آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

متن

از آن جایى که در شماره پیشین نشریه «پژوهش و حوزه‏» ، طرح «مواد درسى و سرفصل‏هاى تفسیر و علوم قرآن‏» درج شد و از قرآن‏پژوهان و صاحب‏نظران در آن حوزه دعوت شد تا جهت هرچه پربارتر شدن متون درسى، طرح را موشکافانه بررسى و نظریات و نقدهاى علمى خود را به دفتر تالیف و نشر متون درسى حوزه و یا دفتر نشریه ارسال دارند، در این بخش دو نقد ارسالى از سوى دو تن از قرآن‏پژوهان تقدیم مى‏گردد.
«پژوهش و حوزه‏»
طلاب به رشته‏هاى مختلف علوم قرآنى نیازمندند، اما بیش از همه به معارف قرآن و ترجمه آن محتاجند، طلبه باید به گونه‏اى باشد که پس از پایان شش سال تحصیل هیچ یک از کلمه‏هاى قرآن برایش ناآشنا نباشد، ترجمه‏اش را بداند و تا حدى به مطالب صرفى آن آگاه باشد.
تامین این نیاز باید اصل قرار گیرد، اما متاسفانه امروزه وقت درسى او با آگاهى‏هاى جنبى پر شده است.
درست است که «تاریخ قرآن و نگارش تفسیر» و «وجوه اعجاز قرآن‏» و مباحث «تحریف‏» و «قرآن در نگاه غیر مسلمانان‏» و «آشنایى با تفسیر و مفسران‏» مباحثى ضرورى است ولى اگر مباحث و رشته‏هاى «مفردات قرآن‏» ، «زبان قرآن‏» و «تفسیر آیات آسان و مشکل قرآن‏» کم‏رنگ شود زیر بناى فکرى طلبه ضعیف مى‏ماند.
بنابراین، طرح «مواد درسى و سرفصل‏هاى تفسیر و علوم قرآن‏» براى سطح یک حوزه‏هاى علمیه که در مجله «پژوهش و حوزه‏» از سوى دفتر تالیف و نشر متون درسى حوزه، مطرح شده است، باید سمت و سوى اهداف خود را برهدف‏هاى 2 و 7 و 8 متمرکزکند و از هدف 3 نیز مدد بگیرد، در حالى که در این طرح، دانش پژوه دینى تا نیمه دوم سال سوم و پس از 70 ساعت درس قرآنى تازه سراغ کلمات قرآن مى‏رود; آن هم با صرف 50 ساعت وقت درسى خود را با مباحثى از لغت درگیر مى‏سازد که فکر قرآنى به او نمى‏دهد. آرى، مترادفات، لغات دخیل و وجوه و نظائر را که حتى مراجع تقلید هم از دانستن آن‏ها مى‏توانند بى‏نیاز باشند، آموخته است.
سپس او را با این طرح به امان خدا رها مى‏کنیم تا سال چهارم خود را با 105 ساعت وقت قرآنى سرگرم مشخصات قرآن سازد و این که از کجا آمده و چه گونه آمده و چند گونه بوده و ظاهر آن بلیغ و فصیح و معجزه است و اما خود او چیست؟ تنها تصورى از آن در ذهن او ایجاد کرده‏ایم، آن هم در قالب روش‏ها و الوان تفسیرى و طبقات مفسران و این‏که سنیان چه روشى دارند و شیعیان چه؟ و پس از همه آن مباحث هنوز نفهمیده‏است که «ان الانسان لفى خسر» را در چه رنگى‏و قالبى بر او تطبیق داده وتحمیل کرده‏اند.
در سال چهارم هم دریچه‏اى به روى او باز شده است‏به نام «ترجمه قرآن‏» که در منابع، هیچ کتابى براى آن معرفى نشده و راه‏کارى ارائه نگردیده است.
در این طرح، سال پنجم سال روى‏کرد به تفسیر است; ولى باز هم زنجیرهایى که از آن گاهى با نام «مقدمات تفسیر» یاد مى‏شود بر پاى علاقه‏مندان مى‏بندیم و او را 50 ساعت دیگر گرفتار مقدماتى از قبیل «ضرورت تفسیر» ، «مفهوم تفسیر» ، «قواعد حاکم‏» و «ابزار تفسیر» مى‏سازیم و هنوز وارد نفس تفسیر نشده او را به سال‏ششم مى‏رسانیم تا بلکه 70 ساعت دیگر از عمر خود را در این سال به چیزى بپردازد که باید از نیمه دوم سال اول به آن مى‏پرداخت.
