آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

متن

از روش‏هاى متداولى که در نشر علوم و فرهنگ‏ها نقش بسزایى دارد «روش دایرة المعارفى» است؛ زیرا به علت کثرت علوم و توسعه و پیشرفت سریع آن‏ها تنها راه دستیابى و اطلاع سریع و آسان بر آن‏ها روش دایرة المعارفى است؛ یعنى همان روش الفبایى در ارائه مطالب و معلومات به شکل جدید. از این جهت، اهمیت تدوین علم فقه با این روش در فرآیند تحقیق روشن خواهد شد.
البته نا گفته نماند که این روش در ابتداى کار امرى سهل و آسان به نظر مى‏رسد که از گردآورى معلومات از مصادر مختلف و تقسیم آن‏ها بین تعدادى عناوین با ترتیب الفبایى و احیاناً تعدیل عبارات یا بازنویسى آن‏ها فراتر نمى‏رود، ولى پژوهش‏گرانى که این روش را فرا روى خود در تدوین علوم قرار داده‏اند، سختى‏ها و مشکلات بسیار آن را کاملاً درک مى‏کنند، به ویژه در میدان فقه و خصوصاً در محدوده دایرة المعارف فقه اهل‏بیت(ع) با آن حجم بسیار و گستردگى فراوان مباحث و تراکم مطالب و کثرت و گوناگونى آراء، و اختلاف گرایش‏ها و برداشت‏هاى فقهى، و فراوانى مصادر، و تفاوت لغات که گذشت زمان هم بر پیچیدگى و مشکلات کار افزوده است.
علاوه بر این، اگر بخواهیم در جمع‏آورى معلومات تا حد وسیعى دست به استقراء و کاوش بزنیم، صعوبت کار دو چندان خواهد شد، هم‏چنین است اگر مخاطبین خود را نیز منحصر در اهل فن و تخصص فرض کنیم که در این صورت دشوارى کار به نهایت خواهد رسید.
بنا بر این، چنان‏چه بگوییم: تدوین دایرة المعارف در میدان فقه تخصصى یک پدیده تاریخى و سترگ و اثرى گرانسنگ وبزرگ است که با هیچ یک از آثار و تألیفات دیگر قابل مقایسه نیست، سخن به گزاف و مبالغه نرانده‏ایم.
و اکنون که جلد اوّل موسوعه فقه اسلامى بر طبق مذهب اهل‏بیت(ع) بعد از چند سال تلاش پیگیر و توان‏فرسا و انتظار اهل فضل و تحقیق و حمایت‏هاى بى‏دریغ مادى و معنوى مقام معظّم رهبرى ـ دام ظلّه ـ به گنجینه کتب اسلامى پیوسته، شایسته است براى معرفى این اثر گرانسنگ، ابتدا مطالب آن را به اجمال بررسى نموده و سپس به خصوصیات ممتاز این کتاب بپردازیم.
بررسى مطالب کتاب
اولین قسمت از مطالب کتاب، مقدمه مفصلى است که به تحقیق و بررسى ارزش‏مندى در باره فقه اهل بیت(ع) پرداخته است که به واسطه اهمیت مطالبش اجمالى از آن را از نظر مى‏گذرانیم.
در این مقدمه پیرامون دو محور اصلى بحث شده است:
1.تعریف فقه اهل‏بیت(ع) که در آن به نکات زیر پرداخته شده است:
نکته اوّل ـ تعریف فقه و اجتهاد در لغت و اصطلاح، سپس نظر اهل بیت(ع) در باره اجتهاد رأى و تأکید آنان بر مردود بودن إعمال نظر و رأى شخصى در تشریعات و قوانین الهى، و شدت انکار آنان بر کسانى که دین الهى را متهم به نقص کرده و یا در احکام قضات و اهل فتوا معتقد به تصویب شده‏اند، و تذکر به این نکته که اهل بیت(ع) گرایش به وجود آمده پس از رحلت رسول گرامى اسلام(ص) نسبت به ممانعت از نقل سنت پاک نبوى و نشر و تدوین آن را هرگز نپذیرفتند.
