آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

در اعصار طلایى تمدن اسلامى، در مواجهه مسلمانان با علوم یونانى، گونه اى معرفت اسلامى به وجود آمد. یکى از موضوعاتى که امروزه، درزمینه علوم انسانى غربى و اسلامی سازى علم، اهمیت فوق العاده اى دارد، بازخوانى این تجربه و چگونگى پیدایش معرفت اسلامى است. در پاسخ به این پرسش که «علم اسلامى چگونه ممکن است؟»، رجوع به این پیشینه به رهیافتى نو می انجامد. یکى از تجربه هاى ماندگار و موفق مسلمانان که تا به امروز نیز، به عنوان سنتى دیرپا تداوم یافته، فلسفه اسلامى است. ازسوی دیگر، می توان ابن سینا را چهرۀ برجسته و فلسفى تمدن اسلامى در قرون طلایى تمدن مسلمانان دانست. مرورى بر نظام فلسفى او می تواند تحول دریافت مسلمانان از فلسفه یونانى و نوآورى ایشان را در این فلسفه نشان دهد. در نظام فلسفى ابن سینا، ازسویى با مفاهیم جدید و ازسوی دیگر، با تغییر در معناى مفاهیم سنتى مواجه ایم که خود، نشانه ظهور پارادایمى جدید است. علت فاعلى، به عنوان علت ایجادى، حدوث ذاتى به عنوان مناط احتیاج به علت و نیز تفکیک میان وجود و ماهیت در ممکنات، ازجمله مفاهیم کلیدى در نظام حکمت اوست. این مفاهیم در قیاس با فلسفه ارسطو، مفاهیمى جدید به شمار می رود. در این مقاله، برخى مفاهیم جدید در نظام حکمت سینوى را مرور می کنیم؛ سپس نشان خواهیم داد که ابن سینا با شناخت فلسفه یونانى کوشیده است نظام حکمى جدیدى بنیان نهد. این نظام جدید، ریشه در باورهاى دینى دارد و جعل مفاهیم و تصرف در مفاهیم سنتى، بدون وجود نگاهى دینى میسر نبوده است. درواقع، ابن سینا مادۀ تفلسف خویش را از عالم یونانى اخذ می کند؛ ولى با نبوغ خاص خویش، فلسفه یونانى را در بستر آموزه هاى دینى بازتفسیر کرده و به آن، صورتى دینى می بخشد که از آن، به فلسفه اسلامى تعبیر می کنند.

تبلیغات