آیا مى‏توان حدس زد که همین نقص بزرگ، صاحبان طرح را وادار کرده است که در بند 9 تکمله و تبصره‏اى بر طرح خود بیفزایند و به قرآن پژوه اجازه دهند تا در وقت‏هاى مرده تابستان‏سال‏هاى دوم تا ششم، بدون برنامه و استاد و تنها با مطالعاتى دلخواه آن هم از «الکاشف‏» یا «گزیده تفسیر نمونه‏» که نه اولى براى او قابل فهم است و نه دومى مشکل فهمیدن الفاظ آیه را براى او حل مى‏کند، به کار تفسیر بپردازد.
آن چه باید جایگزین این طرح گردد، هر چه باشد باید شش نیاز را براى طلبه پایه ششم تامین کند:
1. آیات را با تجوید کامل قرائت کند; (نه این‏که کتاب‏هاى تجوید را به طور کامل و با آن موضوعات گسترده که در طرح آمده است درس بگیرد; زیرا بسیارى از آن مباحث نه ضرورى است و نه مفید بلکه برخى از آن‏ها، نادرست است.)
2. معناى کلمات قرآن را بداند; (نه به گونه‏اى که زمان خواندن معنى نیمه دوم سال سوم به فروق اللغة و لغات دخیل بپردازد.)
3. به ترکیب 70% آیات آشنا باشد; (نه این‏که زمان خواندن سیوطى نیمه دوم سال دوم سوره «هل اتى‏» را تجزیه و ترکیب کند و یا از اعراب القرآن‏هاى صافى و درویش و معانى القرآن [نسخه بدل در طرح: اعراب القرآن فراء و اخفش] سر در آورد. این‏ها براى سال سوم او هم زیاد است.)
4. کلیاتى اندک درباره «شان نزول‏» و «تحریف‏» و «اعجاز» و «اقسام تفسیر» و «تاریخ قرآن‏» بداند; (نه این که در وجوه اعجاز به دیدگاه‏هاى طبرى، باقلانى، رمانى، واسطى و تمام فهرست «التمهید» آقاى معرفت‏یا بررسى و نقد «فصل الخطاب‏» بپردازد.)
5. شیوه استفاده‏از کتاب‏هاى لغت و تفسیر را با تجربه عملى، آموخته باشد; (این بخش طرح، داراى سر فصل‏هاى خوبى است. آرى، سوره کهف ترجیحى بر «یس‏» و «طه‏» ندارد.)
6. بخش عظیمى از قرآن را حفظ کرده باشد; (متفرق آن بهتر از منظم است و ترجیح با سوره‏هایى مانند جمعه و منافقون و جزء سى‏ام و نظائر آن است که باید هر روحانى آن را حفظ باشد.)
براى رسیدن به این اهداف باید طلبه در تمام هفته‏هاى هر سال تحصیلى، ساعت‏هایى را به این کار بپردازد. (نه این‏که نیمه‏هایى از سال اول و دوم و سوم را به کلى از این اهداف فاصله گرفته باشد.)
براى زمان‏بندى اهداف یاد شده و متون مورد نیاز، نکته بسیار ضرورى این است که اگر وقت طلاب در سال‏هاى اول تنها به دروس اصلى اختصاص یابد، آن‏ها خواهند توانست پس از تسلط بر زبان عربى، بسیارى از دروس جنبى (از قبیل: تاریخ اسلام، جغرافیاى جهان اسلام، نظام حقوقى و تربیتى اسلام، مباحث‏سیاسى و...) را خود با مطالعه شخصى فرا گیرند و تنها به معرفى کتاب و برگزارى آزمون مى‏توان بسنده کرد. در حالى که اگر همه این‏ها را درس بگیرند و فرصت رسیدگى به درس‏هاى اصلى را نیابند، میدان وسیعى براى تبلیغ آن مباحث‏به مردم، پیش روى خود باز خواهند کرد، بدون آن‏که تحقیقات پایه‏اى و قوى ، ضامن سلامتى تبلیغ آنان باشد.