علاوه بر این، به عللى هم که باعث رونق حوزه رأى گردید اشاره شده است که یکى از آن‏ها این است که تصنیف مجامع حدیثى و صحاح در این حوزه‏ها، بعد از رونق و رواج رأى بوده است؛ یعنى فتاوا و احکام شرعىِ آن مذاهب قبل از تصنیف و جمع آورى احادیث، مفروغ عنه و مسلّم بوده و بیشتر فتاوا در آن حوزه‏ها، بدون استنباط از احادیث و فحص و جست و جو و تسلط کامل بر آن‏ها صادر شده است. و این کاملاً بر عکس چیزى است که در فقه امامیه موجود است؛ زیرا در این‏جا شروع مرحله اجتهاد فقهى، بعد از تکامل و اجتماع احادیث و روش‏هاى صادره از معصومین(ع) بوده که تدوین آن‏ها طى سه قرن صورت گرفته است.
2. ویژگى‏ها و مشخصات فقه اهل بیت(ع) است که در آن‏جا به ده مورد اشاره شده است.
3. تاریخ فقه اهل بیت(ع) و سیر تاریخى آن است در چند مرحله:
الف. مرحله فقه روایات که اصطلاحاً «مرحله صدور» نامیده مى‏شود، و مراد از آن عصر نبى اکرم(ص) و عصر ائمه اطهار(ع) است. این مرحله از امام على(ع) شروع مى‏شود و به امام دوازدهم(ع) ختم مى‏گردد و خود یک مقطع طولانى تاریخى است که قریب به سه قرن امتداد داشته است. بنا بر این، تاریخ صدور نص و بیان احکام شرع در فقه اهل‏بیت(ع) تا ابتداى قرن چهارم هجرى ادامه داشته و به همین دلیل است که فقه اهل بیت(ع) مشحون از نصوص شرعیه است.
سپس براى تبیین وسعت محدوده‏اى که ائمه(ع) به آن پرداخته‏اند، آمار برخى از روات هر امام ارائه گردیده و آمار و تعداد روایاتى که از آن‏ها صادر گشته نیز بیان شده است.
ب. مرحله فقه اجتهادى یا آن‏چه که اصطلاحاً به آن «عصر اجتهاد» گفته مى‏شود. این مرحله از اوایل قرن چهارم و بعد از دوران غیبت کبرى (در سال 339 ه .ق.) شروع شده و تا امروز ادامه یافته است؛ ولى دقت در این مرحله نشان مى‏دهد که فقه و اجتهاد در این مرحله شش دوره را پشت سر گذاشته است:
اوّل: «دوره تأسیس» که از عصر غیبت (از اواسط قرن سوم هجرى) آغاز مى‏شود و به اوایل قرن پنجم منتهى مى‏گردد.
دوم: «دوره انطلاق و رهایى» که با عصر شیخ طوسى از اوایل قرن پنجم هجرى شروع شده و تا زمان محقق حلّى یعنى اواسط قرن هفتم ادامه مى‏یابد.
سوّم : «دوران استقلال و تکامل» که از نیمه قرن چهارم و عصر محقق حلّى تا آخر قرن دهم و زمان شهید ثانى ادامه داشته است.
چهارم: «دوران افراط و تفریط در استناد به روایات» که با زمان محقق اردبیلى از اواخر قرن دهم شروع شده و تا اواخر قرن دوازدهم استمرار یافته است.
پنجم : «دوران تصحیح و اعتدال» که از اواخر قرن یازدهم تا اوایل قرن سیزدهم ادامه یافته است.
ششم : «دوران رشد و شکوفایى» که امتداد دوره قبل به حساب مى‏آید و جرقه آن به دست شیخ مرتضى انصارى زده شد که در نیمه دوم قرن سیزدهم پا به عرصه اجتهاد نهاد. این دوره تا امروز جریان دارد.
