آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

جایگاه زنان در متون عرفانی تعلیمی به جهت نماد وارگیِ نفس همواره در سطحی پایین تر از مردان که تمثیل عقل هستند، درنظر گرفته شده است و گفته شده که گفتمان عرفانی که در آن زن ستیزی معادل نفس ستیزی و دنیاگریزی است، بیش از گفتمان های دیگر ادبیات فارسی زن دشمن است.این مقاله ابتدا با رویکردی ملهم از میلت که اِعمال سیاست های جنسی را در سه حوزه منزلت، نقش و منش دنبال می کند، به بررسی جایگاه، نقش و منش زنان طبقه بالا (زنان منسوب به دربار) و متقابلاً زنان طبقه پایین (کنیزان) در حکایات سه منظومه سرای شاخص ادبیاتِ عرفانی، یعنی سنایی، عطار و مولوی می پردازد و سپس نقش زنان را در بافت عرفانیِ حکایات مورد بررسی قرار می دهد و درنهایت با توجه به نقش زنان در هر دو بافت، رویکرد سه نویسنده را به زن ارزیابی می کند. مهمترین دستاورد این مقاله این است که جایگاه دقیق گفتمان عرفانی تعلیمی را در بازتولید و یا عدم بازتولید کلیشه های جنسی که تحت تاثیر مستقیم قشربندی اجتماعی است، آشکار میکند و به بررسیِ سازوکار و شیوه اعمال پدرسالاری می پردازد.

تبلیغات