چکیده

    این پژوهش با هدف تحلیل همبستگی بین رویکردهای سطحی و عمیق مطالعه با مهارت های یادگیری خودمحور در بین دانشجویان تربیت معلم انجام گرفته است. روش این پژوهش، همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان تربیت معلم شهر تبریز در سال 1397 به تعداد  430 نفر بود. نمونه آماری به کمک جدول کرجسی- مورگان به تعداد 272 نفر  برآورد گردید که به کمک روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها شامل دو پرسشنامه استاندارد-پرسشنامه مهارت های یادگیری خود محور- تران (2009) و پرسشنامه -رویکردهای مطالعه - بیگس، کمبر و لانگ (2001) بود  که این پرسشنامه در سال 2011 در کشور ترکیه توسط ایلماز و اورهان تصحیح گردیده است.  آزمون های آماری مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل واریانس یک راهه (آنوا)، تی دو گروه مستقل، ضریب همبستگی پیرسون می باشد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین رویکرد عمیق مطالعه با مهارت های یادگیری خود محور رابطه مثبت معناداری وجود دارد (320/0r = ). اما بین رویکرد سطحی مطالعه با مهارت های یادگیری خود محور رابطه منفی معناداری وجود دارد (282/0r = -).  نتایج آزمون تی نشان داد که مهارت های یادگیری خود محور و رویکرد سطحی مطالعه بین دانشجویان تربیت معلم زن و مرد اختلاف معناداری دارد (05/0p < ). نتایج آنوا نشان داد که بین گروه های مختلف دانشجویان تربیت معلم در مورد مقیاس های اندازه گیری تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p > ). رویکرد عمیق مطالعه می تواند منجر به افزایش مهارت یادگیری خودمحور شود و مسئولان آموزشی باید راهکارهای لازم را برای ترویج این رویکرد در مراکز تربیت معلم به کار گیرند.

تبلیغات