آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

متن

پیشینه بیمارى‏ها به خلقت انسان باز مى‏گردد. همچنان که شیوه‏هاى درمان بیمارى‏ها نیز در سیر تاریخى خود، دوره‏هاى مختلفى را پشت سر گذرانده‏اند. جراحى یکى از روش‏هاى موءثر در معالجه بعضى از بیمارى‏ها بوده است. بررسى تمدن‏هاى گذشته، شواهد متعددى را در به کارگیرى این روش نمایان مى‏سازد. تمدن اسلامى به عنوان حلقه اتصال تمدن‏هاى پیشین (هندوچین، یونان، مصر و ایران) و فعلى نقش عمده‏اى در این زمینه دارد که نمونه‏هایى از آن عبارت است از:
ـ انتقال تجربیات ادوار گذشته از راه ترجمه متون قدیمى به زبان عربى؛
ـ بارورى و توسعه تجارب گذشتگان با نوآورى‏ها و ابتکارات خود؛
ـ تدوین و تألیف آثار مکتوبى که بعدها به زبان‏هاى لاتین ترجمه و زمینه ساز پیشرفت طب در مغرب زمین گردید؛
ـ ابداع شیوه‏هاى جدید درمانى؛
ـ تدوین اصول، تعاریف و طبقه بندى بیمارى‏ها؛
ـ ساخت ابزار جراحى و داروهاى مختلف؛
ـ بحث تقدم و تأخر روش‏هاى معالجه؛
ـ تأکید بر روش‏هاى پیشگیرى و درمان طبى قبل از به کارگیرى جراحى.
در میان طبیبان مشهور تمدن اسلامى، دانشمندان ایرانى جایگاه ویژه و در خور توجهى دارند. نظیر «ابوبکر محمدبن زکریاى رازى»، «ابن سینا»، «على بن عباس مجوسى اهوازى»، «ابوبکر بن ربیع اخوینى بخارى» و «سید اسماعیل جرجانى». در آثار مکتوب ایشان موارد متعددى از کاربرد جراحى ـ به عنوان روش درمانى ـ ملاحظه مى‏کنیم. این نمونه‏هاى بسیار جالب، نمایانگر نبوغ، تجربه و روحیه عالمانه‏اى است که ضمن نقد روش پیشینیان، با منطق، استدلال و دقت نظر نیز توأم است. روش‏هاى جراحى فعلى از نظر اصولى، متأثر از روش‏هاى جراحى مورد توصیه و بعضاً ابداع شده این دانشمندان است. البته تکنولوژى، اختراعات و اکتشافات جدید و گسترش حوزه کاربرد جراحى در درمان بیمارى‏ها همانند سایر علوم، تحولى چشمگیر و فوق العاده یافته است.
این بناى عظیم، بر اصول تجربى و روش‏هایى تکیه زده است که طبیبان مشهور دوران شکوفایى تمدن اسلامى، آنها را انتقال و گسترش داده و یا پدید آورده‏اند.
اکنون در تشریح مطالب یاد شده وتثبیت مدعاى پیشین، تألیفات مهم اطباى پر آوازه تمدن اسلامى ـ به اختصار ـ معرفى و سپس نمونه‏هایى از روش‏هاى جراحى مطرح شده در این کتب و سایر منابع تحقیقى ارائه مى‏شود.
تألیف‏ها
الحاوى، نوشته محمد بن زکریاى رازى (متوفاى 313هـ. ق): این کتاب، که دائرة المعارفى طبى است، مهم‏ترین و پرحجم‏ترین تألیف رازى به شمار مى‏آید. بیست مجلد آن با چاپ حیدرآباد هندوستان، در کتابخانه آستان قدس رضوى وجود دارد.
