آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

 
عصرى که ما در آن زندگى مى کنیم, عصر گسترش سریع علوم و نشر اطلاعات علمى از طرق مختلف است که از این رو دستیابى به اطلاعات فشرده امرى ضرورى است که باید از زیاده گویى و صرف وقت زیاد براى یافتن مطالب جلوگیرى کرد.
در حال حاضر به جاى آن که از مقالات مفصل و عبارات و واژه هاى مرکب و طولانى استفاده شود, روش هایى از قبیل استفاده از چکیده نویسى, نمایه و اطلاعات گزیده به کار گرفته مى شود که محققان ضمن آن که از تازه ترین اطلاعات با خبر مى شوند, در وقت آنها صرفه جویى شده, به راحتى مى توانند به مطالب علمى مورد نظر خود دست یابند.
اصطلاح نامه (تزاروس) بهترین راه براى دریافت اطلاعات و تنظیم مناسب آنها است; به خصوص در صورتى که این اطلاعات انبوه به رایانه سپرده شود و از ساختار منظم اصطلاح نامه ـ که با منطق کامپیوترى هم خوانى دارد ـ استفاده شود, سرعت و دقت ماشین را چند برابر کرده, از ریزش و یا کاهش اطلاعات مطلوب پیش گیرى مى کند. و پژوهش گران سریع تر و بهتر به اطلاعات مورد نیاز خود دست خواهند یافت.
از مشهورترین اصطلاح نامه ها, اصطلاح نامه یونسکو (unesco thesaurus) (با ویرایش هاى مختلف) درباره اطلاعات علمى و فنى, اصطلاح نامه اریک (thesaurus of Eric) درباره تعلیم و تربیت و در زبان فارسى, اصطلاح نامه هاى فرهنگى فارسى (اصفا) در مقوله هاى فرهنگى آموزش و پرورش, ارتباطات, اقتصاد, جامعه شناسى, جغرافیا, روان شناسى, کتابدارى, اطلاع رسانى و … است و اصطلاح نامه نظام مبادله اطلاعات (نما) که ترجمه اصطلاح نامه اسپاینز است.
با توجه به گستردگى علوم اسلامى, ضرورت تدوین اصطلاح نامه در حوزه هاى مختلف علوم اسلامى, امر مشهودى بود که مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى (پژوهشگاه) وابسته به دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم, در این مسیر نخستین قدم را پیش نهاد و تدوین این پروژه بزرگ را پذیرفت.
هم اکنون اصطلاح نامه هاى علوم قرآنى, فلسفه اسلامى, کلام اسلامى به پایان رسیده و در دسترس پژوهشگران است. اصطلاح نامه هاى منطق, علوم حدیث, اخلاق اسلامى و فقه نیز در حال تدوین است که بزودى در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت. اصطلاح نامه اصول فقه نیز یکى دیگر از طرح هاى این مرکز است که در سال 1378 در قالب کتابى عرضه شده است.1 این طرح در واحد اصطلاح نامه علوم اسلامى به همت گروه اصطلاح نامه اصول فقه سامان یافته است.
تعریف اصطلاح
اصطلاح (term) واژه یا عبارتى است که در مواردى خاص, معناى کاملاً دقیق و محدود را بیان مى کند و یا ویژه علم, هنر, حرفه, تجارت یا موضوعى خاص باشد.2 در اصطلاح نامه, علاوه بر ثبت روابط اصطلاحات به برقرارى روابط میان (کلیدواژه ها) نیز پرداخته مى شود.
تعریف کلیدواژه
کلید واژه (keyword) کلمه مهمى از یک عنوان یا از یک متن است که به عنوان اولین کلمه یک شناسه در نمایه سازى یا فهرست به کار برده مى شود. در عرف اطلاع رسانى, کلید واژه به اصطلاحاتى اطلاق مى شود که از مدارک, عناوین کتاب, یا مقاله, چکیده و دیگر متون اطلاعاتى استخراج مى گردند و پایه نمایه سازى قرار مى گیرند.