اینک با دقت در این بررسى دقیق و عمیق، به چند ویژگى آن اشاره مى‏کنیم:
اوّل این که این تقسیم بر اساس ملاحظه و توجه به پیشرفت‏ها و انعطافاتى بوده که در علم فقه به وجود آمده است؛ یعنى با توجه و دقت در نظریات و مبانى فقهى بدون در نظر گرفتن محرک‏هاى خارج از متن علم (مثل موقعیت‏هاى سیاسى و اجتماعى و جغرافیایى فقهاء) که بسیارى از بررسى‏ها را تحت الشعاع قرار داده است.
دوّم آنکه در این بررسى عمده تمرکز بر خصوصیات هر دوره و امتیازات آن از دوره‏هاى دیگر بوده است که این خود بیانگر فراوانى دقّتى است که این بررسى بر آن استوار است.
سوّم انحصار تاریخى آن دوره‏ها در فواصل مشخص و معین که ضمناً به أعلام هر عصر و تحولات علمى مهم آن عصر هم اشاره شده است .
محور دوّم از مباحث مقدمه، به معرفى موسوعه فقهى بر طبق مذهب اهل بیت(ع) اختصاص دارد که دربر دارنده بحث‏هاى ذیل است:
تعریف اصطلاح «موسوعه»، خاستگاه تدوین موسوعه فقهى، ویژگى‏هاى روش دایرة المعارفى و موسوعى، پیشینه تاریخى موسوعه نویسى، بیان روش کلى موسوعه فقهى به طور مفصل و دقیق که عنوان مستقلى را به خود اختصاص داده است.
از طرفى چون اساس تدوین مباحث گردآورى شده در موسوعه، عناوین و مقالات هستند، در مقدمه تعریف دقیق و مفصلى از اصطلاح «عنوان» ارائه شده. هم‏چنین انواع عناوین از جهت ماهیت و مفهوم و ارتباط بین عناوین بیان شده و به کیفیت تقسیم این عناوین در ضمن موسوعه و مبناى این تقسیم اشاره گردیده و سپس بر اساس آن مبانى، عناوین فقهى را به چهار قسم زیر به صورت دقیق و فنّى تقسیم نموده است:
1. عناوین اصلى؛ 2. عناوین فرعى؛ 3. عناوین تألیفى؛ 4. عناوین دلالى و اشاره‏اى.
پس از آن، چگونگى ترتیب این عناوین را بر اساس روش الفبایى ذکر کرده و بطور مفصل روش نوشتن مقالات و اقسام این روش‏ها و عناصر تشکیل دهنده مقالات و مباحث و کیفیت تنظیم و ترتیب آن و سطح خطاب در آن‏ها را بیان نموده است. سپس به مصادرى که به آن‏ها اعتماد شده اشاره‏اى کرده تا بیانگر وسعت محدوده مصادر باشد.
عناوینى که جلد اول کتاب مشتمل بر آن‏ها است به بیست و چهار عنوان بالغ مى‏شود.
این عناوین با عنوان «ائمة» آغاز و به عنوان «آنیة» منتهى مى‏گردد که ده عنوان از آن‏ها از قسم عناوین دلالى و اشاره‏اى است که بحث در آن‏ها به محل خود ارجاع داده شده (هم‏چون «آباء» و «آمّة»)، اما چهارده عنوان باقى مانده تحت بحث و بررسى قرار گرفته‏اند که پرداختن به بعضى از آن‏ها به صورت گسترده و مفصل بوده همچون عناوین «ائمة» و «آمین» و «آنیة» که از قسم عناوین اصلى هستند.
کیفیت بحث در عناوین دیگر به گونه‏اى است که برخى از آن‏ها اجمالاً بحث و بررسى شده‏اند، مثل عنوان «آجر» و «آفاقی» که از قسم عناوین فرعى هستند، و بررسى بعض دیگر بین اجمال و تفصیل بوده است، مثل عنوان «آداب» و «آلات».