در این کتاب مباحث مختلف جراحى آمده است؛ از جمله: بیمارى‏هاى پستان، شکستگى‏ها و پیچ خوردگى‏هاى پا، بیمارى‏هاى کلیه و مجارى ادرار، بواسیر و واریس و سرطان و دمل‏ها و آماس‏هاى بدن، کجى استخوان‏ها، زخم‏هاى تناسلى و مقعد و گزیدگى. این مباحث به ترتیب در جزءهفتم، دهم، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم و نوزدهم ذکر شده است.
قصص و حکایات المرضى: این اثر از دیگر نوشته‏هاى رازى است که دکتر محمود نجم‏آبادى آن را ترجمه نموده است. کتاب شامل 34 شرح حال «بیمارى» است که از الحاوى اخذ شده است. پاره‏اى «شرح بیمارى‏ها» عبارت است از: علایم واریس مرى و ارتباط آن با مستى، شرح حال ورم حاد کیسه صفرا، سقط جنین، ورم کبد، بیمارى با تب و یرقان شدید، درد ناحیه خاصره و حالب، تشخیص آپاندیست حاد و یا آبسه آپاندیس.
سایر کتاب‏ها و آثار رازى که در آنها مباحث جراحى مطرح شده، به این شرح است:
المنصورى: مقاله هفتم این کتاب با عنوان «جمل و جوامع فی الصناعة الجبر و القروح» در مورد شکسته بندى و درمان زخم‏ها است.
الحصى فی الکلى و المثانة: اثرى است در زمینه سنگ کلیه و مثانه.
فی العلاج العین بالحدید:1 مقاله‏اى است در مورد چشم پزشکى.
فی العمل بالحدید و الجبر:2 مقاله‏اى است شامل مباحث شکسته بندى.
فی البواسیر و الشقاق فی المقعد: مقاله‏اى است در باره برخى مباحث جراحى.3
القولنج4
فی الجبر و کیف یسکن5
اوجاع المفاصلة6
القانون فى الطب، نوشته ابن سینا (متوفاى 427هـ.ق): این کتاب شامل مباحث مختلف پزشکى اعم از طبى و جراحى است که در هفت مجلد با ترجمه عبد الرحمن شرفکندى چاپ شده و تا قرون اخیر در دانشگاه‏هاى اروپایى مورد توجه بوده است. تقسیم بندى مطالب، ذکر جزئیات و استفاده از علم تشریح، فیزیولوژى، واقع گرایى و تجربه‏مدارى از ویژگى‏هاى این اثر به شمار مى‏آید. این ویژگى‏ها، از دقت نظر، روحیه علمى و نبوغ نویسنده آن خبر مى‏دهد.
کامل الصناعة (ملکى)، نوشته على بن عباس مجوسى اهوازى (متوفاى384هـ.ق): این اثر همانند قانون ابن‏سینا تا اوایل قرن هجدهم میلادى در مدارس طبى اروپا تدریس مى‏شده است. کتاب حاضر داراى بیست مقاله است. ده مقاله اول، مباحث علمى و ده مقاله دوم، مباحث عملى را دربر دارد. مقالات ششم، هشتم و نهم درباره مباحث علمىِ زخم‏ها و جراحات، گزیدگى‏ها و علل و علامت‏هاى آن و بیمارى در مقعد و علل و علایم آنها است. در سایر مقالات نیز نکات و اصول درمان جراحىِ امراض ذکر شده است. مقاله دوازدهم کتاب با عنوان «فی علاج الامراض التى تکون بالید» یک دوره کامل جراحى است که اروپائیان به آن اهمیت فراوان مى‏دهند. بعضى ابواب این مقاله عبارتند از: تقسیمات جراحى دستى، فصد، درمان آنوریسم، بریدن شرایین و بستن آنها، جراحى‏هاى دستى در عضلات، شکافتن دمل‏ها، درمان کیست‏ها و خنازیر، سرطان و زگیل و جوش‏ها و بیرون آوردن اجسام خارجى از بدن، جراحى بیمارى‏هاى چشم و پلک و مژه و سایر قسمت‏هاى چشم و بینى و دهان و زبان و لوزه، درمان دندان‏ها، میل زدن مجراى ادرار و کشیدن ادرار، جراحى سنگ مثانه، عقیم سازى، درمان بیمارى‏هاى بیضه و رحم و بواسیر، واریس‏ها، شقاق‏ها و بواسیر مقعدى، درمان فتق‏ها، داغ کردن، درمان انواع و اقسام شکستگى استخوان‏هاى بدن و دررفتگى بندها و مفاصل بدن توأم با زخم و بدون زخم (شکستگى باز و بسته).
