چکیده

امروزه مبحث ذهن، مدیریت و کنترل آن، از مباحث مهمی است که مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است و برای در اختیار گرفتن آن، راه کارهای مختلفی ارائه شده است. دعا، یکی از راه کارهای دین برای برون رفت از قالب های فکری است که انسانِ هویت فکری گرفتار آن است. انسانِ هویت فکری، انسانی است که اسیر من های متضادی است که بر اثر تربیت خانوادگی و اجتماعی، ذهن به عنوان «ارزش» به او تحمیل می کند. در صورتی که آنها مبنای واقعی نداشته و بر پایه برداشت فرد از واقعیت و بر اساس توهم و پندار در ذهن وی شکل گرفته است. رابطه دعا و ذهن، یک رابطه متقابل و دوطرفه است و همین امر، ضرورت این پژوهش را بیش از پیش روشن می سازد. در این مقاله، ضمن تبیین مباحث کنترل ذهن بر اساس کتاب «تفکر زائد» از محمدجعفر مصفا تلاش شده است تا به با رویکردی توصیفی - تحلیلی نشان دهد که به وسیله دعا می توان با واقعیت پدیده های هستی رو به رو شد و آنها را آن گونه که هستند به نظاره نشست و با توجه و تمرکز بر قدرت مرکزی عالم هستی یعنی، قدرت خداوند می توان ذهن را از تشتت و پراکندگی رها ساخت؛ پس از رها شدن ذهن است که می توان شرایط استجابت دعا همچون انقطاع الی الله و مقام رضا را نیز در قلب به وجود آورد.

تبلیغات