چکیده

این مقاله بر آن است تا با تکیه بر نظریه ترامتنیت ژرار ژنت، به برّرسیِ روابطِ میان متنی در الگویِ روایت فیلم نامه چریکه تارا بپردازد. سؤال اصلی این است که اسطوره، تاریخ و واقعیّت به مثابه نظام های زبانی، چگونه به آگاهی ما شکل می دهند. به بیانی، تجربه انسان از واقعیّت های زندگی روزمره، به چه شکلی در رابطه با سایر نظام های زبانیِ غیرکلامی و صوری قرار می گیرد. همچنین فهم ما با چه الگویی درگیر این نظام ها است. به نظر می رسد نوعی ارتباط مفهومی مبنای فهم عمیق انسان از وقایع روزمره است که نگارش تخیّلی و صوری دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که الگوهای فهم انسان از امور و پدیده ها، غالباً در فضایی انتزاعی، هندسی و نامتقارن رخ می دهند. این فضایِ هندسی نتیجه روابط غیر هم عرض میان واقعیّت و تصویر واقعیّت است و بنابراین از تصادم سه محورِ اصلی، شامل واقعیّت (تجربه حال)، تاریخ (تجربه گذشته) و اسطوره (حافظه) است که تجربه هایِ فردی و جمعی انسان ها را به یکدیگر پیوند می زند. روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است و اطلاعات به شکل کتابخانه ای جمع آوری و نمونه کاوی شده اند

تبلیغات