چکیده

   در میان آثار متقدمان، آخرین نشان از پیوند میان فن شعر ارسطو و نقد عربی در کتاب منهاج البلغاء و سراج الأدباء از حازم قرطاجنی به چشم می خورد. وی بی آنکه مفتون عظمت ارسطو شود یا عظمت کار و خلاقیت او را نادیده بگیرد، طرحی را تدوین کرد که الهام گرفته از نظرات یونانیان و معطوف به سروده های عربی و در یک جمله، نشان از تلفیق بوطیقای یونانی با بلاغت اسلامی دارد. حازم متوجه این نکته شد که ضمن توجه به نظرات شعری یونانیان، باید عصاره نظریه شعر عربی را در مدرسه بلاغیون مسلمان جستجو کند و در این مسیر از نقش و نظرات مهم بلاغیون و فلاسفه اسلامی از جمله ابن سینا و فارابی غافل نشود. بااین وجود اختلاف نظرهایی بین حازم قرطاجنی با فلاسفه اسلامی در قضیه شعر وجود دارد که این پژوهش در پی آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و مقایسه عناصر سازنده شعر از نگاه یونانیان و فلاسفه اسلامی و هم چنین نقش واسطه ای و تعدیل کننده ی حازم قرطاجنی در این موضوع، به سؤالاتی از این قبیل پاسخ دهد که اصلی ترین شاخصه کار حازم در انتقال قواعد شعر یونانی به حوزه اسلامی چه بوده است؟ همچنین مهم ترین اختلاف حازم با فلاسفه اسلامی در موضوع عناصر تشکیل دهنده ی شعر کدم اند؟ نتیجه این پژوهش نشان گر این حقیقت است که حازم در عمل موفق شد ساختار منسجم و نظام مندی را طراحی کند که نمونه آن را نه می توان در مکتب شارحان آثار یونانی سراغ گرفت و نه در مدرسه بلاغیون مسلمان. این ها، بعلاوه اشراف کامل او بر دو نظریه «یونانی-فلسفی» و «عربی-بلاغی» منجر به تألیف کتابی شد که در موضوع خود تا قرن ها بی بدیل ماند. روش وی در این کتاب بر پایه به گزینی، نظم و قیاس استوار است.

تبلیغات