آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

در این مقاله، نویسنده پس از اشاره به معناى اصلاحات و بیان معیارهاى صلاح و فساد، اصلاحات اسلامى را بر اصلاحات موسوم به آمریکایى ترجیح مى‏دهد و ولى فقیه را بهترین مجرى و سیاست‏گذار آن معرفى مى‏کند . بررسى اولویت‏هاى اصلى اصلاحات از دیدگاه مقام معظم رهبرى (از میان بردن فقر، فساد و تبعیض) و بیان اهمیت آنها از نظر پیشوایان معصوم، بخش پایانى این نوشتار را شکل مى‏دهد . ضرورت اصلاحات در جامعه‏اى پویا و رو به پیشرفت، حقیقتى انکار ناپذیر است . فرد یا جامعه‏اى که در مسیر پیشرفت گام بر مى‏دارد، همواره باید با ارزیابى و محاسبه راه طى شده و مسیر باقیمانده به اصلاح مفاسد خویش بپردازد، همان طور که در دعا از خدا مى‏خواهیم: اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین (1) (خدایا تمام مفاسد را از امور مسلمانان اصلاح بفرما .) رهبر معظم انقلاب درباره لزوم اصلاحات مى‏فرمایند: «اصلاحات جزء ذات و هویت انقلابى و دینى نظام ماست . اگر اصلاح به صورت نوبه نو انجام نگیرد، نظام، فاسد خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت . اصطلاحات یک فریضه است‏» . (2) مسئله مهم این است که گاهى اصلاحات از مسیر خود منحرف شده، شخص مصلح به جاى «اصلاح‏» به «افساد» امور مى‏پردازد و پروژه اصلاحات به راه نفوذ دشمن تبدیل مى‏شود; به این صورت که دشمن راه و روش و عمل ما را فاسد و قدیمى مى‏نمایاند و براى اصلاح آن، راه و روش فاسد خود را ارائه مى‏کند . اینجا است که متفکرین و دانشمندان متعهد باید وارد صحنه شوند و صلاح را از فساد جدا کنند . بنابراین بحث از اصلاحات نیز ضرورت مى‏یابد . در این مقاله تلاش مى‏کنیم معانى و موارد اصلاح را بیان کرده و معنى درست اصلاح و هدف از آن را بررسى کنیم و از میان انواع گوناگون اصلاحات و معیارهاى صلاح و فساد، بهترین را گزینش کنیم . سپس محورها و اولویت‏هاى اصلاحات را تعیین کرده، اهمیت هر یک را گوشزد نمائیم .

متن

مفهوم اصلاحات
الف - واژه شناسى اصلاحات
حقیقت آن است که مفهوم اصلاحات به دلیل بار هنجارى و ارزشى آن مفهومى لغزنده و تابع نظام فکرى و مبانى هستى شناختى و نظام ارزشى استعمال کننده آن است . شخصى مانند امام خمینى رحمه الله که بزرگ‏ترین اصلاحات اجتماعى و سیاسى جهان اسلام را در عصر حاضر رهبرى کرد، قوانین متعالى اسلام و قرآن را عین صلاح و مخالف با آنها را فساد مى‏داند; در حالى که اصلاح طلب دیگرى، افکار امام خمینى را متعلق به گذشته پنداشته و صلاح و فساد را چیزهاى دیگرى مى‏داند .
امام حسین علیه السلام نیز در تبیین اصلاح مورد نظر خود مى‏فرماید:
«انى لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا ظالما و لامفسدا و انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى ارید ان امر بالمعروف و انهى عن المنکر; من از روى سرمستى و گردنکشى قیام نکردم و نیز براى ستم و فساد بپا نخاستم . تنها هدفم در این خروج، اصلاح‏طلبى در امت جدم است . مى‏خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم‏» . (3)
امام حسین علیه السلام منظور خود از اصلاح را، امر به معروف و نهى از منکر مى‏داند; همان معروف و منکرى که در دین پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم مشخص شده است .
