آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

ویژگی مهم انسان این است که باورهایی دارد و در شرایطی باورهایش را تغییر میدهد؛ این فعل آدمی که به قوای معرفتی او مربوط میشود را فرآیند «باورسازی وتنظیم باور» مینامند. با کاربرد اخلاق در معرفت شناسی، این فرآیند هویت جدیدی یافته است. «اخلاق باور» اولین بار در قرن نوزدهم توسط کلیفورد مطرح و زمینه ساز پژوهشهای بسیاری شد. با این حال میتوان پیشینه آن را در فلسفه اسلامی نیز، تحت مفاهیم خاصی مانند «اخلاق درتفکر» و «بینش در مرحله کسب اعتقاد قلبى و ایجاد باور» پیدا کرد. هدف این مقاله شناسایی بایستههای معرفت شناختی اخلاق باور، در دیدگاه اندیشمند معاصر، آیت الله جوادی آملی، به روش تحلیل مفهومی و قیاس نظری است. ما با بررسی آثار ایشان به شش بایسته متلازم، دست یافته ایم: تلازم اراده و تکلیف معرفتی، تلازم قرینه و شهود، تلازم شاهدگرایی و اعتمادگرایی در توجیه باور، تلازم توجیه معرفتی با توجیه اخلاقیِ باور، تلازم حسن فاعلی با حسن فعلیِ باور و تلازم شبکه باور با عمل فردی و اجتماعی.

تبلیغات