آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

ﺑﺴیﺎری از ﺻﺎحب نظران معتقدند که ﻧیﺮوی اﻧﺴﺎﻧی ﻣﻬﻤ ﺘ ﺮیﻦ رکن برای ایجاد تحول در سازمان می باشد لذا در اغلب سازمان ها، مدیران به دنبال شناسایی نیروهای خبره در بخش های مختلف می باشند تا بتوانند با آموزش به سایرکارکنان، در ارتقا کیفیت، کارایی و بهره وری سازمان نقش بسزایی را ایفا نمایند. جهت شناسایی نیروهای خبره، می بایست ارزیابی نحوه ی انجام کار را از بعد کمی و کیفی عملیاتی نمود تا بتوان ﺑیﻨﺶ، داﻧﺶ و ﺗﻮاﻧﺎیی کﺎرکﻨﺎن در راﺑﻄ ﻪ ﺑ ﺎ اﻧﺠﺎم وﻇﺎیﻒ ﻣﺤﻮﻟﻪ بدست آورد. بنابراین در ﺗﻌییﻦ ﻇﺮﻓیﺖ و ﺗﻮاﻧﺎیی های کﺎرکﻨ ﺎن ﺗﻨﻬ ﺎ ﺑﻪ ارزیﺎﺑی کمی وﻇﺎیﻒ ﻣﺤﻮﻟﻪ اکﺘﻔﺎ نمی ﺷﻮد ﺑﻠکﻪ باید به ارزیابی کیفی از طریق اخذ نظر مسئول مربوطه مطابق با چگونگی انجام امور محوله (دانش تجربی و ضمنی) نیز استناد نمود. در اغلب سازمان های دولتی و عمومی، امور محوله به کارکنان با شناسنامه شغلی مرتبط نمی باشد و همچنین بدلیل چند وظیفه ای بودن (Multi Task) آن ها، امکان شناسایی مهارت هر شخص در هر حوزه وجود ندارد. برای نیل به تعیین ظرفیت و توانایی های کارکنان، می بایست تعریف مشخصی از حوزه های مختلف کاری پیدا کرد و ارتباط آن ها را با داده های ثبت شده کارکنان در سامانه های عملیاتی سازمان بدست آورد. سپس با ارائه ی مدل عملیاتی مبتنی بر داده کاوی از قبیل: ترکیب امتیازات کمی و کیفی، حذف داده های اضافی، آماده سازی داده ها و شناسایی ارتباط بین داده ها، به نتایج قابل قبولی دست یافت. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش دلفی، حوزه های مختلف کاری کارکنان بر اساس فعالیت های آن ها مشخص شده (دسته بندی در 6 گروه)، سپس با جمع آوری داده ها از سامانه های: کنترل تردد، سامانه ارزشیابی عملکرد، سامانه عملیات بانکی و با تحلیل آنها، نیروهای خبره سازمان شناسایی شدند.

تبلیغات