در جامعه ما، بعضى از نیروهاى داخلى در تبلیغات و مواضع سیاسى به طور پیوسته بر مساله اصلاحات تاکید مى‏کنند اما متاسفانه از تعریف آن و تعیین متعلق و مصادیق آن خوددارى مى‏ورزند و همین خود یکى از موانع جدى اصلاحات است .
اصلاح، واژه‏اى عربى است که از ماده (ص، ل، ح) مشتق شده است . این ماده داراى دو مصدر معروف «صلح‏» و «صلاح‏» است . صلح به معنى آشتى و رفع خصومت و صلاح در برابر فساد است . «اصلاح ذات البین‏» از مصدر اول گرفته شده و به معنى آشتى دادن افراد متخاصم است . و «اصلاح‏» مورد نظر در این مقاله از مصدر دوم گرفته شده است . این واژه در قرآن کریم از قول حضرت شعیب در آیه 88 سوره هود به همین معنا آمده است: «ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب; من تا آنجا که بتوانم قصد اصلاح دارم و موفقیتم تنها از جانب خداست‏بر او توکل کرده و به سوى او باز مى‏گردم .»
در اصطلاح علوم سیاسى، اصلاح اجتماعى یا نوسازى یا بازآفرینى اجتماعى (4) به معنى «تغییرات تدریجى در مسائل سیاسى یا اجتماعى‏» مى‏باشد . شهید مطهرى مى‏گوید: «اصلاح اجتماعى یعنى دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب‏» (5) در این تعریف، وى اصلاح را اعم از انقلاب که دگرگونى سریع است، دانسته‏اند اما عموم اندیشمندان انقلاب را اصطلاحا اصلاح قلمداد نمى‏کنند .
ب - انواع اصلاحات
اصلاحات و جنبش‏هاى اصلاحى از زاویه‏هاى مختلف قابل تقسیم هستند . استاد مطهرى در یک تقسیم، جنبش‏هاى اصلاحى اسلامى را به سه نوع فکرى یا اجتماعى یا فکرى و اجتماعى تقسیم مى‏کند و «نهضت غزالى‏» را که با نوشتن احیاء العلوم به وجود آمد، اصلاحى فکرى; نهضت‏سربداران یا علویین را نهضتى اجتماعى و نهضت اخوان الصفا را نمونه‏اى از نوع سوم اصلاح دانسته است . وى همچنین نهضت‏ها را به «پیشرو» مانند موارد فوق و «ارتجاعى‏» مانند نهضت اشعرى در قرن چهارم و نهضت وهابى‏گرى در قرن دوازدهم و نهضت اخبارى‏گرى در قرن دهم (6) ، تقسیم مى‏کند .
از سوى دیگر، نوعى از اصلاح را «اصلاح دینى‏» نامیده‏اند; اصلاحات مارتین لوتر در دین مسیحیت در قرن 16 که در نهایت‏به ایجاد پروتستانتیزم انجامید از این نوع است . پانصد سال بعد افرادى نظیر آخوندزاده و میرزا ملکم خان و شفیعى در ایران با الگوگیرى از آن خواستند دین اسلام را نیز اصلاح کنند و اخیرا نیز کسانى با تشبیه دین اسلام به مسیحیت و توصیه به حرکت‏به سوى پروتستانتیزم اسلامى مى‏گویند که تا دین اصلاح نشود هیچ چیز اصلاح نخواهد شد . (7)
تقسیم دیگرى که پس از ادعاى برخى از گروه‏هاى سیاسى براى ارایه اصلاحات نوین در کشور مطرح شده است، تقسیم آن به «اصلاحات اسلامى‏» و «اصلاحات آمریکایى‏» است . همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «اصلاحات یا اصلاحات انقلابى، اسلامى و ایمانى است که همه مسؤلان کشور، مردم مؤمن و صاحب نظران با آن موافقند، یا اصلاحات آمریکایى است که همه مردم مؤمن و آحاد هوشیار ملت‏با آن مخالفند» (8)
معیارهاى صلاح و فساد
براى روشن شدن مصداق اصلاحات مورد نظر هر شخص، تبیین معناى «صلاح‏» و «فساد» امرى ضرورى است اختلاف درباره اصلاحات از اینجا آغاز مى‏شود که معیارهاى افراد در تشخیص صلاح و فساد متفاوت است . و گرنه هیچ عاقلى مخالف اصل اصلاح و رفع فساد نیست .