هدایة المتعلمین فى الطب، نوشته ابوبکر ربیع بن احمد الأخوینى البخارى (متوفاى 373هـ.ق): این کتاب، نمونه‏اى از نثر فارسى قرن سوم و چهارم هجرى است. موءلف در این اثر، عقاید بزرگان علم طب ـ از جمله رازى ـ را به شیوه تجربى آزموده و پس از تفکیک صحیح از سقیم به نقل آزموده‏هاى خود پرداخته است. اخوینى در این باره به فرزندش نوشته است:
ولکن من تو را آن چیزها گفتم بدین کتاب کى من آزموده‏ام. مگر آن چیزى که گویم: «فلان چنین مى‏گوید» آن نیازموده‏ام. این بدان گفتم تا تو را غلط نیفتد.
مطالعه این کتاب، نشان مى‏دهد که اخوینى از طب گذشته خود آگاه بوده و به تجربه و آزمایش اعتقاد داشته است.
الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة، نوشته سید اسماعیل‏بن ابى‏الحسن الجرجانى (متوفاى 531یا535هـ.ق): این کتاب، خلاصه کتاب ذخیره خوارزمشاهى است که سیداسماعیل جرجانى آن‏را در اواخر قرن پنجم نوشته است. اثر حاضر، ابتدا مباحث تشریح و وظایف الأعضاء (فیزیولوژى) را مى‏نمایاند. سپس علایم بیمارى‏ها و درمان بیمارى‏هاى اعضا را یک به یک مى‏شمرد.
دیسفاژى (عسر البلع)، بواسیر و شقاق و ناسور (فیستول)، قولنج، فتق، سرطان آماس‏ها و دمل‏ها، جراحت‏ها و شکستگى‏ها از دیگر مباحث این کتاب است. الأغراض از کتاب‏هاى دوره جدید طب محسوب شده است.
روش‏ها
در این بخش، نمونه‏هایى از اصول و شیوه‏هاى علمى جراحى را که طبیبان مشهور اسلامى به کار گرفته‏اند، بر مى‏شمریم:
1. اصول و کلیات جراحى
پوشاندن زخم‏ها با برگ و پارچه نرم (پانسمان امروزى) منسوب به رازى است.7 رازى اولین طبیبى بوده است که زخم‏هاى شکمى را شخصاً با روده تابیده گوسفند بخیه زده است.8
در کتاب آبله و سرخک آمده است که رازى اولین بار از پنبه استفاده کرده است.9
کتاب قانون شیوه برش جراحى، را چنین ترسیم کرده است:10
براى ایجاد شکاف در یک اندام، باید آن‏را در بخش‏هاى وسطى و چین و چروک آن اندام پدید آورد.11 مگر اینکه اندامى نظیر اندام پیشانى باشد؛ چون ماهیچه پیشانى پاره مى‏شود و ابرو مى‏افتد. کسى که اندام را شکاف مى‏دهد باید در تشریح اعصاب، ریه‏ها و شریان‏ها معلومات کافى داشته باشد تا خطا نکند و بخشى را نَبُرد که بیمار را با مرگ روبه‏رو سازد. چنین کسى باید داروهاى بندآور خون و مرهم‏هاى تسکین دهنده درد و ابزارهاى مناسب حال و مقام، همراه داشته باشد؛ مثلاً حتماً باید داروى جالینوس، پشم خرگوش و یا تار عنکبوت همراه وى باشد. در تار عنکبوت فوایدى براى این کار موجود است.12 باید داروهاى رخوت آور را همان‏طور که در بحث ادویه مفرده بیان مى‏کنیم، با خود داشته باشد.13
