آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۵

چکیده

استاد پارسانیا در «روش شناسی بنیادین» شیوه شکل گیری نظریات علمی را دنبال می کند، درحالی که از منظر ایده آلیست ها معرفت، هستی را رقم می زند. نمونه هایی از تلفیق مارکسیت ها هستی را مقدم می دانند و در نگاه نوکانتی ها نحوه ای از تعامل هستی و اندیشه در تکوین نظریه توضیح داده می شود. استاد پارسانیا براساس بنیادهای نظری صدرالمتألهین، قائل به حضور هستی و اندیشه با هم در شکل گیری و تحقق نظریه است. مسئله این پژوهش آن است که روش شناسی بنیادین مبتنی بر کدام مبنای نظری از حکمت متعالیه، «تکوین لحظه حال» (نظریه مُحقَق شده» را به این نحو توضیح می دهد؟ و نحوه ارتباط این دو عامل را چگونه تبیین می کند؟ حکمت متعالیه با چه ظرفیتی می تواند این نظریه را تفسیر نماید؟ روش این مقاله توصیفی تحلیلی بوده و در نهایت نشان داده است: «نفس الامر» نظریات اجتماعی که روش شناسی بنیادین از آن سخن می گوید «هستی های اعتباری» است که در نتیجه اعتبارات انسانی و حرکت جوهری تحقق می یابد. این هستی های اعتباری در مرتبه نفس عالِم و مرتبه فرهنگ (جهان اجتماعی) به یک وجود موجودند و بنا بر نوع تعامل نظر و عمل در «نوع اخیر مُحقَق» و «جهان اجتماعی»، امکان های مختلفی از نسبت هستی و مفهوم در نظریه به وجود می آید.

تبلیغات