تعریف اصطلاح نامه
اصطلاح نامه 3, مجموعه اصطلاحات استاندارد, گزیده شده و نظام یافته اى است که بین آنها روابط معنایى و رده اى, یا سلسله مراتبى برقرار است و توانایى آن را دارد که موضوع آن رشته را با تمام جنبه هاى اصلى, فرعى و وابسته به شکل نظام یافته و به قصد ذخیره و بازیابى اطلاعات و مدارک و مقاصدِ جنبى دیگر عرضه کند4, و از نظر ساختارى, گنجینه واژگان کنترل شده و سازمان یافته در یک زمینه خاص مى باشد و حامل حداکثر اطلاعات با اقل ضایعات است.5
ساختار اصطلاح نامه اصول فقه
این مجموعه در یک مقدمه 38 صفحه اى و سه بخش تدوین گردیده است: در مقدمه از تعریف اصطلاح نامه, اهداف کاربردى, تاریخچه و ویژگى هاى آن, فرق اصطلاح نامه با واژه نامه, لغت نامه, سر عنوان موضوعى و نمایه و مباحثى پیرامون اصطلاح نامه هاى انگلیسى و فارسى, اصطلاح نامه علوم اسلامى در قسمت هاى مختلف و اطلاعات مفید و سودمندى درباره اصطلاح نامه اصول فقه و … سخت رفته است.
بخش اول, نمایش الفبایى اصطلاحات است که صفحات 39 تا 266 کتاب را به خود اختصاص مى دهد. در این بخش, اصطلاحات پذیرفته شده به ساده ترین شیوه (الفبایى) به نمایش گذاشته شده است. بدین ترتیب مى توان با دانستن نام یک اصطلاح به جایگاه آن در این علم پى برد.
آگاهى و پى بردن به این روابط بین اصطلاحات, بسیار مفید مى باشد و در واقع ظرافت اصطلاح نامه و سختى آن در همین بخش از کار است. در واقع اصطلاح نامه نویس با استمداد از تخصص خود, روابط6 منطقى بین اصطلاحات را ایجاد مى کند. در این قسمت همراه هر اصطلاح مرجّح (اصطلاحى که نسبت به مترادفات خود رجحان دارد) اصطلاحات رأس, وابسته اعم, اخص, غیرمرجّح, یادداشت دامنه7 و توضیح گر8 آورده شده است;
مانند:
ادله
ى.د: مراد ادله احکام (مقابل اصول عملیه) مى باشد.
بج: ادله اجتهادى
ادله محرزه
اصل (دلیل)
حجت (اصول)
دلیل
دلیل محرز
ا.ع: اصول فقه
ا.خ: ادله اربعه
ادله اولى
ادله ثانوى
ادله شأنى
ادله شرعى
ادله فعلى
ادله قطعى
ادله لبّى
ادله لفظى
سیره

ا.و: حجت (لغت)
حجت (منطق)
حجیّت
سببیّت (امارات)
طریقیت
قواعد
مذاهب شریعت
مناسبت حکم و موضوع
نقض
در زیر هر اصطلاح غیرمرجح, اصطلاح مرجح با علامت اختصارى (بک) آورده شده است.
مانند:
ادله اجتهادى
بک: ادله
این ارجاع به این معنا است که (ادله) به عنوان اصطلاح متداول پذیرفته شده است, و اطلاعات مربوط به (ادله اجتهادى) را باید ذیل (ادله) آورد.
این بخش حاوى 5394 اصطلاح است: اصطلاحات غیرمرجح 2328 و 2310 اصطلاحات وابسته و 2390 اصطلاحات اخص 9.
بخش دوم, نمایش نظام یافته اصطلاحات است که صفحات 265 تا 376 کتاب را به خود اختصاص داده است. این بخش که داراى شش رده اصلى مى باشد, از عام ترین اصطلاح تا خاص ترین آن به شیوه اى خاص ردیف شده که هر رده با یک تورفتگى نشان داده شده است. در زیر هر رده, اصطلاحات مربوط به آن به صورت الفبایى آمده. در این جا به تقسیمات شاخه هاى اصلى و فرعى علم اصول فقه یک جا مى توان دست یافت و دسترسى به تمامى اصطلاحات این علم از طریق رده هاى اصلى و فرعى ممکن است, نه از طریق ردیف الفبایى که در بخش اول کاربرد داشت.
علایم اختصارى (بک) , (ا.ع) و (ا.خ) در این بخش دیده نمى شوند. چون در این جا اصطلاحات مرجح به کار رفته و مراتب تورفتگى نیز حاکى از محدوده اعم و یا اخص بودن است, و اصطلاحات مترادف و وابسته با نشانه هاى خاص خود نمودار مى گردد.
