آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷

چکیده

آنچه از احیای بناهای تاریخی معمولاً مورد انتظار است، اعطای عملکرد جدید و انطباق و سازگاری فعالیتهای انسانی با کالبد معماری در قالب یک کاربری تعریف شده است. این تلقی هرگاه با بنایی که مورد تخریب اساسی قرار گرفته و امکان بازسازی آن وجود نداشته یا رجوع به وضعیت قبلی آن موضوعیت پیدا نمی کند، توام شود؛ احیای آن بنا نیز در هالهای از ابهام قرار میگیرد و در بعضی از موارد از احیاء صرف نظر میشود. این مقاله سعی بر آن دارد تا نشان دهد یک بنای تاریخی، از زمان خلق تا زوال، فرصتهای متفاوتی را جهت احیاء بهدست می دهد که با توجه به ویژگیهای آن اثر، قابل احصاء است. دیدگاه براندی در حفاظت از اثر میراثی که سه زمان (زمان خلق اثر، زمان طی شده تاکنون و لحظه شناخت اثر در زمان حاضر) را برای آن قایل است و ارزشهای متفاوتی را برای اثر میراثی در نظر می گیرد، زمینهای را بهوجود میآورد که به ویرانههای یک بنای تاریخی به مثابه یک کار هنری نگریسته شود و ارزشهای مستتر در آن، موضوع احیاء قرار گیرد. انجام برخی تجارب عملی دو دهه اخیر در محلات تاریخی یزد، هر چند مستقل از این آراء و به عنوان دریافته هایی که در میدان عمل بهانجام رسیده اما بهنوعی پیمایشی در جهت مشق این دیدگاه و رویکرد خلاقه در زمینه حفاظت از ارزشهای میراثی نیز محسوب میگردد و به خوبی می تواند کارآمدی این دیدگاه را در مواجهه ب ا وضعیت زوال یک بنای تاریخی نشان دهد

تبلیغات