چکیده

به گفته دین شناسان، دین جزء اساسی وجود انسان است. ازطریق دین، انسان به دنبال تحلیل جهان و زندگی، منشأ و پایان هستی است؛ این مساله، موضوع اصلی جامعه شناسی و مردم شناسی است، تا آنجا که یک جایگزین فکری و فرهنگی برای تفسیرهای سکولار ازمبدأ وجود و رابطه انسان با جهان و زندگی قلمداد می شود. ازنظر برخی، تفکر افسانه ای به تفکر دینی و سپس به تفکر علمی و عینی تبدیل شده است. رابطه جنسی اساس بیولوژیکی وجود انسان است. اما با این حال، به ظاهر، دین و جنسیت ازحیث فرهنگی با هم ناسازوارند. دراین تحقیق که با رویکرد توصیفی –تحلیلی صورت گرفته بدین پرداخته ایم که نص قرآنی به موضوع رابطه جنسی به این اعتبار که اساس وجود انسان و راه ادامه حیات هستی است، با زبانی وحیانی و به دور ازپستی و با عباراتی لطیف و الفاظی برگزیده پرداخته است. تفسیر جنسی برخی آیات، تابع فرهنگ مفسر درپارادایم تحلیل های اجتماعی و آنتروپولوژیک است که این موارد را درزمره تلاش های بشری قرار داده و ازاین رو دلالت حقیقی نص قرآنی را ۱۰۰% بازتاب نمی دهد و این موضوع، مجال را برای خوانش دوباره نص قرآنی و تاویل دوباره آن مطابق با قُدسیتش، بازمی گذارد.

تبلیغات