ابن سینا، اولین بار بخیه اعصاب را انجام داده است.14 او در معالجه بیماران از روش داغ کردن استفاده کرده و در این مورد گفته است:
داغ براى چند نوع بیمارى بهره دارد: باز دارنده تباهى است و نمى‏گذارد فساد انتشار یابد. اندامى را که مى‏خواهد مزاج خود را باز یابد تقویت مى‏کند. موارد فساد و تباه را که به اندامى چنگ زده است مى‏گدازد. خونریزى را بند مى‏آورد. بهترین ماده براى داغ کردن، طلا است. معلوم است که محل داغ کردن در سطح بدن یا داخل اندامى مثل بینى، دهان یا مقعد پنهان است. 15
وى از روش‏هاى داغ گزاردن درونى و بیرونى با استفاده از قالب داخلى ـ شبیه اسپکولوم ـ یاد کرده روش داغ کردن را در بندآوردن خونریزى و حذف گوشت تباه‏شده، به کار برده است.
2. جراحى عمومى
درمان آبسه و دمل‏ها: ابن سینا، براى درمان آبسه پستان، ابتدا دستورات طبى (تجویز دارو) ارائه نموده؛ سپس اگر چاره نشد، دستور نیشترزدن داده است. وى در مورد دمل‏ها گفته است:
هرگاه دمل را شکافتى، باید هر چه در آن هست خارج کرد.16
درمان فعلى در مورد آبسه پستان و یا دمل‏هاى پیلونیدال نیز شکافتن و تخلیه نسوج مرده، چرک و سایر مواد داخل آبسه است.
علاج عقربک: ابن سینا در علاج عقربک(کژدمه) که عفونت اطراف ناخن است، دستور داده است اگر ورم ماده جمع شد، شکافى نازک و کوچک در آن ایجاد گردد تا ماده جمع شده تخلیه شود، اگر چرک کرده است، باید گوشت پیرامون ناخن را ببُرد و جسم خارجى مانده نیز بریده شود.17
مداواى قرحه‏ها: ابن سینا در مداواى قرحه‏ها (زخم‏ها) معتقد است:
هر قرحه یا ساده است یا ترکیبى. اگر قرحه ساده و کوچک است و خوره‏اى در وسطش نیست، باید دو لبه آن‏را به هم چسباند ولیکن باید مواظب بود که موادى مانند روغن و یا گرد و خاک در میان نباشد. با چنین روشى قرحه جوش مى‏خورد و اگر قرحه بزرگ است و به هم آوردن لبه‏ها ممکن نیست یا مواد دیگرى پر از ریم و چرک دارد یا از گوهر اندام مقدارى کاهش یافته است، علاج آن خشکاندن است.18
ابن سینا در معالجه زخم ناشى از گاز گرفتگى سگ‏ها، اصول ذیل را ذکر نموده است:
الف. پیشگیرى از بسته شدن زخم؛
ب. بازتر کردن زخم؛
ج. کشیدن خون و ماده از زخم و باز نگه داشتن آن.19
درمان سلعه: ابوبکر اخوینى، براى درمان سلعه (کیست‏هاى چربى و سباسه) گفته است:
سلعه آن مرغنده‏ها بودند که بر سر مردم پدید آید. چون کوز و بادام، یا بزرگ‏تر، و چون بجنبانى بجنبد. علاج وى کافنیدن بود و برگرفتن، و آن را کیسه‏اى بود. جهد باید کردن تا آن برگرفته آید. چه اگر از وى چیزى بماند سلعه بازآید.20
وى سپس محل‏هاى مختلف سلعه را ذکر کرده است.