شش رده اصلى پذیرفته شده در این اصطلاح نامه, به ترتیب عبارتند از: اجتهاد و تقلید, ادلّه, اصول عملى, تعارض و تعادل و تراجیح, مباحث الفاظ و ملازمات عقلى.10
اصطلاحات وابسته به علم اصول فقه به 19 اصطلاح مى رسد که عبارتند از: احکام, اصولیون, اصول فقه مقارن, تاریخ اصول فقه, تدوین اصول فقه, رتبه اصول فقه, علوم مقدمى اصول فقه, فایده اصول فقه, فقه, قواعد اصولى قواعد فقهى, کتاب شناسى اصول فقه, کتب اصول فقه, مبادى اصول فقه, محمول اصول فقه, مسایل اصول فقه, مصنفین اصول فقه, موضوع اصول فقه, واضع اصول فقه.11
در این بخش و بخش سوم (نمایش سلسله مراتبى) وجه منطقى تقسیمات یک موضوع با عبارت راهنما بیان مى گردد. علامت آن پرانتزى است که ذیل اصطلاح و قبل از هر تقسیم مى آید; مانند:
اصول فقه
اجتهاد و تقلید
اجتهاد (عام)
ا.و: اجتهاد در اصول عقاید
اجتهاد در اصول فقه
احکام اجتهاد
افتاء …
(به لحاظ عدم دلیل منصوص)
اجتهاد (خاص)
بج: اجتهاد به راى
(به لحاظ زمان)
اجتهاد در عصر ائمه(ع)
اجتهاد در عصر تابعین
اجتهاد در عصر صحابه
(به لحاظ فعلیت و عدم آن)
اجتهاد فعلى
ا.و: اجتهاد بالقوه
اجتهاد بالقوه
بج: اجتهاد بالملکه
ا.و: اجتهاد فعلى
بخش سوم: نمایش سلسله مراتبى (ترسیمى) است که صفحات 375 تا 394 کتاب را به خود اختصاص داده است. در این بخش فقط اصطلاحات حاکم و تابع (اعم و اخص) نمایش داده شده است و ساختار کلى علم از اعم به اخص به شکل درختى آمده, مراتب تورفتگى در ساختار رده اى 7 فاصله است که هر تورفتگى با یک نقطه مشخص شده است, رده هاى اصلى هر اصطلاح را همراه با اخص هاى آن به سرعت مى توان بازیابى نمود. در این جا نیز مانند بخش دوم, اساس منطقى تقسیمات یک موضوع با عبارت راهنما بیان گردیده و هیچ یک از علایم اختصارى که در دو بخش قبل به کار مى رفت دیده نمى شود; مانند:
اصول فقه
. ادله
. . (به لحاظ اصول ادله)
. . ادله اربعه
. . . سنت (دلیل)
. . . . خبر
. . . . به لحاظ تعداد راوى
. . . . . خبر واحد
. . . . . . خبر صحیح
. . . . . . . خبر صحیح قدما
در پایان کتاب, فهرستِ منابع و مآخذ (کتاب نامه) اصطلاح نامه اصول فقه که بیش از 150 عنوان کتاب در ده صفحه آمده است و اطلاعات کتاب شناسى منابع اعم از نام کتاب, نام مؤلف, انتشارات, سال چاپ, دوره ذکر شده است.
ویژگى هاى اصطلاح نامه اصول فقه
1. اولین اصطلاح نامه اصول فقه در حوزه فرهنگى عرب زبانان و فارسى زبانان است.
2. ساختار کلى اصول فقه را با توجه به نظرات مشهور اصولیون و توجه به اهداف اطلاع رسانى تنظیم و به نمایش گذارده است.
3. روابط بین اصطلاحات اصول فقه از جهت مترادف, اعم, اخص, و وابسته را تنظیم نموده است.
4. با طرح خاص اصطلاحات, مفاهیم اصول فقه را به ذهن خواننده انتقال مى دهد.
5. پژوهشگران را جهت تکمیل پایان نامه ها, مقالات و کتاب هاى اصولى کمک و راهنمایى مى کند.
6. یکى از عمده ترین ویژگى هاى آن یارى رساندن به نمایه سازان در متون اصولى است.
7. با بررسى بخش نظام یافته از سوى عالمان و پژوهشگران بسامد پژوهش در رده هاى مشخص شده و مباحث متورم از مسایل و موضوعاتى که نیاز به تحقیق بیشتر دارد, متمایز مى شود.