مخفى نماند که کیفیت بحث‏هاى عناوین چنان است که به واسطه احاطه بر تمام مسائل و فروع فقهى و اقوال و ادله و مصادرِ قابل اعتماد، این موسوعه را داراى امتیازات منحصر به فردى کرده و این اثر بزرگ را از دیگر تألیفات ممتاز ساخته است.
امّا از جهت سطح کلى بحث‏ها باید گفت که منتهاى دقت در آن‏ها به کار رفته و تنها به ارائه یک نظریه و بیان اجمالى آن بدون پرداختن به عمق مطالب اکتفا نشده، بلکه از هر نظر و دیدگاهى به طور کامل پرده برداشته و از این جهت در گردآورى و ارائه فقه اهل بیت(ع) کاملا موفق عمل نموده است.
امتیازات موسوعه
در این بخش اشاره‏اى اجمالى به ویژگى‏هایى که باعث امتیاز این موسوعه شده‏اند خواهیم داشت، اما در عین حال، خواننده گرامى را براى قضاوت در باره ارزش این اثر و سنجش معلوماتش، به مراجعه کتاب و غور در گستره اعماق مطالب آن دعوت مى‏کنیم.
ویژگى اول. پرداختن این موسوعه به تمام عناوین و مصطلحات فقهى است به گونه‏اى که چیزى از آن‏ها را فرو نگذارده است.
ویژگى دوم. عناوین و مصطلحات فقهى ـ هم چنان که در مقدمه اشاره شده است ـ به شکل فنى و منطقى تقسیم بندى شده و بر اساس مبنایى دقیق و محکم به بحث پیرامون آن‏ها پرداخته شده است.
ویژگى سوّم. موسوعه مشتمل بر بحث‏هایى است که با این دقت و عمق و ظرافت براى اولین بار در فقه مطرح شده‏اند؛ نمونه بارز آن عنوان «آداب» است که على رغم آن که بحث کوچکى به نظر مى‏رسد، کوشش فراوانى در جمع‏آورى مطالب آن و استنتاج و استخراج مطالب به صورت دقیق و عمیق ونیز موارد استعمال آن نزد فقهاء، بکار رفته است که مسلما از چشم خوانندگان نکته سنج مخفى نمى‏ماند.
ویژگى چهارم. در بحث‏هاى مفصل این کتاب هم‏چون «آمین» و «آنیة» تمام فروع و اقوال در آن‏ها گردآورى شده، و این حکایت از تلاش فراوانى دارد که در جمع این اقوال به کار گرفته شده است.
علاوه بر این، در ارائه اقوال و تقسیم وبیان سیر تاریخى و صدور آن‏ها دقت و تعمیق نظر فراوانى به کار رفته که مى‏توان جلوه این دقت نظر را در بحث «حکم التطهیر بآنیة الذهب و الفضة »(1) مشاهده کرد و سپس با مقایسه این مطالب با مباحث مشابه خود در کتب فقهى و حوزه‏هاى علمى دیگر به جلوه روشن‏ترى از این دقت نظر دست یافت.
به عنوان نمونه، از مسائلى که سیر تاریخى حکم آن‏ها ارائه شده است، مى‏توان به حکم « استعمال آنیة الذهب والفضه » اشاره کرد که تحولات و سیر پیشرفت آن در مراحل پنجگانه‏اى بیان شده است.
1. مرحله قبل از شیخ طوسى که فقهاء متقدم بر این زمان، تنها به حرمت اکل و شرب از ظروف طلا و نقره تصریح کرده‏اند، ولى حکم سایر استفاده‏ها را متعرض نشده‏اند.