درمان سرطان: براى درمان سرطان، این روش تجویز شده است:
باید غده سرطانى را در آن قسمت از بدن که چاقو بدان دسترسى دارد، برداشت. اگر امکان از بین رفتن سرطان باشد، با قطع و بریدن از ریشه است. بافت‏هاى ورم کرده اطراف و عروقى که آن‏را تغذیه مى‏نمایند، باید برداشته شوند. به‏طورى که چیزى از آن باقى نماند. 21
در این روش، از انتشار سرطان پس از عمل نیز گفت‏وگو شده و آن‏را اثر انتقال ماده دانسته است (متاستاز سرطانى). این روش، با اصول درمان جراحى سرطان در اوضاع کنونى مطابقت دارد.
اخوینى درباره درمان سرطان معتقد است:
این سرطان چون به ابتدا بود، علاج توان کردن تا نیفزاید. و اگر به اندامى بود که آن اندام را بتوان بریدن، ببرد تا برهد. و اما اگر تنه سرطان ببرى یا داغ کنى، هرگز به نشود و بیم آن بود که هلاک شود. و اگر زخم شود، علاج وى دشوار بود. اگر بتوان آن اندام را ببرد و داغ کند.22
وى بزرگ شدن و پر عروق شدن تدریجى توده را نیز ذکر نموده است.
3. بیمارى‏هاى ناحیه مقعد
اخوینى درباره درمان بیمارى‏هاى ناحیه مقعد این روش را تجویز کرده است:
و باز اگر ناسور بود و این آن بود که بن ریش بود و بود که گدازه کند به مقعد اندر و بود که باد و سرگین بدین سولاخ بیرون آید. اگر چنین بود که گدازه کرده بود بباید بریدن تا با مقعد نزدیک بود به بود و اگر دور بود و خرم کرده آید پیش شکم باز نتواند داشتن و غایط بیرون آید، بى مراد [بى اختیار] وى.23
در اینجا اخوینى فیستول و مسیر سوراخ خارجى و داخلى آن‏را شرح داده و درمان آن‏را فیستولوتومى به شرط کوتاه بودن مسیر عنوان کرده است. وى عوارض درمان فیستول‏هایى را که مسیر طولانى داشته و از مقعد دورتر هستند نیز بیان کرده است.
اخوینى در بحث «فى خروج المقعد»، خروج رکتوم (راست روده) را از دهانه مقعدى (پرولاپس رکتوم) شرح داده و عوارض آن‏را گفته است. همچنین به تقسیم‏بندى بواسیر داخلى و خارجى و عوارض این بیمارى اشاره نموده و روش جراحى را بر داغ کردن و استفاده از داروهاى تیز ترجیح داده است.24
4. تروماتولوژى (شکسته بندى)
موجبات شکستگى پیوندها بر دو قسم است: عوامل درونى و عوامل بیرونى. عوامل بیرونى مانند اشیایى است که بر اندام وارد مى‏شوند؛ مثل چیزهاى سنگین، اشیاى برنده (تیغ و شمشیر) سوختگى و اشیایى که کوفتگى به بار مى‏آورند؛ مانند سنگ و وسایل از هم دریدن یا گاز گرفتن.25
هم اکنون نیز تروما به دو نوع نافذ و غیر نافذ تقسیم مى‏شود و سوختگى، گازگرفتگى و گزیدگى‏ها نیز در تروماها ذکر مى‏شود. در واقع عناوین فصل تروماى کتب جراحى ـ تقریباً ـ مشابه عناوین مورد استفاده در کتب معرفى شده است.