1- معیار آمریکایى
حاکمان آمریکا صلاح را در چیزى مى‏بینند که تامین کننده منافعشان باشد . و هر چه چنین نباشد از نظر آنان فاسد و شر است . هدف میانى اصلاح‏طلبى آمریکایى براى رسیدن به منافع خود در ایران، حذف حاکمیت دینى است . هر اصلاح‏طلبى که به گونه‏اى مخالف حاکمیت دین و دینى شدن سیاست در ایران باشد، داراى معیار اصلاح آمریکایى است .
با از میدان بیرون رفتن دین، راه رواج فساد اخلاقى و سستى ایمان و معنویت‏باز مى‏شود . تیخونوف عضو شوراى عالى اتحاد جماهیر شوروى سابق و نماینده دوما مى‏گوید: «به نظر من آمریکا براى پیشبرد استراتژى خود براى فروپاشى شوروى بیشتر در زمینه عقیدتى و عمدتا از طریق مطبوعات، سرمایه‏گذارى کرد . آنها ایدئولوژى مورد قبول مردم را تضعیف مى‏کردند . از سال 1985 مجموعه دموکرات‏ها و اصلاح طلبان با استفاده از انواع شیوه‏ها سعى مى‏کردند معنویت، اخلاقیات و ارزش‏ها را از زندگى مردم خارج کنند و مى‏گفتند اینها فلسفه است و ساخته ذهن افراد عقب افتاده است و ربطى به زندگى دنیا ندارد . در دنیا باید زندگى کرد، خوش گذراند و به دنبال لذت و منفعت‏بود» (9)
رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند: «اصلاحات آمریکایى، حجاب، حکومت قرآن و انطباق قوانین با اسلام را فساد مى‏داند و از میان رفتن مرزهاى اخلاقى و دینى را صلاح ملت ما مى‏شمارد .» (10)
البته آمریکاییان منافقانه اهداف واقعى خود را مخفى مى‏کنند و با شعارهایى نظیر آزادى، دوستى با ملت ایران، آروزى تمدن و پیشرفت‏براى ملت ایران، احترام به حاکمان منتخب مردم، مبارزه با انحصار و مطلق اندیشى و خشونت و تروریسم و تلاش براى ایجاد صلح (11) ، در ژست‏یک مصلح واقعى، در صدد فریب ملت‏ها هستند . همان طور که قرآن کریم در آیه 11 سوره بقره مى‏فرماید: «و اذا قیل لهم لاتفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون; و هنگامى که به آنان گفته شد در زمین فساد نکنید گفتند ما فقط اصلاح کننده‏ایم .»
متاسفانه برخى از اصلاح طلبان داخلى نیز خواسته یا ناخواسته در مسیر اصلاحات آمریکایى قدم بر مى‏دارند; بعنوان نمونه در کتاب «شوکران اصلاح‏» مسائلى نظیر رابطه با آمریکا و صلح با اسرائیل از موارد اصلاح دانسته شده است . یا این که گفته شده جریان کسروى و حکیم زاده قمى، اصلاح طلب بودند و امام خمینى و شهید نواب صفوى خشونت‏گرا و در مقابل جریان اصلاح قرار مى‏گیرند! (12) از نظر آنان دموکراسى غربى، تنها مدل مقبول و مشروع حکومت است، احکام قصاص و دیات و ارث خلاف حقوق بشر است و بى‏حجابى و اختلاط پسر و دختر و ترویج موسیقى و ماهواره و آزادى هجوم به ارزش‏ها از مصادیق اصلاحات است . (13) به نظر آنان ولایت فقیه، تمامت‏خواهى و مطلق اندیشى و دیکتاتورى است . (14)
2- معیار اسلامى
با تامل در آیه شریفه «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون; جن و انس را تنها براى اینکه مرا عبادت کنند آفریدم‏» (ذاریات/56) به این نتیجه مى‏رسیم که هدف از خلقت، رسیدن انسان به مقام معرفت و عبودیت و تقرب به خداوند است و کمال و سعادت ابدى و واقعى انسان تنها از این راه فراهم مى‏گردد . فرستادن پیامبران و کتاب‏هاى آسمانى نیز در راستاى همین هدف بوده است . به این ترتیب، صلاح در معیار اسلامى آن چیزى است که اجتماع را به سوى کمال و سعادت واقعى رهنمون گردد و اصلاحاتى اسلامى است که در جهت تکامل معنوى و مادى انسان‏ها باشد . از این رو است که مقام معظم رهبرى اصلاحات ادارى و اقتصادى که باعث پیشرفت کشور و رفع فقر، فساد و تبعیض مى‏شود و زمینه را براى پیشرفت معنوى و مادى اجتماع فراهم مى‏کند، اصلاح اسلامى مى‏نامند و ثروت اندوزى، رانت‏خوارى، ترویج فحشاء و منکرات را فساد مى‏دانند .