2. مرحله زمان شیخ طوسى که ایشان به حرمت مطلق استعمال و نیز حرمت اقتناء تصریح کرد و فقهاء متأخر از وى نیز از او پیروى کردند. و شاید بتوان گفت که کلمات سید رضى بر وجود نظیر این قول قبل از شیخ نیز اندک دلالتى داشته باشد.
3. زمان محقق حلّى که وى ابتدا در حرمت استفاده براى غیر استعمال ـ یعنى ادّخار واقتناء ـ تردید کرده و سپس منع را پذیرفته است و علاّمه نیز چنین کرده است. ولى در هر حال موضع حرمت هم‏چنان بر قوت خود باقى ماند و لذا پاره‏اى از فقهاء بر حرمت مطلق استعمال، ادعاى عدم خلاف کرده‏اند.
4. با فرارسیدن زمان محقق اردبیلى ملاحظه مى‏شود که او ابتدا قول به کراهت استعمال را نیکو مى‏شمرد، ولى اجماعى بودن حرمت استعمال و ظهور بعضى از روایات در حرمت را مانع خود مى‏بیند. ایشان گر چه قدر متیقن از اجماع و اخبار را استعمال مى‏داند نه مطلق استفاده و اقتناء، امّا در عین حال احتیاط را در ترک مطلق استفاده مى‏بیند. و این تشکیک در پیروانش چون سبزوارى و مجلسى اثر گذاشته است.
5. با این حال، این تشکیکات در نظر مشهور تأثیرى نگذاشت و هم‏چنان فتوا به حرمت مطلق استعمال ادامه یافت تا زمان معاصرین که اندکى از آنان حرمت را منحصر در اکل و شرب دانسته و بقیه استعمالات را تجویز نموده‏اند ـ اگر چه بعضى در این باره احتیاط کرده‏اند ـ اما سایر علما از آن‏چه که متعارف بود پیروى کرده‏اند که تحریم مطلق استفاده از ظروف طلا ونقره باشد.
جالب این جا است که در این کتاب تمام این مراحل بر اساس نصوص و شواهد محکم ارائه شده است(2).
ویژگى پنجم. دقّت فراوانى است که در بیان گرایش‏هاى فقهى به چشم مى‏خورد، زیرا شناخت اقوال در یک مسأله گاهى بر اساس توجه به ظاهر عبارات حکم فقهاء در آن مسأله است که در این صورت شناخت اقوال در همین حدّ متوقف مى‏شود و از صِرف ارائه تعداد بسیطى از کلمات فقهاء فراتر نمى‏رود.
ولى گاهى شناخت اقوال یک مسأله مبتنى بر توجه به ادله و مبانى پنهان در پس آن اقوال است و پر واضح که این نوع نگرش به اقوال، با بهره‏مندى از اجتهاد و با توجه به عملیات استنباط صورت گرفته است. این تفاوت در سطح و رتبه بین دو نگرش، گاهى موجب تأثیر بر نتایج هم مى‏شود. به این صورت که درنگرش اول، تعداد اقوال یک مسأله چه بسا بیشتر از واقع به نظر آیند، در حالى که از دیدگاه اجتهادى تعداد اقوال و گرایش‏ها به آن اندازه که به نظر مى‏رسید فراوان نباشد، همین‏طور است عکس مطلب.
تجلى این ویژگى را مى‏توان با ملاحظه بعضى از نمونه‏ها در موسوعه مشاهده کرد که از آن قبیل است بیان گرایش‏هاى فقهى در حکم «آمین» در نماز که شایسته است با این مقطع بحث در «آمین» همراه شویم و این موارد را مطالعه کنیم :
اول: بیان موضع فقهاى امامیه به صورت اجمال و همراه با مذاهب فقهى اسلامى دیگر که در موسوعه این چنین آمده است:
ذهبت العامّة إلى أنّ التأمین عقب الحمد فی الصلاة سنّة ، وذهب بعضهم إلى وجوبه على الامام فی الصلاة الجهریة . وأمّا فقهاؤنا فقد اتّفقت کلمتهم على عدم کونه سنّة ، بل عدم مشروعیّته فی الصلاة ، حتى أصبح ذلک موقفا واضحا للمذهب . واختلفت کلماتهم بعد ذلک فی حرمته وبطلان الصلاة به . فذهب المشهور ـ بل المعظم ـ إلى القول بحرمته وبطلان الصلاة به ، بل ادّعی عدم وجدان الخلاف فیه ـ إلاّ ما حکی عن الاسکافی وأبی الصلاح الحلبی ـ بل الإجماع والاتفاق علیه وعلى أنّ قولها بدعة .