5. معالجه اندام تباه شده و بریدن آن
ابن سینا در این باره، روش ذیل را تجویز نموده است:
هرگاه اندامى بر اثر مزاج تباه با ماده یا بدون ماده فاسد مى‏شود و به وسیله شکافتن و مرهم‏ها به همان صورت که در کتاب‏هاى جزئى مذکور است، چاره‏اى نیست و ناگزیر باید گوشت تباه شده را از آن اندام گرفت. این گوشت زدایى، ترجیحاً در صورت امکان باید بدون دخالت جسم آهنى انجام شود؛ زیرا ممکن است آهن با اجزائى از ماهیچه و پى و رگ‏هاى جهنده اصطکاک زیان آورى داشته باشد. اگر گوشت زدایى هم کافى نیست و تباهى به گوشت بدن سرایت مى‏کند؛ آن اندام را باید حتماً برید و محل بریده شده را با روغن بسیار گرم داغ کرد. این داغ کردن، نمى‏گذارد زیانى وارد شود و خون بند آید و در محل بریده شده، گوشت و پوست بیگانه و نامناسبى که از حیث سختى شبیه گوشت است، بروید. قبل از بریدن اندام باید ابزار معاینه را در آن فرو برد و پیرامون استخوان را بررسى کرد. هر جا که گوشت و استخوان بسیار به هم چسبیده‏اند، وقتى ابزار به آن مى‏رسد، درد، بسیار شدید مى‏گردد. ناحیه آبى سرحد سلامتى است. هر جاکه چسبندگى کمتر است و سستى وجود دارد سزاوار بریدن است. اگر بریدن را نتوان، به وسیله سوراخ‏هاى چند جانبه آن را مى‏شکنند و گاهى هم آن‏را با اره مى‏برند. در موقع بریدن، باید دقت کرد که گوشت از استخوان جدا باشد و ابزار سوراخ کننده فقط بر محل بریدن فرود آید وگرنه درد و آزار زیاد خواهد بود. استخوانى را مى‏توانیم ببریم که قطعه ناهموار و زاید است و امید درست کردنش نیست و بیم آن مى‏رود که فاسد شود و فسادش به سایر قسمت‏ها انتقال یابد. گوشت را به وسیله شکافتن و بستن بعدى و کشیدن به جهت مخالف یا به هر تدبیر دیگرى که مناسب مى‏دانیم از آن کنار مى‏زنیم. همچنین آن‏را از اندام ارزنده دور مى‏کنیم. اگر اندام ارزنده در جوار آن باشد، مى‏توان پرده‏اى از پارچه درست کرد و در محل جدا شدن قرار داد و بعد آن‏را برید. اگر استخوان بزرگ و مجاور پى‏ها و شریان و ورید است، مانند استخوان ران و بسیار فاسد شده است. در این حالت از طبیب کارى ساخته نیست. 26
وى در ادامه این روش مى‏افزاید:
اگر قرحه چنان تأثیرى بر استخوان مى‏گذارد که آن‏را بسیار لاغر و ناتوان مى‏کند و از استخوان مزبور ریم (ترشح) جریان مى‏یابد، نباید فکر کنى که تنها چاره‏اش دارو است بلکه چنانچه تباهى استخوان به وسیله حک کردن از بین برود باید آن‏را بتراشى و یا آن‏را بگیرى و ببرى.27
امروزه نیز عفونت و سکستراسیون استخوان به همین روش معالجه مى‏شود. ابن سینا در شکسته بندى از کشش استمداد مى‏کرده و آن‏را به صورت کشش طویل‏المدت انجام مى‏داده است. وى مى‏کوشیده است که اعمال جراحى را بدون درد انجام دهد و بدین لحاظ از داروهاى مختلف استفاده مى‏کرده است. 28