بنابراین نباید وقت درسى آن‏ها را با مسائلى از قبیل اعجاز و تحریف و تدوین و نظائر آن پر کرد، زیرا این‏ها را مى‏توان با مطالعه تامین کرد; گر چه واحد درسى قرار نگیرند; تا چه رسد به دروسى مانند روش تبلیغ و روش تدریس قرآن که یا خود جوش است و یا هیچ.
طرح اجمالى:
اکنون با در نظر گرفتن امور یاد شده، طرح ذیل پیشنهاد مى‏گردد.
سال اول:
روان‏خوانى قرآن (همراه با ترجمه لغاتى که زیاد تکرار مى‏شود نظیر: قال، ان و...) 34 ساعت.
تجوید قرآن 34 ساعت.
حفظ قرآن 17 ساعت.
سال دوم:
علوم قرآن (اعجاز، تحریف) 34 ساعت.
حفظ قرآن (همراه با ترجمه لغات مشکل آیاتى که حفظ مى‏شود) 17 ساعت.
تجزیه و ترکیب قرآن (آیات تطهیر، مودت، مباهله، ولایت، تبلیغ و...) 17 ساعت.
سال سوم:
علوم قرآن (شان نزول، تاریخ قرآن) 34 ساعت.
حفظ قرآن (همراه با ترجمه لغات مشکل) 17 ساعت.
تفسیر 1 (سوره‏هاى حمد، جمعه، منافقون، قدر و اخلاص) از متون قدیم 51 ساعت.
سال چهارم:
علوم قرآن (اقسام تفسیر ماثور، موضوعى، ترتیبى، قصصى، و غیره انواع تفاسیر فلسفى، عرفانى، فقهى، کلامى، جامع) 17 ساعت.
حفظ قرآن (همراه با ترجمه لغات مشکل) 17 ساعت.
تفسیر 2 (سوره‏هاى کهف، نور، یس، الرحمن، نبا) 51 ساعت.
سال پنجم:
تفسیر 3 (جزء سى‏ام قرآن) 51 ساعت.
تفسیر 4 (موضوع مباحث جهان‏بینى توحیدى) 17 ساعت.
سال ششم:
تفسیر 5 (به انتخاب استاد) 51 ساعت.
تفسیر 6 (موضوعات اجتماعى امامت) 17 ساعت.
طرح تفصیلى:
در صورت پذیرفته شدن طرح اجمالى مى‏توان سرفصل‏ها و زیرفصل‏هاى هر یک را به تفصیل بیان کرد و در بسیارى از موارد از منابع ذکر شده در مجله یاد خواهد شد.
نکاتى جزئى درباره طرح موجود در مجله:
1. صفحه 64 ذیل اهم منابع: اعراب القرآن از اخفش و فراء. صحیح آن معانى القرآن اخفش و معانى القرآن فراء است.
2. کتاب الدر المصون درباره اعراب قرآن متقن تراز درویش و صافى است ولى همه آیات را ندارد. و نیز اعراب‏هاى مذکور در مجمع البیان و کشاف و روح‏المعانى گرچه نام اعراب القرآن ندارد ولى کارسازتر و متقن‏تر است.
3. در صفحه 66 سرفصل‏ها به جاى عنوان تبدیل به انشا شده است.
4. در صفحه‏66 و 67 مجموعا 105 ساعت‏به دروس قرآنى اختصاص یافته است که گر چه با 100ساعت‏سال پنجم هم‏آهنگ است ولى با 35 ساعت‏سال اول و سال دوم و 50 ساعت‏سال سوم و 70 ساعت‏سال ششم ناهم‏آهنگ است; علاوه بر این‏که سال پنجم سال سنگین درسى است و بیش از 80 ساعت درسى براى دروس قرآنى، درس‏ها را فشرده مى‏کند.
5. در صفحه‏70 پیش از (اهم منابع) آمده: ترجمه قرآن. این عنوان مبهم است و منبعى براى آن در منابع ذکر نشده است.
6. صفحه‏72 بند 9 آیا توصیه است‏یا برنامه؟ ظاهر طرح این است که باید روى آن مطالعه صورت گیرد. دراین صورت باید براى آزمون و نتایج مترتب بر آن نیز در برنامه جایى در نظر گرفت.
در پایان تلاش کسانى که طرح را تدوین کرده‏اند به ویژه در زمینه معرفى منابع، چشم‏گیر و قابل تقدیر است.

تبلیغات