آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

متن

از رمزهاى بسیار مهم بالندگى فرهنگ وارتقاى دانش وبینش آدمى در همه ساحت‏ها وعرصه‏ها، پژوهش و اندیشه‏ورزى و ژرف‏کاوى است. اندیشه دینى هم مشمول این قاعده است و از ارکان‏وظایف حوزه‏هاى دینى در طول تاریخ، تدقیق وتحقیق در معارف و دانش‏هاى دینى بوده است. عالمان آگاه نیز، هماره در عرصه گسترش مرزهاى معرفت دینى و نو آورى روش‏مند در ساحت علوم‏اسلامى و پاسخ‏گویى به پرسش‏هاى نوپیدا و دفاع عالمانه از اندیشه الهى، خوش درخشیده‏اند و در شاخه‏هاى گوناگون علوم دینى وحتى عرصه‏هاى متنوع دانش و معرفت‏بشرى آرا و اندیشه‏هاى‏ژرف و بدیع آفریده‏اند. بى‏شک جریان تولید علم و تحقیق، استوانه اساسى انجام رسالت‏هاى دینى و رمز ماندگارى معرفت دینى بوده و خواهد بود.
در روزگاران پیشین چهره‏هاى ممتازى مانند شیخ مفید، شیخ طوسى، خواجه نصیرالدین طوسى، علامه حلى، شهید اول و ثانى، ملاصدرا، علامه مجلسى، شیخ انصارى، علامه امینى، علامه‏طباطبائى، استاد مطهرى و کثیرى از همین تبار، به تنهایى در عصر خود و متناسب با آن زمان و با کوشش‏هاى توان فرسا به تحقیق پرداختند و بر غناى معرفت دینى وعلوم اسلامى و اهل‏بیت(ع)افزودند، و در هر حال مشعل فروزان دین پژوهى و نظریه پردازى و اندیشه سازى، به‏رغم همه فراز و نشیب‏ها و افت و خیزهاى فرهنگى، علمى، سیاسى و اجتماعى در جامعه و در درون حوزه‏ها،به خاموشى نگرایید.
در دهه‏هاى اخیر نیز این روند تداوم و استمرار یافته و حوزه‏هاى دینى به‏ویژه حوزه قم نظاره گر رویش محققان و پیدایش مراکز پژوهشى است.ازاین‏رو مى‏توان به این خیزش و موج دین پژوهى درمتن حوزه امید داشت. اما بى تردید باید این فرایند تحقیقات دینى را به مثابه موضوعى براى تحقیق، به مداقه و تحلیل و نقد کشاند و به‏صورت علمى آن را باز شناخت و عوامل، موانع، امتیازات وشاخص‏هاى آن را به دست آورد و به شکلى عالمانه آن را مدیریت و هدایت کرد. البته در این مسیر کم و بیش گام‏هایى برداشته شده است اما آن اقدام‏ها اندک است و نیازها مهم و فرصت‏ها کوتاه واین همه وظیفه علاقه‏مندان به حوزه‏ها و مسئولان و متصدیان امر را مضاعف مى‏کند.
بررسى، نقد و بازشناسى تحقیقات دینى معاصر در حوزه، خود موضوع تحقیق بسیار مهمى است که مى‏توان از زوایاى گوناگون و با بهره‏گیرى از روش‏هاى آمارى، میدانى و تحلیلى بدان دست‏یازید و نتایج آن را مبناى تصمیم‏گیرى، مدیریت، نظارت، هدایت و حمایت از این جریان قرار داد.
در این مقال از چشم‏اندازى دور و به شیوه‏اى گذرا به گوشه‏هایى از این مبحث مى‏پردازیم; و به پاره‏اى از اهم موانع و کاستى‏هاى پژوهش‏هاى دینى اشارت خواهیم نمود. لازم به یادآورى است که‏در این مقال تحقیقات جدید در حوزه‏هاى کلامى و ساحت‏هاى علوم انسانى و اجتماعى مقصود است، و داستان تالیف‏ها، معجم نگارى‏ها وتحقیقات سنتى بحث مستقیم نیست.
