آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۵

چکیده

در دیالوگ منون افلاطون به مساله ای اشاره می کند که امروزه نزد معرفت شناسان به مساله ارزش معرفت مشهور گشته است. این مسئله ریشه در دو مقدمه پذیرفته شده در حوزه معرفت شناسی دارد. بر اساس مقدمه نخست، معرفت به طور کلی به باورِ صادقِ موجه یا تضمین شده تعریف می شود. مقدمه دوم نیز به این نکته اشاره دارد که ارزش توجیه یا تضمین، حداقل در ظاهر امر بر گرفته از ارزش باور صادق و در نتیجه قابل فروکاستن به ارزش صدق است. لیندا زاگزبسکی از جمله معرفت شناسانی است که با مبنا قراردادن این دو مدعی شده است که بسیاری از نظریه های معرفت شناختی قادر به گذر از دام معضل ارزش نیستند. از نظر زاگزبسکی نظریه های برون گرا و بالطور اخص نظریه های اعتمادگرا به دلیل استفاده از مدل دستگاه-فرآورده دچار معضل بلعیدن هستند که طبق آن ارزش یک باور خاص که از طریق یک فرآیند قابل اعتماد حاصل می شود، توسط ارزش صدق بلعیده می شود. پیشنهاد زاگزبسکی برای تبیین ارزش معرفت، بازنگری در رابطه ی دانسته و داننده است. از نظر وی همان گونه که افعال به واسطه ی انگیزه های فرد دارای ارزش مضائف می شوند، باورها نیز به واسطه ی انگیزه های معرفتی شخص ارزشی مضائف از ارزش صدق کسب کرده و به مرحله معرفت می رسند. به عقیده ی وی عشق به حقیقت مبنایی ترین و اساسی ترین انگیزه ای است که سبب ارزشمند شدن معرفت می شود. هرچند تبیین زاگزبسکی به نظر دچار معضلی نشده است که متوجه نظریه های اعتمادگرا است، با این حال در معرض نقدهای جدی دیگری است که در نوشتار حاضر سعی شده است به بخشی از آن پرداخته شود.  

Value of Knowledge in Zagzebski's Point of View

Value of Knowledge in Zagzebski's Point of View

تبلیغات