6. جراحى استخوان
جراحى استخوان بر دو قسم بوده است: جبر استخوان‏هاى شکسته و جاانداختن استخوان‏هاى مخلوع. 29 در این زمینه، متن ذیل خواندنى است:
دعوى بسیار بى حقیقت و قانون این صناعت دو چیز است: یکى کشیدن اندام شکسته تا بیرون آمده راست گردد. اگر پاى بود انگشت نر پاى را با چشمه زانو راست باید داشتن و کشیدن و چون راست شد باید بستن تا بر همان بماند و اگر بر ساق بود، تخت‏ها باید نهادن و از اول آب گرم بریزد به آن جاى بیرون آمده یا شکسته و اندک اندک بمالد و بفرماید تا بکشند نرم نرم و دست بر شکستگى همى مالد تا استخوان‏ها به جاى خویش باز آید. چون تمام راست شد، ضمادى قابض بر یکى عصابه (پارچه بلند) بر اندوده و آن جاى شکستگى بیرون آمده بود، بر نهد و آغازد بر پیچیدن. یکى راست برپیچند و یکى چپ تا شکستگى راست آید و آن‏گاه تخت‏ها را بدین عصابه بر بندد تا سخت بسته گردد و بر شکل موافق بدارد. و اگر جراحت گشته بود بر آن جراحت دارو بر نهد هر روزى، و اگر استخوان بیرون آمده بود از جراحت، چندان بکشد تا باز استخوان به جراحت اندر آید و به جاى خویش بایستد. بیمار پس از هموار کردن و بستن باید بیاساید.30
این روش در ادامه، شکستگى دست را همانند پا شرح داده و چگونگى جاانداختن ران و کتف را توضیح داده است. همچنین نحوه خارج کردن تکه‏هاى استخوان خرد شده را از زیر گوشت نشان داده است.
در اینجا ملاحظه مى‏شود که روش شکسته بندهاى محلى نقد شده و پیرامون درمان اندام‏هاى شکسته از قبیل تراکشن، ریداکشن، مانیپولاسیون، نوعى گچ‏گیرى (ضماد قابض)، آتل بندى و تمیز کردن زخم دستور العمل و روش ارائه شده است.
7. اورولژى
رازى در کتاب الحصى فى الکلى و المثانة ضمن شرح علایم تشکیل دهنده سنگ‏کلیه، نحوه درمان طبى آن‏را ذکر نموده و در صورت موءثر نبودن درمان، عمل جراحى را توصیه کرده است. وى در این کتاب معتقد است که اگر سنگ در ریشه آلت گیر کرد و ممکن نشد که به خودى خود بیرون آید، مى‏بایست شکافى عمودى داد تا سنگ را بیرون کشید. همچنین در این کتاب، ابزارى راکه با آن عمل جراحى سنگ را انجام مى‏داده، معرفى کرده است.31
ابن سینا، عمل سنگ مثانه را از راه گردن مثانه انجام داده است و براى بیرون آوردن سنگ، آن‏را داخل مثانه خرد مى‏کرده است. همچنین در میل زدن مثانه از میله‏هایى که با چرم و فلز تهیه کرده بود،32 استفاده مى‏کرده و آن‏را با قاتاطیر انجام مى‏داده است. (شبیه سوندهاى مثانه امروزى با کاتتر).
طرز کشیدن آب از اسکروتوم ـ و به مرور گرفتن آب و داغ کردن سوراخ آب‏گیرى ـ در معالجه هیدروسل کاربرد داشته است.