وفی قبال ذلک نسب إلى ابن الجنید الاسکافی وأبی الصلاح القول بالجواز وإن لم نتحقق النسبة ، کما نسب المحقق القول بالکراهة إلى قائل مجهول ، واحتمله ـ بل مال إلیه ـ فی المعتبر أوّلاً وإن حکم فی آخر المطاف بأنّ الأولى الامتناع عنه ، ومثله الأردبیلی ، واختار الکراهة الفیض الکاشانی ، واحتملها العاملی مستجودا القول بالتحریم دون الإبطال(3).
دوّم: بیان موضع فقهى امامیه به صورت تفصیل. در این قسمت(4) سؤالى در باره اقوال مسأله مطرح شده و بعد پاسخ آن از لابلاى کلمات فقهاء استخراج گردیده است. در نقل کلمات هم از اسکافى و شیخ طوسى و محقق و علامه و کرکى و فاضل اصفهانى و کاشف الغطاء و محقق نجفى شروع کرده. و سپس به بیان کلمات فقهاء دوران اخیر و معاصرین پرداخته است.
اصولاً این نوع بیان، به جهت استناد به منابع، اعتماد به نتیجه را برمى‏انگیزاند و در ما نحن فیه نتیجه این است که براى آمین دو حکم ثابت مى‏شود: یکى حرمت تکلیفى و دیگرى حکم وضعى که بطلان نماز است.
سپس به تحلیل احتمالاتى که ممکن است در مراد فقهاء باشد و ترجیح یکى از آن احتمالات مى‏پردازد که در آن‏جا به سه احتمال در مراد از حرمت تکلیفى اشاره شده و بعد به تفاوت‏هاى هر کدام پرداخته شده است. هم‏چنین به منشأ قول به حرمت وضعى ( بطلان ) و مبانى آن نیز اشاره گردیده است.
در آخر نیز پس از این بحث دقیق که جوینده را در اعماق استدلالات فرو مى‏برد، به نصوص باز مى‏گردد و تحت عنوان «قراءة جدیدة للأقوال» این گونه مى‏آورد :
ویتضح من مجموع ما تقدّم أنّ المستظهر أوّلاً من کلمات الأصحاب وإن کان تعدّد الأقوال وکثرتها فی قول آمین عقب الحمد فی الصلاة ـ من القول بالجواز أو الکراهة أو الحرمة تکلیفا ووضعا أو الحرمة تشریعا والبطلان وضعا أو الحرمة دون البطلان أو البطلان دون الحرمة ـ إلاّ انّه بالدقة ترجع الأقوال والکلمات إلى قولین فی المسألة ، لا أکثر.(5).
ویژگى ششم. بیان استدلالات از بُعد اجتهادى آن‏ها صورت گرفته است که با مطالعه عنوان « التطهیر بآنیة الذهب والفضة » نمونه‏اى از تعمیق و تدقیق فراوان در این جهت متبلور خواهد شد.
در این بحث ابتدا گرایش‏هاى فقهى به پنج دسته تقسیم شده‏اند:
1. قول به صحت مطلقا؛ 2. قول به بطلان مطلقا؛ 3. تفصیل بین صورت ارتماس و غیر آن؛ 4. تفصیل بین صورت انحصار و عدم انحصار که براى اول بطلان و براى دوم در صورت ارتماس، صحت اختیار شده است؛ 5. تفصیلِ قبل با اضافه صورت صبّ (ریختن) به ارتماس.
