آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

حفظ تمامیت ارضی ازجمله آرمان های حیاتی هر حکومتی است. با روی کار آمدن خاندان صفویه در ایران، تمامیت ارضی کشور که تا پیش از آن مدعیان داخلی و خارجی به شدت آن را تهدید می کردند و در مخاطره بود، رنگ یکپارچگی به خود گرفت. حاکمان صفوی برای تقویت مبانی حاکمیتی خود نیازمند تعریف و قوام بخشی به عناصری بودند که ضمن تثبیت وحدت درونی، براساس داشتن ویژگی های مشترک، بر تمایزها و تفاوت های آنها با دیگر کشورها نیز تأکید کند. آنها نظام معنایی خود را با عناصری نظیر مذهب شیعه و ملیت ایرانی در خرده گفتمان های تابع خود القا کردند و در کنار آن، با برجسته سازی تفاوت ها در مذهب، ملیت، زبان، فرهنگ و... مفهوم «دیگری» را بازتعریف کردند و نحوۀ «بقا» و ماندگاری را با توجه به آن ارائه کردند.بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است با در پیش گرفتن چارچوب نظری تحلیل گفتمان از منظر روث وداک (Ruth Wodak) و تمرکز بر دو محور اساسی «گفتمان خود در تقابل با دیگری» و «بقا»، گفتمان تمامیت ارضی ایران را در این دوران تحلیل کند و ویژگی های این گفتمان را بررسی کند. در پرتو رویکرد وداکی به این نتیجه می رسیم گزاره های «برجسته سازی خود و اغراق و بزرگ نمایی» دربارۀ مؤلفه های گفتمان صفوی و نیز تحقیر و ممیزکردن عثمانی و ازبکان و گورکانیان به روشنی نشان دهندۀ آگاهی تاریخ نگاران عصر صفوی از تمایز با دیگران است تا این گونه گفتمان تمامیت خواهانۀ صفویه را قوام بخشند.

تبلیغات