با توضیحاتى که درباره هر یک از اصلاحات اسلامى و آمریکایى ارایه شد و با توجه به این که ایران کشورى اسلامى است و بیش از 2/98% مردم آن حکومت دینى و اسلامى را براى کشور خود برگزیده‏اند شکى نیست که چنین جامعه‏اى نمى‏تواند جولانگاه اصلاحات آمریکایى باشد و مردم آن طالب اصلاحاتى هستند که بر پایه معیارهاى دینى و قانونى باشد . حال پرسش اساسى این است که چنین اصلاحاتى را با چه ساز و کارى باید انجام داد .
محورها و اولویت‏هاى اصلاحات
چه کسى باید اسلامى بودن اصلاحات را تشخیص دهد و چه کسى صلاحیت دارد که محورها و اولویت‏هاى آن را تعیین کند؟ ممکن است‏برخى از اصلاح طلبان و صاحب نظران بگویند اصلاحات مورد نظر ما نیز اصلاحات اسلامى است و مثلا براى جذب جوانان به اسلام و گسترش و امکان پیاده شدن احکام اسلام و محفوظ ماندن حرمت دین عالمان دین و . . . ضرورى است که تغییراتى در احکام اولیه اسلام و حکومت دینى و نسبت دین و سیاست داده شود و دین انعطاف‏پذیرتر گردد . همان طور که برخى از احکام دینى بر حسب مقتضیات زمانى و مکانى تغییر پذیرند . در جواب مى‏گوئیم اگر قرار باشد اصلاحات، اسلامى باشد، مصلح و مجرى اصلاحات باید کسى باشد که علاوه بر شرایط مصلح، تخصص در دین نیز داشته باشد . متفکر شهید استاد مطهرى مى‏گوید: «هر حرکت و هر اصلاح یا انقلابى نیازمند رهبر است و [ در جامعه‏اى مذهبى مثل جامعه ایران ] تنها اسلام شناسان، صلاحیت این رهبرى را دارند . نهضت‏هاى اصلاحى متعددى در شیعه ضد استبداد و استعمار صورت گرفته‏اند از جمله نهضت تنباکو، نهضت عراق علیه قیمومیت انگلستان بر کشور اسلامى عراق، نهضت مشروطیت در ایران و انقلاب اسلامى ایران و تمام این دگرگونى‏هاى اجتماعى که اصلاح یا انقلاب بوده است، به رهبرى روحانیت انجام گرفته است .» (15) وى در ادامه مى‏افزاید «کدام رهبرى توانسته است مانند همین رهبر سنتى [ولایت فقیه] موج بیافریند و حرکت‏خلق کند؟ در این صد ساله اخیر که از قضا دوره فرنگ رفته‏ها و روشنفکران متجدد و ضد سنت است، کدام رهبرى غیر سنتى توانسته است‏یک دهم رهبرى سنتى جنبش بوجود آورد؟» (16)
پس نظریه پرداز اصلاحات باید عالم دینى باشد، واز بین عالمان دینى و مجتهدین و مراجع، کسى که به مفاسد آگاه‏تر است و توطئه دشمنان داخلى و خارجى را بیشتر تشخیص میدهد و احاطه بیشترى بر مسائل اقتصادى و سیاسى و فرهنگى و اجتماعى دارد، صلاحیت هدایت و رهبرى اصلاحات را داراست . علاوه بر این که بر اساس قانون اساسى و توجه به منزلت‏حقوقى رهبرى هر حرکت کلى و اصلاح بنیادین در کشور باید مطابق نظر رهبرى باشد . از این رو به بررسى اصلاحات از دیدگاه رهبر معظم انقلاب مى‏پردازیم . مقام معظم رهبرى علاوه بر ترسیم خطوط کلى و اصلى اصلاحات، اولویت‏ها و محورهاى آن را نیز مشخص کرده‏اند: مبارزه با فقر، فساد و تبعیض سه محور اصلى اصلاحات است .