و سپس مبانى فنى این اقوال مختلف به این صورت بیان شده است:
1ً ـ إنّ مبنى القول الأوّل یمکن أن یکون أحد وجهین :
الوجه الأوّل : أن یکون المحرّم خصوص استعمال الآنیتین فی الأکل والشرب ، لا مطلقا . . .
الوجه الثانی : ویتوقف على قبول أمرین :
الأوّل : أن یدّعى أنّ عنوان الاستعمال المحرّم غیر متّحد فی الوجود مع ما هو محقق التطهیر من الغسل أو المسح . . .
الثانی : إمکان الأمر الترتّبی .
2ً ـ ومبنى القول الثانی . . . دعوى صدق الاستعمال المحرّم على نفس بما فی الآنیة حتى إذا کان بنحو الاغتراف منها . . .
3ً ـ ومبنى القول الثالث مجموع أمرین :
الأوّل : انّ التطهیر بنحو الارتماس متحد مع الاستعمال المحرّم ؛ لأنّه بنفسه استعمال للآنیة ، بخلاف التطهیر بنحو الصبّ أو الاغتراف منها .
الثانی : إمکان الأمر الترتّبی . . .
4ً ـ ومبنى القول الرابع مجموع أمرین :
الأوّل : هو الأمر الأوّل المتقدّم . . .
والثانی : القول بعدم إمکان الأمر الترتّبی مطلقا ، أو فی خصوص المقام . . .
5ً ـ ومبنى القول الخامس : نفس مبنى القول الرابع مع إضافة أنّ التطهیر بنحو الصبّ من الآنیة على الأعضاء یعدّ کالارتماس بنفسه استعمال للآنیة ، فیتحد فیه الحرام مع الواجب ،فیبطل حتى مع عدم الانحصار(6) .
و پر واضح است که دقت عمیق در این بیان از چشم اهل فن دور نمى‏ماند و به این مطلب اذعان مى‏شود که در بین مصادر فقهى موجود تا کنون با این وسعت و تفصیل و در این سطح از دقت، به این مبانى پرداخته نشده است.
ویژگى هفتم. طرح مباحث علمى در موسوعه است، زیرا تنها به ارائه گرایش‏هاى فقهى و استدلالات مربوط به آن‏ها اکتفاء نشده بلکه به بعضى از مناقشات و ردّ استدلال‏ها هم گاهى به صورت اجمال و گاهى به صورت تفصیل پرداخته شده است.
از این قبیل است مطلبى که در مناقشه استدلال بر «بطلان نماز با گفتن آمین» آمده است ؛ زیرا بعضى از فقهاء در این مطلب نُه وجه براى اثبات بطلان نماز اقامه کرده‏اند که در موسوعه تمام این استدلال‏ها مردود و در آن‏ها مناقشه شده است(7).
ویژگى هشتم. حقایق و مطالب علمى بدون هیچ‏گونه جانبدارى و با صراحت تمام بیان شده اند. این ویژگى را مى‏توان در بحث «ائمة» و «آل البیت» به خوبى دریافت؛ زیرا در ابتدا تمام نظرات مخالف با صراحت و بدور از تعصب کورکورانه مطرح شده‏اند و سپس موضع حقیقى مذهب اهل بیت(ع) با صراحت و بدون پیچیدگى روشن شده است.
ویژگى نهم. در تمام اقسام و انواع بحث‏هاى موسوعه، تناسب سطح و هماهنگى روش رعایت شده است واین حکایت از آن دارد که دقت فراوانى در تطبیق همآهنگ روش و اسلوب موسوعه در تمام برنامه‏هایش به کار گرفته شده است .