ابتدا اشاره‏اى به اهم عوامل مؤثر بر وضعیت جدید تحقیقات دینى سودمند خواهد بود:
در دو دهه اخیر اوضاع و احوال جدیدى پدیدار شده است که طبیعتا نظام پژوهش‏هاى دینى و حوزوى نیز با آن درارتباط است، اوضاع و احوالى که برخواهیم شمرد پرسش‏ها، تقاضاها و چالش‏هاى‏نوینى رویاروى ما نهاده است، و در پاسخ به آن، مراکز آموزشى و پژوهشى جدیدى پدیدار، و محققان و به طور کلى حوزه بدان اقبال نشان داده اند، علاوه بر همه عواملى که در گذر تاریخ و درقرون متاخر وجود داشته است، عوامل تازه‏تر عبارت‏اند از:
1. تحولات دین شناسى درغرب
در چند دهه اخیر در غرب پژوهش‏هاى نوینى درباره دین، متاثر از تحولات فلسفى و علمى شکل گرفته و در قالب کلام جدید، فلسفه دین، روان‏شناسى دین، هرمنوتیک و ... نمودار شده است.این موج نو در چهره ترجمه، تالیف و نظائر آن در فضاى فرهنگى کشورما نیز انتقال یافته ومى‏یابد، و در فضاى تحقیق‏هاى حوزوى مؤثر بوده است. نادیده انگارى این گونه بحث‏ها یا توجه دیرهنگام‏بدان، قابل پذیرش و شایسته نیست.
2. گسترش علوم انسانى واجتماعى
افزون بر بسط مباحث نظرى در قلمرو دین شناسى، گسترش علوم انسانى و اجتماعى و تحقیقات فزاینده در عرصه رفتارها و عملکردهاى روانى، اجتماعى و رفتارى آدمى موجب پیدایش‏پرسش‏هاى تازه در قلمرو معارف دینى شده است، زیرا ساحت‏ها و شئون گوناگون انسانى به‏طور گسترده مطمح نظر و در قلمرو دین قرار دارد، بسط علوم انسانى و اجتماعى میدان‏هاى جدیدى رادر مناسبات علم انسانى و معرفت دینى به روى مسائل و پژوهش‏هاى دینى مى‏گشاید. این عامل در بسط نوع جدیدى از مباحث دینى و تطبیقى سهم به سزایى دارد.
نکته‏اى که دراین بحث‏باید افزود بهره‏گیرى از این دانش‏ها و روش‏هاى علمى در زمینه نشر وتبلیغ دین و گسترش تربیت دینى است.
3. شکل گیرى حکومت دینى
نکته مهم دیگرى که در جهت گیرى‏هاى پژوهش‏هاى دینى در دو دهه اخیر نقش به‏سزایى داشته شکل گیرى حکومت دینى است، از آن جهت که در مقام واقع و در مواجهه با حقایق عینى موضوعات، مسائل، نیازها، تقاضاها و پرسش‏هاى تازه‏اى نمایان شده و صاحب‏نظران و محققان‏علوم اسلامى را به پاسخ‏گویى فرا مى‏خواند. این امر در اولویت گذارى موضوعات، توجه به عرصه‏هاى جدید، سامان‏دهى و مدیریت تحقیق و کاربرد روش‏ها و شیوه‏هاى نوین، آثار و نشانه‏هایى از خود به‏جاى نهاده و خواهد نهاد. طبیعتا از تحقیقات دینى انتظار مؤکدمى‏رود به واقعیات جارى اجتماعى ناظر باشد و بخشى از توانائى و ظرفیت‏خود را در این عرصه متمرکز نماید، و در قلمروهاى اقتصادى، سیاسى، اجتماعى، تربیتى و ... به نظریه پردازى دست‏یازد.
