آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی تا حدودی دارای حمایت نظری و تجربی است، اما درباره مکانیسم های تعدیل کننده این رابطه مطالعات اندکی وجود دارد. این پژوهش با هدف تعیین نقش تعدیل کنندگی خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی انجام شد و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش زنان بیوه مراجعه کننده به سازمان بهزیستی شهر تهران در سال 1398 بود که از بین آن ها تعداد 130 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس بهزیستی روان شناختی(PWS)، مقیاس خودشفقت ورزی نف (SCS)  و ویراست دوم سیاهه افسردگی بک ((BDI-II)  بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی منفی و معنی دار بود (001/0 p<، 54/0- =r). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی، نقش تعدیل گر خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی و بهزیستی روان شناختی را تایید کرد(01/0 p<، 23/0- = β). مطالعه حاضر بر نقش تعدیل کننده خودشفقت ورزی به عنوان یک مکانیسم مهم در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی تأکید دارد؛ بنابراین، افزایش خودشفقت ورزی در زنان بیوه می تواند روش مطلوبی برای حمایت از آن ها در مواجهه با ناملایمات و آشفتگی های زندگی باشد.

تبلیغات