ویژگى دهم. مطالب و معلومات موسوعه از ترتیب و نظم خاصى برخوردارند. به این معنا که در قالب منطقى و به شکل نادرى که در کتابت بحث‏هاى فقهى و حتى تخصصى بى‏سابقه مى‏باشد، عرضه شده‏اند.
به عنوان نمونه در اوایل بحث «آنیة» مشاهده مى‏شود که مطالب و مباحث به صورت منطقى تقسیم شده و مبانى هر تقسیم هم بیان گردیده و چنین آمده است :
تقع الآنیة موردا لأحکام فقهیة عدیدة یمکن تقسیمها تارة من حیث الموضوع إلى ما یتعلّق بالآنیة من حیث المادة أی بالنظر إلى ذاتها وما صنعت منه ککونها من الذهب والفضة أو المواد النفطیة أو غیر ذلک ، وإلى ما یتعلّق بالآنیة من حیث الحالات الطارئة علیها کتنجّسها أو غصبیتها ، وإلى ما یتعلّق بالآنیة من حیث هی(8) .
ویژگى یازدهم. ساختار بیان و خطاب در بحث‏ها به گونه‏اى است که هم از ظهور و وضوح عبارت و هم از پختگى و دقت در مطلب برخوردارند. جالب این که با وجود نوآورى در الفاظ، اصالت مطلب مورد غفلت قرار نگرفته و با وجود این که با زبان خاص و اصطلاحات فقهى سخن گفته، از بیان عرفى هم فاصله نگرفته است.
ویژگى دوازدهم. موسوعه توانسته است بین مطالب گذشتگان و مسائل عصر حاضر به شکل تخصصى پیوند و ارتباط برقرار سازد، به این صورت که در هر ادعائى سعى شده که هم به آثار نصوص فقهاء گذشته استناد شود و هم مطالب بیرون آمده از این نصوص به شکل علمى و نوین ارائه گردد، به طورى که منعکس کننده سلامت ذوق و فکرى است که موسوعه در برنامه‏هایش بر آن تکیه دارد و حاکى از تقارن شامه فقهى با درک صحیح از زمان در بیان مطالب است.
و هم‏چنین موسوعه در الحاق نظریات جدید در سطح فقه و اصول به نظریات گذشتگان، به صورت توانمند عمل نموده و کوشش کرده که خواننده را به سوى نظرات بهتر هدایت کند.
نمونه‏اى از این ویژگى را مى‏توان در عنوان «آدمی» جست و جو کرد که مشتمل بر اشارات ونکات ظریفى است که توجه خواننده را برمى‏انگیزاند.
ویژگى سیزدهم. موسوعه در هر موضوع، رساله و نمونه‏اى را تقدیم حوزه‏هاى علمى کرده است و از جنبه‏هاى گوناگون به مطالب هر عنوان به صورت وسیع و بطور عمیق و دقیق پرداخته است و سزاوار آن است که مطالبش با دقت و کنجکاوى مورد بررسى قرار گیرد تا امتیازات آن نسبت به سایر کارهاى مشابه آشکار شود.
و اما در این جهت، بحث‏هاى جلد اول از عظمت این کار سنگین و پر ارزش و نقشى که مى‏تواند در مرجعیت علمى ایفا کند، پرده بر مى‏دارد.
شایسته است به این نکته نیز اشاره شود که با تمام این خصوصیات ممتاز، تدوین جلد اول موسوعه در مدت کوتاهى به پایان رسیده است.
در پایان توفیق دست اندر کاران این مجموعه عظیم را در جهت ادامه و تکمیل آن از خداوند متعال خواستاریم.
پى نوشت‏ها:
________________________________________
1. موسوعة الفقه الاسلامى، ج 1، ص 350 ـ 361.
2. همان، ص 331 ـ 338.
3. همان، ص 283 ـ 284 .
4. همان، ص 284 .
5. همان، ص 303 .
6. همان، ص 356 ـ 359 .
7. همان، ص 299 ـ 303 .
8. همان، ص 328 .

تبلیغات