علاوه بر عوامل یاد شده مى‏توان به عوامل دیگرى مانند گسترش ارتباطات و حرکت‏به سمت جهانى شدن و جهانى سازى، اشاره کرد.
اینک به اصل سخن باز مى‏گردیم و ضمن تاکید بر جهش‏هاى با ارزش حوزه به سمت اعتلا و ارتقاى تحقیقات دینى، بر این نکته اصرار مى‏ورزیم که کشف کاستى‏ها و شناخت چالش‏ها در این فرایند به‏منظور حل و جبران آن‏ها باید مورد اهتمام حوزه قرار گیرد.
در میان فهرست عناوین کاستى‏ها و چالش‏ها به عناوینى بر مى‏خوریم که به حوزه مباحث روش‏شناسى باز مى‏گردد و در این نوشتار این بخش مورد اهتمام است. بسى آشکار است که رمز کامیابى هر تحقیق در اصالت، اتقان و کارآیى روش آن نهفته است، اهتمام پیشنیان ما بر«علم اصول‏» به‏مثابه روش تحقیق استنباطى حکایت‏گر این داستان، و گسترش مباحث روش تحقیق در دنیاى امروز نشان دهنده آن است. درون مایه هر پژوهش شیوه وروش آن است، و معطوف شدن اندیشه و تحقیق دینى به سمت عرصه‏هاى نوین، به‏ویژه در مناسبات معارف دینى و علوم‏انسانى اجتماعى، ما را به کاربرد و توسعه روش‏فهم و استنباط از متون دینى و باز تولید مفاهیم و قواعد مناسب فرامى‏خواند.
اهم چالش‏هاى روش شناسى بدین شرح در خور مداقه و بررسى است:
1. روش شناسى فهم متن دینى، که عمدتا در علم اصول فقه تجسم یافته است، اینک کلیت و مبانى آن مورد نقد و بررسى قرار گرفته است، و پرسش‏هاى مهمى حول آن به این ترتیب مطرح شده است: آیا متن، قابلیت ماندگارى فرا تاریخى دارد؟ آیا هر متن داراى هسته ثابت‏معنایى است؟ آیا بر فرض وجود هسته معنایى ثابت‏براى مخاطبان از لحاظ معرفتى امکان دسترسى و کشف آن وجود دارد؟ و آیا جدا سازى متن از پیش‏فرض‏ها و زمینه‏هاى صدور آن میسر است‏یا نه؟
سؤال‏هایى از این دست رویاروى روش تحقیق اجتهادى و علم اصول است، و وظیفه عالمان دین و حوزه‏ها است تا عالمانه و محققانه به تنقیح و دفاع از مبانى روش استنباطى بپردازند.
علاوه بر مباحث مربوط به هرمنوتیک، مبانى و پیش‏فرض‏هاى دیگرى نیز براى روش‏شناسى ارائه شده در علم اصول وجود دارد که در مباحث اصول واستنباط دینى مفروض انگاشته شده است و ریشه در اندیشه‏هاى کلامى دارد و نیازمند به بحث و بررسى و تنقیح مجدد است.
از باب مثال مى‏توان به نمونه‏هائى از این دست اشاره کرد:
رابطه انسان و شارع که به عنوان «رابطه مولى وعبد» تلقى مى‏شود، یا «اصالة المولویة‏» در بیانات دینى، و نیز «اصالة عدم القرینه‏» و «نفى قرائن حالى و مقامى‏» و بسیارى دیگر از مفروضات که مباحث کلامى در قلمرو دین و انتظارات و کار کردهاى آن در آن سهم‏بسزائى دارد. در دوره معاصر بسیارى از مباحث و پرسش‏هاى جدید و چالش‏هاى نوین مستقیم یا غیر مستقیم به مبانى و پیش‏فرضهاى استنباط متداول در حوزه‏هاى علمیه باز مى‏گردد و از اینرو بازگشت‏به این مبانى و در صحنه در آوردن آن‏ها و بررسى همه جانبه آن‏هاگریزناپذیر است.