از فهرست عناوین اورولژى که در کتاب قانون آمده است، مى‏توان این موارد را ذکر کرد: تشریح کلیه، علایم و نشانه‏هاى نارسایى کلیه، سنگ ادرارى، تشریح مثانه، جراحى و بیولوژى سنگ مثانه، وضعیت و نحوه انجام کاتتریسم و... . یکى از اساتید متأخر اورولژى ایران در کتابى با نام سنگ‏هاى ادرارى، معتقد است:
ابن سینا با نوشتن 60 صفحه در مورد آندرولژى، بنیان گذار این رشته به شمار مى‏آید. وى در این صفحات در مورد نعوظ، مایع منى، زمان و محل مقاربت، ناتوانى جنسى و درمان آن، میل جنسى یا Libido، درد آلت، درد بیضه، کریپتورى کیدى، انحناى آلت و بیمارى‏هاى بیضه سخن گفته است.33
8. گوش و حلق و بینى
ابن سینا در مورد نزله‏هایى که موجب تورم و آماس لوزه مى‏شود و دشوارى تنفس ایجاد مى‏کند، بدواً دستورات طبخ و نسخ گوناگون را تجویز کرده و نهایتاً دستور جراحى لوزه و زبان کوچک را با استفاده از قلاب و برش دایره‏وار بیخ لوزتین و با ابزار جراحى داده است. البته شروطى را هم قائل شده و براى بند آمدن خون ریزى، بعضى از عوارض عمل را هم ذکر نموده است؛ از جمله: دمر خوابیدن بیمار، سرفه، غرغره آب سرد و سرکه و بعضى داروهاى دیگر خون بند.34
9. چشم پزشکى
ابن سینا، در معالجه ناخنک چشم، بهترین علاج را بر کندن به وسیله نیشتر دانسته و توصیه مى‏کند:
ناخنک نرم را باید با قلاب بلند کرد و هر گاه بلند شد و آویزان، قیچى کردنش آسان است. اگر کنده نشد مو یا تار ابریشمى به وسیله سوزن یا نى نازک بر زیر آن مى‏نهى و اگر نشد با نیشتر باریک و کند آن‏را مى‏کنى. دقت شود که گوشت ریزشگاه را نزنى که کار به اشک ریزى مى‏کشد.35
رازى در ناسورهاى اشکى (فیستول‏هاى لاکریمال) طریقه‏اى داشته که شکافى به کیسه مى‏داده و آن‏ها را معالجه مى‏کرده است.36 اکنون نیز این روش به عنوان درمان روش داکروسیتوستومى کاربرد دارد.
در مورد درمان آب مروارید(کاتاراکت)به مکیدن محتویات عدسى با لوله نازک و روش‏هاى دیگر اشاره شده است.
 پى‏نوشت‏ها:
1. العیون، ابن ابى اصیبعه، چاپ بیروت، سال 1376، ص 255.
2. همان، ص 260.
3. همان، ص 261.
4. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، دکتر محمود نجم آبادى، ص 277.
5. طبقات الاطباء و الحکما، ابن جلجل اندلسى، سید محمد کاظم امام.
6. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 277.
7. همان، ص 428.
8. همان، ص 854.
9. همان.
10. قانون، ابن سینا، ترجمه عبد الرحمن شرفکندى، کتاب اول، ص 503.
11. هم اکنون نیز جراحان پلاستیک و ترمیمى این اصول را رعایت مى‏کنند.
12. پشم خرگوش و تار عنکبوت مشابه موادى هستند که فعلاً براى متوقف کردن نشد خون از نسوج استفاده مى‏شود؛ از قبیل سورژى سل.
13. مشابه استفاده فعلى از داروهاى مخدر در بیهوشى‏ها.
14. جشن‏نامه ابن سینا، ج 2، ص 151.
15. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 597.
16. قانون، کتاب سوم، ج 1، ص 575.
17. همان، کتاب پنجم، ص 90.
18. همان، کتاب اول، فصل 28، ص 506.
19. همان، کتاب پنجم، ص 78.
20. هدایة المتعلمین فى الطب، ابو بکر اخوینى، انتشارات دانشگاه مشهد، سال 1344، ص 612.
21. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 428.
22. هدایة المتعلمین فى الطب، ص 606.
23. همان، ص 412 و 413.
24. همان، ص 419.
25. قانون، کتاب اول، فصل 16، ص 250.
26. همان، ص 504.
27. همان، ص 508.
28. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 598.
29. کامل الصناعة، ملکى، مقاله نهم، ص 456.
30. هدایة المتعلمین فى الطب، ص 626.
31. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 517.
32. همان، ص 328.
33. سنگ‏هاى ادرارى، دکتر على شمسا، انتشارات دانشگاه علوم پزشکى مشهد، سال 1382، ص 41.
34. قانون، کتاب سوم، جلد یک، ص 375.
35. همان، کتاب پنجم، ص 222.
36. تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول، ص 328.

تبلیغات