1- مبارزه با فقر
فقر یکى از پدیده‏هایى است که مى‏تواند عامل افت ایمان و مسائل مذهبى، پائین آمدن سطح علمى و تحصیلات، رشد شغل‏هاى کاذب و بستر مساعدى براى ناهنجارى هایى نظیر اعتیاد، فساد، فحشا، سرقت و ناامنى، قاچاق و . . . باشد . همان طور که حضرت على - علیه السلام - به فرزندش محمد حنیفه مى‏فرماید: «یا بنى، انى اخاف علیک الفقر، فاستعذ بالله منه، فان الفقر منقصة للدین مدهشة للعقل، داعیه للمقت; اى فرزندم، من براى تو از فقر مى‏ترسم ، پس از فقر به خدا پناه ببر، فقر باعث کمبود دین مى‏شود و عقل را مبهوت مى‏کند و دشمنى مى‏آورد» (17)
یکى از مشکلات اصلى مردم ما مشکلات اقتصادى است پس از انقلاب شاید اکثریت مردم خصوصا در روستاها و حاشیه شهرها در محرومیت‏شدیدى به سر مى‏بردند . با پیروزى انقلاب، عمران و سازندگى تا حدى غبار فقر را از چهره مردم زدود اما محاصره اقتصادى و جنگ بى امان هشت‏ساله، فرصت عمران و آبادانى را از دولت و ملت گرفت . پس از جنگ براى بازسازى مناطق جنگ زده و آسیب دیده اقدامات زیادى شد اما هنوز تعداد زیادى از مردم گرفتار فقر و مشکلات اقتصادى هستند . یکى از مسئولیت‏هاى مهم حاکم اسلام ایجاد بهبودى در وضعیت معیشتى مردم است . امیر مؤمنان ( علیه السلام) به حاکم مصر مى‏فرمایند:
«از خدا بترس، از خدا بترس ، به خاطر زیر دستان کم در آمدى که هیچ چاره‏اى براى تامین زندگى ندارند چه بیچارگان و درماندگان و چه دردمندان و زمین گیرشدگان - زیرا این طبقه هم قناعت مى‏کنند و هم نیازمندند . براى رضاى خدا آنچه را که او از حق خود درباره ایشان به تو فرمان داده بجاى آور و سهمى از بیت المال را که در اختیارت هست‏براى مصرف ایشان منظور دار و بخشى از در آمد غلاتى را که از سرزمین‏هاى اسلامى جمع آورى مى‏شود براى فرودستان و بیچارگان هر منطقه مقرر دار . زیرا آن فقیر و ناتوانى که در دورترین نقطه زندگى مى‏کند همان حقى را دارد که نزدیک‏ترین آنها دارد و تو مسئولیت رعایت‏حقوق هر یک از ایشان را بر عهده گرفته‏اى .» (18)
2- مبارزه با فساد .