2. در قلمرو مباحث فلسفه تحلیل زبانى، زبان‏شناسى و روش تحقیق علوم انسانى و تاریخى، اصول و قواعد و مسائلى مطرح است که ارتباط اساسى با مباحث علم اصول و روش تحقیق در متون دینى دارد، این گونه بحث‏ها در مواردى در حد شبهه است و باید به صورت روش‏مند آن راپاسخ گفت و احیانا قابل تطبیق با مباحث غنى وارزشمند علم اصول و در مواردى هم قابل استفاده است. طبیعتا این گونه از مسائل باید جاى خود را در تحقیقات گسترده و سطح عالى حوزوى باز یابد، فقدان نقد و بررسى این قبیل بحث‏ها در سطوح متعالى حوزوى مشکلاتى را درعرصه‏هاى جدید پژوهش‏هاى اسلامى و دینى پدید آورده و خواهد آورد، و حل آن به گسترش پژوهش در علم اصول است، همان‏طور که در نقاط عطف دیگر علوم اسلامى عالمان بزرگى مانند شیخ انصارى به تحول آفرینى و تعمیق مباحث دست زده‏اند.
بحث‏هاى مهمى مانند «نظریه طیف معنا»، نظریه «شباهت‏هاى خانوادگى‏»، «وضع و نمادها» ومسائلى از این دست که در فلسفه تحلیل زبانى به منصه ظهور رسیده است، با مباحث اصولى ما ربط وثیق دارد و گریزى جز ارزیابى آن‏ها نخواهد بود و همین طور روش‏هایى مانند«تحلیل محتوا» در حوزه روش‏شناسى علوم اجتماعى و فلسفه علوم انسانى، مى‏توان از منظر اصولى مورد بررسى قرار داد.
3. نارسایى دیگرى که در روش‏شناسى تحقیقات دینى نوین به چشم مى‏آید این است که در مباحث علم اصول عمدتا مباحث فقهى مطمح نظر است. البته مسائل اصولى به دو دسته قابل تقسیم است: گروه اول مسائلى که فراتر از عرصه فقه و گزاره‏هاى تکلیفى و هنجارى و در فهم متون‏دینى در قلمرو گزاره‏هاى توصیفى دیگر نیز کاربرد دارند مانند بخشى از مباحث الفاظ و حجج، و دسته دوم مباحثى که در خصوص استنباط فقهى کارآیى دارد، مانند مباحث اصول عملیه، اما حتى در مسائل نوع اول هم دغدغه اصلى احکام و فروع فقهى است.
براى استنباط معارف اسلامى در قلمروهاى توصیفى، دیگر به روش معتبر و بر اساس همان روش‏اصولى نیازمبرم است، و در علم اصول نیزمایه‏ها و پایه‏هاى آن وجود دارد اما براى محققان در زمینه‏هاى معارف غیر فقهى آشکار و مورد اهتمام نیست، و این امر به‏صورت عاملى درضعف این گونه پژوهشها نمایان است.
در راستاى حل این معضل و به منظور برجسته کردن جایگاه روش‏شناسى استنباطى در ساحت‏هاى گوناگون اندیشه اسلامى، اقدام‏هاى زیر شایان اعتنا واهتمام است:
الف) بخش مشترک مسائل علم اصول از مسائل مختص فقه جدا سازى شود و بر محور تفسیر متن در چار چوب مشخص و منطقى، تنظیم شود، و به عنوان روش‏شناسى عام و مشترک تحقیق در همه قلمروهاى معرفت دینى بازسازى، تنقیح و مورد اهتمام قرار گیرد.
ب) علاوه بر برنامه فوق، ظرفیت‏ها و قابلیت‏هایى در مسائل اختصاصى اصول نیز وجود دارد که مى‏توان آن‏ها را با نگاه عام و مشترک در استنباط بازشناسى، بازسازى وتحقیق کرد، برخى از مباحث‏حجج از جمله حجیت‏خبر واحد از این دست مسائل است.
