آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

چندجانبه گرایی راهبردی آمریکا در دوران باراک اوباما براساس ضرورت های ائتلاف منطقه ای و بین المللی شکل گرفته بود. به قدرت رسیدن ترامپ، منجر به تغییر در الگوهای تاکتیکی ایالات متحده با بازیگران منطقه ای همانند اتحادیه اروپا و پیمان آتلانتیک شمالی شده است. ترامپ تلاش دارد تا از سازوکارهای مربوط به «چندجانبه گرایی تهاجمی» در حوزه فعالیت های پیمان آتلانتیک شمالی استفاده نماید. چندجانبه گرایی تهاجمی دارای این ویژگی است که نهادهای راهبردی گذشته حفظ شده، اما از سازوکارهایی استفاده می شود که مبتنی بر نقش محوری ایالات متحده خواهد بود. چنین فرآیندی به منزله مشارکت کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی در فضای کنش تهاجمی برای مقابله با «تهدیدات نوظهور» محسوب می شود. تهدیدات نوظهور ناتو از یک سو مبتنی بر نیروهای آشوب ساز به ویژه داعش خواهد بود. از سوی دیگر، ساختار جدید ناتو در سال 2016 مبتنی بر «سازماندهی نیروهای واکنش سریع» بوده است. پرسش اصلی مقاله بر این موضوع تأکید دارد که: «راهبرد ناتو در دوران ریاست جمهوری ترامپ دارای چه ویژگی های کنش تاکتیکی و راهبردی خواهد بود؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «ناتو در انجام مأموریت های راهبردی خود ناچار است تا از سازوکارهای مربوط به اقدامات اطمینان ساز، ارتقاء قابلیت ها و پاسخگویی برای مقابله با تهدیدات استفاده نماید.». در تبیین مسئله مقاله از «رهیافت نئورئالیسم تهاجمی» استفاده شده است. 

Trump's Invasive multilateral ism in NATO's Strategic Action

US President D. Trump insists the "honest" European contribution to the Transatlantic alliance and, notably, to fulfill the obligation to increase military spending to 2% of GDP by 2024. D. Trump removes it into a category of unconditional obligations. In Europe, fears have increased that it can provoke the erosion of the American role and guarantees, weakening Transatlantic unity and NATO’s role, disunite the European allies themselves. Yet, the European allies are hardly willing and able to increase their real defense budgets, so the "2% issue" has challenged the US-European relations, American "responsible leadership" and the NATO coherent policy

تبلیغات