دومین محور و اولویت اصلاحات از نظر مقام معظم رهبرى مبارزه با فساد است . فساد، مصادیق بسیار گسترده‏اى دارد و براى تعیین مصادیق آن ازسخن خود ایشان مدد مى‏جوییم که مى‏فرماید:
«راه‏هاى کسب در آمد نا مشروع، ثروت‏هاى باد آورده با استفاده از امتیازات، رشوه و ارتشاء، عدم امنیت‏شغلى و ثبات مقررات، گرایش رو به رشد جامعه به مصرف گرایى، ترجیح دلالى بر تولید، فساد است و باید اصلاح شود . بى انضباطى اجتماعى، خصوصا در مسئولان اداره کشور، عدم احساس مسئولیت، عدم رشد ملکات انسانى در جوانان نظیر شجاعت، صفا، صدق، نشاط و فعالیت وکار، وجود روابط ناسالم جنسى در جامعه، اعتیاد، پائین بودن سطح معرفت و شعور عمومى، وظیفه‏نشناسى مسؤولان، ناامنى، جرم و جنایت، عدم قضاوت عادلانه و سریع همه اینها فساد است و باید اصلاح شود . (19)
چنانچه در موارد فوق مى‏بینیم، اصلاح مفاسد به تمام قوا، ادارات و دستگاه‏ها و نیروها مربوط مى‏شود و مختص یک گروه و دسته نیست . یک جامعه سالم و صالح، که افراد آن مى‏توانند به بالاترین مدارج علمى و فرهنگى و معنوى برسند، جامعه‏اى است که از این فسادها پاک باشد و هرچه بیشتر به این مشکلات آلوده باشد، سطح ترقى و پیشرفت آنها نیز پائین‏تر خواهد بود .
در مور فساد ادارى و رشوه، حضرت على علیه السلام مى‏فرمایند: «آنان که پیش از شما بودند، تباه شدند چون حق مردم را ندادند تا آنکه مردم آنان را به رشوه خریدند و به راه باطل شان بردند و آنان نیز پیرو باطل شدند» (20) روایت جالب دیگر درباره اشعث‏بن قیس است که براى آن حضرت هدیه‏اى آورد . و موجب آزردگى شدید آن امام عزیز شد . خود آن حضرت در این باره مى‏فرماید:
«شگفت آورتر از سرگذشت عقیل، آن است که شبى کسى به دیدار ما آمد و ظرفى سر پوشیده آورد که درونش حلوائى آغشته به روغن یا قند بود . چنان به نظرم ناخوش آمد که گوئى آب دهان مار بدان آمیخته یا زهرمار بر آن ریخته‏اند . گفتم: صله است‏یا زکات یا صدقه که گرفتن صدقه بر ما ناروا است . گفت: نه این است و نه آن; بلکه هدیه است . گفتم: مادرت بر تو بگرید، آمده‏اى مرا از راه دین خدا بگردانى یا دیوانه‏اى یا جن زده‏اى که بیهوده سخن مى‏رانى . به خدا اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان هاست‏به من بدهند تا خدا را نافرمانى کنم و پوست جوى را از دهان مورچه‏اى به ناروا بربایم، چنین نخواهم کرد . . . (21)
هم چنین حضرت على علیه السلام در مبارزه با ثروت‏هاى بادآورده‏اى که عثمان از بیت المال بدون حساب و کتاب به افراد و نزدیکانش داده بود، با روش عدالت‏خواهانه و بدون اغماض برخورد مى‏کرد . (22)
3- رفع تبعیض
سومین محور و اولویت اصلاحات از دیدگاه مقام معظم رهبرى، رفع تبعیض است . ایشان مى‏فرماید: «مقررات دستگاه ادارى مالى باید براى همه یکسان باشد، تبعیض نباشد، . . . امتیازات انحصارى نباشد .» افراد زیادى در کشور از تبعیض‏ها رنج مى‏برند . چرا باید در تمام ادارات و دستگاه‏هاى دولتى و ملتى، به اصطلاح پارتى بازى باشد و افراد بدون هیچ مزیتى بر دیگران از امتیازات ویژه برخوردار باشند؟ چرا قانون براى همه یکسان نیست؟ رفع تبعیض گامى در جهت عدالت اجتماعى است که از اهداف انقلاب و آرزوى همه انسان‏ها خصوصا مظلومان است . حضرت على علیه السلام خطاب به «اسود بن قطیبه‏» سردار سپاه حلوان مى‏نویسد: «فلیکن امر الناس عندک فى الحق سواء . . . ; باید کار مردم، در حق، نزد تو یکسان باشد، بدون تردید ظلم و ستم جایگزین عدل نمى‏شود . از کارى که مانند آن را براى خودت نمى‏پسندى دورى کن‏» (23)