ج) همین‏طور با توجه به پرسش‏ها و نیازهاى جدید که درعرصه‏هاى دیگر بروز و ظهور یافته است، مسائل روش‏شناسى جدیدى در چهار چوب جدید «اصول مشترک معارف‏» باید ارائه نمود.
بدین ترتیب علم اصول به دو گرایش تقسیم مى‏شود: نخستین گرایش آن قواعد عام فهم متن دینى و استنباط از منابع معتبر در همه عرصه‏هاى اعتقادى، اخلاقى و فقهى است و گرایش دیگر آن قواعد استنباط فقهى است، و رشته اول را باید «اصول استنباط معارف دینى‏» در برابر«اصول فقه‏» نامید.
البته در بخش اول علاوه بر قواعد عام به اصول و قواعد خاص گزاره‏هاى توصیفى و مباحثى مانند واقع نمائى آنها، نیز پرداخته خواهد شد.
براى مباحث نوع اول چارچوب پیشنهادى فراهم آمده است و در شماره‏هاى آینده آن را تقدیم خواهم کرد.
4. در پژوهش‏هاى دینى پس از «اثبات وتبیین گزاره دین‏» بر اساس روش معتبر اجتهادى، نوبت‏به «نظام سازى‏» و «تبیین نظام‏وارگى گزاره‏هاى مرتبط و متناظر» مى‏رسد در مبحث «نظام سازى‏» ما با چند سؤال محورى مواجه هستیم: اول آن‏که نظام سازى معارف دینى‏چه اندازه ممکن و متصور است؟ دوم آن‏که چه اندازه این گونه نظام‏هاى معرفتى معتبراست؟ و سوم این‏که روش معتبرنظام سازى چیست؟
در پاسخ به این سؤال‏ها - به ویژه سؤال سوم - مرحوم شهید صدر گام‏هایى برداشته و تحقیقات دیگرى نیز انجام یافته است، اما هم‏چنان اصل موضوع و روش‏شناسى آن در هاله‏اى ازابهام قرار دارد، و همین نکته منشا نارسائى‏هایى در تحقیقات اسلامى به‏ویژه در حوزه‏هاى‏ناظر به قلمرو علوم انسانى است. این نقیصه با توجه خاص محققان و مراکز تحقیقى به مبانى این بحث روش شناسى مى‏تواند مرتفع شود.
5. آن‏چه تاکنون بدان اشاره رفت چالش‏هایى بود در بعد نظرى روش‏شناسى تحقیق دینى، اما به لحاظ محققان براین نکته باید تاکید ورزید که توجه به اهمیت مباحث تطبیقى اسلام و مکاتب فلسفى و کلامى وعلوم‏انسانى و اجتماعى، اقتضا مى‏کند تا محققان نخبه و برجسته وممتاز آگاه به روش اجتهادى عمیق وآشناى با دیگر رشته‏ها و شاخه‏هاى مورد نظر، در این عرصه وارد شوند. تحقیق در این عرصه‏هاى تطبیقى به لحاظ دشوارى جمع میان دوشاخه متفاوت و از جهت نو بودن این گونه تحقیق‏ها نیازمند محققان نخبه وممتاز است و با ضعف در هرجهت - که در مواردى اینک احساس مى‏شود - نتایج معتبر و ارزش‏مند، قابل دسترسى نیست. برنامه‏ریزى براى حل این معضل نیازمند تدابیر ویژه‏اى است.
آن‏چه در این نوشتار تقدیم شد، بخشى از مشکلات روش شناسى تحقیقات جدید در قلمرو علوم اسلامى و اشاره‏اى به راه حل‏ها و پیشنهادهایى در این زمینه بود. امید است در فرصتى فراخ‏تر، زوایاى دیگر مبحث را بکاویم، و چالش‏ها و موانع عملى، حمایتى و مدیریتى را نیزبه بحث‏بنشینیم.

تبلیغات