا، غیرت و حیا، حق‌مداری و مسئولیت‌پذیری
17ـ تحرک فعال نهادهای فکری، آموزشی، تبلیغاتی و فرهنگی در جهت ارتقای قدرت نرم‌افزاری ایران از رهگذر تصویرسازی مثبت رسانه‌ای، تحرک سازمان‌یافتة نرم‌افزاری، نظریه‌پردازی و اندیشه‌ورزی و تقویت جنبش نرم‌افزاری در حوزه‌های فردی و اجتماعی
18ـ تلاش مسئولان و مدیران سیاسی و فرهنگی در جهت ارتقای بنیادهای فکری و رفتاری و ایجاد و تقویت روحیة خودباوری، اعتماد به نفس و استقلال‌خواهی و سرمایه‌گذاری اجتماعی در جهت تحکیم و حفظ عصمت، سلامت نفس و عفت عمومی و سالم‌سازی فضای عمومی و فرهنگی جامعه در جهت رشد و ترویج فضائل اخلاقی و انسانی در جامعه و پرورش روحی و معنوی سرمایه‌های انسانی در کشور و بطورکلی تقویت فرهنگ شعور و فراجمعی مشترک از طریق تأکید بر مشترکات فرهنگی بویژه اسطوره‌های ادبی، فرهنگی، علمی و سیاسی در حوزة تمدنی ایران و اسلام
19ـ اتخاذ راهبرد تبیینی، پویا، کیفی، شفاف و آگاهی‌بخش، ایجاد موج فرهنگی با ابداع واژه‌های فرهنگی و استفاده از ادبیات و واژگان مناسب، نو و روزآمد، اندیشه‌ورزی و مفهوم‌سازی و زایش اندیشه بر اساس زمان آگاهی در عرصة شناخت و زمان‌‌بندی در عرصة ملل و آفرینندگی و جهت‌دهندگی فرصت، توجه به افکار عمومی بر اساس تبلیغات صحیح و تصویرسازی مناسب
20ـ توجه به دیپلماسی غیردولتی در عرصة فرهنگ، تبلیغات، اطلاعات و ارتباطات و بهره‌گیری از دیپلماسی عمومی و فرهنگی از طریق تقویت رسانه‌ها و وسایل ارتباط‌جمعی به منظور تجدیدنظر در نحوة بیان مواضع بر اساس اصول تدرج و وسع و ساده‌زیستی مفاهیم و واژه‌های ثقیل برای درک پیام‌های انقلاب اسلامی توسط دیگران و تلاش برای انتقال مفاهیم به صورت زیبا و جذاب در راستای ارتقای توان تغییر در ذهنیت دیگر بازیگران و تلاش برای زدودن چهرة افراطی‌گری از اسلام و خرافه‌زدایی از دین
نتیجه‌گیری
با عنایت به آنچه گذشت مشخص گردید که انقلاب اسلامی با تکیه بر قدرت نرم‌افزاری بویژه ارزش‌هایی چون ایثار، شهادت‌طلبی، معنویت‌گرایی، عدالت‌باوری، حق‌گرایی و استقلال‌طلبی توانست ضمن ایجاد تحول فرهنگی در سطح داخلی، به احیای خودباوری دینی و بیداری اسلامی در عرصه منطقه‌ای و تأثیرگذاری بر مناسبات جهانی بپردازد و اقتدار نرم‌افزاری خود را در عرصة بین‌المللی به منصة ظهور رساند. در واقع، انقلاب اسلامی با حمایت از مسلمانان و مستضعفان جهان و نیز نهضتها و حرکتهای آزادیبخش توانست به احیای مجدد عظمت و شکوه تمدن اسلامی در عرصة بین‌الملل همت گمارد. انقلاب اسلامی توانست به عنوان انقلابی واقعی، مردمی، مترقی و اصیل و دارای نیروی عظیم معنوی در جهان نوین و با تبیین پیام وحدت و قدرت جهان اسلام چهرة حقیقی قدرت نرم‌افزاری خود را بر جهانیان نمایاند، با پیام معنوی و اخلاقی خود به عنوان انقلابی نیرومند تمامی معادلات جهانی را درهم شکند و با گشودن جبهه‌ای ثالث در نظام بین‌الملل فارغ از سلطه قدرتهای استکباری، نظم نوین نرم‌افزاری را در روابط بین‌الملل رقم زند.
منابع:
1ـ اسپوزیتو، جان. ال، انقلاب اسلامی ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیر شانه‌چی، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1383
2ـ افتخارزاده، محمودرضا، ایران، آیین و فرهنگ، تهران: انتشارات رسالت قلم، 1377
3ـ ژیرار، اگوستین، توسعه فرهنگی: تجارب و خط‌مشی‌ها، ترجمة عبدالحمید زرین‌قلم، پروانه سپرده و علی هاشمی گیلانی، تهران: مرکز پژوهشهای بنیادی، 1372
4ـ سلطانی، قاسم، نقش فرهنگ در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، رساله ارتقاء مقام به دبیر سومی، وزارت امور خارجه، پاییز 1376
5ـ شعاعی، محمدعلی، آشنایی با مفاهیم فرهنگی و روابط فرهنگی، تهران: نشر دفتر مطالعات و تحقیقات فرهنگی بین‌الملل، 1374
6ـ شنایدر، سوزان سی و بارسو، ژان‌ لوئی، مدیریت در پهنة فرهنگ‌ها، ترجمه سیدمحمد اعرابی و داود ایزدی، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1379
7ـ فردرو، محسن و یعقوبی، رضا، راهبردهای فرهنگی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378
8ـ گل‌محمدی، احمد، جهانی شدن فرهنگ و هویت، تهران: نشر نی، 1381
9ـ منتظر قائم، محمدمهدی، «رسانه‌های جمعی و هویت»، فصلنامه مطالعات ملی، تهران: تابستان 1379، شمارة 4، فصل 27 ـ 251
10ـ منصوری، جواد، فرهنگ، استقلال و توسعه، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، 1374
11ـ نای، جوزف، «مزایای قدرت نرم»، همشهری دیپلماتیک، شمارة 56، 25 تیر 1384، صص 11 ـ 10
12ـ وایت، برایان، «دیپلماسی و فرهنگ»، نامه فرهنگ، سال 13، دورة سوم، بهار 1382

تبلیغات