آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

همان گونه که کی یرکگور می گوید، رنج آدمی یادآور فردیت آن است؛ ولی این رنجِ متفرد در هنگام ظهور یک بلای فراگیر چگونه می شود و چه تحولاتی را از سر می گذراند؟ آیا عمومیت بلا همیشه زمینه ای است که فرد به یُمن آن رنجِ بلا را بیشتر تاب می آورد؟ مگر عمومیت بلا مجالی برای یاری رسانی به دیگرانی که درگیر رنجند باقی می گذارد؟ آیا میان انواع بلایای فراگیر از حیث اقتضائات آن ها برای تاب آوری یا غلبه بر رنجِ متفرد تفاوتی نیست؟ پرسش هایی از این دست، ما را به بازخوانی نسبت فردیت رنج و عمومیت بلا وا می دارد؛ زیرا خود کی یرکگور به تحلیل رنج آدمی در وضعیت عمومیت بلا نپرداخته است. وی در کتاب بیماری تا سرحد مرگ از زبان شخصیتی به نام آنتی کلیماکوس، به عنوان نماینده ای از یک وضعیت اگزیستانسیل آدمی، نظرگاهی درباره مفهوم رنج پیش می اندازد که نسبت تنگاتنگی با مفهوم نومیدی دارد و دست مایه تحلیل ما برای بررسی مسأله فردیت رنج در عمومیت بلاست. ما در این تحلیل از رویکردی که آن را آنتی کلیماکوسی می نامیم یاری می گیریم تا به پرسش های مربوط به نسبت مذکور پاسخی دهیم. در این نوشتار به طورمختصر خواهیم گفت که فردیت رنج در شرایط عمومیت بلا شاید انسانِ تنهاشده را از پیگیری هم نهاد در یک دیالکتیک سه سطحی  برای رهایی از نومیدی باز دارد، ولی حضور امرابدی الهی در بستر امورزمان مند می تواند در این زمینه راه گشا باشد.

تبلیغات