8. بخش هاى ترسیمى و نظام یافته آن مى تواند در تدریس براى استاد و متعلم به کارآید.
9. در تنظیم کتابخانه هاى تخصصى اصول فقه, بخش هاى نظام یافته و ترسیمى بهترین الگو است و به مراتب بهتر از روش هاى رده بندى جارى و مرسوم کتابخانه اى (کنگره و دیویى) جواب خواهد داد.
10. با استفاده از برنامه نرم افزارى, امکان طبقه بندى اطلاعات از مدارک و منابع اصول فقه فراهم مى شود تا دانشمندان و پژوهشگران بتوانند به سهولت و با دقت و سرعت مطالب مورد نظر خود را بر اساس ساختار منطقى اصطلاح نامه اصول فقه پى جویى نمایند.
پى نوشت ها:
1. براى هر یک از اصطلاح نامه هاى مذکور, مستنداتى در دستور کار قرار گرفته که پس از بازنگرى صاحب نظران به صورت فرهنگ نامه قابل عرضه و استفاده خواهد بود.
2.اصطلاح نامه کتاب دارى, پورى سلطانى, فروردین / و مقدمه اصطلاح نامه فلسفه اسلامى, ج1, ص54 و راستین, کتابخانه ملى ایران, تهران 1365 ش, ویرایش دوم.
3. اصطلاح نامه, معادل کلمه لاتینى تزاروس (thesaurus) است که به واژگان نامه, گنج واژه و کنز اصطلاح نیز معروف است. ر.ک: مقدمه اصطلاح نامه فلسفه اسلامى, ج1, ص13.
4. درآمدى بر مبانى اصطلاح نامه علوم اسلامى, محمدهادى یعقوب نژاد, مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى, سال 1375.
5. ر.ک مقدمه اصطلاح نامه اصول فقه, ص9 و اصطلاح نامه فلسفه, ج1, ص13.
6. روابطى که در اصطلاح نامه وجود دارد بر سه نوع است:
1ـ رابطه هم ارز (ترادف): این نوع رابطه هم معنا بودن اصطلاحى را با اصطلاح دیگر بیان مى کند. علامت ارجاع به اصطلاح مرجح (بک) به معناى (به کار ببرید) است. در ذیل اصطلاح مرجّح علامت (بج) به معناى (به کار ببرید به جاى) است.
2ـ رابطه سلسله مراتبى: این رابطه بیانگر رابطه کلى و جزئى (حالت جنس و نوع) کل و جزء و موردى یا مصداقى بین مفاهیم است; به نحوى که حوزه علمى مورد نظر با شاخه ها و مباحثش به طور مرتب از کلى ترین اصطلاح تا جزئى ترین آن ترسیم مى گردد. در اصطلاح نامه این نوع رابطه با دو علامت نشان داده شده است:
الف. ا.ع: این علامت نشانه این است که اصطلاحِ بعد از آن, دامنه اى وسیع تر از اصطلاح قبلى دارد; یعنى اعم است.
ب. ا.خ: این علامت نشان گر آن است که اصطلاحِ بعد, محدوده کمترى از اصطلاح قبلى دارد; یعنى اخص است.
3. رابطه وابستگى: اصطلاحاتى که از نظر مفهومى به هم نزدیک هستند, به نحوى که یا بین آنها پیوند بحثى وجود دارد و یا بین آنها تداعى معنایى برقرار است که اطلاع از یکى بر عمق و دامنه اطلاع از دیگرى مى افزاید; ولى نمى توان بین آنها ترادف یا رابطه سلسله مراتبى ایجاد نمود. علامت اختصارى آن (ا.و) است.
7. یادداشت, دامنه توضیحى است که هنگام انتخاب واژه به کار مى رود و موارد استعمال و کاربرد اصطلاح را معلوم مى کند. علامت اختصارى آن (ى.د) مى باشد.
8. توضیح گر در کلمات متشابه (مشترکات لفظى) که داراى معانى متفاوت و شکل واحد مى باشد, بعد از اصطلاح مشترک و داخل پرانتز مى آید تا مقصود از اصطلاح را بیان کند. مانند: مشتق (اصولى) مشتق (ادبى)
9.مقدمه اصطلاح نامه اصول فقه, ص25.
10. مقدمه اصطلاح نامه اصول فقه, ص82.

تبلیغات