حضرت على علیه السلام خود از همه عادل‏تر بود، رفتار او با عقیل و ابن عباس و فرزندانش در تاریخ ضبط است . به عنوان نمونه در وقت عطا و بخشش، بین «ام هانى‏» خواهر خود و کنیز تازه آزاده شده او فرق نگذاشت و به هر کدام بیست درهم داد . و نیز بین عقیل و سیاهان فرق نگذاشت و وقتى عقیل اعتراض کرد که مرا با یکى از این سیاهان مدینه یکسان قرار مى‏دهى؟ فرمود: تو چه برترى بر آنها دارى؟ جز اینکه در اسلام سبقت جسته یا در تقوا بر او برتر باشى؟
آن حضرت به والى خود در مصر مى‏نویسد: «. . . و نسبت‏به مردم نیز چه از جانب خود و چه از جانب خویشاوندان نزدیکت و چه از سوى هر رعیتى که به او علاقه خاصى دارى، انصاف را رعایت کن . . . اگر چنین نکنى ستم خواهى کرد و هر کس به بندگان خدا ستم کند خدا به جاى بندگانش با او دشمن است و خدا با هرکه دشمن باشد، دلیل و برهانش را خنثى مى‏سازد و او پیوسته در ستیز با خدا خواهد بود تا این که از آن دست‏بکشد و توبه نماید .» (24)
آرى مسلمانان و شیعیان که انقلاب کردند و خون دادند، به امید حکومتى شبیه حکومت علوى به پا خواستند . امید آن که با عمل به دستورات رهبر فرزانه انقلاب و انجام اصلاحات واقعى به حکومت آن حضرت نزدیک شویم .
پى‏نوشتها:
1) شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، دعاهاى ماه مبارک رمضان .
2) سخنرانى رهبر معظم انقلاب در 19/4/79، به نقل از ره توشه رمضان 1412 (چاپ دفتر تبلیغات اسلامى قم .)
3) احمد صابرى الهمدانى، ادب الحسین و حماسته، قم، 1395 ق، ص 110 .
4) مارى بریجانیان (گردآورنده)، فرهنگ اصلاحات فلسفه و علوم اجتماعى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران، 1371، ج 2، ص 742 .
5) مرتضى مطهرى، روحانیت; دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1370، ص 30 .
6) همان .
7) سخنرانى هاشم آغاجرى در خانه معلم همدان، سال 1381 .
8) سخنرانى رهبر معظم انقلاب در 26/1/79 در خطبه نماز جمعه (به نقل از روزنامه کیهان و جمهورى اسلامى یکشنبه 28/1/79 .)
9) احمد واعظى، اصلاحات، ص 27 .
10) همان .
11) ر . ک: بیانیه جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، خطاب به ملت ایران بعد از 18/4/81 .
12) سهراب بهداد، روزنامه نشاط، اسفند 77 (به نقل از کتاب آزادى یا توطئه، نوشته جمعى از فضلا و روحانیون، قم، نشر فیضیه، چاپ اول، 1379 .
13) هفته نامه پیام هاجر، 25/8/78 ص 3- روزنامه خرداد، مهر 78- هفته‏نامه آبان، شهریور 77- ماهنامه‏کیان، مرداد 78 (به نقل از کتاب آزادى یا توطئه .)
14) راه نو، شماره 21، 21/6/77 .
15) مرتضى مطهرى، پیشین، ص 31 و 47 .
16) همان ص 53 .
17) على مشکینى، الهادى الى موضوعات نهج البلاغه، ماده فقر .
18) نهج البلاغه، نامه 53 .
19) کیهان و جمهورى اسلامى، یکشنبه 28/1/79 .
20) نهج البلاغه، خطبه 224 .
21) ره توشه، رمضان 1421، ص 142 .
22) نهج البلاغه، نامه 59 .
23) همان، نامه 53 .
24) نهج البلاغه، نامه 215 .

 

تبلیغات