آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

فهم سازوکارهای زیربناییِ وقوعِ ناآرامی های آبان 1398 در ایرانْ هدفِ این پژوهش بوده که در قالب تحقیقیْ کیفی در سنت مطالعات فرهنگی به انجام رسیده است. در چارچوب بندی آن نیز از ابزارهای مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی، مصاحبه و آمارهای رسمی بهره برده ایم. در مرحله اول با مطالعه اکتشافی منطقه ای که بستر بخشی از این رویداد بود؛ فقر، نابرابری، حاشیه نشینی و نوعِ مشاغلِ غالب در آن را به عنوان مفاهیم کلیدی در این زمینه تشخیص دادیم. در گام بعد و در پرتو نظریه های متأخرِ مرتبط با مفاهیم به دست آمده دریافتیم که نه فقر، نه نابرابری و نه حاشیه نشینیْ که بی ثبات کاریْ در پیوندِ بیشتر با وقوع این حوادث بوده است. با این حالْ گزارش ها نشان می دهند در بسیاری از مناطقی که بی ثبات کاری در آنها رواج داشته، شاهد وقوع ناآرامی نبوده ایم. این یعنی هیچکدام از این موارد (فقر، نابرابری، حاشیه نشینی و بی ثبات کاری) به تنهاییْ قادر به تبیین چرایی وقوع این حوادث نیستند. در نهایت، با پشتیبانیِ تنوعِ مکانیِ وقایع آبان 1398 توسط ابزار مفهومی پریکاریا تحلیل این وقایع را بر اندیشه های استندینگ و ریف کین بنا کردیم. به عنوان نتیجه گیری کلی، با تعدیل رویکرد نظری استفاده شده -ضمن آنکه نمی توان در این زمینه از تحلیل طبقاتی سود جست- معتقدیم وقوع این ناآرامی ها در قالب عکس العمل هایی ماشین وار از طریق شکل گیریِ «ترس از فقر» در میان پریکریت هایِ جمعیتِ فعالِ جامعه قابل پیگیری است.

تبلیغات